عارفان بزرگ 🌹🌹🌹
بُشر حافی
بُشر یا بِشر بن حارث مروزی، از زاهدان قرن دوم و سوم هجری قمری، در یکی از روستاهای مرو به دنیا آمد و بعدها ساکن بغداد شد و در همان جا وفات یافت.
او یکی از اشرافزادگان و ابتدا اهل فسق و فجور بود. ماجرای توبهی بشر را چنین نقل کردهاند:
روزی امام کاظم - علیه السلام - از کنار خانهی بشر میگذشت. صدای ساز و آواز و لهو و لعب، از خانه بلند بود. امام از کنیزی که از خانهی بشر بیرون آمد، پرسید: صاحب این خانه، آزاد است یا بنده؟ کنیز گفت: او آزاد است.
امام فرمود: راست گفتی. اگر او بنده بود، از مولای خود میترسید. کنیز برگشت و بدون این که امام را شناخته باشد، بشر را از گفتهی امام آگاه کرد. بشر، پابرهنه از خانه بیرون رفت و دنبال امام دوید و در نتیجهی گفتوگویی با ایشان، از عملش شرمنده شد و توبه کرد. به همین علت، به بشر حافی، یعنی پابرهنه معروف شد.
پندها و حکمتهایی از بشر: 🌺🌺🌺
🌹کسی شیرینی آخرت را درنمییابد که دوست دارد مردم او را بشناسند؛ یعنی دوست دارد که مردم بر صفات کمال او آگاه شوند.
🌹نگاه به احمق، چشم را داغ و نگاه به بخیل، دل را سنگ و سخت میکند.
🌹در ترک ظاهرسازی بکوش و ظاهرسازی نکن.
با تلخیص از کتاب عارف پابرهنه، نویسنده عبدالحلیم محمود، مترجم مرحوم دکتر قاسم انصاری، چاپ اول، انتشارات زوار، ۱۴۰۰، ص ۵۷ و ۶۰.
#عارفانبزرگ
#بشرحافی
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303