باغ نگاه
از علیرضا قزوه
برای مجید ابوالقاسمی، رزمندهی دلاوری که دو چشمش را به ستارهها بخشید.
صبح، دو مرغ رها
بیصدا
صحن دو چشمان تو را ترک کرد
شب، دو صف از یاکریم
بال به بال نسیم
از لبِ دیوار دلت
پرکشید
آفتاب
خار و خسِ مزرعهی چشم تو
آبشار
موج فروخفتهای از خشم تو
میشود از باغ نگاهت هنوز
یک سبد از میوهی خورشید
چید
قطار اندیمشک، قزوه، ص ۲۸ و ۲۹.
#چشمان
#نگاه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303