یک رباعی از نیما یوشیج
میپوش رخ از مردم و با گوشه بساز
پاسخ مده ار چند دهندت آواز
غولی است نشسته صد طعامش در پیش
کوتهنظری، دست در آن کرده دراز
مجموعهی کامل اشعار نیما یوشیج، سیروس طاهباز، ص ۸۳۴.
#نیما_یوشیج
#رباعی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه 📚📚📚
سوراخهای دیوار
در یکی از روستاهای ایتالیا، پسربچهی شروری بود که دیگران را با سخنان زشتش خیلی ناراحت میکرد. روزی پدرش، جعبهای پر از میخ، به پسر داد و به او گفت: هر بار که کسی را با حرفهایت ناراحت کردی، یکی از این میخها را به دیوار طویله بکوب.
روز اول، پسر بیست میخ به دیوار کوبید. پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را میآزارد، کم کند. پسرک تلاشش را کرد و تعداد میخهای کوبیده شده به دیوار، کمتر و کمتر شد. یک روز پدرش، به او پیشنهاد کرد تا هر بار که توانست از کسی بابت حرفهایش معذرتخواهی کند، یکی از میخها را از دیوار بیرون بکشد.
روزها گذشت تا این که یک روز، پسرک پیش پدرش آمد و با شادی گفت: بابا، امروز تمام میخها را از دیوار بیرون آوردم. پدر، دست پسرش را گرفت و با هم به طویله رفتند. پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت: آفرین پسرم! کار خوبی انجام دادی؛ اما به سوراخهای دیوار نگاه کن. دیوار دیگر مثل گذشته، صاف و تمیز نیست. وقتی تو عصبانی میشوی و با حرفهایت دیگران را میرنجانی، آن حرفها هم، چنین آثاری بر انسانها میگذارند. تو میتوانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون آوری؛ اما هزاران بار عذرخواهی هم نمیتواند زخم ایجاد شده را خوب کند.
هزار داستان، داستانهای کوتاه و آموزنده، فضلی اصانلو، ج ۲، ص ۲۰.
#داستان_کوتاه
#سوراخهای_دیوار
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شاعران معاصر 🌺🌺🌺
سهراب سپهری
سهراب سپهری، شاعر و نقاش نامی، در ۱۵ مهر سال ۱۳۰۷ شمسی در کاشان به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم ، تحصیلات عالی خود را در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد و موفق به اخذ لیسانس نقاشی دانشکده با رتبهی اول شد.
در سال ۱۳۳۳ در ادارهی کل فرهنگ و هنر، به کار مشغول گشت. سپس در سال ۱۳۳۷ در ادارهی کل اطلاعات و روابط عمومی وزارت کشاورزی، برای مدت کوتاهی، سِمَت سرپرستی بخش سمعی و بصری را با همکاری احمد شاملو و منوچهر شیبانی بر عهده داشت. پس از آن، برای همیشه کار دولتی را ترک کرد و تا پایان زندگی، به تلاشهای هنری و آفرینشهای نقاشی و شعر پرداخت.
سهراب پس از بازگشت از سفری برای درمان سرطان خون در خارج از کشور، در اول اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در تهران درگذشت و در صحن امامزاده سلطان علی در قریهی مشهد اَردهالِ کاشان آرمید.
مهمترین آثار او، عبارتند از: مرگ رنگ، زندگی خواب، آوار آفتاب، شرق اندوه، صدای پای آب، مسافر، حجم سبز، ما هیچ ما نگاه و هشت کتاب(مجموعهی شعر.)
اینک بخشی از یکی از شعرهای معروف او
آب
آب را گِل نکنیم
در فرودست انگار، کفتری می خورَد آب
یا که در بیشهی دور، سیرهای پَر میشوید
یا که در آبادی، کوزهای پر میگردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان
میرود پای سپیداری تا فرو شوید اندوهِ دلی
دست درویشی شاید
نان خشکیده فرو برده در آب...
چه گوارا این آب!
چه زلال این رود!
