انگشت اشاره
از رضا بروسان
انگشت اشارهی مرا روشن کن
فردای دوبارهی مرا روشن کن
من رفتنیام، بگو بمانم یا نه؟
تکلیف ستارهی مرا روشن کن
گوشهی تماشا، رباعی از نیما تا امروز، ص ۲۵۳.
#انگشتاشاره
#رضابروسان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
معرفی کتاب
مُرَقَّعِ صدرنگ
این کتاب، گزینش و شرح صد رباعی از بیدل دهلوی، شاعر معروف سبک هندی قرنهای یازدهم و دوازدهم هجری و گزینش و شرح محمدکاظم کاظمی است.
دیوان بیدل، حدود چهار هزار رباعی دارد که از تنوّعِ محتواییِ چشمگیری برخوردار است و دستکم، دَه نوع رباعی، در آن میتوان یافت: عاشقانه، عارفانه، فلسفی، اجتماعی و سیاسی، تربیتی و اخلاقی، اعتقادی و مذهبی، مُتضمّن مباحث ادبی، هَجو و هَزل، مناسبتی (خیرمَقدَمها، قید واقعه و مادّهتاریخ)، تفنّنی(بینقطه، نقطهدار و امثال آن).
چاپ اول کتاب، در سال ۱۳۸۸ و چاپ سوم آن، در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات سپیدهباوران، در مشهد و در ۱۱۸ صفحه و در قطع رُقعی منتشر شده است.
#معرفیکتاب
#مرقعصدرنگ
#بیدلدهلوی
#محمدکاظمکاظمی
#گلزارادبیات
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ای شعر
از موسی بیدج
صد سال نیامدی
ای شعر
و حالا اَلکنی
به اشاره حرف میزنی...
پندم را گوش بگیر
به مثنوی برگرد
از شاهنامهای که آمدی
از شیخ صنعان بخوان
به رستم بگو
پیش از نبرد
نوشدارو بخرد...
خلوت انس، ج ۳، ص ۱۴۶ و ۱۴۷.
#شعر
#موسیبیدج
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از ســـــــرزمین شــعر و ادب📜
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
┏━━━━━━┓
⠀ ⏱ ٢۱:٠٠
┗━━━━━━┛
📗درستنویسی شماره (۷۵)📗
📕چند برابر فارسی به گزینش فرهنگستان📘
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
آبونه مشترک
ورک شاپ کارگاه
آرشیو بایگانی
آرم نشانه
آپ تو دیت بروز/روزآمد
ادیت ویرایش
اِشل پایه
انستیتو موسسه
بیوگرافی زندگینامه
بیینال دوسالانه
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
📕هرشب یک نکتۀ درستنویسی
📘«کانال سرزمین شعر و ادب»:
┏━━━━━━┓
⠀ عضویت
┗━━━━━━┛
▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
داستان کوتاه
کشتی طوفانزده
کشتی در طوفان شکست و غرق شد. فقط دو مرد توانستند به سوی جزیرهی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و نجات یابند. دو نجاتیافته، دیدند هیچ کاری نمیتوانند بکنند؛ با خود گفتند: بهتر است از خدا کمک بخواهیم. بنابراین، دست به دعا شدند و برای این که ببینند دعای کدام بهتر مستجاب میشود، به گوشهای از جزیره رفتند.
نخست، از خدا غذا خواستند. فردا مرد اول، درختی یافت و میوهای بر آن و از آن خورد؛ اما مرد دوم، چیزی برای خوردن نداشت. هفتهی بعد، مرد اول از خدا همسر و همدم خواست. فردا کشتی دیگری غرق شد؛ زنی نجات یافت و به مرد رسید. در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت. مرد اول، از خدا خانه، لباس و غذای بیشتری خواست. فردا به صورتی معجزه آسا، تمام چیزهایی که خواسته بود، به او رسید. مرد دوم هنوز هیچ نداشت.
دست آخر، مرد اول از خدا کشتی خواست تا او و همسرش را با خود ببرد. فردا کشتیای آمد و در سمت او لنگر انداخت. مرد خواست به همراه همسرش از جزیره برود و مرد دوم را همان جا رها کند. پیش خود گفت: مرد دیگر حتماً شایستگی نعمتهای الهی را ندارد؛ چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد؛ پس همین جا بماند، بهتر است. زمان حرکت کشتی، ندایی از آسمان پرسید: چرا همسفر خود را در جزیره رها میکنی؟ پاسخ داد: این نعمتهایی که به دست آوردهام، همه مال خودم است. همه را خود درخواست کردهام. درخواستهای او که پذیرفته نشد؛ پس لیاقت این چیزها را ندارد.
ندا، مرد را سرزنش کرد: اشتباه میکنی. زمانی که تنها خواستهی او را اجابت کردم، این نعمتها به تو رسید. مرد با حیرت پرسید: از تو چه خواست که باید مدیون او باشم؟ ندا پاسخ داد: از من خواست که تمام خواستههای تو را اجابت کنم!
توتویی؟ امیررضا آرمیون، ج ۱، ص ۱۵۴ - ۱۵۶.
#داستانکوتاه
#کشتیطوفانزده
#امیررضاآرمیون
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
در نیمهی تیر، هموطن، حرکت کُن
در حوزهی رأیِ شهرِخود، شرکت کُن
با رأی قشنگ و خوب و ارزندهی خود
آرامش و خاکِ خانه، پُربرکت کُن
______________________________
گُلبانگِ صفا و عشق و تدبیر بزن
با رأیِ خودت، ندای تکبیر بزن
با شرکت و رأیِ خوبِ خود، هموطنم
بر خواب و خیالِ دُشمنان، تیر بزن
______________________________
حسن یزدان پناهی _ فسا
#انتخابات
#ارسالیشاعرانکانال
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303