حکایتی از متون کهن
همنشینان نیک
زاهدی برای زیارت اهل قبور، رهسپار گورستان شد. در آن جا بهلول را دید؛ تعجب کرد. پرسیدش: ای بهلول، تو اینجا چه میکنی؟
بهلول گفت: آمدم به جایی که بهترین است؛ چون در این جا با مردمانی همنشینی میکنم که آزارم نمیدهند. اگر از عُقبا غافل شوم، یادآوریام میکنند و اگر غایب شوم، غیبتم را نمیکنند. (کشکول، ص ۱۶)
در کوچه باغهای حکایات، حکایات برگرفته از متون کهن، ناصر عابدینی، صفحه ۱۰۸.
#حکایت
#همنشیناننیک
#ناصرعابدینی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303