eitaa logo
گنبد فیروزه
59 دنبال‌کننده
546 عکس
160 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۱۲): سؤال: با توجه به پیام ۲۰۲ گنبدفیروزه؛ اگر شما بجای اوقاف بودید برای «تقاضای سند ۲ دانگ امام‌زاده» به چه مدرکی متمسک می‌شدید؟ جواب: بنده در فقدان سند و مدرکی اصیل مبنی بر وقفیت ۲ دانگ، صورت‌جلسه حل اختلاف (مشهور به وقف‌نامه اصلی!) را معیار تفاهم اهالی و اوقاف قرار می‌دادم بشرطی که به تأیید ولی‌فقیه (یا نماینده آن مقام عظمی) برسد. اگرچه با توجه به اینکه در قدیمی‌ترین وصیت‌نامه روستا (که تقریباً همزمان با «صورت‌جلسه حل اختلاف»، تحریر شده)، هیچ اشاره‌ای به وقفیت کل یا جزئی از این روستا نشده است! فلذا نمی‌توان به قطعیت امر موقوفه بودن کل یا جزئی از روستا، وقوف و اطمینان یافت! ولیکن با عنایت به؛ ۱) عدم مخالفت اهالی قدیم و جدید با این مدرک «شِبهِ وقف‌نامه» و بلکه شیاع علمی و عملی محلی در پذیرش و انقیاد در برابر آن (حداقل در دهه‌های اخیر) ۲) سابقه استناد و اتکاء اهالی امامزاده به آن در زمانی که تعدادی از اهالی روستای نیریج در تکاپوی هجوم میدانی مشکوکی برای تصاحب این روستا بودند. (طبق برخی اقوال محلی) ۳) دارا بودن نزدیکترین شباهت‌های متنی و محتوایی به وقف‌نامه‌های مرسوم محلی ۴) مورد اشاره قرار گرفتن صورتجلسه‌ای مشتمل بر یاد اشخاصی که بعنوان واقفین در آن ذکر شده، در سوابق مکاتباتی فی‌مابین ادارات اوقاف و ثبت (ولو اینکه توسط «هیئت نظارت» ثبت، مورد تأیید واقع نگشته و نهایتاً برای تعیین تکلیف به «مراجع قضایی» ارجاع شده و مدرکی از سابقه ۸۰ساله رجوع اوقاف به دادگاه در دست نیست!) ۵) صورت ... ✍️حسینی‌منتظر ۲۶ آذر۱۴۰۲ سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۱۳): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۴۰) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ س.قاسم (۱۱) 👌 تناقض محتوائی نامه‌های «مدیرکل آبفای قزوین» و «مدیرکل بنیادمسکن قزوین» هر دو به «بازرسی استانداری قزوین» در مسئله عجیب «کوچه عنکبوتی روستا»، از شاهکارهای قابل ثبت در «رکوردهای جهانی گینس» است 😂 ۶) هجدهمین تار عنکبوت مکار! امتداد دروغ‌های شاخ‌دار «شورای خائن دست‌نشانده نانکلی»، محدود به سلسله‌مراتب مجموعه آبفای شهرستان و استان و مرکز نبوده و در سایر شبکه اداری کشور (از دهیاری و بخشداری و فرمانداری تا استانداری و...) هم جریان یافته است! یعنی سیدقاسم برای تظلم‌خواهی خود به هر اداره و سازمانی که مراجعه می‌کند، با آثار نجاسات ممدننگی و... مواجه می‌گردد که متأسفانه همه‌جا را به خباثات و کثافات خود آلوده است! نکته قابل پیگرد و توطئه رذیلانه و در عین‌حال نقشه احمقانه‌ای که صادق‌جنگی و ممدرنگی و سایر شرم‌آوران روستا رقم زده‌اند و در گفتگوی هفته قبل خود با حراست آبفای قزوین، متوجه آن شدم برای همگان قابل عبرت است! نقشه مکارانه آن‌ها از این قرار بوده: ۱) صادق‌جنگی، اقدام به قطع دسترسی سیدقاسم به آب شبکه روستایی می‌کند! (لوله‌کشی خود وی، فاقد مجوزهای لازم پرونده‌ای در آبفای آوج است!) ۲) سیدقاسم متوسل به آبفای آوج می‌شود. ۳) آبفای فریب‌خورده اقدام به وصل مجدد آب از انشعاب غیرقانونی قبلی می‌کند! تا «حق ارتفاق» معبر بودن پارکینگ وی، تثبیت گردد!!!😳 ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۶ آذر۱۴۰۲ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۱۴): تخطئه بنده در کوچه عنکبوتی توسط اخوی! آ.سیدمیرشجاع‌الدین حسینی اگرچه در پیام اعتراضی (بدون بسمه تعالی) خود، از بنده اسمی نبرده‌اند ولیکن بنظرم در واکنش به پیام‌های مداخله‌جویانه من در موضوع کوچه عنکبوتی (در قالب سلسله گزارشات مستند خود تحت عنوان «فراتر از تعارض منافع» در کانال اطلاع‌رسانی گنبد فیروزه)، توضیحاتی را در «گروه هم‌اندیشی عموزاده‌ها» به اشتراک گذاشته‌اند که لازم دیدم آنرا به اشتراک سراسری بگذارم. زیرا که بنده همانطور که بارها اشاره کرده‌ام، کلیه اهالی این روستا را واقعا یک خانواده می‌بینم و لزومی به پنهان‌گوئی مسائل ندارم و لذا از همان اول ورودم، همه‌چیز را ریخته‌ام روی دایره (حتی اهانت‌ها و هتک حرمت‌هایی که علیه خود بنده