بسم الله الرحمن الرحیم
🔰روزی به نام شهید
با آمدن ماه اسفند و دیدن شوق مردم برای تدارک عید نوروز؛ شلوغی بازار و شادی بچهها برای خرید ماهی گلی و جوجههای رنگی، به یاد شهدا بودن، شاید کمترین حد قدرشناسی باشد.
پارسال اسفند از نیمه گذشته بود که فهمیدیم قرار است در "گلزار شهدای سوم خرداد" در ۲۲ اسفند و روز "شهید" ویژهبرنامهای داشته باشیم.
وقت کم بود و کارها فشرده، باید بستههای فرهنگی آماده میکردیم. خانمهای خادم بیشترشان به دلایل مختلف امکان مشارکت نداشتند. برای همین از تشکّل دیگری که در امر به معروف فعالیت میکردند، هم کمک گرفتیم.
گلزار شهدای سوم خرداد، کنار مرکز خرید واقع شده است(مرکز خریدی که سالها پس از جنگ و با دلخوری خانواده شهدا ساخته شد) و محل پرترددی است.
محجبهها استقبال خوبی از
ویژهبرنامه داشتند، خانمهای کمحجاب را هم خودمان دعوت میکردیم در بنر "عهدنامه با شهید" با شهدایی که جانشان را برای ما فدا کردند، عهد بنویسند.
از میان آنها دختر نوجوانی توجهم را جلب کرد که زیر چادر، کلاه سرش بود. عهدش را با شهید نوشت، هدیهای هم به او دادیم. کمی بعد باز دیدمش؛ اما بدون چادر! گفت با رفتن مادرش به وضوخانه، چادر او را سرکرده و حالا که مادرش آمده، بیچادر شده است.
به او روسری هدیه دادیم. وقتی عهدش با شهید که درباره حجاب بود، برگزیده شد، برایش چادر هدیه گرفتیم.
حالا با چادر به گلزار میآید، جزو خادمین شده و امر به معروف هم میکند.
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۱۷
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰تهمت به شهدا
پنجشنبه و جمعه آخر سال، طبق رسم هرساله، مردم به سر مزار درگذشتگان میروند.
گلزار شهدای علیبن جعفر علیه السلام هم در این ایام بسیار شلوغ است. سرمای زمستانی جایش را به لطافت بهاری داده و روی مزار شهدا سبزه و گلدانهای گل گذاشتهاند.
جمعه در یکی از قطعات، یادواره شهیدان رحیمی و مادرشان خانم گندمکار برگزار میشد. با اینکه در ورودی بودم؛ اما گهگاه صدای روایتگری برادر شهیدان به گوش میرسید و به قلب خراش میانداخت.
خانم جوانی به همراه خانوادهاش وارد گلزار شدند. مانتو نداشت و موهایش بیرون بود. خواستیم به او چادر امانت دهیم، قبول نکرد و موهایش را هم نپوشاند. البته اقوامش همه چادر داشتند. وقتی گفتیم به احترام شهدا حجابت را رعایت کن، گفت من خودم از خانواده شهدا هستم!
راست میگفت چون با هم
سرمزار یکی از شهدا رفتند. در مدت کمی چند نفر به او تذکر دادند و چند خانم هم پیش ما از او گله کردند.
از دور دیدم همسر یکی از سرداران شهید که خواهر شهید هم هست، با او صحبت میکند.
وقتی همسر شهید آمد بسیار متعجب بود. دختر جوان در جواب تذکر مهربانانهاش گفته بود: ما هم خانواده شهید هستیم و شهیدمان دوست دارد من اینگونه باشم!
البته سن آن خانم اجازه نمیداد که شهید را درک کرده باشد و چنین سخنی از زبانش شنیده باشد.
فقط میماند جدا افتادن از شهدا و فراموش کردن آرمانهای آنها و در نهایت تهمت و حرف ناحق در دهانشان گذاشتن!
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۱۸
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰بهار شهدا
این روزها وقتی وارد گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام میشوی، با سفرهی هفتسینی روبرو میشوی که داخل یادمان و در کنار عکس شهدا، جعبه مهمات و کیسههای شن چیده شده است.
بنرهای رنگارنگی به چشمت میآید که تبریک ماه رمضان و آغاز سال جدید روی آن نقش بسته است.
صدای خندهی بچههایی را میشنوی که کنار چرخطافی سبزهپوشی که سفره هفت سین روی آن چیده شده، میایستند تا پدر و مادرشان از آنها عکس یادگاری بگیرند.