مردم بالادست، چه صفایی دارند!
چشمههاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دِهشان
بیگمان پای چپرهاشان، جاپای خداست...
با تلخیص از بر کران بیکران، دکتر داریوش صبور، ص ۴۴۶ - ۴۵۱ و ۴۵۴ - ۴۵۵.
#شاعران_معاصر
#سهراب_سپهری
#بازنشر
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
شکستن شاخهی درختان، همچون شکستن بال فرشتگان است. حضرت رسول اکرم(ص)❤️❤️
در باغها
از دکتر طاهره صفارزاده
در باغها
این برجسازان
تنها نه شاخهها
که ریشهها را هم
در هم شکستهاند
جماعتِ تنههای خاموش
شاخههای سمزده
کنار بطری سم
از پا در آمدهاند
در بالهای شکسته
زخم غمینیست
از ساختهای ستمکارانه
زخمی که زلزله را
برای انتقام صدا میزند.
طنین بیداری، ص ۴۰۳.
#باغ
#برجسازان
#زلزله
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سوختگان
یک رباعی از رَهی مُعَیّری
هر لالهی آتشین، دل سوختهای است
هر شعلهی برق، جان افروختهای است
نرگس که ز بار غم، سرافکنده به زیر
بینندهی چشمِ از جهان دوختهای است
دیوان رهی معیری، به کوشش نرگس علیمردانی، ص ۲۰۷.
#رهی_معیری
#لاله
#نرگس
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنانی از گلستان سعدی📚📚📚
هر که در زندگانی نانش نخورند، چون بمیرد، نامش نبرند. لذت انگور، بیوه داند؛ نه خداوندِ میوه. یوسف صِدّیق - علیه السلام - در خشکسال مصر، سیر نخوردی تا گرسنگان، فرامُش نکند.
آن که در راحت و تَنَعُّم زیست
او چه داند که حال گُرسَنه چیست
حال درماندگان کسی داند
که به احوال خویش، درمانَد
🍁🍁🍁
ای که بر مَرکَبِ تازنده سواری، هش دار
که خر خارکشِ مسکین، در آب و گِل است
آتش از خانهی همسایهی درویش مخواه
کان چه بر روزن او میگذرد، دودِ دل است
لغات:
خداوند: مالک، صاحب.
تنعم: توانگری، نعمت.
درویش: فقیر، نیازمند.
روزن: دریچه، پنجرهی کوچک.
دودِ دل: آه دل.
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت، ص ۱۸۴.
#گلستان_سعدی
#درماندگان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آتش گرفت❤️❤️❤️🖤🖤🖤
از علیرضا قزوه
تا که نامت بر زبان آمد، زبان، آتش گرفت
سوختم چندان که مغز استخوان، آتش گرفت
حیدر آمد، خاک همچون باد، گرم گریه شد
خواست تا غسلت دهد، آب روان، آتش گرفت
هان، چه میپرسی چه پیش آمد؟ زمین را آب بُرد
بادبان ِ کشتی پیغمبران، آتش گرفت
یک طرف، ماه مرا ابر سیاه فتنه کُشت
یک طرف، از درد غربت، کهکشان آتش گرفت
رفت سوی آسمان روحت، زمین از شرم سوخت
در زمین، جسم تو گم شد، آسمان آتش گرفت
صبحتان به خیر مردم، قزوه، ص ۵۹ و ۶۰.
#زهرا(س)
#حیدر(ع)
#آتش
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
نالهی فرشته
از حمیدرضا شکارسری
چه آسان برمیخاست!
و چه سخت بر میگرفتمش!
چه خندان میآمد!
و چه گریان میبردمش!
چنین سهل و سخت
جان از کسی نگرفتم
به تقاص کدام گناه
خدایا
قبض روح زهرا(س) را
به من سپردی؟
آسمان را
نالهی فرشتهای، پر کرده است.
ضریح ساده، شکارسری، ص ۳۳.
#شهادت_زهرا(س)
#قبض_روح
#نالهی_فرشته
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303