eitaa logo
گلزار ادبیات
8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
154 ویدیو
1 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت پروانه و لاله از عمران صلاحی آورده‌اند پروانه و مگس، پرشان را با یک‌دیگر معاوضه کردند اما مگس دوباره روی زباله بود پروانه روی لاله! گزینه‌ی اشعار طنز‌آمیز، عمران صلاحی، ص ۱۴۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شعر از عمران صلاحی روی هر مصراعی بلبلی می‌خواند غنچه‌ای می‌خندد سنگی از نقطه، سرِ راهش نیست جریان دارد شعر از میان علف و مهتاب می‌مکد زنبوری شهدی از هر واژه آه! اینک عسلی از مفهوم گزینه‌ی اشعار طنز‌آمیز، عمران صلاحی، ص ۱۳۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آب از عمران صلاحی معنی آب، عمیق است و صریح آب، یعنی وسعت آب، یعنی پاکی، یعنی عشق روشنی سرشاری بیداری بیرنگی زمزمه جنبش طوفان طغیان آب، یعنی هستی من دلم می‌خواهد مثل نیلوفر آبی باشم... ناگاه یک نگاه، صلاحی، ص ۲۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مرز از عمران صلاحی لب مرزی رفتیم خاک را رود، دو قسمت می‌کرد این طرف ما بودیم آن طرف هم آن‌ها دیده‌بانان، سرِ بُرجی از دور ناظر ما بودند و منِ بُهت‌زده، ناظر گنجشکانی که همه بی گذرنامه، سفر می‌کردند! ناگاه یک نگاه، صلاحی، ص ۹۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
پرخاش از عمران صلاحی خواهر کوچکم آمد پیشم دست در گردنم انداخت یواش سر برآورد به گوش من و گفت: نشدی خسته داداش؟ به سرش داد کشیدم: خاموش! برو از پیش من و حرف نزن که پراکنده شد از گفته‌ی تو ابر اندیشه‌ی من دور شد از من و در کنج اتاق با دلی غمزده کِز کرد و گریست سر چو برداشتم از دفتر خویش دیدم او آن جا نیست زود برخاسته، رفتم به حیاط بوسه بر او زده، برداشتمش سینه را باغچه‌ای کرده، در آن همچو گل کاشتمش جان من، گریه نکن، گریه نکن که دل از اشک تو در شعله نشست باز کن لب که طنین سخنت بهترین شعر من‌ست در پسِ پنجره‌ی باز اتاق بود او غنچه‌ای و من خورشید آن قدر بوسه نثارش کردم تا لبانش خندید. ناگاه یک نگاه، ص ۸۰ و ۸۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
باغ خیالی از عمران صلاحی پروانه فرود آمده روی گلِ قالی دنبال چه عطری است در این باغ خیالی؟ چسبانده به هم بال و پرش را غمِ گُنگی آن جا که گلی نیست، خوشا بی‌ پر و بالی! ناگاه یک نگاه، ص ۱۳۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر🌹🌹🌹 عمران صلاحی (۱۳۲۵ - ۱۳۸۵) طنز‌پرداز، نویسنده و شاعر، در تهران زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در قم، تهران و تبریز گذراند. نخستین شعر او در سال ۱۳۴۰ در مجله‌ی اطلاعات کودکان چاپ شد. در سال ۱۳۴۵ همکاری خود را با روزنامه‌ی توفیق آغاز کرد و اولین شعر آزاد خود را در سال ۱۳۴۷ سرود که در مجله‌ی خوشه منتشر شد. او تحصیلات دانشگاهی خود را تا دریافت درجه‌ی فوق‌دیپلم مترجمی در دانشگاه تهران پی گرفت و در همان هنگام، کتاب طنزآوران ایران را با یاوری یکی از دوستان خود منتشر کرد. از سال ۱۳۵۳ - ۱۳۵۶ کتاب‌های گریه در آب، قطاری در مه، ایستگاه بین راه و نمایشگاه مشترک کاریکاتور را منتشر کرد. از او آثاری چون: یک لب و هزار خنده، حالا حکایت ماست، گزینه‌ی اشعار، خنده‌سازان و خنده‌پردازان، عملیات عمرانی، ای نسیم سحری، ناگاه یک نگاه، ملانصرالدین، از گلستان من ببر ورقی، باران پنهان، هزار‌ و‌ یک آینه نیز منتشر شده است. عمران، پس از بازگشت از سفر چین، به عارضه قلبی ناگهانی درگذشت. با تلخیص از فرهنگ شاعران و نویسندگان معاصر سخن، دکتر داریوش صبور، ذیل صلاحی، عمران. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شمس و مولانا از عمران صلاحی فریاد به سینه‌ام، دلِ شیدا زد چون قایق کوچکی، به دریاها زد یک بار دگر، عشق فرود آمد و شمس مضرابِ جنون، به ساز مولانا زد گوشه‌ی تماشا، میرافضلی، ص ۹۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
من بچه‌ی جوادیه‌ام از عمران صلاحی من بچه‌ی جوادیه‌ام... یک روز اگر محلّه‌ی ما آمدی همراه خود بیاور چترت را این جا هوا همیشه گرفته‌ست این جا همیشه ابر است این جا همیشه باران است باران اشک باران غم باران فقر... ناگاه یک نگاه، صلاحی، ص ۵۹ و ۶۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303