رقیه کنارم می آید،به چشمانم نگاهی می کند دستانِ کوچکش را روی پایم می گذارد و صورتش را روی دستانش. آرامش وجودم می شود مادر گفتنش پرسید ؛خرابه شام کجاست!؟ گفتم خوب:اینجا شهر شام است و این محلی که ساکنیم هم خراب، پس ممکن است اینجا باشد. سرش رابلند می کند و به چشمانم نگاه میکند همزمان قطره اشکی از چشمش میچکد و لبخند تلخی می زند و دوباره سر روی زانویم می گذارد... دلم شور می زند... امشب خرابه خبرهایی است چرا رقیه پرسید! دست روی شانه کوچکش می گذارم و چشمانم را می بندم. رقیه خواب است اما لبخند کم رنگی به لب دارد. چشمانش را باز کرد لبخندش گریه شد؛ گریه کرد و گفت: من بابا را می خواهم. دلشوره ام حقیقت شد، نگرانی ام بر سرم آوار شد. زينب او را بغل می کند: بندِ دل عمه گریه نکن. اما فایده ای ندارد.... رقیه بغل به بغل می چرخد و گریه می کند، هق هقش گریهٔ اهل خرابه را در می آورد و من دلشوره ام بیشتر می شود... یااباعبدالله آمدند؛ با طبق... زینب تشت طلا را که دید ، برخاست و لنگان‌‌لنگان به طرفِ ‌چندنفری رفت که به خرابه‌ می‌آمدند. خودش را سپر کردو آرام نجوا کرد :تاب دیدن ندارد ، بخدا تازه سه سالش شده،دق میکند اگر سر پدر را ببیند . خودم آرامَش میکنم.بازگردید و به امیرتان بگویید؛ زینب این کودک را آرام میکند ‌... توجهی به حرف‌های او نکرد و سیلی بر صورتش زدکه زمین افتاد. برخاست و چادرش را تکاند و دوباره به سمت تشت رفت ، اما افسوس که دِگر دیر شده بود و رقیه سر پدر را دیده بود ... دنیا سکوت کرد به احترام دیدار رقیه با پدرش و کائنات برای این صحنه ،ناله سر دادند.... رقیه رفت و ما ماندیم با دنیایی که به طفلی رحم نمی کند او هم تابِ نفس کشیدن بدون تورا نداشت... #صلے‌الله‌علیڪ‌یا‌اباعبدللھ #حسینیه_دل #منه_ایماندی_رقیه

هرچقدر که روز گذشته حالم مساعد نبود و با زور مُسکن خواب بودم به جبرانش امشب انگاری بیدار خوابی سهم ماست ... برای اینکه بهترین بهره رو ازوقت ببریم آخرین مطلب رو راجب المپیک میذاریم اونم راجب تکواندوی جذاب 🥋 یه تعداد هم انگار عضو جدید داریم ،خیلی خوش آمدید به رواق دل ،ان شاءالله به خیل اعضای بامعرفت رواق دل بپیوندید وهمراه ماباشید مطالب رو دنبال کنید . رواقِ دل ما ؛♥️ وقفِ حضرتِ یارِ (عج)... اینجا می کوشیم برای عاشق شدنُ عاشق ماندنُ خوب بندگی کردن :) ✨

امروز جوان باغیرت وطن مون ؛آقای آرین سلیمی،مقابل کیدن کانینگهام ازبریتانیا 🇬🇧درسه راند به برتری 2-1رسیدوپیروزی رو ازآن پرچم خوش رنگ ایران کرد🥇🇮🇷 خداروشکربابت بالارفتن پرچم مقدس کشورمون،تبریک به مردم ایران عزیز،انشاءالله که این لبخنددرامتداد لبخند رضایت وخرسندی ازخونخواهی وتنبیه ظالم وصدالبته کشورهای حامی صهیونیست باشه،درودمیفرستیم برمجاهدان جریان مقاومت وآرزوی درخشش وپیروزی شون رودرمیدان رزم زیرسایهٔ حضرت بقیة الله داریم. 🥋🌱 یه خداقوت هم ازآن آقای ساعی؛من بقیه بازی هارو دنبال نمیکردم ولی تکواندو رو که میدیدم، بلااستثناء همه خوش درخشیدن که نشان دهنده زحمات زیاد آقای ساعی و هم خود اعضاست، چون واقعا تکواندو یه بازی نفس گیری هست و خیلی مشکله مقابل حریفت تمام وقت تمرکزت روحفظ کنی وبدونی درهرلحظه چه تکنیکی بکارببری که درست باشه ودرنهایت امتیازکسب کنی ودرعین حال اشتباهی هم نکنی که دچارگرفتگی عضلات بشی ودردش باعث کاهش تمرکزت بشه . 🥇🌊 و جاداره این موضوع روهم عرض کنم؛بین اون همه بازیکن از کشورهای مختلف این جوان بیست ساله غیورکشور ایران، علاوه بر مدالِ طلایِ تکواندو،مدال طلایِ جوانمردی واخلاق علوی روهم از آن خودش کرد، درود برپدرومادرِ فرزند جوانمردِ وطن. با تمام سختی های بازی تکواندو واسترس بالاش، درحقیقت کسی قهرمانِ که درمیدان بازی از اخلاق ناب وجوانمردی فاصله نگیره وهمون طورکه درزمان،بهترین تاکتیک ممکن رو بکارمیبره درزمین بازی ازروشهای اخلاقی خوب هم بهره ببره، بعضی ازافراد فارغ ازاین موضوع طوری عمل میکنند که طرف مقابل بعدبازی از کوفتگی وبدن دردرنج می‌بره؛ چیزی که از حریف مکزیکی ایشون دیدیم . ✍🏻میم_الف « برای اینکه کنجکاوی نکنید و نپرسید چه کسیِ نوشته !این اسم مستعار برای نوشته های بنده دراینجا هست ؛مخفف ماهِ آسمان به یاد قمرِپرفروغ بنی هاشم؛ حضرت ابوالفضل .قلمم رو مزین کردم به یاد ایشون که تا وقتی دستم تودست آقاست، دستم قوت برای نوشتن داشته باشه :) » #ایران_پرافتخار🇮🇷