انجام گرفته!) تا BrainStorming مانحن‌فیه بخوبی تحقق یابد و در آرایش صحنه و تاثیرگذار در تحلیل دقیق‌تر و کامل‌تر مسائل، چیزی از قلم نیفتد! در مجال مناسبی بدون تعارف و هیچ ملاحظه‌ای به نقادی فرازهای ۱۴ گانه پیام ایشان هم (= صرف حداقل ۱۴ ساعت از اوقات عزیزم!) خواهم پرداخت ان‌شاءالله فلذا این فرازهای پیام ایشان را بخاطر بسپارید تا نوبت نقادی این‌ها هم (دیر یا زود) فرا برسد! خلاصه نقد اخوی بر بنده و همراهان: ۱) «نتیجه‌گیری و قضاوتی بر مبنای تفکرات و تصوراتی بر اساس اطلاعات واهی و یکطرفه»!!! ۲) «عدم إشراف به قضیه بر اساس می‌گویندها موجب بروز تصورات شلم‌شوربایی و توهم خیانت همه اهالی در تجاوز به حقوق یکدیگر و دشمنان دیرین همدیگر وانمود کردن»!!! ۳) «صدور حکم واحد و تهدید به کشانیدن افراد [خدومی امثال آ.میرشجاع و...؟] به محکمه بعلت ملاک عمل کلی تلقی نمودن کارهایی که بر اساس تصورات ذهنی خود و شاید بی‌نیت قبلی انجام داده‌اند»!!! ۴) «چرخیدن پاشنه در قضاوت نابجا علیرغم تذکرات و توضیحات دقیق و بدون غرض و مرض»!!! ۵) «به میان کشیدن پای مسئولینی که بارها جابجا شده‌اند و توهین و تهدید مسئولی [آقای خمسه؟] که خدمات شایانی به این روستا داده است و روحش هم از کارهای انجام گرفته در زمان زلزله و لوله‌گذاری خبر نداشته»!!! ۶) «فدا کردن اهالی یک روستا برای راضی نمودن یک فرد [آ.سیدقاسم؟]»!!! ۷) «نتیجه‌گیری و صدور حکم لایتغیر بر مبنای درهم و برهم کردن مسائل»!!! ۸) «قضاوت غلط، دور از حقیقت و بر اساس توهمات، آنهم با اخبار کذب دریافتی از افرادی که دیدگاهشان یک‌بعدی و لجبازانه است.[امثال آ.سیدسعید؟]»!!! ۹) «لوله‌گذاری در زمان حیات سیدابراهیم بوده و هیچ ارتباطی به هیچکسی ندارد»!!! ۱۰) «کابل برق فرد دیگری از همان کوچه در زمانی که سیدابراهیم در قید حیات بوده، صورت گرفته است»!!! ۱۱) «تعطیلی چشم و عقل و شخم زدن بولدوزری همه‌چیز با توجیه/بهانه مقابله با اوقاف متجاوز»!!! ۱۲) «در زمان لوله‌گذاری آب و خاتمه آن و نیز کابل‌کشی برق، دهیار و شورایی وجود نداشته که بخواهند فریب‌کاری کرده یا مرتکب خطایی شده باشند و یکطرفه دستوری صادر نمایند. دهیاری و شورای روستا مدت‌ها بعد از خاتمه عملیات‌های مذکور تشکیل شده‌اند»!!! ۱۳) «قضاوت اسلامی، باید بدون نیت قبلی و پس از تحقیقات کامل آنهم بی‌طرفانه و برای رفع کدورت‌ها و بدبینی‌ها و نه قبل از انجام تحقیقات دقیق بیطرفانه و بصورت یک‌بعدی مسائلی بصورت دگم و اصرار و اصرار و اصرار بر نظریه خود و به جان هم انداختن فامیل‌ها و خانواده‌ها و همسایه‌ها صورت بگیرد»!!! ۱۴) «سرعت حرکت را آهسته‌تر، شنیده‌هایتان را چند جانبه و جوانب اعلام نمودن آرای خود را سنجیده‌تر نمائید»!!! 👌 اگر این اشکالات بظاهر منطقی ۱۴ گانه آ.سیدمیرشجاع‌الدین حسینی بر نحوه ورود بنده به «واکاوی ماجراهای کوچه عنکبوتی»، وارد باشد، به مفهوم آنست که خود من هم در این «کوچه جهنمی»، گویا نقشی بجز تنیدن مضاعف تارهای عنکبوتی ندارم و مرا هم باید نوزدهمین عنکبوت این کوچه تلقی کرد که (العیاذبالله) فرجامی بجز واژگونی در جهنم ندارد!! 😂😐😭 ... از قضا سرکنگبین، صفرا فزود!😳🙄🤨 😱😡😏 متن کامل پیام ایشان به پیوست، جهت شفاف‌سازی هرچه بیشتر و دقیق‌تر قضایای مورد اشاره، تقدیم می‌گردد. ضمناً عبارات لازم به تصحیح: ۱- در قید ... حیاط ❌ حیات ✅ ۲- اوقاف ... کنیم ❌ ورود کرده ✅ ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۶ آذر ۱۴۰۲ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
ق۲۱۵ عین متن پیام آ.میرشجاع‌ در واکنش به پیام‌های بنده در پیرامون مسائل کوچه جهنمی!👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم عموزاده ها: متاسفانه وقتی تفکرات و تصورات بر اساس اطلاعات واهی ، و یکطرفه برداشت میشود، نتیجه گیری و قضاوت نیز بر همان گونه اعلام میگردد. با اینکه بنده به هیچ وجه قصد ورود، و رد و تائیدی، در موارد مختلف و متفاوتی که در موارد متعدد مطرح میشود نداشتم، ولی گاها میبینم مواردی بدلیل عدم اشراف به قضیه، و « براساس می گویندها » , طوری وانمود میشود که، خواننده تصور میکند؛ عجب اوضاع شلم شوربایی بوده که همه اهالی، همه گونه به یکدیگر خیانت کار، و تجاوز به حقوق یکدیگر می‌کرده اند. و به همین دلیل و برای روشن شدن موضوعات، نتوانستم ساکت بمونم. و اجبارا باید بگویم: لطف کنید، ارتباطات محترمانه فامیلی و همسایگی اهالی سادات و غیر ساداتی که بهر نحوی جزو یک خانواده محسوب میشوند را، که ده ها سال در جوار امامزاده علاءالدین زندگی مسالمت آمیز نموده، و در گذشته اند، و بازماندگانشان نیز بتوانند همانگونه زندگی نموده، و به نسلهای بعدی خود انتقال دهند. و نشاید بعنوان دشمنان دیرین همدیگر وانمود نکنند. افرادیکه در زمان زلزله بچه کوچکی بوده اند، و یا افرادی حتی شاید بی نیت قبلی و براساس تصورات ذهنی خود کاری انجام داده اند، نمی‌توانند ملاک عمل کلی تلقی نموده، و حک‌م واحدی صادر و تهدید به کشانیدن به محکمه نمود. این چه نوع قضاوتی است که در پیش گرفته شده، و متاسفانه علی رغم تذکرات و توضیحات دقیق و بدون غرض و مرض ، باز هم میبینم مجددا پاشنه در همان گونه که میچرخید، میچرخد. و بدتر از همه اینکه پای مسئولینی همچون آب و ... به میان کشیده میشود که اصولا بار ها جابجا شده اند. و مسئولی مورد تهدید قرار داده شده که این مسئول بنده خدا کسی است که در میان مسئولین متعدد قبلی که آمده و رفته اند، خدمات شایانی را به این روستا داده است. و روحش هم از کارهای انجام گرفته در زمان زلزله، و لوله گذاری خبر نداشته. و بجای استثناء قرار دادن وی و تشکر از کارکرد ایشان، تهدید به محاکمه و مورد توهین قرار داده میشود. و ادامه چنین برخوردی به معنای فدا کردن اهالی یک روستا، برای راضی نمودن یک فرد، که اصولا اول: باید براساس تحقیقات متفاوت و بیطرفانه، محق بودنش به اثبات برسد. نه اینکه در ذهن خود مسائلی را در هم و‌برهم کرده، و نتیجه گیری نموده، و حکم لایتغیر صادر گردد. من دلیل اینگونه قضاون کردن غلط، و دور از حقیقت، و براساس توهمات، و آنهم با اخبار کذب دریافتی از افرادی که دیدگاهشان یک بعدی و لجبازانه می باشد، چیست را نمیدانم؟؟؟. ناچارا در اینجا چند مورد را که نشاندهنده قضاوت غلط در موردشان صادر گردیده، بعنوان نمونه می آورم، و این نمونه ها را کلیه اهالی میتوانند شهادت بدهند، هرچند احتمالا پاشنه در مسیر خودش را همانگونه که چرخیده، خواهد چرخید.‌ اولا؛ لوله کشی در کوچه مورد نظر پس از خاکبرداری، لوله گذاری گردیده، و این زمانی بوده که مرحوم سیدابراهیم در قید حیاط بوده، پس این لوله گذاری هیچ ارتباطی به هیچ کسی جز به شخص سید ابراهیم ندارد. دوماً : کابل برق فردیگری از همان کوچه کشیده شده است، که باز هم در قید حیاط بودن سیدابراهیم صورت گرفته است. و .... این چه نوع ادله ای است که مطرح گردیده: ( چون به این قضیه سازمان اوقاف ورود کنیم ) و ... پس ما باید چشممان را و عقل مان را تعطیل کنیم و بصورت بولدزری همه چیز را شخم زده و جلوی اوقاف متجاوز را بگیریم )!!!؟؟؟ . سوما: در آن زمان دهیاری وجود نداشته که فریب کاری کرده باشد. دهیاری در سال ۱۳۸۸ انتخاب و شروع به خدمت کرده است، که در آنموقع لوله گذاری انجام شده وخاتمه یافته بوده. چهارم : در آن زمان شورایی تشکیل نشده بود که، مرتکب خطایی شده باشد. اولین شورا در سال ۱۳۹۲ با تلاش دهیار وقت، و با تبلیغات و کشیدن اهالی روستا و اخذ انتخابات ریاست جمهوری، و شورای روستا ها، انجام انتخابات از بین ۱۲ نفر کاندیدا های محترم، سه نفر توانستند آرای لازم را کسب و بعنوان شورا مشغول بکار گردند.‌ و آنهم زمان زیادی از لوله گذاری و کابل کشی گذشته بوده است. توجه کنید که؛ قضاوت کردن باید بدون نیت قبلی، و پس از تحقیقات کامل آنهم بیطرفانه صادر بشود. و آنهم برای رفع کدورتها، و بدبینی ها. نه اینکه قبل از انجام تحقیقات دقیق بیطرفانه، بصورت یک بعدی مسائلی را بصورت دگم، مطرح نموده، و همچنان بر نظریه یک بعدی خود اصرار و اصرار و اصرار نمود. و فامیل ها و خانواده هارا و حتی همسایه ها را نیز به جان هم انداختن که قضاوت اسلامی نیست. دهیاری نبوده که فریب داده باشد. شورایی نبوده که یکطرفه دستوری صادر کند. لطفا سرعت حرکت را آهسته تر کنید. و شنیده هایتان را چند جانبه کنید. و جوانب اعلام نمودن ارای خودرا نسنجیده صادر ننمائید. والعاقبه للمتقين انشاالله
