eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
اخوان :🌺 از پدر و مادر عزیزم می خواهم که در پیروی از امام عزیزمان کوتاهی نکنند و سر نمازها دائما آن عزیز را دعا کنند، زیرا او بود که ما را از گمراهی ها نجات داد و به اسلام عزیز آشنا ساخت. پیام من به برادران و خواهران عزیز: که در خط امام حرکت کنند و در مقابل هر کسی که ضد ولایت فقیه است، ایستادگی نمایند و تنها از خدا بترسند و سرآمد تمام کارهایشان خدا باشد. شهید خلیل اخوان در جبهه جنوب بر اثر ترکش خمپاره مزدوران بعثی به دیدار معبود شتافتند... 🥀هدیه به شهید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی افسوس که دست من نیست. اگر دست من بود به عنوان مبتکر و خلاق به عنوان پژوهشگر ، به عنوان مغز متفکر ابداعات ،ابتكارات و اختراعات در زمینه ی مواد انفجاری و تخریب به کشور معرفی اش میکردم و هیچ شکی در این باره ندارم. باور کنید اگر شمس الدین امکانات داشت موشک می ساخت. اصلاً باید گفت خلاقیت جوهره ی وجودی او بود. او هر کاری که در زمینه ی تخریب ، امور انفجاری ترکیب و کار با مواد انجام داده است ابتکار بوده. این جور نبوده است که چیزی از قبل آماده شده باشد و او یاد گرفته باشد و بیاید همان را آموزش بدهد. دوخت جلیقه ی نجات اگرچه ممکن است صورت ابتدایی داشته باشد ممکن است ظاهر زیبایی نداشته باشد حتی ممکن است کاربرد مناسبی نداشته باشد و جوابگو نباشد ولی ابتکار بوده است. میز کارگاه اره مویی و برش عرضی و مثلث وار مینها ، اصلاً خود دایر کردن کارگاه کاری کاملاً ابتکاری و برخاسته از ذهن خلاق و حسب نیاز بوده است و اگر پس از آن در جایی از ایران در جبهه های دیگر در لشکرهای دیگر حتی در مراتب تدارکاتی و تحقیقاتی بالاتر سپاه استفاده کرده باشند جرقه ی ابتکار آن در اینجا در لشکر فارس، در واحد تخریب لشکر فارس تیپ امام سجاد و بعدها لشكر ۱۹ فجر فارس زده شده است و این کار با فکر سید و با کمک دوستانش در واحد تخریب اینجا بوده است. این کار برش مینها به زبان آسان است .مینها و مواد تعبیه شده در آنها حساسیت فوق العاده ای دارند و با سایش و مالش آتش میگیرند و برش نامتوازن آنها کار سختتری است تا این که بر روی یکی از قسمتهای آنها کار شود؛ ولی سید و آقای کتویی این کار سخت حساس و خطرناک را به طرز ظریفی انجام دادند و روشن است که این خطر کردن به عوض آن که بسیجی یا نیروی آموزشی ، خیلی بهتر و دقیقتر میتوانست مین را بفهمد و کار با آن را خوب یاد بگیرد می ارزد .شاید مجرب ترین مربیان آموزش دیده ها پژوهشگران علوم و امور نظامی و اصحاب تخریب هرگز به این فکر هم نکرده بودند و اگر از ایشان در این باره سوال میشد ،جوابشان منفی بود و آن را کار خطرناکی می دانستند و از نظرشان غیرممکن بود .ولی با عشق ممکن است تمام محال ها..... .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
