eitaa logo
گلزار شهدا
5.6هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * میشناختمش شهید دست بالا مربی تیراندازی و معلم عقیدتی مان بود یادم می‌آید همان روزهای اول که در میدان تیر بودیم شهید دست بالا آموزش مان می‌داد. سوم یا چهارم عید بود که به پادگان آموزشی منتقل شدیم .آمده بودیم به تیپ امام سجاد علیه السلام در منطقه‌ای به نام عین خوش. از همان روز آموزش شروع شد.لاله های سرخ و زرد به همراه شقایق های وحشی منظره ای زیبا به وجود می آورد. ایام نوروز بود و ساک بچه ها پر بود از خوراکی. سیزده بدر را در همان منطقه گرفتیم. قبل از ظهر ما را به میدان تیر بردند و به هر کس چند فشنگ دادند برای شلیک و هر کس به هدف می زد چند قشنگ دیگر به عنوان جایزه میگرفت. من از همه بیشتر فشنگ جایزه گرفتم احساس غرور می کردم. نه تنها بچه ها که حالا دیگر حتی مربی ها نیز متوجه من شده بودند. برای نخستین بار در زندگی احساس پیروزی را تجربه می‌کردم. یکی از مربی ها به سمتم آمد چهارشانه بود و محاسن بلندی داشت . کنارم نشست و گفت: خدا قوت دلاور. _ممنون _یکبار دیگه بزن ببینم نشانه گرفتم. نفس را در سینه ام حبس کردم .گذاشتم تا تفنگ جزئی از وجودم شود .انگشتم را آرام روی ماشه گذاشتم و شلیک کردم .مربی با دوربین سیبل را برانداز کرد و با رضایت سر تکان داد. پرسیدم :خوب بود؟! دقیق زدم به هدف! _تو نزدی!! _یعنی چی؟! مگه خودت ندیدی چطور زدم به هدف! _تو نزدی! _یعنی چی آخه؟ چرا زور میگی!؟ _اگه انگشت شست نداشتی میتونستی بزنی به هدف! _خوب آخه من... _اگه چشم نداشتی چی ؟اگه مریض بود این چی؟ ساکت شدم و چیزی نگفتم مربی کنارم نشست دست بر شانه من گذاشت و گفت غرور برای ما مثل زهر میمونه هر وقتی رتبه هدف خورد خدا را شکر کن و بگو :«ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی » ایستاد و به من اشاره کرد تا از رحم را به او بدهم نشانه گرفت و زیر لب زمزمه کرد :«و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» شلیک کرد و به هدف زد. هنوز اسلحه ام را در دست داشت. دوباره هدف گرفت زیر لب دوباره آن آیه را زمزمه کرد و شلیک کرد و دوباره به هدف زد. کنارم روی زمین نشست و به من گفت: میدونی معنی این آیه چیه؟ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
15.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 | نام «رضا» در قاب میهن 🔹خانواده زمانی با ۳ شهید و ۴ جانباز با نام «رضا» 🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
می خوام چراغ باشم. ✨ بهش گفتم دایی جون چیه هی میگی می خوام شم؟! ✨ بابا تو هم مثل بقیه جوونا بیا و تشکیل خانواده بده، حتما پدر خوبی می شی و بچه های خوبی تربیت می کنی، مثل خودت. ✨ بهم گفت: می دونی چیه دایی؟! شهدا چراغ اند. چراغ راه تو تاریکی امروز. ✨ دایی من می خوام چراغ باشم. ✍ راوی: دایی شهید 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🚨🚨 توجه توجه قابل توجه همسنگرا و خادمین شهدا ... همانگونه که مستحضرید ، در راستای زنده نگه داشتن یاد شهدا ، به صورت هفتگی در اقدام به برگزاری یادواره شهدا می نماید 💢در این راستا و جهت گرامیداشت شهدایی که از آنها یاد می‌شود، بنا داریم مجالس آتی از بین این شهدا انتخاب شود 🚨لذا خانواده های معظم شهدایی که شهادت شهید بزرگوار آنها مربوط به خرداد، تیر و مرداد میباشد، و تمایل دارند در یکی از مراسمات پنجشنبه، یاد شهیدشان زینت بخش مجلس بشود لطفا هر چه سریعتر به ادمین کانال پیام بدهند
❌ ما در قبال ٺمام ڪسانے ڪه ڪج میروند مسئولیم؛ حق نداریم با آنها تند برخورد ڪنیم از ڪجا معلوم ڪه ما در انحراف اینها نقشے نداشته باشیم ؟!👌 🧡 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃 ادامه‌ی چشمان شما... می شود دریا... می شود اقیانوس... و من قایق بی پارویی که... موج به موج... غرق شمایم !.... 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌟 🌟 4⃣ 3️⃣ روز تـا عیدالله الاکبـــر، غدیـــر باقــی مانده است... ✅ إِنَّهُ لَا إَِلَهَ إِلَّا هُوَ ، قَد أَعلَمَنِي إِن لَم أُبَلِّغ مَا أَنزَلَ إِلَیَّ ، فَما بَلَّغتُ رِسَالَتَهُ . ✅ همانا جز او (اللّه) نیست ؛ به راستی ، آگاهم کرد که اگر آنچه بر من (درباره ) نازل نموده نرسانم ، رسالتش را ابلاغ نکردم . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 👈مبلغ باشیـــد http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔹اولین شبی بود که با حاج‌محمـد در یک سنگر بودم. سرشب دیدم گوشه‌ای نشست و شروع به تلاوت سوره واقعه کرد. شب هم از نیمه گذشته، دیدم به نماز شب قامت بست. از آن شب تا شش سال بعد که شهید شد، این دو را در شب ترک نمی‌کرد و کوتاه نمی‌آمد. خواندن سوره واقعه، توسط حاج‌محمـد کم‌کم در جمع رزمندگان مخابرات لشکر 19 فجر یک امر نهادینه شد و هر شب به‌صورت دسته‌جمعی آن را تلاوت می‌کردیم. نماز شب هم برای حاج‌محمـد یک آرامش روحی روانی جدانشدنی بود. باهم برای سرکشی خط پدافندی به زبیدات رفتیم و شب همان‌جا ماندیم. شب، آتش دشمن روی خط شروع شد. آتش سنگینی ردوبدل می‌شد که نمی‌شد از سنگر جُم خورد. نیمه‌شب که شد دیدم حاج‌محمـد دست‌دست می‌کند که از سنگر بیرون برود. - حاجی چیزی شده؟ - سید من یه دقیقه برم اینجا و بیام! فهمیدم وقت نماز شبش است. گفتم: برو! سریع بیرون رفت تا در گوشه‌ای روی خاک، زیر آن آتش و باران سربی نماز شبش را بخواند. حاج محمد ابراهیمی 🌿🌷🌿🌷🌿 : http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * _ جنگ برد یک اتفاق مهم بود واسه مسلمانان .چون تعدادشون خیلی کم بود و تجهیزات عمده هم نداشتند. اما کفار تعدادشان زیاد بود و امکانات خوبی داشتند .پس میشه جنگ بدر آن برد ایمان و کافر حساب کرد .به نظرت کی باید در این جنگ پیروز میشد؟! _کفار _اگه منطقه فکر کنیم به همین نتیجه هم می‌رسیم اما خواست خدا این بود که مسلمانان پیروز باشن. خداوند به رسول الله فرمود:« ای رسول خدا , آنگاه که تو تیر انداختی ,تو نبودی بلکه خدا بود که تیر انداخت» اگه بینایی دقت کنیم می فهمیم که خدا می خواست به من گوشزد کند که خیال نکنید استیصال کفر و به شما هم زیادی و طبیعی بوده ،چطور شماره کم تعداد انگشت‌شمار بودید آنهم بدون تجهیزات جنگی با یکی دو اسب و چند تا زره و شمشیر تونستید به لشکری مجهز به زبان و اسلحه و مردان جنگی پیروز باشید؟! فکر نمی کنی همین حالا هم ما داریم با ارتشی میجنگیم که همه دنیا دارند حمایتش می‌کنند و اگر تا حالا نتونسته شکسته مون بده آیا معنیش این نیست که خدا کمکم میکنه!؟ هنوز حرفی نزده بودم که یک نفر خودش را به ما رساند و گفت:« برادر دست بالا از آموزش تماس گرفتند و گفتند زودتر خودتون را برسانید» قبل از رفتن نگاهی به من کرد و گفت: پیروزی خوبه اما نا به هر قیمتی. بلند شد و رفت بیشتر بچه های گروه دست بالا را می‌شناختم. قبل از عملیات همه دور او جمع شده بودند. دست بالا را به آنها کرد و گفت:« انشاالله هدف اصلی این عملیات در درجه اول تک به جبال حمرین و نکمیل تصرف آن و همینطور دستیابی به ارتفاعات منطقه است» نزدیکشان رفتن و گوشه نشستم دست بالا کمی سکوت کرد و بعد ادامه داد :«باید دشمن را مجبور کنیم تا دردشت قرار بگیرد و به این شکل بتونیم مقدمات پیشروی را به عمق مواضع دشمن فراهم کنیم» غروب همان روز عملیات والفجر یک آغاز شد .اما قبل از صدور فرمان حمله و هنگام اذان مغرب، غلامعلی دست بالا پوتین را از پا درآورد و به نماز ایستاد. زیر باران با صدای خمپاره ۶۰ در همان شیاری که پناه گرفته بودیم نماز خواندیم. بارها از نماز خواندن جهان آرا و بهروز مرادی در خرمشهر حکایت ها شنیده بودم. همینطور بعدها برای من از نماز اسلامی نسب گفتند ،از مناجات سپاسی زیر آتش دشمن یا نماز شهید روزیطلب و شهید محمدی که در پاسگاه و زیر آتش دشمن نماز خواندند. من بارها و بارها بر رشادتشان و ایمانشان غبطه خوردم .اما حالا زیر باران خمپاره هاتف نداده بود :«اگر مرد رهی بسم الله» http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
34.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙وصیتنامه شهید ناصر باغانی 🌸 تاریخ و محل شهادت:۱۳۶۵؛ شلمچه 🌸 عملیات : کربلای ۵ 🌟 رهبر حکیم انقلاب اخیرا فرمودند: 🔹جا دارد وصیت نامه این جوانِ مومنِ پرشورِ از جان گذشته ی ۲۰ ساله ی سبزواری بار خوانده شود. بنده مکرر خوانده ام 🌱🍃🌱🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
عکس نوشته شهید هاشم اعتمادی.zip
10.24M
با سلام 25 خاطره و عکس از سردار شهید هاشم اعتمادی 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید