eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢یادی از سردار بزرگ اسلام در سالروز شهادت شهیدی که غریب و گمنام هست ..... 🎙 مرتضی جاویدی 🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🍃 در خط جهاد همیشه گمنام شدند با ذکر حسین و زینب آرام شدند اینان نه فقط مدافعان حرم اند امروز مدافعان اسلام شدند. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات✨ ✨اللهم صل علی محمدوآل محمد 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💠گرماگرم عملیات کربلای 5 بود. طمراس برای ساعتی به عقب آمده بود. من هم در عقبه بودم، با من تماس گرفت و گفت: «آماده باش با هم به حمام شهر برویم.» در حمام وقتی از زیر دوش بیرون آمد گفت: «من غسل شهادت کردم. وقتی جنازه ام را به عقب آوردند، به مادرم بگو، که طمراس غسل کرده و نیاز به غسل ندارد!» گفتم: «ان شاء الله سالم بر می گردی!» با جدیت گفت: « من با خدای خود عهدی بسته ام که تا شهید نشوم به عقب برنگردم!» یخ کردم از حرف طمراس. نگرانش بودم. روز بعد ظهر نشده خبر شهادتش مرا به آتش کشید، شهیدی که سر نداشت. طمراس چگینی 🌱🌷🌱🌷🌱 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 او گفت :اگر پانصد متر دیگر رفته بودید قطعاً اسیر می شدید. عراقی ها کمی جلوتر در ادامه همین جاده مستقر هستند ، چند روز پیش هم یکی از ماشینهای خودی اشتباهی از این جاده رفته و به نیروهای عراقی برخورد کرده بود و علی رغم اینکه او را زیر تیربار گرفته بودند توانسته بود از دست دشمن فرار کند و به نیروهای خودی برسد . شما باید به این سنگها که در وسط جاده گذاشته شده بود توجه می کردید. به کمک هم چند سنگ و کلوخ بزرگ تر در آن جاده که همه را به انداخت گذاشتیم بطوری که مشخص باشد جاده بسته شده است. از راننده که ما را راهنمایی کرده بود تشکر کردیم و از سمت راست پشت خاکریز به مسیر خود ادامه دادیم تا به نیروهای خودی برسیم. در نزدیکیهای خط، تانکهای خودی در حال پشتیبانی از رزمندگان خط مقدم بودند گرد و خاک زیادی بخاطر تردد تانکها و ماشینها ایجاد شده بود بطوری که بیشتر از هفت، هشت متر جلو ماشین دیده نمیشد ، با سرعت در حرکت بودیم یک لحظه متوجه شدم از میان گرد و خاک یک تانک خودی روبروی ما میآید در حالی که مرگ را جلو چشمان خود میدیدم فرمان را به سمت راست چرخاندم و به شکل عجیبی از صحنه جان سالم به در بردیم . خدا کمک کرد که زیر شنی تانک نرفتیم و گرنه چون داخل ماشینمان تعدادی جعبه مهمات بود هم ما له میشدیم و هم تانک منفجر می شد و حادثه بسیار بدی اتفاق می افتاد . چند لحظه توقف کردیم تا آرامش پیدا کنیم ، سپس به ادامه مأموریت پرداختیم. وقتی به پشت خاکریز رسیدیم ماشین تدارکات در حال توزیع غذا بین رزمندگان بود . محموله خود را به تدارکات تحویل دادیم و برای صرف ناهار در کنار چند نفر از دوستان نشستیم . ناهار یک قوطی کنسرو با چند تکه نان سفید خشک بود. هر رزمنده یک قوطی بازکن کوچک در اختیار داشت که همراه پلاک شناسایی آویز گردنش بود ، با آن سر قوطی کنسرو را باز کردم و مشغول خوردن ناهار شدم ، ناگهان خمپاره ای در سی ، چهل متری ما فرود آمد و منفجر شد یک ترکش راه گم کرده پرپرکنان به سراغم آمد و به شکمم اصابت کرد ، گویا مأموریتی بیشتر از جدا کردن دکمه پیراهنم نداشت . دوستان با دست پاچگی پیراهنم را بالا زدند ولی هیچ اثری روی بدنم مشاهده نکردند. گفتند الحمد لله بخیر گذشت. ترکش بیچاره چون زور آخرش بود و وظیفه اش را بخوبی انجام نداده بود ، شرمسار سرش را پایین انداخت و در دل خاک آرمید . شهادت لیاقت و سعادت می خواست ، که من نداشتم . ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