خودنمایی گلهای بنفشهی توی باغچهها را که میبینی؛ یعنی صدای پای بهار به بهشت شهدا هم رسیده است.
اثر رسیدن سال نو و بهاری بودن دلها به واسطهی ماه رمضان را در بشاشت کسانی که این روزها از ورودی بلندبالای گلزار وارد میشوند و چشمدرچشم شهدا زیارتنامه میخوانند، میتوان دید.
در این بین وقتی سال نو را به خانمها تبریک میگوییم و متقابلا تبریک میشنویم؛ اگر روسری و شالی عقب باشد و یادآوری حجاب کنیم، معمولا با روی باز پذیرفته میشود و کمتر بدخلقی دیده میشود.
نمونهاش خانمی بود که مقدار زیادی از موهایش بیرون بود و وقتی سال نو را به او تبریک گفتیم و در ادامه لزوم حجاب را یادآوری کردیم، اوقات تلخی کرد؛ ولی در آخر حرفهایش سال نو را هم به ما تبریک گفت!
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۱۹
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰شبِ قدر با شهدا
قطار ضیافت الهی، بیش از نیمی از راه را پیموده و ما را به ایستگاه شبهای قدر رسانده است.
چند منزل بعد، ایستگاه عید فطر است و خواهناخواه همه باید از آن پیاده شویم.
اثر عبور پُرشتاب این قطار، در گلزار علیبن جعفر علیه السلام هم دیده میشود.
وقتی که بنرهای تبریک سال نو، جای خود را به سیاهپوشهای شهادت امیرالمومنین علیه السلام و شبهای قدر میدهند.
وقتی سفرهی هفت سین جبههای داخل یادمان، رنگ و رو عوض میکند و حال و هوای شهادت مولا و لیالی قدر به خود میگیرد.
وقتی صدای مرثیه و نوحه در گلزار شهدا میپیچد.
و وقتی بارها از من و دیگر خانمهای خادمالشهدا، سراغ برنامهی احیای شب قدر در گلزار شهدا را میگیرند و مشتاقند تقدیرشان کنار شهدا رقم بخورد؛ یاد سخن شهید آوینی در روایت فتح میافتم که میگفت:
"اگر شب قدر، شبی باشد که تقدیر عالم در آن تعیین میگردد؛ همه شبهای جبهه، شب قدر است.
و از همین جاست که تاریخ آینده کره زمین تقدیر میشود.
شبهایی که ملائکه خدا نازل میگردند و ارواح مجاهدان راه خدا را از معارجی که با نور فرش شده است به معراج میبرند."
و گلزار شهدا چه نقطهی خوبی است برای قرآن به سرگرفتن و ندای 'الهی العفو"، سَردادن.
مجاور کسانی که جانهایشان را به خدا پیشکش کردند و او بهترین تقدیر را برایشان رقم زد.
جایی که میتوان عطر حضور شهدا را استشمام کرد و صدای "الهی آمین" گفتنشان را شنید.
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۰
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰روز قدس
پنجشنبه و جمعه آخر ماه رمضان امسال، روز قدس در گلزار علیبن جعفر علیه السلام هم برگزار شد. جایی که میزبان شهیدان، محمدمهدی لطفی نیاسر، علی آقازادهنژاد و سعید کریمی است که به دست جنایتکار اسرائیل شهید شدهاند.
بنر عهدنامه با مردم فلسطین که اول ورودی گلزار زده شد، پرطرفدار بود و جملات حماسی فارسی، انگلیسی و عربی روی آن نقش بست.
صفحات سفید روی دیوار هم با مدادهای رنگی کودکان، نقش پرچم فلسطین و مسجدالقصی گرفت.
در چشمهای بچهها که نگاه میکردی، در آن دریایی از محبت به کودکان غزه موج میزد.
جملاتی که مینوشتند و نقاشیهایی که میکشیدند، نمایشگر احساسات صادقانهشان بود.
در کنار برنامهی روز قدس، البته امر به معروف هم جای خود را داشت.
آن روز دختر نوجوانی که حجاب مناسبی نداشت، از خادمالشهدایی که خودش از خانواده شهداست، طلق روسری هدیه گرفت. موهایش را پوشاند و به برکت شهدا ارتباط صمیمانهای بینشان شکل گرفت.
دختر کنار آمرین و در حضور شهدا، عهد بست که بعد از این با چادر به گلزار شهدا بیاید.
هفته بعد خادمین آن دختر نوجوان را دیدند که به عهدش وفا کرده و با چادر زهرایی پا به گلستان شهدا گذاشته است...