🌱 نگوئید جا مانده‌ایم! کسی که قلب و روحش رفته جامانده نیست. جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت اربعین به ذهنش هم نمی‌رسد و علاقه‌ای ندارد. اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست ، خیری بوده و ثواب نیت را برده‌اید. شاکر باشید و نگوئید جامانده‌ایم. آیت الله جوادی آملی 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️ با عبدالرسول برای زیارت قبور شهدا رفته بودیم. دید در آنجا پایگاه انتقال خون است. رفت و خون اهدا کرد. پرستاری که خون گیری کرده بود برایش آب میوه آورد، نگرفت، روزه بود. وقتی برگشت دیدم زیر لب ذکری می گوید. وقتی به خانه آمدیم گفتم زیر لب چه می گفتی؟ گفت می خواهی بدانی؟ با سر تأئید کردم. گفت: داشتم نذر می کردم سه ماه و ده روز روزه بگیرم، بعد خداوند مرا بپذیرد و شهید شوم. 100 روز روزه گرفت، خداوند هم نذرش را قبول کرد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
شهید اسکندری، انسان مسئولیت پذیری بود که در نهادهای مختلف و سمت‌های گوناگونی خدمت کرد. در عین حال بسیار «صندلی گریز» بود؛ یعنی در طول دوران خدمت به هیچ عنوان به دنبال پست و شغل نبود. به همین دلیل به هر جایی که به او ماموریت خدمت می‌دادند، می‌رفت و زمانی که مدت زمان خدمت و ماموریت تمام می‌شد، بسیار راحت پست و محل خدمت خود را تحویل می‌داد. : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 گفته اند: "اَلمُؤمنُ کالجبلِ الراسخ" اما به گمانم کوه با آن عظمتش، سر، خَم می کند به پای قدم‌های استوارتان 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
مهدی مولانیا خواهر شهید: نحوه رفتار و برخورد مهدی با پدر و مادرمان خوب بود و همیشه با احترام برخورد میکرد. او با پدرم دوست بود؛ با هم به ماهیگیری و کوه میرفتند. پدر و مادرم چون مهدی پسر بزرگ خانواده بود بسیار به او احترام میگذاشتند. من هم اگر در علم روز عقب میافتادم و میخواستم از سیاست چیزهای بیشتری بدانم به سراغ مهدی میرفتم. شهید مهدی مولانیا از پاسداران تیپ 33 هوابرد المهدی می باشند که در درگیری های شهریورماه سال1390 سپاه با گروهک پژاک شربت شهادت را نوشید... هدیه به شهید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی ساختن اژدر باز از ابتکارات سید بود کـه بـه دیواره ی بتونی دژها میخورد و آنها را منفجر میکرد و در آب کاربرد داشته ظاهراً . همچنین تهیه وسایل کمک آموزشی با استفاده از امکانات موجود در اوج تحریم های سالهای جنگ از نکته های قابل یاد کرد از خلاقیت سید است که علاوه بر خلاقیت و نکته سنجی و فکر کردن به موضوع دنبال کردن و به ثمر رساندن آن هم خود بحث دیگری بود که دلسوزی، جدیت و ایثار بالای شمس الدین عزیز را میرساند. باز این که در منطقه ی جفیر موقعیت شهید ابراهیم ایل، اوایل سال هزار و سیصد و شصت و سه بود فکر کنم ،سید یک میدان موانع درست کرد که برای تمرین و آموزش نیروها فوق العاده کارساز و مهم بود، آن هم بدون هیچ ابزاری و از همه ی اینها شاید جالب تر پل شناوری بود که سید در همین موقعیت شهید ایل درست کرده بود که خلاقیت او را به اوج رساند و مجموع اینها از او یک چهره ی خلاق و مبتکر ساخته بود . باید گفت برخی از ابتکارات سید در آن روزگار که از هیچ چیزی میساخت پایه ی خیلی از ساخته ها و ابتکارات جمعی بچه های جبهه و جنگ و حتی بعد از جنگ بود. اما آشنایی من با شمس الدین عزیز بر میگردد به سال شصت و دو بعد از عملیات محرم و والفجر مقدماتی و والفجر یک. آن سال ما در جبهه ی عین خوش بودیم و در واحد تخریب لشکر نوزده فجر ، مسئول تخریب لشکر در آن موقع آقای قاسمی بود که بنا شد تحولی داده شود، این شد که سید شمس الدین و محمدرضا ایزدی که بعدها به اتفاق برادرش در یک عملیات شهید شد، مسئولیت واحد را به عهده گرفتند‌ شهید ایزدی به عنوان مسئول بود و بقیه ی امور به دستِ سید آموزشهای زمان تخریب معمولاً ابتدایی بود و درنهایت ما ده نوع مین را یاد گرفتیم و نحوه ی خنثی سازی آنها را و تخریب چی می شدیم! .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