این هم فیلم مبارزشونِ ،خیلی هیجان انگیز وجذاب بود اگر دوست داشتید وندیده بودید ،میتونید ببینید

سلام علیکم روزتون سرشار از نگاه پر مِهرخدا✨

من نبودم یه مدت کوتاه ، چقدر عضو جدید داره رواق دل ... خوش اومدید 🌸 رواقِ دل ما متصلِ به حال خوبِ حرم امام رضا♥️؛ وقفِ حضرتِ یارِ (عج)... شما مهمان امام زمانید اینجا می کوشیم برای عاشق شدنُ عاشق ماندنُ خوب بندگی کردن ... ان شاءالله شماهم به خیل اون ۵۴نفر عضو بامعرفتِ رواق دل ما بپیوندید که مدت ها بااین تعداد فعالیت داشتیم و همنشین مطالب رواق ما بودن :) امیدوارم شماهم باقلبتون همراه باشید وبا چشم دلتون مطالب رو ببینید ودنبال کنید 🌸

رتبه‌اول‌کنکور‌ بود و دانشجــوی پـــزشکی دانــشگاه شهـیدبهشــتــی... سال ۶۴کنکور داد و هنوز جنگ تموم نشده بود ... 🌥️آخرین دست نوشته اش این بود : صفایی‌ندارد‌ ارسطوشدن‌ خوشاپــرڪشیدن پــرســتـو شــدن...🕊️ ✨🌿شهید احمدرضا احدی #سبک_زندگی_حسینی #سبک_زندگی_شهدا

الان هاست که صدای اذان بپیچه ...✨

نمی‌دونم چندنفرتون عازم کربلا هستید ، تصمیم گرفتم یه لیست تهیه کنم برای کسانی که زبانشون قوی نیست ؛ از جملات و کلمات پرکاربردی که برای ارتباط گرفتن با افراد درطی سفر می‌تونه نیازبشه ... فردا واستون میذارم . در پناه خدا باشید، شبتون حسینی ✨ خواب کربلا ببینید:) یافاطمه مدد...

او فقط چندساعتی پدر بود ... هنوز جامِ گوارایِ عشق پدر و فرزندی را سَرنکشیده بود تا طعمِ خوش و بی مثال پدر بودن کامِ دنیایش را شیرین گرداند ! رفته بود برای جگرگوشه هایش که تازه قدم به دنیایِ قهرآلود گذاشته بودند ،شناسنامه بگیرد.در راه حتما باخودش هزاران بار در دل قربان صدقه شان رفته ؛ که اسمشان چقدر به ماهک های نازَش می آید ... حتما هزاران بار تصویر قندعسل هایش را در پیراهن های صورتی درچشمانش قاب گرفته است ودستِ خیال گوشه ذهنش را نوازش داده ؛که چقدر با داشتنشان خوشبخت است! آااه دنیای بی معرفت، هنوز یک دلِ سیر درآغوششان نگرفته بود ولالایی نخوانده بود ...! هنوز عطرِفرشته های کوچکش مشام اش را عطرآگین نساخته بود ...! هنوز فرصت تماشای قُرصِ ماهشان را به چشمانش نداده بودی که قندباشدُ قند که در دلِ پدر آب بشود ، که چشم نگشوده درآغوشِ مادر پر پرواز گرفتند و از آغوشِ نچشیدهٔ پدر بامادر پَر کشیدند ... و او به اندازه چندساعتی ؛فقط چندساعتی از پدر بودن سهم برد ...💔 ✍🏻میم_الف ( اشتباه کردم پنداشتم که تو چو ماهِ آسمان زیبایی ؛ تو از ماهِ آسمان هم ماه تری؛ قمرِ بنی هاشم) #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #از_مظلوم_بنویسیم #یافاطمه_مددی #إِنَّ_الْباطِلَ_کانَ_زَهُوقاً