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۱
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 پشتیبانی شهدا
حدود یک سال پیش، زمانی که تازه با خانمهای آمر برای احیای امر به معروف به گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام آمده بودیم، شاید نسبت به الان از رفتارهای نامناسب، زودتر میرنجیدیم؛ ولی با ایمان به اینکه در گلزار شهدا، ارواح مقدس ۳۰۰۰ شهید، همراه جسم پاکشان حاضر است؛ دلمان گرم شد.
یکی از مواردی که پشتیبانی شهدا را از امر به معروف حس کردم، روزی بود که به خانمی که حجاب مناسبی نداشت با روی خوش، امر به معروف کردم. همراه او چند خانم و آقا هم بودند، ولی در جوابم برخورد مناسبی نداشت و نگاه تمسخرآمیزی هم کرد.
شاید پیش خودش فکر میکرد ما عدهای خانم بیکاریم که برای بهبود پوشش خانمها در گلزار، خودمان را آماج بلا کردهایم!
آن خانم رفت؛ ولی برخوردش را دیگرانی هم دیدند.
مدتی بعد دیدم که دارند میآیند. از دور اشاره کردم که موهایش را بپوشاند، دوباره پاسخم را متکبرانه داد.
کفشهای پاشنه بلندی هم پوشیده بود و با تبختر راه میرفت و صدای تقتق کفشهایش در فضا پیچیده بود.
به من که رسید؛ یک دفعه پاشنهی یک لنگه از کفشش کنده شد و صحنهی مضحکی خلق شد. به یکباره همهی تفاخرش از هم پاشید؛ خانوادهاش به او میخندیدند. خودش هم با عصبانیت میلنگید و پشت سرشان میرفت.
و من در ذهنم میگذشت که شاید شکستن غرور کاذبش، کار یک نوجوان شوخ طبع باشد، چه اینکه در گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام، شهدای نوجوان کم نداریم
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۲
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 هدیهای از طرف شهدا
مدتی پیش خاطرهای دربارهی یلدا نوشتم؛ دختر ۹ سالهای که کنار مزار شهید آقازادهنژاد عهد بست که همیشه باحجاب باشد.
آن روزی که یلدا را درگلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام دیدیم، دختر ۱۶ سالهای از اقوامش هم همراهش بود.
دخترک به ما گفت خیلی دوست دارد به کربلا برود، اما تا به حال قسمتش نشدهاست.
گفتیم جای خوبی برای گرفتن خواستهات آمدهای، ان شاء الله با توسل به شهدا به آرزویت میرسی.
برحسب اتفاق یکی از خواهران خادم، پرچم حرم اباعبدالله علیه السلام را آورده بود. پرچم را آوردیم و دختر آن را بوسید و چشمانش را متبرک کرد.
دلش میخواست فقط بعنوان زائر به گلزار نیاید و جزو خادمالشهدای نوجوان باشد. قرار گذاشتیم بیاید؛ اما مدتی گذشت و نیامد.
این هفته زمانی که تازه شیفت شروع شده بود، همان دختر پیشم آمد و گفت من را میشناسید؟ خاطرم نبود. نشانی یلدا و قرار خادمالشهداییاش را که گفت، شناختمش.
گفت آمدهام خبر خوبی به شما بدهم. قرار است هفتهی دیگر به کربلا برویم. شهدا خواستهام را برآورده کردند. ان شاء الله بعد از بازگشت از کربلا برای خادمی شهدا و امر به معروف، پیشتان میآیم.
این حرفها را با شادی بسیار میگفت. من هم خیلی خوشحال شدم.
برادر حدودا یازده سالهاش هم همراهش بود. او هم اشتیاق داشت خادمالشهدا شود. وقتی دفتر گلزار اجازه داد، در پوستش نمیگنجید و طاقت نداشت تا هفته بعد صبر کند.
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۳
#هر شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 قولی به شهدا
این هفته شیفت گلزار در ایام شهادت امام جعفر صادق علیه السلام بود و یادواره شهدای روستای فردو هم در حال برگزاری بود و با وزش باد، صدای سرود بچهها به همراه عطر گلهای یاس امین الدوله در محوطه میپیچید.
با خواهر آمر دیگری در محوطه آستان امام زاده علی بن جعفر علیه السلام میرفتیم که خانم جوانی که شلوار و لباس کوتاهی پوشیده بود و موهایش بیرون بود، توجهمان را جلب کرد. تنها کنار مزاری روی صندلی نشسته بود.