خلیل عسکری همرزم شهید: آن روزها خلیل خیلی نورانی شده بود مدام شور می زد بریم! چرا ما اینجا هستیم و بقیه توی منطقه؟ چرا ما را نمی برند؟ پس ما را برای کی نگه داشته اند؟ انگار همه چیز را می دانست... اگر آن شب خلیل و مهدی(شهیدمولانیا) نبودند نیروهای پژاک از همان نقطه وارد می شدند و تمام بچه ها را محاصره میکردند. اما خلیل و مهدی با نثار جانشان بچه ها را از یک پاتک سنگین نجات دادند شهید خلیل عسکری در سال 1390 در سردشت، تپه ی جاسوسان، بر اثر اصابت گلوله به چشم چپ به درجه رفیع شهادت نائل شدند. هدیه به شهید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️ 🌹رسول نیروی رزمی نبود، با این حال در والفجر ده که به لشکر 33 المهدی رفتیم از مسئول واحد خواست تا به عنوان یک بسیجی وارد گردان فجر شود. فرمانده مخالفت کرد، اما رسول آنقدر پافشاری کرد که بالاخره فرمانده راضی شد، رسول سر از پا نمی شناخت. روزی به واحد آمد و پس از احوالپرسی شروع به نوشتن وصیت نامه کرد، ساعات زیادی را درگیر نوشتن بود، به نحوی که یقین کردم رسول رفتنی است.بعد شروع کرد به سرودن و خواندن شعر. یکی دو روز بعد از عملیات به منطقه آزاد شده خرمال رفتم. دنبال رسول گشتم، تنها چیزی که از او باقی مانده بود یک پا بود، همین! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
علاقه شدیدی به امام حسین( علیه السلام) داشت و همیشه می گفت: " دلم می خواد روز محشر مثل اربابم بی سر باشم". در آخر وصیتش هم نوشته بود این شعر را روی قبرم حک کنید. عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است تن بی سر عجب نیست، رود گر در خاک سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است وقتی بعد از دو سه هفته، در عملیات کربلای ۵ پیکرش تفحص شد و برگشت، پیکرش همان طور که آرزو کرده بود، بی سر بود و این شعر زینت بخش سنگ قبر شد. : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 دراین‌آشوبِ‌شهر ؛ دلتنگےبرای‌شهدایك‌عنایت‌است! بایدخداراشاکرباشیم‌ که‌هنوزدلتنگمان‌مےکندبرای‌شما💔✨'! 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥میشه من زنگ بزنم به مامان زهرا... آخه میخوام یه چیزی بهش بگم ..😭😭 ☎️ مامان زهرا دلم خیلی برات تنگ شده 😭 🌱🌷🌱🌷🌱 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz نشردهید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی معلوم نبود چه قدر از این یادگیری در شب عملیات و در حین جنگ کاربرد داشته باشد و دست ما را بگیرد اما شهید غازی مساله ی آموزش را جدی میگرفت و میگفت آموزش برای تخریب چی امری حیاتی است و به همین دلیل واقعی کار می کرد از وسایل کمک آموزشی کمک میگرفت. تمرینهای متعدد و سخت میداد حتی مانور میگذاشت و در روزگاری که هیچکس به تحقیق و پژوهش شناخت مواد قابلیت آنها تحول ابزار و آلات کمترین توجهی نداشت ، او کاملاً به این امور فکر میکرد و خیلی افقهای فراتر را میدید هم این که در کار آموزش و تمرین چنان