طنز ملانصرالدین 😂😂
صبر
روزی ملانصرالدین، تنها در گوشهای از مسجد نشسته و با خدا مناجات میکرد. مرد فقیری وارد شد؛ اما متوجه او نشد. سرش را بالا گرفت و گفت: خدایا، برای تو هزار سال چقدر است؟ ملانصرالدین آهسته رفت پشت ستون و با صدای عجیبی گفت: ای بندهی من، هزار سال برای من، همانند یک ثانیه است.
مرد فقیر، خوشحال از این که خدا جوابش را داده، دوباره پرسید: خدایا، ده هزار دینار، در نظر تو چقدر است؟ ملانصرالدین گفت: ده هزار دینار، در نظر من یک دینار است. مرد فقیر گفت: حالا که این طور است، یک دینار به بندهی عاجزت مرحمت فرما. ملانصرالدین گفت: باشد. فقط یک ثانیه صبر کن.
لطفاً ملانصرالدین نباشید، مقایسهی عملکرد ملانصرالدین با رفتار امروزی ما، روحالله سلیمانی، ص ۶۷.
#طنز
#ملانصرالدین
#روحاللهسلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درگاه خدا
از داود محمدی
هر وقت از این خانه و در برگشتم
نادم شدم و به پای سر برگشتم
جز درگه تو، به هرکجا رو کردم
با دستِ ز پا درازتر برگشتم
رباعی در پرانتز، محمدی، ص ۱۲۶.
#درگاهخدا
#داودمحمدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
هر که انصاف وَرزَد، با وی به انصاف رفتار شود.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۶۱۳.
#امام_علی(ع)
#انصاف
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از بوستان سعدی
رفیق غایب
رفیقی که غایب شد ای نیکنام
دو چیزست ازو بر رفیقان، حرام:
یکی آن که مالش، به باطل خورند
دوم آن که نامش به زشتی برند
هر آن کُاو بَرَد نام مردم به عار*
تو چشمِ نکوگویی از وی مدار
که اندر قفای* تو گوید همان
که پیش تو گفت از پسِ مردمان
کسی پیش من در جهان عاقل است
که مشغول خود، وز جهان غافل است
لغات:
*عار: عیب.
*قفا: پشت سر.
کلیات سعدی، بوستان، باب هفتم: در عالم تربیت، ص ۳۵۲.
#رفیقغایب
#بوستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
درست بنویسیم
ثَمَر / سَمَر
این دو کلمه، در تلفظ، یکسان و در معنا مختلف هستند.
🟢 ثمر، به معنای میوه و مَجازاً به معنای حاصل و نتیجه است.
🟢 سمر، یعنی افسانه و حکایتی که زبانزد مردم باشد و در فارسی، بیشتر به عنوان صفت و به معنای شُهره، زبانزد، افتاده بر سر زبانهاست.
ترسم که اشک، در غم ما پردهدَر شود
وین راز سر به مُهر، به عالَم سَمَر شود
(حافظ)
🟢🟢🟢🟢🟢
غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، ذیل ثمر/ سمر.
#درستنویسی
#ثمروسمر
#ابوالحسننجفی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
معرفی کتاب
قصص العلماء
کتاب قصص العلماء، نوشتهی محمد بن سلیمان تنکابنی، فقیه، ادیب و پژوهشگر شیعی قرن سیزدهم هجری است و دربردارندهی زندگی ۱۵۴ تن از علمای شیعهی قرن چهارم تا سیزدهم میباشد.
تنکابنی، حاصل پنجاه سال تحقیق و تفحص خود را در این اثر گردآوری کرده است. بیشترین اعتبار این کتاب، مربوط به زندگی علمایی است که معاصر مؤلف بودهاند و او، شرح حال آنها را با صحّت و اطمینان بیشتری نوشته است.
تصحیح این کتاب، به پیشنهاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و توسط دکتر محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی انجام شد و چاپ اولش در سال ۱۳۸۳، توسط انتشارات علمی و فرهنگی در ۸۰۳ صفحه و چاپ پنجم آن، در سال ۱۴۰۱ منتشر گردید.
#معرفیکتاب
#قصصالعلماء
#کانالگلزارادبیات
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
تکدرخت پاییزی
از فاضل نظری
خزان کجا؟ تو کجا؟ تکدرختِ من، باید
که برگِ ریخته، بر شاخهها بیاویزی
درخت، فصل خزان هم درخت میمانَد
تو " پیشفصلِ" بهاری، نه این که پاییزی!
گریههای امپراتور، نظری، ص ۳۷.
#درختپاییزی
#فاضلنظری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایت دزد و احمد خِضرویه (عارف قرن سوم هجری در خراسان)
نقل است که دزدی به خانهی او رفت و بسیاری بگشت؛ هیچ نیافت. خواست که نومید بازگردد؛ احمد گفت: ای بُرنا، دَلو[سطل آب] برگیر و آب برکش و طهارت کن و به نماز مشغول شو تا چون چیزی برسد، به تو دهم تا تهیدست از خانهی من بازنگردی.
برنا همچنان کرد. چون روز شد، خواجهای صد و پنجاه دینار به خدمت شیخ آورد. شیخ گفت: بگیر؛ این جزای یکشبی نماز توست. دزد را حالتی پدید آمد و لرزه بر اعضای وی افتاد و گریان شد و گفت: راه غلط کرده بودم. یک شب از برای خدای -عزوجل- کار کردم، مرا چنین اکرام فرمود.
توبه کرد و به خدای تعالی بازگشت و زر را قبول نکرد و از مریدان شیخ گشت.
🔴🔴🔴🔴
تذکرة الاولیاء، عطار، تصحیح دکتر استعلامی، ص ۳۰۶.
#حکایتدزدواحمدخضرویه
#تذکرةالاولیا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303