گلزار شهدا
🎊🎊🎊مژده ...مژده 🎊🎊 🚨مسابقه ویژه ولادت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (علیه السلام) 🔅با ورود به لینک
اعضای محترم کانال 🚨🚨 لطفا این مسابقه را شرکت کنید 😇 در گروه‌های مختلف هم نشر دهید 👉👉 انشاالله در ثواب نشر معارف اهل بیت شریک میشوید ... وقت زیادی نداره، زودتر اقدام کنید یه یاعلی بگید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 به مناسبت ایام شهادت سردار همیشه جاوید فارس 💢اشارات سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و سپهبد شهید علی صیاد شیرازی به سردار شهید مرتضی جاویدی 🚨ماجرای دیدار شهید جاویدی با حضرت امام خمینی ره 🌷🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb نشردهید
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️ 🌹به جهاد فارس مأموریت دادند که در منطقه غرب شوش برای عملیات آینده، جبهه‌سازی کنیم. خلیل را که 18 سال بیشتر نداشت به‌عنوان مسئول این کار انتخاب و معرفی کردم. یک افسر ارتشی برای بازدید آمد. خلیل گفت ان شاالله این جبهه را 20 روزه برای شما آماده می کنیم! افسر با تعجب گفت: نکند یک لشکر مهندسی با خودت آوردی جوان! من گفتم: ایشان آقای پرویزی فرمانده محور جهاد فارس هستند، هر حرفی بزنند حتماً عملی می شود. افسر گفت: ما فقط انتظار یک خط پدافندی داریم که آن هم بعید است 20 روزه آماده شود! در آن خط نه جاده‌ای وجود داشت و نه خاکریزی. تا آن روز هیچ کار مهندسی آنجا انجام نشده بود. خلیل با دید بازی که داشت، نیرو و امکانات لازم را تخمین زد و پای کار آورد، 18 روز تمام نشده بود، خلیل یک خط آفندی، پدافندی، با جاده های نفت پاشی شده دارای خاکریز محافظ، مقر فرماندهی، مقر توپخانه و ...در آن خط آماده کرد و تحویل داد! 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🏴۱۷ رجب المرجب ، سالروز شهادت بزرگداشت شهادت حضرت احمد بن موسی الکاظم علیه السلام باد. 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
وقتی می‌آمد خانه، رسیده و نرسیده می‌رفت سراغ بچه‌ها. کلی با هم حرف می‌زدند و بازی می‌کردند‌. خم می‌شد تا روی شانه‌هایش بنشینند و یک دل سیر بازی کنند. بچه‌ها هم کم نمی‌گذاشتند و مرتب از سر و کولش بالا می‌رفتند. می‌خواست بچه‌ها کمبودی احساس نکنند. شهید قربان علی عرب🕊🌹 📚 این عمار https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌿💌 اگر کار می‌خواهید، اگر زن خوب می‌خواهید، اگر خانه می‌خواهید، اگر سلامتی می‌خواهید باید بروید به درگاه خدا، وسیله اش اول نمازه؛ اول اینکه آدم تمیز، پاکیزه، مطهر به درگاه خداوند متعال وارد بشود.. شهید🕊🌹 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
‌ 🌷🕊🍃 "جان" امانتی‌‌ست... ڪه باید به "جـانان" رساند... اگر خود ندهی ، می‌ستانند... فـاصلـه و همین خیانت در امانت است. 🌷 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🏴بمناسبت سالروز شهادت حضرت شاهچراغ (سلام الله علیه) 🔰اعتقاد عجیبی به حضرت شاهچراغ(س) داشت. می گفت من باید حداقل هفته ای یک بار به شاهچراغ بروم, در انجا به حرم بچسبم و گریه کنم و راز و نیاز... 🔰می گفت یک بار یکی از بچه هایم از بالای بالکن پایین افتاد. از همه جا قطع امید کرده بودم.رفتم شاهچراغ و با گریه متوسل شدم. وقتی به خانه برگشتم دیدم حال فرزندم بهتر شده و بعد چند روز کاملا بهبود پیدا کرد. 