باب گفتوگو که بینمان باز شد، گفتم بهترین هدیهای که به عزیز درگذشتهات میتوانی بدهی، گناه نکردن است. وقتی پرسیدم دوست داری مردم به شخصیتت توجه کنند یا با ظاهر و شلوار پاره، جلب توجه کنی؟ فوری گفت: "البته شخصیتم."
دیدم دل آمادهای دارد، چادری که همراهمان بود را دادم تا زمانی که در گلزار و آستان امامزاده است، به امانت سر کند. قبول کرد و با بغضگفت: "اینجا چادر سرکنم، بیرون چی؟"
گفتم با امامزاده و شهدا عهد ببند بیرون هم چادر سرکنی.
در این گفتوگو بودیم که شوهرش آمد و با طعنه گفت: "گرفتیدش؟"
با تعجب گفتم: "نه چرا باید بگیریمش، اتفاقا همسرتان به چادر علاقه دارد، حتما برایش بخرید. من هفته دیگر منتظرش هستم تا با چادر ببینمش"
مرد ابتدا زیاد خوشبین نبود که همسرش به قولش عمل کند و چادر سرکند، ولی وقتی شماره خانم را گرفتم، استقبال کرد و گفت حتما چهارشنبه با همسرم تماس بگیرید و قولش را یادآوری کنید.
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۴
#هر شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 عهدی که به آن وفا شد
هر ساله در ایام میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها، شهر قم، غرق در شادی و شور میشود.
گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام هم از این شادی بینصیب نمیماند.
نمونهاش؛ دختران کوچکی که سرود خواندند و همچنین شیرینکامی میهمانان شهدا با شربت و شیرینی و...
ما خواهران واحد فرهنگی هم که از مدتی قبل در تکاپوی تدارک این روز خاص بودیم، در کنار امر به معروف با تبریک روز دختر و دادن هدیه به دختران عزیز در این شادی شریک شدیم.
زمانی این شیرینی و شادی تکمیل شد که خانمی را دیدم که هفتهی قبل خاطرهاش را نوشتم.
البته اول نشناختمش، زن جوانی که هفتهی گذشته با او صحبت کردم، بدحجاب بود با شلوار کوتاه پاره؛ اما کسی که حالا روبرویم ایستاده بود، خانمی باوقار با چادر و حجاب بسیار خوب بود.
وقتی خودش را معرفی کرد، اشک در چشمانم جمع شد، بیدرنگ جلو رفتم، درآغوشش گرفتم و چادرش را که یادگار مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها بود را بوسیدم.
خودش از محجبهشدنش خیلی خوشحال بود، شوهرش از او بیشتر و مدام میگفت: "مبارکه، مبارکه".
روسری تبرکی، پارچهی متبرک و چند شاخهی گل هدیهای بود به او که نامش معصومه بود و در میلاد حضرت معصومه سلام الله علیها، با پوشش فاطمی از ورودی گلزار علیبن جعفر علیه السلام گذر کرد.
او رفت و من در حالی که از شادی در پوستم نمیگنجیدم، زیر لب زمزمه میکردم:
"اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا"
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۵
#هر شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰 محبت خالصانه به شهدا
در یکی از روزهای بهاری "گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام"
میز و "دفتر دلنوشته برای شهدا" را
به امید اینکه شاید درد و دلی بر آن نقش بندد و روحی سبک شود؛ آوردم و در ورودی گلزار گذاشتم.
اتفاقا آن روز باد شدیدی میوزید، طوریکه چفیههایی که میخواستم روی میز بیاندازم را از روی آن بلند میکرد.
داشتم با باد کلنجار میرفتم که دستی آمد و کمکم کرد.
سرم را چرخاندم تا صاحبش را ببینم.
دیدم خانم جوانی است که دارد با شوق به چفیههایی که عکس آقا و شهید سلیمانی دارد، نگاه میکند و به رسم تبرک به آن دست میکشد.
نگاهش از آن نگاههای مشتاقانه بود که مخصوص افراد کمتوان ذهنی است. از اینکه کمک کرده بود خوشحال بود و چشمانش از شادی میدرخشید.
محو محبت بیشائبهاش به شهدا بودم که باد دوباره چفیهها را بلند کرد و روی زمین انداخت.
همهی نشاط چهرهاش در یک آن به ناراحتی تبدیل شد. جیغ کوتاهی کشید و فوری چفیهها را از روی زمین برداشت، تکاند و به من داد.
