اختلاف 😂😂
از ناصر فیض
در هر نهادِ شهر، قوم و خویش دارد
دَه خانهی ناچیز، در تجریش دارد
با زهد و تقوا ارتباطش، ای بدک نیست!
یک خانه هم در انزوای کیش دارد
هر جا که برجی میشود آمادهی ساخت
او نیز دَه واحد، خرید از پیش دارد...
تا مِلکهایش، آسمانیتر بمانند
از شش جهت، بر بام آنها، دیش دارد
این گرگ را از بنده بهتر میشناسید
هر چند یک عالَم، لباس میش دارد...
املت دستهدار، مجموعه شعر طنز ناصر فیض، ص ۲۹ و ۳۰.
#شعرطنز
#خانه
#برج
#ناصرفیض
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی💐💐💐
نقیضه (نظیرهی طنزآمیز)
نقیضه، یعنی مخالف، باشگونه جواب گفتن شعر کسی را، بر خلاف یکدیگر سخن گفتن. نقیضه، معادل کلمهی پارودی فرنگی است که برخی آن را نقیضه و برخی نظیرهی طنزآمیز ترجمه کردهاند.
نقیضه، شعری است که به تقلید دیگری گفته شود و مبتنی بر طنز و هزل است. در حقیقت، اثر دومی، اثر نخستین را به سُخره گرفته است. به سخن دیگر، شعری است که برای استهزا، به شیوهی شعر دیگری سازند.
در گذشته، به این گونه شعر، تزریق و مزوّر میگفتهاند. اینک نمونهای از آن که نقیضهی غزل معروف حافظ است:
الا یا ایّها الساقی، اَدِر کَاساً و ناوِلها
خمارُ البادة الدوشینه، کُشتی اهل محفلها...
به زور الگریه ما رفتی الی عند النِگار آخر
رقیب الخرس، ماندی عاقبت کَالخَرّ فی گِلها...
(مهری عرب)
بدیع در شعر فارسی، دکتر عَقدایی، ص ۱۶۰.
#آرایههایادبی
#نقیضه
#نظیرهیطنزآمیز
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
عشق و عقل
از فاضل نظری
حتی اگر از عشق، سری خواسته بودم،
از شوکت سیمرغ، پری خواسته بودم،
خورشید درخشان به کفم بود، ولی من
از شمع، دلِ شعلهوری خواسته بودم
با عقل خود از عشق سخن گفتم و خندید
آری، خبر از بیخبری خواسته بودم
گریههای امپراتور، ص ۶۷.
#عشق
#عقل
#دل
#فاضلنظری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بلبل و گوش گُل
از آدر بیگدلی
گران کردند گوش گل، پس آن گاه
به بلبل، فرصت فریاد دادند
گران: سنگین.
مشاعرهی جدید، صادقی اردستانی، ص ۴۰۸.
#گوشگل
#بلبل
#آذربیگدلی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
بخشش خدا، به اندازهی نیت انسان است.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۴۸۸.
#امام_علی(ع)
#بخششخدا
#نیتانسان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان یک مثل📚📚📚
حرف مفت نزن!
این مثل، داستانی تاریخی دارد. میگویند اولین خط تلگراف در ایران، در زمان میرزا ملکم خان ناظمالدوله و در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، در سال ۱۲۷۴ هجری قمری راهاندازی شد. این خط، به وسیلهی معلمان و شاگردان دارالفنون، ببن قصر گلستان و باغ لالهزار کشیده شد. تا مدتها، مردم عادی، نسبت به این پدیده بدگمان بودند و آن را باور نمیکردند و به خرافات و شیاطین نسبت میدادند.
وزیر تلگراف وقت، علیقلی خان مخبرالدوله، به خاطر جلب توجه مردم و از بین بردن ذهنیت غلط آنها، تصمیم گرفت یکی دو روز، تلگراف به صورت رایگان باشد و مردم هر چه را که میخواهند، به وسیلهی تلگراف، به هر جا که مایل باشند، مخابره کنند.
مردم، ابتدا با شک و تردید و بعد با خیال راحت، شروع کردند به حرف زدن و تلگراف فرستادن. آنها هر چه که به فکرشان میرسید، برای خویشان خود در تمام ایران، مخابره کردند و این حرفهای مفت یا رایگان، از حالت سلام و احوالپرسی و شوخی و طنز گذشت.
بعد از آن روزهای تلگراف مفت و مجانی، یک روز مردم دیدند که بالای در ادارهی تلگراف، تابلویی زدهاند که روی آن نوشته شده: از امروز به بعد، حرف مفت قبول نمیشود.
فوت کوزهگری، مصطفی رحماندوست، ج ۱، ص ۴۳۲.
#داستان_مثل
#حرفمفت
#مصطفی_رحماندوست
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303