ای جوان 😂😂😂
شعر طنزی از محمد صالحی آرام
تا فزون گردیده غمخوار ای جوان
بنده هم هستم تو را یار ای جوان
هر تریبونی سخن گوید ز تو
بر سر هر کوی و بازار ای جوان
صحبت آینده وان گه اشتغال
میشود بهر تو تکرار ای جوان
میشوی داماد؛ اما در خیال
میکنی پیدا تو صد کار ای جوان
وام کمبهره، زمین، دنبال هم
میدهندت یک نه، صد بار ای جوان...
همچو شرر خندیدن، دفتری در شعر طنز، صالحی آرام، ص ۳۷.
#شعرطنز
#جوان
#محمدصالحیآرام
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
راز و نیاز 😂😂
شعر طنزی از محمد صالحی آرام
خدایا، در جهانت سهم ما چیست؟
نصیب ما، به غیر از وعدهها نیست؟
نه قوم و خویشهای آنچنانی
نه شغل و منصب با آب و نانی
نه یک "پارتی - معرّف" هست ما را
که بخشد میز خوبی این گدا را
نه نانی میرسد بر ما، نه آبی
نه باشد سیخ ما را، نه کبابی!...
عطا فرما تو مالی از حلالت
خدایا، شکر بر جاه و جلالت
تو خود دانی که ما را هم دلی هست
"سرِ" ما نیز محتاج گِلی هست...
همچو شرر خندیدن، دفتری در شعر طنز، صالحی آرام، ص ۶۶ و ۶۷.
#شعرطنز
#رازونیاز
#محمدصالحیآرام
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مناظرهی کاغذ با قلم😂😂😂
از محمد صالحی آرام
"قلم گفتا که: من شاه جهانم
قلمزن را به دولت میرسانم"
به او کاغذ همیگفت: ای قلم جان
برو دنبال کار خود بَبَم جان
گذشت آن دورههای آنچنانی
قلمزن را تو بر دولت رسانی!
خودت را وِفق دِه با روزگاران
مکن دیگر تو فکر دوستداران
قلمزن هم گرفتار است و مضطر
به کار خویش، حیران و سلندر!
رجز دیگر مخوان؛ کمتر بزن حرف
مکن زین بیشتر وقت خودت صرف
اصولاً بهرِ خود، فکری دگر کن
برو یک کار دور از دردسر کن
چو من، یکچند قایم شو در انبار
که تا افزون شود نرخت به بازار!
ببین من تا سفید استم، عزیزم
به دور از انگها، پاک و تمیزم
به من کاری ندارد هیچ قاضی
رئیسان، جملگی از بنده راضی!
غرض، بس کن شعار خشک و خالی
که روزی میدهندت گوشمالی
حقایق را ببین، کمتر بزن لاف
قلمزن را مکن بیهوده علّاف!
همچو شرر خندیدن، دفتری در شعر طنز، صالحی آرام، ص ۶۱ و ۶۲.
#شعرطنز
#مناظرهیکاغذباقلم
#محمدصالحیآرام
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303