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خونه شهید مجید فیروزی‌نیا ، شهید مجید فیروزی‌نیا از بنجاره ، یه دختر کوچک داره. 😭😭😭 ☝️از پیام‌های وارده☝️ 👌 نقدونظر شهیدی دیگر از بنجار زابل سال‌های ۱۳۷۲ لغایت ۱۳۷۵ توفیقی یار شد تا از طرف تشکیلات فرهنگی مرحوم آیة‌الله به منطقه اعزام و باتفاق خانواده‌ام به مدت سه سال در امیرالمؤمنین(ع) آن خطه محروم باشم. امروز خبردار شدم که یکی از جوانان محل مأموریت بنده (بنجار؛ بخش مرکزی شهرستان ) از جمله «شهدای ۱۱ گانه فاجعه » بوده است😭 طبق گزارش دوستان محلی، ستاد مورد هدف تروریست‌ها (واقع در ورودی شهر)، فاقد استحکامات دفاعی و امنیتی مناسبی بوده است و لذا با پیکرهای خود، مدافع بودند! ، علاوه بر مورد وطن‌فروشان، مورد از قبیل؛ و نیز بودند که مورد «مبارزه مستمر» بنده بود. یکی از مشکلات پیچیده ، رقابت‌های طایفه‌ای در کسب محلی هم بود که آسیب‌زائی‌های خاص خود را داشت. استان سیستان و ، گرفتار مشکلات ناشی از و طوفان‌های محلی هم هستند. در آن سال‌ها در انعکاس انواع مصائب و به مقامات ، سعی وافری داشتم که منتهی به برکناری زابل هم گردید و متقابلاً کارم به کشید که البته تبرئه شدم. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۶ آذر ۱۴۰۲ گروه و کانال‌های حسینی منتظر: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۱۶): بعد از ارسال پیام شماره ۲۱۲ گنبد فیروزه، تصویری شفاف‌تر از صورت‌جلسه مشهور به «استمهال یک‌ساله» دریافت کردم☝️ در خصوص اصل جلسه مذکور و صورتجلسه پایانی آن، روایات مختلفی دریافت کرده‌ام: شایعه۱) حدود ۳۰ نفر از اهالی روستا به دیدار نانکلی اوقاف رفته بودند 👈اما تعداد امضاءها نشان می‌دهد که جمعیت کمتری بوده‌اند. شایعه۲) آن جمعیت را آ.میرشجاع بسیج کرده بود. 👈اما خود ایشان انکار می‌کند و اینکه او هم مثل بقیه صرفاً یکی از دعوت‌شدگان بوده است. شایعه۳) همین صورتجلسه باعث شد که نانکلی نسبت به شش‌دانگ روستا تجری پیدا کنه! 👈و حال آنکه نانکلی با وقفنامه جعلی نسبت به تصرف شش‌دانگ امامزاده، تجری داشت و این صورتجلسه در صدد مهار هجوم بی‌امان او بود. اصلاً استمهال بخاطر این به کار رفته که هجوم نانکلی، شدید بوده است وگرنه طلب مهلت بی‌معنی‌ست. یکی از اهالی اظهار داشت (که به جلسه کذایی رفته و بعنوان شاهد امضاء کرده است!): «در آغاز جلسه همه صُمٌّ بُکمٌ نشسته بودند و احدی حرف نمی‌زد تا اینکه من شروع کردم به صحبت!» پرسیدم: حتی میرشجاع؟! گفت: حتی اخوی شما هم ساکت بود! 👌سکوت اولیه آ.میرشجاع؛ آیا نشانه آنست که رهبری آن عده و آن جلسه با وی نبوده است؟ در هر حال، درج بند اول آن (اگرچه بخوبی جمله‌بندی نشده و پلشتی دارد!) هوشمندانه بوده ولیکن مابقی مواد، با آن منافات دارند که البته چنین برجام ناقص و معیوبی ظرف ۴۱ روز توسط نانکلی لگدکوب می‌گردد! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۷ آذر۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۱۷): به سر عقل آمدن نسبی شورای روستا! در خصوص «اطلاعیه شماره یک» شورای خائن روستا (که نیازمند نقادی فرازهای مختلف آنست و در مجالی که پیدا بکنم به آن خواهم پرداخت) عجالتاً چند نکته را حائز توجه می‌دانم: ۱) ظاهراً قرار است اطلاعیه‌های خود را شماره‌گذاری و کدبندی کنند. لذا باید به فال نیک گرفت. ۲) ادبیات این اطلاعیه، متفاوت از ادبیات تمام اطلاعیه‌ها و نوشته‌های بیسوادانه قبلی اعضای شورا در سالهای گذشته است! فلذا احتمال می‌دهم توسط وکیل نانکلی تنظیم شده است! به همین علت هم آن‌را «حقوقی‌ترین پیام شورا» تلقی کردم ولو اینکه دو تا غلط املایی هم دارد! ۳) با دیدن آن خیلی خوشحال شدم و استقبال کردم و در کانال و گروه‌های خودم هم به اشتراک گذاشتم. زیرا که خیلی مشتاقم بدانم دشمنان من کیستند؟ و بی‌صبرانه منتظرم آن‌ها را در صحن دادگاه چهره به چهره ببینم! هرچه باشد شکایت علنی و رسمی آن‌ها بمراتب بهتر از اینست که در قالب «ناشناس‌های خناس»ی که بصورت ناگهانی در فضای مجازی ظاهر شده و پس از عرعر کردن و چارجفتک انداختن، گم‌وگور می‌شوند و آخرش هم معلوم نمی‌شود کدام گورخرزاده‌ای بود! و اینکه آن حرامی اگر پدری دارد واقعاً کیست؟! ۴) ای‌کاش زودتر از این‌ها اقدام به این عمل معقول می‌کردند و اینهمه مدت، معطل هماهنگی با شکایت نانکلی نمی‌ماندند. البته برای بنده بهتر، که رئیس و مرئوسین را یک‌جا مورد عنایت خود قرار بدهم! فقط امیدوارم اتهاماتشان مثل نانکلی، سخیف نباشد! ...