خواهش دنیایی
از قادر طهماسبی
بسته شد باز درِ معبد تنهایی من
باز شد مُشت من و خلوت رویایی من
نگشوده به لب پنجرهای دفتر چشم
بسته شد باز دبستان شکیبایی من
تا به کی باغچهها پای تو پیچند به گِل؟
ای دلِ سوخته، ای لالهی صحرایی من
گفتم: ای دوست، به من حال مناجات ببخش
سخت رنجید از این خواهش دنیایی من
سالها رفت و در این شهر نمیدانم کیست
آشنای من و همسایهی رسوایی من
عشق دیوانه مرا کرد که پیدا نکند
هر کسی راه به میخانهی تنهایی من
پری ستارهها، طهماسبی، ص ۱۵۲.
#خواهشدنیایی
#مناجات
#قادرطهماسبی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303