پدر ❤️❤️❤️
از مریم آریان
همان طوری که مادر حدس زد، شد
پدر آمد به شهر و نابلد شد
به شهر آمد، بساط واکس وا کرد
نشست آن جا که معبر بود، سد شد
پدر را شهرداری آمد و برد
بساطش ماند بی صاحب، لگد شد
پدر از معضلات اجتماعی است
که تبدیلِ به شعری مستند شد...
پدر جان کند و هی از خستگی مُرد
نفس در سینهاش، حبس ابد شد
به مادر گفت: من که رفتم اما
همان طوری که گفتی میشود، شد
دادخواست، به کوشش امید مهدینژاد و محمدمهدی سیار،چاپ هفتم، سپیدهباوران، ۱۳۹۴، ص ۲۳ و ۲۴.
#پدر
#شهرداری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303