بدون شک وقت خلقت ،خدا بین انسان ها خوب ترهایش را سوا کرده وهرکه بسته به خَلق وخُلقش،نشانی ازخدا گرفته است؛صبورهانبی شدند. دلسوز ها امام ...شجاع هامجاهدشدند.فداکارها شهید...مقتدرها پدر شدند .مهربان ها خواهر ...دل بزرگ هامادرشدند وبامرام ها رفیق... اما بین همه اینها یک نفر که همه این خُلق وخوهارا داشت ؛صبور بودو مقتدر ،شجاع بودو فداکار ، غیرتی بودوبامرام ،مهربان بودو دلسوزِخواهر ،خدا آن یک نفر را روی دست بالا برد و نامش را برادر نهاد وبه سوی زمین روانه کرد ... وشمارا به زمین فرستاد تا باپرواز و به خدارسیدنتان کمالِ انسان را با زیباترین وجه، در برگ‌های زرین تاریخ به تصویر بکشید برای چشم گشودن ؛چشم گشودن به سویِ نور ؛نوری که تلألو آن برمنظره ی زندگی ،عطرِ سرسبزی و جاودانگی را امید می‌بخشد . اکنون تأثیر شهادت تان، به سانِ موجی نامیرا و آرام اما پرقدرت و گیرا ،در دل‌های اهل تأثیر، نفوذ کرده و می‌کند؛ سخنتان که از دل برآمده، وقتی که به گوشِ اهل استماع می‌رسد، در دل‌هایشان شرار می‌افکند و نگاهِ پرنور و لبخندِ تسلا بخش تان که آیتی ست از آیاتِ دلاویز ، بی‌حرف و صوت و گفت با مخاطبانِ اهل تماشا، دم می‌زند... به راستی که شما به دنیا آمدید تا چراغِ راهِ مکتب بقیة الله و قوتِ قلبِ یاورانش باشید؛ یاورانِ جهادگری که حالا هر کدامشان که قدم در مسیرِ حسینی می‌گذارد، از جایِ قدم‌های شما می‌گذرد. وآن مودت ومحبت هایی که نثارِ محرومان می‌کردید اکنون از دریچه های قلبشان میگذرد و به دستِ نیازمند می‌رسد... آری؛راه ویادتان ادامه دارد. ومن فکر می‌کنم، حالا شما، دستِ امام حسین را گرفته‌اید و یک گوشه از طاق آسمان، تَنگِ هم نشسته‌اید وبا اشارتی سمت خِیلِ جهادگرانِ عشاق الحسین که در مسیر موج می‌زنند ،از ما و عشقمان، برای او میگویید ؛اینکه چطور در راه تان باچشمانِ همه ،زخم دردمندان را میبینیم ودلهایمان را برای مداوایشان پیشکش میکنیم،اینکه چطور قلبِ عاشقمان را آشیانِ مردمانِ دردمند ساخته ایم واز گوشه گوشه اش برایشان مرهم می‌سازیم ،اینکه چطور عزممان را جزم کرده ایم وتوشه پرواز جمع میکنیم ... برایشان تعریف میکنید وبا همان لبخندِ ملیح که به روی لب دارید سَری به نشانه رضایت تکان میدهید ...راستی از ما راضی هستید فرمانده ! چقدر توانسته ایم به آسمان نزدیک شویم کپتن !!؟ افتخاریست که نصیبمان شده تا خادم و ادامه دهنده راهِ سبزتان باشیم وشما برادرمان ...آری ؛شما برادر ویاورِ یاوران جهادگر ... ومن معنا ومفهوم واژهِ ی بی همتایِ برادر وقتی برایِ قلبم جلی شد که دستم را در دستانِ گرمِ شهدا گذاشتم ...از آن دَم که خطِ لبخند شمارا دنبال کردم و به قلبِ پُرمَهرتان رسیدم من هم برادر داشتم ؛برادر کسری؛کسریِ بقیة الله؛همانی که قلبم برایِ درسایهٔ مکتبش بودن وجامِ عشق ومعرفت را سَرکشیدن، شوقِ تپیدن دارد ... من که پیش از شما، هیچ اقیانوسی را نمی‌شناختم که عمود بر زمین بایستد. پیش از شما ، هیچ فرمانده ای را ندیده بودم که جامه ی فروتنی به تن کند .. هیچ پزشکی را ندیده بودم که دلش برای دردمند پَرپرواز بگیرد و از دوری شان تاب نیاورد و برای خدمت رسانی به آنها چشمانش برق بزند و کوله اش را