با اینکه کمتوان ذهنی بود؛ اما حجاب مناسبی داشت؛ نه مانتواش کوتاه بود و نه شلوارش پاره. روسریاش را هم محکم بسته بود.
خودش تنها به زیارت شهدا آمده بود و حالا داشت بیرون میرفت.
توانایی نوشتن نداشت، برای همین حرفی از دفتر و دلنوشته برای شهدا نزدم؛ اما مطمئنم شهدا دلنوشتهی نانوشتهاش را پیش از همهی دلنوشتهها خواندهاند...
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۶
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰شهید جمهور شهدا
شانزده روز پیش این عکس در ورودی گلزار شهدای علی بن جعفر علیه السلام گرفته شده است. اینجا جایی است که با خواهران خادم الشهدا برای امر به معروف میایستیم.
شهید سید ابراهیم رئیسی در ابتدای سفر استانیاش به قم به زیارت شهدا آمد. کنار مزار سردار شهید مهدی زین الدین ایستاد. چه حرفی با او زد، چه خواستهای داشت، فقط خدا از آن خبر دارد.
احترام ویژهای که برای شهدا قائل بود، در نگاه و چهرهاش مشخص است.
قبل از آمدنش، برنامهی زیارتش هیچ اطلاعرسانی نشد، حتی خواهران خادم الشهدا هم نمیدانستند که ایشان قدم به گلزار شهدا میگذارند.
وقتی فهمیدیم آمدهاند؛ افسوس خوردیم، وقتی شهید شدند افسوس و دریغ بیشتری خوردیم.
اما از این به بعد ورودی گلزار معنای جدیدی اضافه بر معانی قبلی برای ما دارد.
رئیس جمهور شهیدمان ده روز قبل از شهادتش از اینجا وارد گلزار شهدا شدند. رئیس جمهوری که اسوه تلاش، اخلاق و ایمان بود.
درست است که توفیق زیارت ایشان را در گلستان شهدا نداشتم؛ اما خاطرهی این هفته را دربارهی او و در حالی که در صف ورود به جلسهی بزرگداشت ایشان در بیت رهبری به سمت حسینیه امام خمینی رحمت الله علیه میروم، مینویسم.
روحش شاد، راهش پر رهرو
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۷
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾
بسم الله الرحمن الرحیم
🔰شهیدان سربلند
این هفته هم گلزار شهدای علیبنجعفر علیهالسلام، حال و هوای شهادت رئیس جمهور و یارانش را داشت.
هنوز سیاه پوش و پوسترهای شهید رئیسی به دیوار ورودی گلزار بود. همان ورودی که اخیرا از آن عبور کرده بود.
ما هم با عکس شهدا، پارچهی مشکی، شمع، حلوا و گلسرخ به یاد گلهای پرپر ملت، مراسم بزرگداشتی برگزار کردیم.
دفتر دلنوشته این هفته، مخاطب خاص داشت: "رئیس جمهور شهید".
مردم با دلنوشته، این اَبرمرد را میستودند. از دلتنگی شکایت داشتند و بیاستثناء در آرزوی شهادت بودند.
خانم مسنی آمد و یکی از عکسهای بالای ورودی را نشانمان داد. باید سرمان را بالا میگرفتیم تا فرزند شهیدش را ببینیم، مثل او که سرش بالا بود و با افتخار نشانمان دادش.
خانوادهای آمدند، دختر نوجوانشان بیحجاب بود. خواستم صبر کنند تا برایش روسری بیاورم؛ ماندند.
به دخترک گفتم این روسری هدیهی شهداست به تو.
مادرش گفت اتفاقا امروز تولدش است؛ تولد ده سالگی.
داشتم روسریاش را مرتب میکردم که سرش را بلند کرد و با غرور خاصی گفت دایی و پدربزرگ خودم هم شهید شدهاند.
گفتم پس حجاب تو باید از همهی همکلاسیهایت بهتر باشد. قبول کرد. خوشحال بود که روز تولدش از شهدا هدیه گرفته است. مادر و خواهرش هم با ذوق نگاهش میکردند.
و من از ذهنم گذشت که شهدا هستند که سرها را بلند میکنند؛ چه "شهید جمهور" باشند و باعث سربلندی ملت؛ چه دایی و پدربزرگ دختری کوچک.
#خاطرات خادمین شهدا، واحد خواهران
#شماره ۲۸
#هر صبح شنبه
عضویت مستقیم در کانال ایتا گلزار
👇👇👇
🆔@golzarqom
#https://eitaa.com/golzarqom
✾•🍃🌺🍃•✾