صلابت و هیمنه ای داشت که ما در اول کار حسابی ترسیدیم و حتی قدری ناامید شدیم؛ اما رفته رفته انس گرفتیم و خود را باور کردیم. سید مرتب گوشزد میکرد که یک تخریبچی باید از نظر نظامی و نیروی جسمی قوی و آماده باشد که هروقت فراخوانده شد بتواند انجام وظیفه کند. بعد از اتمام آموزش در منطقه ی جفیر در سال شصت و سه به سومار رفتیم و مصاحبه ی سید شمس الدین که فیلم و نوارش موجود است در آنجا انجام شد. سید فرمان که میداد خودش هم در آن کار مشارکت داشت و تا آخر می ایستاد و این نکته نیروها را بهتر و بیشتر به کار وامیداشت و اغلب در شناسایی ها به همراه بچه های اطلاعات عملیات شرکت میکرد و این کار مخاطره آمیز را هم خود انجام میداد و اگر میخواست کسی را بفرستد برادرش عبدالخالق را که با ما بود میفرستاد با آن که عبدالخالق در واحد بود ، سید هیچگاه به او نگاه خاصی نداشت ،بلکه به کارهای سخت که دیگران را نمی فرستاد او را روانه میکرد و همچنین سید ، هوای نیروهایش را خیلی خوب داشت. وقتی بچه های تخریب شهید یا مجروح میشدند به شدت ملول و رنجور میشد. گویی پاره ای از بدنش را از دست داده است. در عین حال از دستور مافوق و از هیچ مخاطره ای سر باز نمیزد و به جان تلاش میکرد . .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆ما به مردم قول دادیم ببریمشان کربلا ولو اینکه با دادن خونمان باشد ... 🎙 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور⭐️ 🌹هر وقت بحث شهادت را پیش می کشید می گفت: خوش به حال آنان که وقتی شهید می شوند چیزی از آنها باقی نمی ماند . من هم دوست دارم ناشناخته باشم و اثری از من باقی نماند. قبل از عید نوروز به مرخصی آمده بود و مرا دلداری می داد. گفتم: ان شاءالله کی بر می گردی؟ گفت: هفت روز بعد از عید. دقیقاً هفت روز بعد از عید تشیع جنازه اش بود. بالای تابوتش نشستم. گفتم می خواهم صورت پسرم را ببوسم. گفتند شهید شما سر ندارد گفتم می خواهم دستش را بدنش را ببوسم. گفتند: شهید شما دست هم ندارد، فقط کمی از پایش باقی مانده! نشستم بالای تابوت و گفتم، پسرم شیرم حلالت. این پسر را که در راه خدا دادم با سر و گردن و دست و پا قربانی در راه خدا دادم. امیدوارم خداوند این قربانی را از من قبول کند. این شعار را بلند سر دادم، این گل پرپر من هدیه به رهبر من! 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
به سبک شھدا محمّد به سمت اتاقک خلبان رفت. صدایی پس از گفتن "بسم الله الرحمن الرحيم "، طلب صلوات کرد. صدای صلوات حدود چهارصد مسافر در هواپيما پيچيد. صدای محمد بود. "با توجه به اينکه در مسير زيارت حضرت زينب(س) هستيم با اجازه شما کمی از مناقب و فضائل حضرت زينب(س) براي شما میگويم." عده ای هم که به قصد تفريح و گردش يا هر چيز غير از زيارت، سوار اين هواپيما شده بودند، شروع کردند به غُر زدن... -اينجا هم دست از سرمون بر نمی دارن... -ما را بگو آمديم خارج کشور يه نفس راحت بکشيمــ... محمد بی توجه به اعتراضات سخنانش را ادامه داد. نفوذ کلامش کم کم اثر خود را در حضار نشان میداد . تعداد اندک بانوانی که با خارج شدن از مرز هوايی ايران حجاب را برداشته بودند، دوباره حجاب سر گذاشتند. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
