رواقِ دل 🇵🇸🇮🇷
بدون شک وقت خلقت ،خدا بین انسان ها خوب ترهایش را سوا کرده وهرکه بسته به خَلق وخُلقش،نشانی ازخدا گرفته است؛صبورهانبی شدند. دلسوز ها امام ...شجاع هامجاهدشدند.فداکارها شهید...مقتدرها پدر شدند .مهربان ها خواهر ...دل بزرگ هامادرشدند وبامرام ها رفیق...
اما بین همه اینها یک نفر که همه این خُلق وخوهارا داشت ؛صبور بودو مقتدر ،شجاع بودو فداکار ، غیرتی بودوبامرام ،مهربان بودو دلسوزِخواهر ،خدا آن یک نفر را روی دست بالا برد و نامش را برادر نهاد وبه سوی زمین روانه کرد ...
وشمارا به زمین فرستاد تا باپرواز و به خدارسیدنتان کمالِ انسان را با زیباترین وجه، در برگهای زرین تاریخ به تصویر بکشید برای چشم گشودن ؛چشم گشودن به سویِ نور ؛نوری که تلألو آن برمنظره ی زندگی ،عطرِ سرسبزی و جاودانگی را امید میبخشد .
اکنون تأثیر شهادت تان، به سانِ موجی نامیرا و آرام اما پرقدرت و گیرا ،در دلهای اهل تأثیر، نفوذ کرده و میکند؛ سخنتان که از دل برآمده، وقتی که به گوشِ اهل استماع میرسد، در دلهایشان شرار میافکند و نگاهِ پرنور و لبخندِ تسلا بخش تان که آیتی ست از آیاتِ دلاویز ، بیحرف و صوت و گفت با مخاطبانِ اهل تماشا، دم میزند...
به راستی که شما به دنیا آمدید تا چراغِ راهِ مکتب بقیة الله و قوتِ قلبِ یاورانش باشید؛ یاورانِ جهادگری که حالا هر کدامشان که قدم در مسیرِ حسینی میگذارد، از جایِ قدمهای شما میگذرد. وآن مودت ومحبت هایی که نثارِ محرومان میکردید اکنون از دریچه های قلبشان میگذرد و به دستِ نیازمند میرسد...
آری؛راه ویادتان ادامه دارد. ومن فکر میکنم، حالا شما، دستِ امام حسین را گرفتهاید و یک گوشه از طاق آسمان، تَنگِ هم نشستهاید وبا اشارتی سمت خِیلِ جهادگرانِ عشاق الحسین که در مسیر موج میزنند ،از ما و عشقمان، برای او میگویید ؛اینکه چطور در راه تان باچشمانِ همه ،زخم دردمندان را میبینیم ودلهایمان را برای مداوایشان پیشکش میکنیم،اینکه چطور قلبِ عاشقمان را آشیانِ مردمانِ دردمند ساخته ایم واز گوشه گوشه اش برایشان مرهم میسازیم ،اینکه چطور عزممان را جزم کرده ایم وتوشه پرواز جمع میکنیم ...
برایشان تعریف میکنید وبا همان لبخندِ ملیح که به روی لب دارید سَری به نشانه رضایت تکان میدهید ...راستی از ما راضی هستید فرمانده ! چقدر توانسته ایم به آسمان نزدیک شویم کپتن !!؟ افتخاریست که نصیبمان شده تا خادم و ادامه دهنده راهِ سبزتان باشیم وشما برادرمان ...آری ؛شما برادر ویاورِ یاوران جهادگر ...
ومن معنا ومفهوم واژهِ ی بی همتایِ برادر وقتی برایِ قلبم جلی شد که دستم را در دستانِ گرمِ شهدا گذاشتم ...از آن دَم که خطِ لبخند شمارا دنبال کردم و به قلبِ پُرمَهرتان رسیدم من هم برادر داشتم ؛برادر کسری؛کسریِ بقیة الله؛همانی که قلبم برایِ درسایهٔ مکتبش بودن وجامِ عشق ومعرفت را سَرکشیدن، شوقِ تپیدن دارد ...
من که پیش از شما، هیچ اقیانوسی را نمیشناختم که عمود بر زمین بایستد. پیش از شما ، هیچ فرمانده ای را ندیده بودم که جامه ی فروتنی به تن کند .. هیچ پزشکی را ندیده بودم که دلش برای دردمند پَرپرواز بگیرد و از دوری شان تاب نیاورد و برای خدمت رسانی به آنها چشمانش برق بزند و کوله اش را پُراز وسایل مِهر و مودت کند تا مظلومان را برادر باشد ودردمندان را مرهم ...
عذر تقصیر برادر ؛دلتنگی زیاد و ناگفته ها زیادتر است ؛نامه ام بلند وبالا شده ... برای منی که شیفتهی قلم و کاغذ وادبیات و شعر و نثرم، تحفه ای زیباتر از یک نامه نمی یابم برای پیشکش و عرض تبریکِ سالروز اززمین رَستن و به خدا رسیدنتان اما نتوانستم نامه ای درخور تدارک ببینم و همه اش حرفِ دلِ تنگ شده است ،گاهی غمی چنان عظمت دارد که باخود فکرمیکنم چگونه آن را از سینه بیرون کشم و به دستانِ کاغذ روانه کنم! بعضی احساساتِ ژرف در قلبِ آدمیزاد شکل تازه ای دارند که هنوز برای شرح و بیانِ شان ،کلمه ای خلق نشده است... مرا ببخشید که قلمِ کوچکم توانِ گفتن ونوشتن از انسان های بزرگی چون شما که وارثِ شجاعت ومردانگی حیدر کرارند و قلبشان آکنده از رأفت ، مودت و معرفت است ندارد .
درتمام این مدت شما برادر بزرگتر وحامی و مرشد ویاور ما بودید ؛من ازشما ممنونم برای تمام برادریها وحمایتها و راشد ومرشدی هایتان ...بازبانِ همه یاورانِ جهادگر از شما ممنونم که به این دنیا آمدید تامهربانی وکرامت را ،رسمِ مردانگی را ،شیوه بندگی و راه ِزندگی را نشان دهید .شما به گردن ماخیلی بیشتر از اینها حق دارید ؛مااز صمیم قلب از شما ممنونیم ...
شهادتتان مبارک🌹 بازهم مثل همیشه
مارا دعاکنید .یاعلی مدد....
✍🏻میم،الف_برای برادر شهید؛کسری اسمعیلی
#مسیر_آسمان #جهاد_اسم_رمز_شهادت
#عشق_اگرعشق_است_آسان_ندارد...
#جهادگران_سلامت | #جهادگر_عاشق
#راهِ_حسینی #به_یاد_او