سخنی از بوستان سعدی
بدکرداری
دو کس، چَه کَنند از پیِ خاص و عام
یکی نیکمحضر،* دگر زشتنام
یکی تشنه را تا کُند تازه، حلق
دگر، تا به گردن درافتند خلق
اگر بد کنی، چشمِ نیکی مدار
که هرگز نیارد گز، انگور بار*
نپندارم ای در خزان کِشته جو
که گندم ستانی به وقت درو
درخت زَقوم* ار به جان پروری
مپندار هرگز کزو برخوری
رطب ناوَرد چوب خرزهره، بار
چو تخم افکنی، بر همان چشم دار
لغات:🌹🌹
نیکمحضر: خوشرفتار، مهربان.
بار: میوه.
زقوم: گیاهی تلخ و سمی. نیز نام درختی در جهنم با میوههای تلخ.
کلیات سعدی، بوستان، باب اول در عدل و تدبیر و رای، ص ۲۳۳ و ۲۳۴.
#بوستانسعدی
#بدکرداری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303