eitaa logo
گلزار ادبیات
7.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
160 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
اصطلاحات عرفانی رضا در لغت، به معنی خشنودی است و در اصطلاح، سرور دل است به گذشتن قضا به آن چه پیش آید و نزد اهل سلوک، رضا عبارت است از لذت بردن در بلا و رفع کراهت و تحمل مرارت احکام قضا و قدر. رضا، باب الله اعظم است و بهشت دنیاست و به وسیله‌ی آن، دل بنده در حکم خدای قرار گیرد و سکونت یابد. رضا، آخرین مرحله از مراحل سیر و سلوک است که بعد از توکل قرار دارد و حافظ، آن را از مقامات دانسته است: من و مقام رضا بعد از این و شکرِ رقیب که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت باید دانست که مقام رضا، از تسلیم شدن بالاتر است؛ زیرا ممکن است انسان در برابر امری تسلیم گردد؛ ولی راضی و خشنود نباشد؛ اما حافظ می‌فرماید به قسمت الهی راضی باش و اگر اندکی نه به وفق رضاست، ایراد مگیر: رضا به داده بده وز جَبین گره بگشای که بر من و تو درِ اختیار نگشاده‌ست جبین: پیشانی با تلخیص از شاخ نبات حافظ، ص ۱۰۶۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از بوستان سعدی یکی روستایی، سَقَط شد خرش عَلَم کرد بر تاکِ بستان سرش جهاندیده پیری بر او برگذشت چنین گفت خندان به ناطورِ دشت: مپندار جانِ پدر کاین حِمار کند دفع، چشمِ بد از کشتزار که این دفعِ چوب از سر و گوش خویش نمی‌کرد تا ناتوان مُرد و ریش چه داند طبیب از کسی رنج بُرد؟ که بیچاره خواهد خود از رنج مُرد کلیات سعدی، بوستان، باب پنجم در رضا، ص ۳۲۶. لغات: سقط شد: مُرد. علم کرد: افراشت، آویزان کرد. ناطور: باغبان، دهقان. حمار: الاغ. ریش: مجروح، آزرده. چه داند: چگونه می‌تواند. بردنِ رنج: رفع بیماری، درمان کردن. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303 َ
حکایتی از بوستان سعدی طبیب و کُرد شبی، کُردی از دردِ پهلو نخُفت طبیبی، در آن ناحیت بود و گفت: ازین دست کاو برگِ رَز می‌خورَد عجب دارم ار شب، به پایان بَرَد که در سینه، پیکانِ تیرِ تتار بِه از ثِقلِ مأکولِ ناسازگار گر افتد به یک لقمه، در روده، پیچ همه عمرِ نادان، برآید به هیچ قضا را، طبیب اندر آن شب بمُرد چهل سال ازین رفت و زنده‌ست کُرد لغات: نخفت: نخوابید. رز: انگور. به پایان بردن شب: کنایه از مُردن. پیکان: نوک تیزِ سر تیر. تتار: قوم تاتار. ثقل: سنگینی. مأکول: خوردنی. کلیات سعدی، بوستان، باب پنجم در رضا، ص ۳۲۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
10342.mp3
376.2K
حکایتی از 🌹🌹🌹 باب پنجم در خوانش 🌼🌼🌼