eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
174 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایتی از بوستان سعدی دوست و دشمن یکی بُرد با پادشاهی، ستیز به دشمن سِپُردش که: خونش بریز گرفتار، در دست آن کینه‌توز همی‌گفت هر دَم به زاری و سوز: اگر دوست، بر خود نیازُردمی، کی از دست دشمن، جفا بُردَمی؟ بِتا* جور دشمن، بِدَرَدش پوست رفیقی که بر خود بیازُرد دوست تو از دوست گر عاقلی، برمَگَرد که دشمن، نَیارَد* نگه در تو کرد تو با دوست، یک‌دل شو و یک‌سَخُن که خود، بیخ دشمن برآید ز بُن نپندارم این زشت‌نامی نکوست به خشنودیِ دشمن، آزارِ دوست! * بِتا: مخفف بِهِل تا، بگذار تا. از مصدر هِلیدن و هِشتن: گذاشتن. *نیارد: نتواند. از مصدر یارَستن. کلیات سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، ص ۳۸۷ و ۳۸۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
10425.mp3
474.4K
حکایتی از 🌹🌹🌹 باب نهم در توبه و راه صواب خوانش 🌻🌻🌻 https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
خوبی‌ها از سید حامد حجت‌خواه عمر من و تو، برای پیمودن نیست این مهلتِ کم، سزای آلودن نیست خواهیم اگر تمام خوبی‌ها را دیگر وقتی، برای بد بودن نیست گوشه‌ی تماشا، ص ۲۵۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه 📚📚📚 هدیه‌ی پدر مرد جوانی از دانشکده فارغ‌التحصیل شد. ماه‌ها بود که ماشین زیبایی پشت شیشه‌های یک نمایشگاه، به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می‌کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. او از پدرش خواسته بود که برای هدیه‌ی فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد و می‌دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بالاخره، روز فارغ‌التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه‌ی خصوصی‌اش فرا خواند و به او گفت: من از داشتن پسر خوبی مثل تو، بی‌نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر کنجکاو ولی ناامید، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا که روی آن نام او طلاکوب شده بود، یافت. با عصبانیت، فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی که داری، یک انجیل به من می‌دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد. سالها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد‌. خانه‌ی زیبایی داشت و خانواده‌ای فوق‌العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ‌التحصیلی، دیگر او را ندیده بود؛ اما قبل از ای نکه اقدامی بکند، تلگرافی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین، لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه‌ی پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم پدر را گشت و آن‌ها را بررسی نمود و در آن جا همان انجیل قدیمی را بازیافت؛ در حالی که اشک می‌ریخت، انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی برچسب، تاریخ روز فارغ‌التحصیلی‌اش وجود داشت و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است. تو تویی؟ امیررضا آرمیون، ج ۱، ص ۱۳۴ - ۱۳۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنان عارفان اُویس قَرَنی (متوفای سال ۳۷ هجری): عَلَیکَ بِقَلبِک. بر تو باد به دل تو؛ یعنی بر تو باد که دایم، دل حاضر داری تا غیر درو راه نیابد. 🌹🌹🌹 حسن بصری( متوفای ۱۱۰ هجری): اگر بدانمی که در من نفاق نیست، از هر چه در روی زمین است، دوستر دارمی. 🌹🌹🌹 محمد واسع (متوفای ۱۲۳ هجری): نگاه داشتنِ زبان بر خلق، سخت‌تر است از نگاه داشتنِ دِرَم و دینار. درم‌ و دینار: پول نقره و طلا. 🌹🌹🌹 تذکرة الاولیاء، عطار، تصحيح دکتر شفیعی کدکنی، ص ۲۶، ۴۲ و ۵۷. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کار خیر و بی‌ریایی از حافظ غلامِ همّتِ آن نازنینم که کار خیر، بی روی و ریا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد، آن آشنا کرد شاخ نبات حافظ، ص ۳۱۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند: تمام گمراهی، در فرمان بردنِ هواست. غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۱۴. (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیده‌ای از مثل‌های فارسی از صدقه‌ی سرِ رازیانه، آب می‌ره پای سیاه‌دانه. 🌻🌻🌻 از طلا بودن، پشیمان گشته‌ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید 🌻🌻🌻 از قفس، مرغ به هر جا که رَوَد، بُستان است (صائب تبریزی) 🌻🌻🌻 از کوتَهی ماست که دیوار بلند است (صائب تبریزی) 🌻🌻🌻 از محبت، نار، نوری می‌شود وز محبت، دیو، حوری می‌شود (مولوی) 🌻🌻🌻 دوازده‌هزار‌ مثل‌ فارسی، دکتر شکورزاده بلوری، ص ۱۰۰، ۱۰۲، ۱۰۴ و ۱۰۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303