پُراز وسایل مِهر و مودت کند تا مظلومان را برادر باشد ودردمندان را مرهم ... عذر تقصیر برادر ؛دلتنگی زیاد و ناگفته ها زیادتر است ؛نامه ام بلند وبالا شده ... برای منی که شیفته‌ی قلم و کاغذ وادبیات و شعر و نثرم، تحفه ای زیباتر از یک نامه نمی یابم برای پیشکش و عرض تبریکِ سالروز اززمین رَستن و به خدا رسیدنتان اما نتوانستم نامه ای درخور تدارک ببینم و همه اش حرفِ دلِ تنگ شده است ،گاهی غمی چنان عظمت دارد که باخود فکرمیکنم چگونه آن را از سینه بیرون کشم و به دستانِ کاغذ روانه کنم! بعضی احساساتِ ژرف در قلبِ آدمیزاد شکل تازه ای دارند که هنوز برای شرح و بیانِ شان ،کلمه ای خلق نشده است... مرا ببخشید که قلمِ کوچکم توانِ گفتن ونوشتن از انسان های بزرگی چون شما که وارثِ شجاعت ومردانگی حیدر کرارند و قلبشان آکنده از رأفت ، مودت و معرفت است ندارد . درتمام این مدت شما برادر بزرگتر وحامی و مرشد ویاور ما بودید ؛من ازشما ممنونم برای تمام برادریها وحمایتها و راشد ومرشدی هایتان ...بازبانِ همه یاورانِ جهادگر از شما ممنونم که به این دنیا آمدید تامهربانی وکرامت را ،رسمِ مردانگی را ،شیوه بندگی و راه ِزندگی را نشان دهید .شما به گردن ماخیلی بیشتر از اینها حق دارید ؛مااز صمیم قلب از شما ممنونیم ... از زمین رستن وبه خدا رسیدنتان مبارک🌹 بازهم مثل همیشه مارا دعاکنید .یاعلی مدد.... ✍🏻برای برادر شهید؛کسری اسمعیلی #مسیر_آسمان #جهاد_اسم_رمز_شهادت #عشق_اگرعشق_است_آسان_ندارد... #جهادگران_سلامت | #جهادگر_عاشق #راهِ_حسینی #به_یاد_او

‌آدمیزاد اگر عاشق باشد همه‌اش را فدای معشوق می‌کند... اگر غیر از این بود یا عاشق نیست و یا چیزی از آن سر در نمی‌آورد.. نمی‌شود صبح تا به شب قربان صدقه‌ی معشوق بروی و به هنگامِ اثبات آن محبت، شانه خالی کنی! نمی‌شود ابراز دوست داشتن کنی اما پشیبان و تکیه‌گاهِ او نباشی... مرزِ بین ایمان و کفر هم در همین نوع ابراز و اثبات عشق است! آنان که به حق‌اند، پای حقیقتشان و اعتقادشان، تا پای جان می‌ایستند. حتی اگر دستشان را، پایشان را قطع کنند. زبان به دروغ یا نفی مبانی فکری و باورشان باز نمی‌کنند. می‌شوند شهدای گرانقدری که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی توسط منافقین به شهادت رسیدند! عاشق اگر شیفته‌ی محبوب باشد؛ جز او را نمی‌بیند و غیر را حذف می‌کند. از همه چیز عبور می‌کند و چشم می‌پوشاند تا بلکه زودتر به دلدار برسد. می‌شود قاسم سلیمانی، مردی که سی سال خواب آسوده نداشت و یک عمر در حال مجاهدت بود. سرداری که ماجرای حیاتش سرمشقی‌ست برای تمام آن آدمهایی که بعد از او ماندند و خواستند عاشقی کنند. شرح حیاتِ سید حسن نصرالله و ابراهیم هنیه و یحیی سنوار هم عاشقیست ... تکلیف روشن است. مسیر دشوار و پر پیچ و خم و سهمگین است.