🔹🔸🔹 دکترسید محمد ابراهیم فقیهی فوق تخصص جراحی ارتوپدی 🌷🍃🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 .یک شب در بین نماز مغرب و عشا در نماز خانه لشکر ، برادر حاج صادق آهنگران حسابی نوحههای حماسی و روحیه ساز برایمان خواند و دلها را کربلایی کرد، سپس یکی از فرماندهان چند دقیقه ای سخنرانی کرد، گفت شما در منطقه جنگی هستید، ممکن است هر لحظه شهید شوید، کسانی که وصیت نامه ننوشته اند همین امشب در سنگرهایشان بنشینند و وصیت نامه بنویسند. پس از نماز عشا به سنگر برگشتم ، بعضی از عزیزان رزمنده بی سواد و يا كم سواد بودند. حدود شش ، هفت نفر به سنگر ما آمدند و درخواست کردند تا برایشان وصیت نامه بنویسم. برای این عزیزان وصیت نامه نوشتم ، سپس گوشه ای نشستم و با توجه به حالت خاصی که پس از نوشتن چند وصیت نامه برای دوستان ، پیدا کرده بودم قلم عشق را روی صفحه دل گذاشتم و اولین وصیت نامه دوران حیات خویش را رقم زدم. وقتی نگارش آن به اتمام رسید با جوهر وجودم امضایش کردم. پس از امضاء ، از آن حالت خاص خارج شدم ، یک بار بطور کامل متن و جملاتم را در دل خواندم متوجه شدم که در حالت عادی و بدون حضور قلب هرگز در آن اوان جوانی قادر به نوشتن جملات عرفانی به این سبک نبودم. کار نوشتن که تمام شد هر کس وصیت نامه اش را داخل پاکت گذاشت و پس از نوشتن آدرس محل سکونت بر روی آن به اتفاق ، پاکتها را به واحد تعاون لشکر که امور پستی را انجام میداد تحویل دادیم ) تعاون وصیت نامهها را جدا کرده و نگه میداشت تا در صورتی که هر یک از رزمندگان شهید شد به آدرس او ارسال کنند ) تعاون لشکر اشتباهی وصیت نامه مرا به آدرسی که روی آن نوشته بودم ارسال و پس از چند روز وصیت نامه ام به شیراز رسیده بود مأمور پست پاکت را به درب منزل برادرم برده بود ، چون کسی در منزل نبود آن را زیر درب انداخته و رفته بود. بعدها که از جبهه برگشتم برادرم برایم تعریف کرد و گفت : چند روز که از عملیات محرم گذشته بود و خبری از شما نداشتیم به مسافر خانه ای که روزانه لامردی ها در آنجا جمع میشدند تا از خبرهایی که هر روز از جانب رزمندگان لامردی به آنجا میرسید مطلع شوند رفته بودیم ، وقتی به خانه برگشتیم به محض اینکه درب را باز کردیم پاکتی را مشاهده کردیم که روی آن نوشته شده بود « وصیت نامه حبیب صفری ». بهت زده پاکت را برداشتیم و فکر کردیم که شما شهید شده اید. نشستیم و حسابی گریه کردیم . آرام نمی گرفتیم درب خانه را بستیم و به بنیاد شهید شیراز مراجعه کردیم. در آنجا لیست شهدا و زخمیها را چک کردند. نامی از شما در لیست نبود . شماره تلفن بیمارستانها و سردخانه های نگهداری اجساد را گرفتیم و نشستیم به همه آنها زنگ زدیم ولی هیچ نتیجه ای نگرفتیم .نگران و مضطرب به خانه برگشتیم و تا صبح هیچ کدام نخوابیدیم. توی حیاط میگشتیم و گریه میکردیم، تا اینکه فردا صبح یکی از بستگان به خانه آمد و گفت، حبیب امروز زنگ زده و الحمدلله سالم است. از شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدیم و به دیگر بستگان هم اطلاع دادیم . در آن زمان منزل برادرم اشتراک تلفن نداشت و من خبر سلامتی خودم را از طریق تلفن یکی از بستگان در شیراز به آنان میرساندم .) ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ما دنبال این معنویت هستیم... ۹ بهمن سالروز شهادت مغز متفکر دفاع مقدس شهید حسن باقری https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️ 🌹اواخر سال60 بود. بچه های مهندسی ارتش در منطقه دچار مشکلی شده بودند مشکل، باتلاقی به طول 400 متر بود که در مسیر جاده کشی آنها قرار گرفته بود. می گفتند با هرچه که در ذهنشان رسیده از چوب و سنگ و خاک آن را پر کرده اند و پوشانده اند اما جواب نداده است، باتلاق آنقدر عمیق بود که حتی لودر آنها را هم بلعیده بود! اگر می خواستند این باتلاق را دور بزنند، مسیر جاده شان پنج برابر می شد که در شب عملیات که همه چیز در فوریت است، کار را سخت می کرد. بچه ها هر کدام بر حسب تجربه پیشنهادی دادند، اما هیچ کدام عملی نبود. از شیراز درخواست کمک کردیم و دو مهندس راه سازی برای کمک ما فرستادند. مهندس ها هم گفتند باتلاق نزدیک رودخانه است و مرتب آب می کشد، باید زه کشی کنیم که نیاز به دوربین های نقشه کشی داریم و آن هم ممکن است دو ماه طول بکشد! ما نه دوربین داشتیم، نه وقت کافی. باز خلیل گره گشا شد، گفت من یک طرح دارم که پنج روزه کار را تمام می کند! گفت به جای اینکه تا لبه باتلاق را پر کنیم تا سه متر بالاتر از سطح باتلاق خاک می ریزیم و می کوبیم. چند کامیون از ارتش گرفتیم، خودمان هم لودر و بولدوزر ها را آوردیم و کار را شروع کردیم و طبق طرح خلیل شروع به جاده کشی وسط باتلاق کردیم. خود خلیل پشت دستگاه نشست و بیش از همه کار کرد. سر پنج روز جاده تمام شد، جاده ای که حتی بارندگی روزهای بعد هم نتوانست به آن آسیبی بزند و در عملیات فتح المبین نقش مهمی ایفا کرد! 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
گلزار شهدا
🎊🎊🎊مژده ...مژده 🎊🎊 🚨مسابقه ویژه ولادت مولی الموحدین علی بن ابیطالب (علیه السلام) 🔅با ورود به لینک
آخرین مهلت شرکت در مسابقه امشب هست ... هر کی می‌خواهد در مسابقه شرکت کند سریعتر وارد لینک مسابقه بشود👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: نماز اگر قضا شد امکان مجدد آن وجود دارد، اما نظام اگر آسیب دید نماز آسیب می‌بیند دین آسیب می‌بیند، به این دلیل امام(ره) حفظ نظام را اوجب واجبات و واجب‌تر از نماز دانستند. 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨مراسم میهمانی لاله های زهرایی 💢گرامیداشت شهیدان حسین پور🌹 🎙با روایتگری حاج خلیل حسین پور(برادر شهید) 💢 : کربلایی علیرضا فاطمی امجد : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۱۲ بهمن / از ساعت ۱۶ 🔺🔺 https://eitaa.com/golzarshohadashiraz لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید
🌷🕊🍃 الهی صبح⛅️را آفریدی و ما را خلقتی دوباره بخشیدی خلقت دوباره ی تو را در این صبح شاکریم الهی به امید و یاری تو 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢برای بازدید از گردان امام رضا( علیه السلام) به مقر گردان رفته بودیم. اسلام نسب را از صمیم قلب دوست داشتم، همین دوستی ام به اسلام نسب باعث شده بود مهر ابراهیم هم به دلم بنشیند. کنار ابراهیم ایستاده بودم، حواسش به سمتی دیگری بود، خم شدم و در یک لحظه دستش را بوسیدم! مثل اینکه او را برق گرفته باشد، از جا پرید، باناراحتی گفت: این چه کاری بود کردی! آنقدر ناراحت شد که بلافاصله از من رو گرفت و سوار بر موتور دور شد.😳 من توی دل خودم از اینکه ابراهیم را رنجانده بودم ناراحت شدم.😔 هنوز بازدید تمام نشده بود که ابراهیم برگشت. به سمت من آمد، مرا در آغوش کشید و گفت: ببخشید سر شما داد زدم!😞 گفتم: شما ببخشید. من به خاطر حرف امام، که فرمودند من دست رزمندگان را می بوسم، به عنوان تبرک دست شما را بوسیدم!