ادامه دارد. ✍ حسینی(منتظر) ۲۷ آذر۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۱۸): خوداظهاری بعد از هبه‌نامه‌ها ۱) ۱۳۸۱/۴/۳ = وقوع زلزله، تخریب خانه‌های موسوی‌ها (سیدابراهیم و سیدحسین) و داودی‌ها (زین‌الدین و محمدعلی) و واگذاری باریکه ۴ متری غرب مخروبه سیدابراهیم به سیدقاسم (در قالب هبه‌نامه اول جهت معبری ماشین‌رو) و تأیید مالکیت سیدقاسم بر آن در فرم خوداظهاری سیدابراهیم توسط رئیس شورای محل (میرشجاع) در مورخه ۱۳۸۲/۶/۲۹ که «طرح هادی» بصورت غیرقانونی آن‌را در امتداد ملک مخروبه سیدحسین (میرزایی‌ها) معبر تلقی می‌کند! ۲) ۱۳۹۵/۴/۲۷ = دهیار وقت (میرشجاع) در باره «ملک سیدقاسم»، رسماً نامه عجیبی (دو قسمتی!!) نوشته است: تایپی: «بخشی از ملک جناب آقای سیدقاسم موسوی که در طرح هادی فعلی به عنوان معبر آمده است در گذشته ملک مسکونی بوده و هیچ گونه معبری از آن عبور نمی‌کرده است» دستی: «ملک فوق‌الذکر تا قبل از زلزله سال ۱۳۸۱ منزل مسکونی بوده و پس از تخریب و خاکبرداری بصورت راه در آمده و به همین دلیل مسئولین طرح و نقشه بنیادمسکن در طرح هادی راه (معبر) مطرح گردیده است» (عین چنین نامه‌ای را برای میرزایی‌ها هم می‌توانسته بنویسد تا ملک ایشان، ستاره‌دار نگردد) ۳) ۱۳۸۲/۳/۳۱ = تنظیم سند مثلثی؛ مشتمل بر: ۳/۱- قول‌نامه معوضه‌ای ۳/۲- هبه‌نامه دوم برای پسر آ.سیدابراهیم ۳/۳- هبه‌نامه برای دختر آ.زین‌الدین 👌هر دو هبه‌نامه، قبل از ۱۳۸۲/۶/۲۹ (خوداظهاری سیدابراهیم) بوده است. 👈یعنی که هر دو هبه‌نامه، مؤید سیدابراهیم بودند. 👈یعنی که دومی ناسخ اولی نیست. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۸آذر۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۱۹): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۴۱): 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم (۱۲) ورود پوچ میرشجاع به کوچه جهنمی! به گواهی عالم و آدم (و بر همگان مبرهن است که)؛ ۱) در مقطع زمانی قبل از زلزله (۱۳۸۱/۴/۳) در محل تلاقی خانه سیدابراهیم با خانه‌های داودی‌ها (زین‌الدین و محمدعلی) و در محل تلاقی خانه زین‌الدین با موسوی‌ها (سیدحسین و سیدابراهیم) اساساً هیچ‌گونه معبری نبوده و تماماً مسکونی بوده است. (ممکنست کسانی که اهل روستا نبوده‌اند یا فراموشکار هستند و یا آنزمان بچه بوده‌اند و یا اینکه خیلی بی‌شرف تشریف دارند، چنین ادعای کاملاً پوچی را داشته باشند که در اینجا معبری بوده آنهم دارای سابقه طولانی!!!) ۲) در مقطع زمانی «بعد از زلزله و قبل از آواربرداری» و خاکبرداری و تسطیح محل تلاقی خانه‌های مذکور، اگرچه دیگر مسکونی بحساب نمی‌آید ولیکن دارای مالک حقیقی بوده و بلحاظ آوارهای ساختمانی نه برای کسی، قابل رفت و آمد بوده و نه برای لوله‌گذاری آب و کابل‌کشی برق و امثالهم امکان‌پذیر بوده است. ۳) در مقطع زمانی ایام منتهی به تاریخ ۱۳۸۲/۶/۲۹ (که خوداظهاری سیدابراهیم به تأیید میرشجاع با مهر و امضاء وی بعنوان رئیس شورای محلی غیررسمی، رسیده است و دو فقره هبه‌نامه از طرف سیدابراهیم برای سیدقاسم تنظیم شده است) باز هم به علت وجود آوارهای ساختمانی، «محل تلاقی قدیم» و «موهوبه جدید به سیدقاسم»، هنوز هم معبر مناسبی برای ایاب‌‌وذهاب کسی یا عبور تأسیساتی از قبیل آب و برق نبوده است. ۴) در مقطع زمانی بعد از واگذاری مالکیت محل تلاقی آوارهای خانه‌های مذکور در قالب هبه‌نامه‌های سیدابراهیم به سیدقاسم، تدریجاً آواربرداری و خاکبرداری محل توسط «مالک جدید» این نقطه آغاز و تسطیح می‌گردد و عبور و مرور پیاده و سواره و نصب تأسیسات آبی و برقی، امکان‌پذیر می‌شود که قاعدتاً در باره مشروعیت و مقبولیت مستفدین از آن، تنها کسی که حق تصمیم‌گیری دارد، شخص سیدقاسم بعنوان مالک جدید آنست و دیگر به هیچ‌کسی، هیچ‌ربطی ندارد. مالکیت سیدقاسم بر این باریکه ۴ متری در مدرک خوداظهاری سیدابراهیم و تأییدیه میرشجاع بعنوان نماینده