یک رباعی از محسن پزشکیان
دستان تو پاک چون چمنزارانند
یا چون غزلی به مَطلَع بارانند
چشمان تو مهربانتر از شب؛ لیکن
سرلوحهی دفتر سیهکارانند
مطلع: بیت اول غزل.
شش دفتر، پزشکیان، ص ۲۰۵.
#باران
#غزل
#محسن_پزشکیان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
باران
از محمدتقی شمس لنگرودی
باران
که در لطافت طبعش، خلاف نیست
ویران کرده
لانهی مورچگان را.
چوپانی سایهها، شمس لنگرودی، ص ۳۶۵.
#شمس_لنگرودی
#باران
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بهارا
از محمدرضا مهدیزاده
بهارا، زودتر، تا جان بیاید
بنفشه تا لب ایوان بیاید
دلم از خشکسالیها تَرَک خورد
بگو باران، بگو باران بیاید
دور از چشم فرشتهها، مهدیزاده، ص ۹۲.
#بهار
#باران
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ناگهان
از محمدمهدی سیار
یک چند سالی میشود آری
این پیشبینیها، درست از آب در میآید انگاری:
وضع هوا، فردا
رأس فلان ساعت، چنین است
رأس فلان ساعت، چنان است...
اما خدا را شکر
ماندهست غافلگیریام با من
من خیسِ خالی میشوم هر بار
باران، همیشه ناگهان است.
رودخوانی، سیار، ص ۱۹.
#باران
#پیشبینی
#محمدمهدیسیار
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
باران
از عباس براتیپور
آواز خوش جوانه، یعنی باران
بِشکوهترین ترانه، یعنی باران
در گوش نسیم، قُمریان میگفتند:
موسیقی عارفانه، یعنی باران
تا طلوع گل سرخ، براتیپور، ص ۳۲۳.
#باران
#موسیقیعارفانه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نیماییوارهی مَثَل
از مرتضی امیری اسفندقه
"بعدِ هر خنده همیشه
گریه"
باورِ قلبیِ انبوه عزاداران است
گرم
بر باورشان میخندد
آفتابی که پس از
باران است
نِماشُم، ص ۲۸.
#خنده
#گریه
#آفتاب
#باران
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نیایش باران
از مهدی الماسی
سنگِ تاریکی، دل ما را شکست
قطرههای اشک، باریدن گرفت
رو به لبخند تو وا شد چشم اشک
نور در آیینه، تابیدن گرفت
قطرهای همراه با یک رود رفت
قطرهای افتاد روی برگِ نار
قطرهای گم شد میان ریگها
قطرهای نوشیده شد زیر چنار
یا دلیل السالکین، راهی که ما
خانهی خورشید را پیدا کنیم
یا سُرور العارفین، شوری که ما
قطرههای خویش را دریا کنیم
شعرهای نو و آزاد، الماسی، ص ۷۳۲.
#نیایش
#باران
#دریا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
پُر از باران
از جلیل صفربیگی
در دفتر شعر من، صدا پنهان است
یک رود پر از ستاره در جریان است
من در سر خود، ابر زیادی دارم
جیب کلمات من، پر از باران است
کمکم کلمه میشوم، ص ۴۹.
#شعر
#باران
#جلیلصفربیگی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
باران
از فاضل نظری
ای ابرِ دلگرفتهی بی آسمان، بیا
بارانِ بی ملاحظهی ناگهان، بیا...
شهرت در این مقام، به گمنام بودن است
از من نشان بپرس؛ ولی بی نشان بیا...
ضد، نظری، ص ۶۷.
#باران
#فاضلنظری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کارِ باران
گنجشک از باران پرسید: کار تو چیست؟
باران با لطافت جواب داد: تلنگر زدن به انسانهایی که آسمان خدا را از یاد بردهاند.
زندگی کن، امیررضا آرمیون، ج ۱، ص ۱۰۰.
#باران
#امیررضاآرمیون
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
باران باشیم
از محمدرضا محمدی نیکو
ای کاش که لالهی بهاران باشیم
خاموش، ولی چراغ یاران باشیم
خوب است بدون رعد و برقی، ای ابر
آرام و فروتنانه، باران باشیم
گوشهی تماشا، ص ۲۳۸.
#باران
#محمدرضامحمدینیکو
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌹 بخشی از سرودهی خاطرهانگیز دکتر مجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی
🌷به مناسبت ۲۹ آذر (۱۳۵۱) سالروز درگذشت وی
باران
باز باران
با ترانه
با گهرهای فراوان
میخورد بر بام خانه...
یادم آمد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگلهای گیلان
کودکی دهساله بودم
شاد و خرّم
نرم و نازک
چُست و چابک...
با دو پای کودکانه
میدویدم همچو آهو
میپریدم از سرِ جو
دور میگشتم ز خانه ...
اندک اندک، رفته رفته، ابرها گشتند چیره
آسمان گردید تیره
بسته شد رخسارهی خورشید رخشان
ریخت باران، ریخت باران ...
بس گوارا بود باران!
بَه! چه زیبا بود باران!
میشنیدم اندر این گوهرفشانی
رازهای جاودانی، پندهای آسمانی
بشنو از من کودک من
پیشِ چشمِ مردِ فردا
زندگانی - خواه تیره خواه روشن -
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا
با تلخیص از کتاب بر کران بیکران، دکتر داریوش صبور، ص ۲۹۷ - ۳۰۳ .
#باران
#گلچینگیلانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303