🌹 ابراهیم باقری زاده سمت: مسئول عقیدتی لشکر 19 فجر، فرمانده گردان امام رضا(ع) شهادت: ﻛﺮﺑﻼﻱ ۵ 💢هدیه به شهید 🌹🍃🌹🍃 : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🚨دو پلیس فارس در تیراندازی با قاچاقچیان شهید شدند 🔹فرمانده انتظامی استان فارس: بامداد امروز در تیراندازی قاچاقچیان مسلح ناشناس به سمت پلیس، ۲ نفر شهید و ۴ نفر نیز مجروح و روانه بیمارستان شدند. 🔹ساعت یک بامداد امروز ماموران انتظامی شهرستان نی‌ریز در راستای طرح برخورد با قاچاقچیان و سوداگران مرگ به یک سواری پژو ۴۰۵ مشکوک و دستور ایست دادند. 🔹سواری پژو پس از طی مسافتی کوتاه متوقف و ۴ نفر شرور مسلح از خودرو پیاده و به سمت ماموران انتظامی شهرستان نی‌ریز اقدام به تیراندازی نموده و سریعا از محل متواری می‌شوند. 🔹دو نفر از کارکنان جان بر کفِ فراجا به اسامی سرگرد «رضا شاهسونی» و استوار یکم «علی شاهسونی» به درجه رفیع شهادت نائل و ۴ نفر دیگر نیز مجروح و روانه بیمارستان شدند. 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 پیرمرد رزمنده حاج علیرضا مهریار حضرت امام (ره) فرمودند جنگ نعمت است . واقعاً نعمت بود . اقشار مختلف مردم اعم از پیر، جوان، ارتشی ، سپاهی و بسیجی چنان شجاعتی در هشت سال دفاع مقدس از خود نشان دادند که برای همیشه کشور اسلامی ایران را بیمه کرد بگونه ای که دشمنان زورگو جسارت دست درازی به این آب و خاک را برای همیشه از یاد بردند. در دوران دفاع مقدس دگربار خون سرخ امام حسین (ع) و یاران با وفای آن حضرت به جوشش در آمد و کربلا و عاشورا تکرار شد کربلا هم حبیب ابن مظاهر سالخورده را داشت و هم علی اکبر جوان کربلای ایران هم، در مکتب حسینی، حسین فهمیده ها را داشت و سالخوردگان شجاع پیرمرد مومن، متقی ، با وفا و دوست داشتنی به نام حاج علیرضا مهریار در سنگر ما بود . نیمه شبها در آن تاریکی محض و زیر صدای انفجار توپها، خمپاره،ها و موشک بارانها آهسته بلند سجاده ای را در دل خاک پهن میکرد نماز شب میشد و میخواند و با خدای خود راز و نیاز داشت. آن هم چه خاکی که هر وجب آن ، بوی شهید می داد . حاجی مهریار کارهای سنگر را با گشاده رویی و با عشق انجام میداد . او میگفت خدا را شاکرم که در این سن توفیق به من داد تا در سنگر جبهه در کنار رزمندگان ، به رزمندگان خدمت نمایم . به حاجی گفتیم حاجی جان، ما جوان هستیم و شما در اینجا دست پدری بر سر ما دارید برایمان قدری سخت است که شما کارهای سنگر را انجام می دهید، وظیفه ماست که فرمان شما بزرگترها را ببریم، اینطوری که زحمت کارهای سنگر روی دوش شما باشد راضی نیستیم . حاجی قبول نمیکرد و میگفت من به این کار افتخار میکنم و آن را توفیق الهی میدانم . اصرار از ما و مقاومت از حاجی تا اینکه بالاخره حاجی را قانع کردیم تعدادمان در سنگر شش نفر بود دور هم نشستیم و تقسیم کار .کردیم در جبهه هر کسی که مسئولیت انجام همه کارهای سنگر در یک روز به عهده او بود میگفتند فلانی امروز شهردار است . ما هم هر روز یک نفر شهردار میشدیم و کارهای سنگر اعم از نظافت ، گرفتن غذا پهن و جمع کردن سفره ، شستن ظرفها و........ را به طور کامل انجام دادیم . حاجی هم هر شش روز یک بار نوبتش میشد که شهردار می باشد. ... : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید ┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخشی از مداحی میثم مطیعی با لهجه ی شیرازی در وصف حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام و عزاداری و عرض ارادت مردم شیراز در شام غریبان حضرت 🥀دوشـــــــنبه ۹ بهمن ماه مصادف با ۱۷ رجب شهادت حضرت احمد بن موسی الکاظم ع شاهچراغ https://eitaa.com/shohadaye_shiraz