غیررسمی اهالی بر آن، نیز مورد تصریح قرار گرفته است. بنابراین ادعای امروز میرشجاع مبنی بر اینکه؛ «لوله‌گذاری در زمان حیات سیدابراهیم بوده و هیچ ارتباطی به هیچکسی ندارد»+«کابل برق فرد دیگری از همان کوچه در زمانی که سیدابراهیم در قید حیات بوده، صورت گرفته است [و لابد هیچ ارتباطی به هیچکسی ندارد!!!]» (بندهای ۹ و ۱۰ پیام ۲۱۴) چنانچه بمفهوم «انکار مالکیت شخصی سیدقاسم» باشد، اساساً ظلم و غلط و خلاف تأییدیه دیروز خود اوست. بنابراین اگر میرشجاع به علت مرض فراموشی (ناشی از کهولت سنی) و نسیان سوابق قضیه (ناشی از ضربات وارده بر سر وی در حمله تروریستی) و از روی جهالت به فرآیند طی شده این ملک یا العیاذبالله ناشی از لجاجت موهوم و غرض مشکوک (ناشی از وادادگی در برابر نفس اماره!)، اقدام به تنیدن تار نوزدهم بر این باریکه جهنمی می‌نماید، قطعاً آب در هاون می‌کوبد! و مرزهای شرع، قانون و عرف را در هم می‌ریزد! و باید پاسخگوی دستگاه عدالت دنیوی و اخروی باشد. بنابراین آب‌کشی آبفا و برق‌کشی دیگران در این ملک فقط و فقط به سیدقاسم مربوط است و لاغیر و هیچ ربطی به سیدابراهیم و سایر وراث آن‌مرحوم ندارد و به همین علت هم جناب آ.محمدجعفر برای عبور از این قسمت، از سیدقاسم، اجازه و حلالیت می‌طلبیده است. بنابراین لطفاً خودتان را از این پارکینگ شخصی سیدقاسم بیرون بکشید و بیش از این خود را مضحکه تیزهوشان دنیا و گرفتار جهنم آخرت، نکنید. 👌 مالکیت سیدقاسم بر «کوچه آ.زین‌الدین»، همزمان (بدون حتی یک‌ثانیه اختلاف و فاصله) با عقد قرارداد تعویض زمین ۳۰۰ متری آ.سیدابراهیم با زمین ۱۵۰ متری آ.زین‌الدین، انجام پذیرفته است. اینطور نبوده که سیدابراهیم طی قراردادی زمین خود را به زین‌الدین واگذار کرده است و سپس در صدد واگذاری معوضه آن به پسرش سیدقاسم بر آمده باشد. این معبر شخصی بمحض «سلب مالکیت از زین‌الدین و خود سیدابراهیم در قالب هبه‌نامه» به مالکیت سیدقاسم در آمده است. بنابراین نمی‌توان آنرا حتی باندازه یک ثانیه، «کوچه سیدابراهیم» تلقی کرد ولو اینکه چنین تخصیصی با اراده و مشیت خود آن‌ها انجام پذیرفته است. و به همین دلیل هم وقتی سیدقاسم خود را مالک آن می‌داند، شروع به آواربرداری از آن‌جا می‌کند و متاسفانه بعد از خاک‌برداری پر زحمت و پر هزینه سیدقاسم، سروکله کفتارها و عنکبوت‌ها پیدا می‌شود و بنده اینک در جستجوی بیستمین عنکبوت تار تن در این کوچه جهنمی هستم! در پایان، ملاحظه نصیحت مندرج در بند سوم پیام ۲۰۹ خود در کانال گنبد فیروزه را مجدداً به همگان، توصیه می‌کنم. ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۸ آذر۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾ وَ مِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿۴﴾ وَ مِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾ [وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ] گفته شده «نفاثات» به معنی نفوس خبیثه و ارواح شرور است. عده‌ای گفته‌اند که به معنی گروه‌ها و یا زنان جادوگری است که در رشته‌ها و کارها گره می اندازند و آن را افسون می‌کنند و در آن می‌دمند تا در جان‌های دیگران تأثیر گذارند. در کتاب تفسیر البحر المحیط آمده است: «نفاثات، همان زنان هستند و یا اشخاص (نفوس) و یا گروه‌های جادوگری که در کارها و رشته‌ها گره می‌اندازند و در آن می‌دمند و آن را افسون می‌سازند (1) ... و طلب پناه نمودن از شرّ آنها در حقیقت استعاذه از شرّی است که آنان انجام می‌دهند و خداوند آدمیان را دچار آن می‌کند.(2) در کتاب روح المعانی در ارتباط با همین آیه می‌خوانیم: یعنی پناه بردن از شر اشخاص جادوگری که گره در رشته‌ها و کارها ایجاد می‌کنند و در آن می‌دمند. «نفاثات» صفت است برای (نفوس) و این به خاطر آن است که صفت (نفاثات) مؤنث است و لذا موصوف این کلمه نیز حتماً چیزی مطابق آن بوده است اما تأثیر جادو به علت وجود نفوس خبیثه و ارواح شر و سیطره و تسلط آن‌ها برای نفوس است ... الف و لام در (النفاثات) یا برای عهد است به این معنی که با جادوگران آشنایی و عهدی وجود داشته و مخاطب نسبت به آنها ناآگاه نبود است و یا برای استغراق است، به این معنی که این لام و الف اشاره‌ای است به شمولیت شر و فراگیر بودن آن نسبت به تمامی افراد وسوسه‌گر، به این معنی که این وسوسه‌گران شرورند و با بدی، سرشت و طبیعت‌شان آغشته شده است و لذا از همگی آنها باید به خدا پناه برد.