‌ برای آنان که عاشقند عاقبتی جز شهادت و بخشیدن جان به معشوق وجود ندارد و تکلیف دیگران که بویی از عاشقی نبرده‌اند مشخص است. بروند و بیایند و به روزمرگی‌هایشان بچسبند که تکلیف جهاد بر گردنشان نیست. مجاهدت اختصاص دارد به مجنون‌های زمانه تا حبیبانه به پای حسین (ع) زمانشان بمانند و سربازی کنند. بقیه‌ی آدم‌ها بروند پول روی پول بگذارند و خانه‌شان را آباد کنند‌ . و چه زیبا فرمودند رهبر معظم این انقلاب: کسی چون او که عمری را به مبارزه با دشمنِ غاصب و ظالم گذرانده است،سرانجامی جز شهادتِ شایسته‌ ی او نیست. فقدان او برای جبهه‌ ی مقاومت البتّه دردناک است، ولی این جبهه با شهادت برجستگانی چون شیخ احمد یاسین، فتحی شقاقی، رنتیسی و اسماعیل هنیّه از پیشروی باز نماند، و با شهادت سنوار هم کمترین توقّفی نخواهد داشت؛ باذن الله. حماس زنده است و زنده خواهد ماند... که باید از تو بگویم، تویی که غم داری تویی که پشت سرت زخمِ تهمت هم داری... فسون آن همه افسانه با تو باطل شد به چوب دستیِ خُردت، حماسه کامل شد... #سخن_از_عشق_میگوییم #جهاد_اسم_رمز_شهادت #شهید_السنوار #ماعاشقان_جنگ_باصهیون #یاحیدر

#پزشک_برتر سلام بر تو ای معنای زیبای «بل احیاء عند ربهم یرزقون» ‌مجاهدشهید دکتر علی حیدری، پزشک ایرانی مستقر در لبنان و رزمنده دوران دفاع مقدس و دفاع از حرم در شهر عرب‌ صالیم استان نبطیه لبنان به شهادت رسید. ‌خودروی حامل آقای دکتر علی حیدری توسط پهپادهای رژیم صهیونیستی مورد اصابت قرار گرفت و ایشان در این حمله به فیض شهادت رسیدند. پیکر این شهید والامقام پنجشنبه به کشور منتقل میشود. 🔹‌شهید حیدری از اعضای کادر پزشکی اعزامی ایران به لبنان بودند... 🌷گفتم کلید قفل #شــهادت شکسته است؟!! یا اندر این زمانه،در بـاغ بسته است؟! خندید و گفت: ساده نباش ای قفس پرست..! در بسته نیست! بـال و پر ما شکسـته است :) ... «هدیه محضر همه شهدای صلواتی عنایت کنید🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم» _این عکس شهید فکرمیکنم برای اربعین حسینی در طریق نجف و کربلا باشه :) سلام مارو به سیدالشهداء برسونید آقای دکترسعادتمند🦋🌹 #جهاد_اسم_رمز_شهادت #برای_خدا_بمان... #ابد_درپیش_داریم

ما قبل از شهادتتون توفیق آشنایی و رفاقت با وجود نازنین شمارو نداشتیم اما از لحظه ای که خبر شهادت اولین بانوی ایرانی طریق الاقصی راشنیدیم، برایمان کافی بود تا تمام خواسته ی این چند روزمان شناخت شما باشد. هنوز اطلاعات زیادی ازشما دردسترس نیست اما همانقدری که در صفحات مجازی شاهدِ نقل خوبی هایتان بودیم ،دریایِ حسرتمان ژرف تر شده است.تحصیلات عالیه،مادریِ پنج فرزند،همراهی بایک فرمانده عملیاتی،فعالیت های فرهنگی و تبلیغی هدفمند...ازهیچ تلاشی برای اثبات مجاهد بر حقتان دریغ نکردید و این همان کیمیایست که در بانوان هم عصرم به دنبالش میگردم. بانویی که خودش را و خدایش را به خوبی شناخت.گفت جهادِ فاطمی و اینگونه درخشان به میدان آمد.گفت ایستادن در کنار مردم لبنان با تمام امکانات، و اینبار او تمام امکانات؛ از جان گرفته تا عشق را به میانه‌ی میدان آورد و سرانجام اولین شهیده‌ی ایرانی راه قدس شد. کدام فمنیست غربی میتواند اثبات کند، اسلام راستین، زن را در حصار خود زندانی کرده؛ وقتی زن اینگونه به میدان می‌آید و رها می‌شود! چگونه می‌خواهند زن شیعه را متوقف کنند درحالی که الگویش ام‌المقاومت است؟! امروز در رگ‌های زنان ایرانی خون معصومه جریان دارد... حالا شما رفیق گمشده ام شدید؛ عزیزی که میتوانم ازتلاش های شبانه روزی وحتی نفس کشیدنش درسِ بندگی،آزادگی وحیات بگیرم.