جاماندگان اربعین همراه با قرائت زیارت اربعین توسط مداح اهل بیت کربلایی حسین باقری 🚨چهارشنبه ۱۵ شهریور، روز اربعین از . قطعه شهدای گمنام 🔹 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
گلزار شهدا
#اجتماع جاماندگان اربعین همراه با قرائت زیارت اربعین توسط مداح اهل بیت کربلایی حسین باقری 🚨چهار
🚨برای اطعام ظهر روز اربعین نیاز به بانی داریم کسی اگه می خواهد بانی بشود لطفا زودتر اطلاع بدهد
🌷🕊🍃 همیشه به نیروها و رزمنده‌ها میگفت: قبل از خواب زمزمه کنیم : "اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتي تُحْرِمُنِیَ الْحُسَیْنْ" خدایا گناهانی را که مرا از علیه‌السلام محروم می‌کند، ببخش 🥀💔 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
حق نگهدار وقتی به علت مجروحیت در بیمارستان بستری بود، هیچ نامه‌ای که نشان بدهد او در این مدت مجروح و بستری بوده است نگرفت. بعد از بهبودی نسبی، دوباره به منطقه بازگشت. آنجا به مشکل برخورده بود. وقتی برگشت گفت: می‌خواهند به عنوان فرار از جنگ مرا محاکمه نظامی کنند گفتم: برو از بیمارستان نامه بگیر، خودت رو خلاص کن خندید و گفت: اگر طوری شده برای خدا شده، خدا هم که از آدم برگه نمی‌خواد. بنده‌ها شو ول کن. آخرش اینه که یا حبس می‌شم یا اخراج! شهید حق نگهدار بارها از نواحی مختلف بدن مجروح شده بود و هر بار تشنه‌تر از پیش تن مجروح خود را در آستان وصال به تماشا نشسته بود. سرانجام در منطقه عملیاتی شلمچه، در چنگ مزدوران بعثی گرفتار آمد و به خیل عاشورائیان تاریخ پیوست... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید 
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت محمود رجایی اما یک بار با خودم گفتم شمس را تنبیه !کنم دلیلش این بود که من در سال شصت و یک پایم روی مین رفت و از مچ قطع شد. وقتی در زمان مسئولیت سید مجدد به جبهه برگشتم چون از وضعیت من باخبر بود، مراعات میکرد و از کارهای او این بود که هر صبح به من ماموریت میداد تا با بچه ها برای تمرین و پیاده روی یا حتی مانور نروم. پس تصمیم گرفتم که برای تنبیه فرمانده و این که نشان دهم مشکلی ندارم به تنهایی به کوه بروم آن هم با تجهیزات کامل. چند روز که این کار را کردم فهمید و مرا کنار کشید و برادرانه عذر خواهی کرد و گفت: اتفاقاً اشتباه میکنی دوست عزیز. برادرا من می خواستم با این کار بگویم که به تو احتیاج دارم و یک وقت در اینجا احساس بیهودگی نکنی البته در شخصیت شمس الدین غازی عزیز خیلی چیزها باید گفت که شاید در اینجا مجالش نباشد و نکته ی باقی مانده این که سید اگر از ناکار شدن بچه های تخریب ناراحت میشد. دلیلش این بود که هر یک از بچه های تخریب به اندازه ی یک فرمانده گردان و بلکه گاهی فراتر از آن نسبت به عملیات و جبهه و جنگ توجیه بودند اما بچه های تخریب چی مظلوم و گمنام بودند. شاید آن خاطره را شنیده باشید که یکی از بچه ها داوطلب میدان مین شد و چند قدمی که رفت برگشت اول فکر کردند ترسیده بعد دیدند که نه دارد پوتینهایش را در می آورد. گفت :اینها را تازه از تدارکات گرفته ام حیف است من دارم میروم بیت المال است و دیگری میتواند از آن استفاده کند. بچه های تخریب کسانی از این دست بودند و درباره ی سید شمس الدین بهترین واژه یا توصیف این است «فرمانده گمنام با وجود همه ی تواناییها» .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*