(3) این که چرا این کلمه به صورت جمع مؤنث آمده (نفاثات) و به صورت جمع مذکر نیامده و گفته نشده «النفاثین» به خاطر آن است که در آیه قصد عمومیت شمولیت شده است، چرا که «النفاثات» می‌تواند هم شامل زنان جادوگر باشد و هم ارواح شورای شرور و گروه‌ها و جماعاتی که این کار را انجام می‌دهند. یعنی «النفاثات» هم مردان و زنان را شامل می‌شود و هم گروه‌ها دیگری که این کاره هستند، اما اگر می‌گفت: «نفاثین» تنها گروه‌ها و اشخاص مذکر را شامل می‌شد و شرها و بدی‌های دیگران در این استعاذه مطرح نمی‌شد. پی‌نوشت‌ها: 1. البحر المحیط ج 8 ص 531. 2. این که آیا «نفاثات، را به معنی زنان جادوگر، ترجمه کنیم و یا اشخاص و گروه‌های جادوگر؛ بستگی این دارد که موصوف این کلمه را چه چیزی در نظر بگیریم: النساء النفاثات و یا الجماعه و یا النفوس النفاثات. در زبان عربی می‌توانیم برای جمع مؤنث و با جمع مکسر غیر عاقل از صفت جمع مؤنث استفاده کنیم. 3. روح المعانی ج 30 ص 282. منبع مقاله : سامرایی، فاضل صالح؛ (1392)، درآمدی بر تفسیر بیانی قرآن کریم، مترجم: حمیدرضا میرحاجی، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
بسمه تعالی «... وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ» قرآن/سوره فلق/آیه ﴿۴﴾ قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۲۰): فراتر از تعارض منافع!! (بخش۴۲) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۱۳) تفاوت عنکبوت و نفاثات! قرآن در مواجهه با «تارهای عنکبوت»، آن‌را «اوهن البیوت» نامیده ولیکن در مواجهه با «نفاثات حسود»!، توصیه به «استعاذه» می‌کند! در بحث کوچه جهنمی، بنظر می‌رسد، ابعاد و اعماق فاجعه فراتر از «تارهای عنکبوتی» است و شاید با «دمندگان در گره‌ها» مواجهیم که از آن‌ها باید به «پروردگار فلق» پناه برد! بنده تاکنون حدود «بیست دمنده» آشکار در «آتش کوچه جهنمی» را شناسایی و معرفی کرده‌ام که به نحو شگفت‌انگیزی مشغول تنیدن تارهای عنکبوتی آتشین خود بر پارکینگ سیدقاسم هستند! ⁉️ من در پیام شماره ۱۸۷ گنبد فیروزه خود پرسیدم: «اگر یکطرف کوچه حیدربابا متعلق به آن‌مرحوم بوده، طرف دیگر آن هم متعلق به مرحوم آ.سیدابراهیم بوده و اینکه چرا این‌جا منحصر به حیدربابا شده نه صفدربابا؟!» ⁉️ حال در کوچه سیدقاسم هم جای این سؤال هست که شما «عنکبوت‌های کرمو» چرا اصرار و اصرار و اصرار دارید که این کوچه مشترک را «کوچه سیدابراهیم» بنامید و حال آنکه نیمی از آن به «آ.زین‌الدین» تعلق داشته است؟! آیا غیر از اینست که صرفاً بدنبال کِرم‌ریختن در این‌جا هستید؟! ⁉️ و سؤال آخر؛ آیا اگر آ.سیدقاسم، «داماد آ.زین‌الدین» نبود، باز هم چنین کوچه‌ای پدید می‌آمد؟! هرگز! فلذا اینجا فقط «کوچه آ.سیدقاسم» است! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۸ آذر ۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
حضرت امام رضا (علیه‌السلام) را چرا «غریب‌ الغربآء» نامیده‌اند؟!! به معنای غریب غریبان است و كسی را گویند كه از همه غریب‌تر است. در خصوص علت بروز و شیوع این لفظ (غریب الغربا) در مورد امام رضا (در لسان عامة مردم پس از شهادت ایشان، اساس آن همان روایاتی است كه در خصوص شهادت و مكان دفن ایشان وارد شده است. از رسول خدا (روایت گردیده: "پاره‌ای از تن من در خراسان مدفون خواهد شد و هر غمناكی كه او را زیارت كند، خداوند غمش را بر طرف گرداند و هر گناهكاری كه او را زیارت كند،‌ البته گناهانش را بیامرزد."(۱) امیرالمؤمنین علی (نیز در این باره می‌فرماید: "به زودی مردی از فرزندان من در خراسان بوسیله زهر كشته خواهد شد كه نام او همنام من و نام پدرش نام پسر عمران (موسی) است، آگاه باشید كسی كه او را در غربتش زیارت كند،‌ خداوند گناهان او را بیامرزد."(۲) در حدیث معتبر از امام رضا (روایت گردیده كه فرمود: "زود باشد كه كشته شوم به زهر، به ظلم و ستم و مدفون شوم در كنار هارون‌الرشید، و بگرداند خداوند تربت مرا محل تردد شیعیان و دوستان من، پس هر كه مرا در این غربت زیارت كند، واجب شود بر او كه من او را زیارت كنم در روز قیامت."