من به دنبال این بودم که جامه یِ جهاد به تنِ روزمرگی هایم کنم وشماچقدر خواستنی وبی بدیل جهاد را ،لحظه به لحظه زندگی کردید .حالا ازشجاعتتان میخوانم؛ ازتلاش های بی وقفه وناامیدنشدنتان،ازهدفمند بودن ودرست وبه جازندگی کردنتان . و از عشقتان و از عاشق بودنتان و از عاشقی کردنتان ... زندگی یک بانوی شیعه در راهِ مادرش فاطمه ،شبیه چیزیست که شما تجربه کردید و چقدر من این سبک زندگی را دوست دارم . بانوی قوی،باایمان ،مهربان وخوش سیرت ،نخبه ، پرانرژی، مبارز ،ظلم ستیز،مقاوم و مادر ومادر ومادر♥️🫀 .... بانویی که استقلالش وابستگی های نفس و رهابودنش از زرق وبرق دنیایی باعث شده دربرابر هیچ ظلمی سَرخم نکنه وحتی مادری کردن برای غنچه های دلش باعث نشود که کمی متزلزل شود وخستگی بشناسد . استقلال بانوی شیعه ازجنس مستقل شدن فمنیستی نیست.ازجنس قوی شدن های زمخت رافت کش. بلکه بانوی شیعه جهاد را نفس میکشد ومجاهدت را زندگی میکند وچقدر خواستنی ست این تاروپودهایِ پیچیده ی جهادِ لطیفِ مقاومِ خستگی ناپذیرِ عشق...شما مفهوم بانوی ترازشیعه،الگوی سوم زن را زندگی کردید وراستی که چقدر دلم هوایِ این چنین زندگانی را دارد ؛شبیه شما بودن وشبیه شما رفتن :) ... معصومه خانوم هنیئا لک 🌸 #سخن_از_عشق_میگوییم #برای_خدا_بمان... #قوی_وباایمان #ابدیت_درپیش_است #عاشق_که_باشی_عاشقانه_می_ایستی #ادبِ_بندگی #جهاد_اسم_رمز_شهادت #مادر_حسینی_خانواده_حسینی #نخبه_مهدوی

#پزشک_برتر بر سر آرمان قدس ایستاد، هرچند با دست خالی...و رنگ سفیدِ پیراهنش، نشانه تسلیم نیست، بلکه نشانه پاکیِ قلب و نیت اوست...که بارها اشغالگران اوراتهدید کردند که بیمارستان را ترک کند اما قدم از قدم برنداشت و پشتِ سنگرهایِ درمان ،شجاعانه به مجاهدت ادامه داد .که پسرِ دوازده ساله اش ؛ جگرگوشه اش را به شهادت رساندند اما خم به اَبرو نیاوردو با دستانِ شفابخشش که مرهم به روی زخمِ دردمندان می‌نهاد، پاره ی تنش را به آغوشِ سردِ خاک سپرد . آری؛این‌جا بنا فرو ریخته،اما مبنا نه! در جنگ عزم‌ها و اراده‌ها، تانک‌ها و زره‌پوش‌های فوق پیشرفته شیطان، مقهور اراده مؤمنین هستند... وحالا تصویری که در حافظه ی جهان ابدی گشت؛ آقای دکتر حسام ابوصفیه،رئیس بیمارستان کمال عدوان ؛نمونه یک پزشکِ بااخلاص و مردِ جهادکه با خون جاری در رگانش، غیرت وشجاعت را مقابلِ صهیون در صفحه ی جهاد به تصویر کشید. اوقلبش را برای مداوایِ بیمارانش دادوچشمانش را به روی دنیا و اهلش بست.او اهل زیرمیزی نیست، بلکه اهل زدن زیرِ میز ظالمین است...و دنیا یادش می ماند که او مردِ جهاد و از نسل امیدست،که او از پیروانِ سردار شھیدست...و تو تاریخ،قلمت بشکند اگر ننویسی صهیون آمد ودست به کشتار بیمارانِ مظلوم و درمانگرانِ بی دفاعِ کمال عدوان زد و تخریب بیمارستان را نشانِ افتخارش کرد. و درپیِ این جنایت،حقوق بشر و سازمان ملل سست تر از هرسازمان،فقط سکوت کردند... فضل الله المجاهدین بر نمازگزاران بی‌دین...فضل الله المجاهدین بر مدیران پشت میزنشین...فضل الله المجاهدین بر مدعیان حومه‌نشین.... ✍️🏻برای آن مرد ... #جهاد_اسم_رمز_شهادت #مردان_خدا #برای_خدا_بمان... #ابد_درپیش_داریم