eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین پناه از فریدون مشیری همیشه، وقتی تنها و ناامید و ملول تنت، روانت، از دستِ این و آن خسته‌ست همیشه، وقتی رخسار این جهان، تاریک همیشه، وقتی درهای آسمان بسته‌ست همیشه، گوشه‌ی گرمی، به نام دل با توست که صادقانه‌تر از هر که، با تو پیوسته‌ست به دل پناه ببر، آخرین پناهت اوست تو را چنان که تمنای توست، دارد دوست از دیار آشتی، مشیری، ص ۹۶ و ۹۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از فرخی یزدی در بادیه‌ی عشق اگر پای گذاری اول قدم آماده‌ی صد گونه بلا باش دیوان فرخی یزدی، ص ۱۵۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: بهترین کارها، امید و ترس خدا را، به حد اعتدال داشتن است. غرر الحکم، ج ۱، ص ۳۹۵. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایه‌های ادبی 💐💐💐 مشاکلت مشاکله، هم‌شکل یا یکسان کردن واژه‌ای است با واژه یا واژه‌های دیگر، به مناسبت رعایت مجاورت با آن: گفت آن دلبر که: خواهم عاشقان را قتل کرد گفتمش: بهر خدا، هجران خود را قتل کن قتل کردن هجران، به جای دعوت به وصال کردن، به مناسبت قتل کردن عشاق، به کار رفته است. لبِ سوال، سزاوار بخیه بیشتر است عبث به خرقه‌ی خود بخیه می‌زند درویش بخیه زدن لب سوال را به جای خودداری از خواهندگی، به مناسبت بخیه‌ زدن خرقه، به کار برده است. بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۵۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
صبح صداقت از مصطفی محدثی خراسانی بیا با دل خود مدارا کنیم به صبح صداقت، دری وا کنیم گذشته، گذشته‌ست، اندیشه‌ای برای نَفَسهای فردا کنیم دلی را که در خاک گم کرده‌ایم بیا تا بگردیم و پیدا کنیم ببندیم پیمان که از این به بعد فقط آسمان را تماشا کنیم چنان رودی از برکه‌های رکود بکوچیم و آهنگ فردا کنیم وَ پایانِ یک عمر تشویش را به یک لحظه لبخند، امضا کنیم سُکر سماع، ص ۱۰۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فرهنگ خودمانی از دکتر سید حسن حسینی بی‌خیالی: صرفه‌جویی در وجدان! سخنرانی: اردوگاه کار اجباری برای کلمات! لاله و کبوتر: از سهامداران هنر گرافیک! زمستان: مناسبترین ملافه برای گیاهان کلافه! فقر: از شهروندان همیشه در صحنه! آینده: پنجره‌ای که به جُرم چشم‌چرانی، گِل گرفته شد! سکانس کلمات، دکتر حسینی، ص ۳۰۹، ۳۱۲ - ۳۱۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از نبض قلم
برف آمد و آفتاب جادو میکرد دستان ِسپید ِباغ را رو میکرد خورشید به قصدِ پایکوبی سر زد هی خانه به خانه برف پارو می کرد! @nabzeghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی چیزی نگفت😂😂 از ابوالقاسم حالت هر چه با مردم جفا کردم، کسی چیزی نگفت هر چه در کارم خطا کردم، کسی چیزی نگفت دسته‌گل بر آب اگر دادم، کسی حرفی نزد فتنه‌هایی گر به پا کردم، کسی چیزی نگفت چون به کاری دستیار از بهر خود می‌خواستم گر که شیطان را صدا کردم، کسی چیزی نگفت آب، گیرم آمد و فرصت به دستم اوفتاد هر چه از هر سو شنا کردم، کسی چیزی نگفت گر بساط حیله گستردم، کسی حرفی نزد ور دکان حقه وا کردم، کسی چیزی نگفت گر که خود دارا شدم، از من حسابی کس نخواست ور گروهی را گدا کردم، کسی چیزی نگفت هیچ دانی کز چه گشتم این چنین پر مدعا؟ چون که هر قدر ادعا کردم، کسی چیزی نگفت بعد از این هم کار خود را می‌کنم، چون پیش ازین هر چه بیجا یا بجا کردم، کسی چیزی نگفت ۵۰ /۱/۲۱ دیوان خروس لاری، حالت، ص ۶۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بزرگان ادبیات فارسی🌹🌹🌹 عبید زاکانی خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی قزوینی، متخلّص به عبید، شاعر و نویسنده‌ی مشهور ایران در قرن هشتم هجری است. او از خاندان زاکانیان است که خود به یکی از قبایل عرب که در صدر اسلام به قزوین مهاجرت کرده و در آن جا سکونت یافته‌اند، منتسَب می‌باشد. علاوه بر آن، زاکان مخفف زاچکان و آن نام یکی از روستاهای قزوین است. با وجود شهرت فراوان او، از زندگی‌اش اطلاع زیادی در دست نیست .ظاهراً ولادت وی، در پایان قرن هفتم یا آغاز قرن هشتم و وفاتش، بین ۷۶۸ تا ۷۷۲ هجری قمری بوده و مدتی در فارس، بغداد و کرمان اقامت داشته است. مدفن او را گروهی اصفهان و بعضی بغداد نوشته‌اند. عمده هنر عبید زاکانی، در لطیفه‌سرایی و نکته‌پردازی و طنز و انتقاد از اخلاق ناپسند مردم روزگار خود است. شوخیهای او، بیهوده نیست و هدفش این بوده که از آن به عنوان وسیله‌ی انتقاد و اصلاح و تربیت استفاده کند. طنز عبید، طنزی پرمحتوا و عمیق است. این عوامل به اضافه‌ی موفقیت او در ترسیم روزگارش و انتقادهای او از اوضاع اجتماعی حاکم، وی را در ردیف موفق‌ترین طنزپردازان تاریخ ادبی جهان قرار می‌دهد. او تنها شاعر طنز نیست؛ بلکه نیمی از دیوان وی، به آثار جدّی‌اش اختصاص دارد. مهمترین آثار منثور عبید، اخلاق الاشراف، ریش‌نامه، صد پند، رساله‌ی دلگشا و رساله‌ی تعریفات و معروفترین اشعارش، منظومه‌ی موش و گربه و مثنوی عشّاق‌نامه است. ابیاتی از عبید که در عبرت گفته است: ای عبید این گل صد‌‌برگ بر اطراف چمن هیچ دانی که سحرگاه چرا می‌خندد؟ با وجود گره غنچه و دل‌تنگی او حکمتی هست نه از باد هوا می‌خندد چون ثبات فلک و کار جهان می‌بیند به بقای خود و بر غفلت ما می‌خندد این هم نثری از رساله‌ی دلگشا: قزوینی در حالت نزع افتاد. وصیت کرد که در شهر، کرباس‌پاره‌های کهنه‌ی پوسیده‌ای بطلبند و کفن او سازند. گفتند: غرض از این چیست؟ گفت: تا چون منکر و نکیر بیایند، پندارند که من مرده‌ای کهنه‌ام؛ زحمت من ندهند. تاریخ ادبیات ایران، دکتر ذبیح‌الله صفا، تلخیص از محمد ترابی، ج ۲، ص۱۹۷- ۲۰۰ و ۲۶۳- ۲۶۴؛ سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، دکتر پرویز ورجاوند، ج۲، ص۱۳۱۸- ۱۳۲۳ ؛ فرهنگ سخنوران و سرایندگان قزوین، ، سید محمود خیری، ص۱۵۹؛ گلچینی از دیوان عبید زاکانی، به کوشش مرحوم دکتر قاسم انصاری، مقدمه، ص ۱۰- ۱۴ ؛مشاهیر قزوین، مهدی نورمحمدی، ص۲۴۰. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آن نغمه‌ی جاودان از دکتر شفیعی کدکنی آن شاخِ گل سرخ، نپژمُرده هنوز وان شاهدِ حُسن، مانده در پرده هنوز وان نغمه‌ی جاودان که من می‌طلبم جامی است که کس به لب نیاورده هنوز طفلی به نام شادی، از همیشه تا جاودان، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۲۳۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303