(۳) هنگامی كه مأمون قصد خود را آشكار و پیشنهاد ولایت‌عهدی امام را مطرح كرد، امام نپذیرفت. تا آنكه اصرار كرد و عاقبت امام را تهدید به كشتن كرد. امام فرمود: حال كه چنین است، خداوند مرا از اینكه خود را با دست خود به نابودی كشانم، بازداشته، ناگزیر می‌پذیرم، بشرط اینكه هیچ عزل و نصبی به دست من صورت نگیرد.(۴) مأمون با اینكار می‌خواست از قیام و شورش علویان كه حكومت او را تهدید می‌كردند، جلوگیری كند و علاوه بر آن به گمان باطن خویش، واقعیّت امام را به مردم نشان دهد. در حالی‌كه خود بیش از همه به زهد و تقوی و قداست امام رضا (اعتراف داشت، می‌خواست به مردم وانمود كند كه قضیه زهد و تقوای ایشان، آن‌گونه كه می‌پندارید نیست، زیرا امام برای رسیدن به حكومت، تظاهر به زهد می‌كند. او قصد داشت با بدنام كردن امام، چنین وانمود كند كه پیشوای مكتبی شما، با پذیرفتن ولایت عهدی قصد رسیدن به حكومت و قدرت را دارد. در عین‌حال خود مأمون در انظار مردم، به شدّت تظاهر به دین و علاقه‌مندی به اهل بیت می‌كرد. و امام (از نفاق و مكر و فریب او آگاه بود. یكی از دلایل پذیرش ولایت‌عهدی از سوی امام،‌ در حقیقت بر ملا كردن چهرة واقعی مأمون برای مردم بود. خضوع و خشوع و متانت امام در میان مردم و عمل به سیره و سنت رسول خدا، حقیقت باطنی امام را بیش از پیش برای مردم آشكار ساخت و حسادت مأمون به امام، در مدّت كوتاه ولایت‌عهدی ایشان و عاقبت به شهادت رساندن این امام هُمام، نقاب از نفاق و ایمان دروغین مأمون برگرفت. طبق روایت، امام طی اقامت كوتاه خویش در خراسان، پیوسته دچار درد و رنج و اندوه بود و آرزوی مرگ می‌كرد. و نیز نقل گردیده كه روزهای جمعه، هرگاه از مسجد باز می‌گشت، می‌فرمود: "پروردگارا اگر گشایش كارم از‌ آنچه در آن قرار دارم، مرگ است، هر چه زوتر مرگم را فرا برسان." تحمل مأمون و اطرافیانش و آمد و شد میان آنها و نشست و برخاست با آنان و سوءاستفاده مأمون از وجود مقدس امام در جهت اغراض و مصالح حكومت، همه اینها مایه دل‌آزردگی و ناراحتی و ناخشنودی امام، تا سرحدّ مرگ بود. امام(ع) در موقعیتی قرار داشت كه هم از بُعد مكانی غریب بود و هم از بُعد عقیدتی. هم مجبور بود از دوری خانواده و یاران و مكانی كه به آن علاقه‌مند بود (مدینه)‌، دلتنگ باشد و هم در میان گروهی بسر برد كه هیچ سنخیّتی از نظر فكر و مرام و عقیده به آنان احساس نمی‌كرد و در عین‌حال ناظر اعمال ریاكارانه‌شان بود و از نیرنگ و نفاق درونی آنان نیز به خوبی آگاه بود. اینها وجود مقدس امام را بشدت آزار می‌داد. لذا عنوان غریب‌الغربا، مصداق چنین غربتی است. پی‌نوشت‌ها: ۱. تحفة الزائر، بنقل از مفاتیح الجنان ۲. كامل الزیارات، باب ۱۰۱،ص۹۱۹ ۳. مفاتیح الجنان ۴. بحارالانوار، ج۴۹،ص۱۴۴، بنقل از امامان شیعه و جنبشهای مكتبی، علامه مدرّسی، ص۲۶۳. ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
حضرت امام رضا علیه‌السلام را چرا «غریب الغرباء» نامیده‌اند؟! ۳- انکار امامت حضرت توسط برادران، شیعیان و نمایندگان پدر بزرگوارش!!! دوران امامت امام موسی (علیه السلام) بخصوص در اواخر عمر شریفشان دوران خفقان بوده است و امام علیه السلام نمی‌توانست به راحتی امام بعد از خود را به شیعیان معرفی کند. این خفقان به قدری بود که زمانیکه یزید بن سلیط از شیعیان او از ایشان خواستند که همانند پدرشان امام صادق (علیه السلام) از جانشین بعد از خود سخن بگوید ایشان گفند «ان ابی علیه السلام کان فی زمان لیس هذا زمانه» یعنی زمان من با زمان پدرم متفاوت است و فقط پس از اصرار یزید لب به سخن می‌گشایند. همین رویه را ما در بعضی احادیث «باب الاشاره و النص علی ابن الحسن الرضا علیه السلام» بی شک مهمترین عامل آن هارون الرشید و سیاستهای او بود از طرف دیگر در این زمان امام کاظم علیه السلام وکلایی برای بعضی از حقوق شرعیه‌ای که شیعیان برای امام می‌پرداختند معین ساخت و اموال زیادی نزد بعضی از این وکلا جمع شد. برای مثال نزد زیاد بن مروان قندی هفتاد هزار دینار نزد علی بن حمزه سی هزار دینار زمانیکه امام کاظم علیه السلام به شهادت رسیدند آنها به خاطر اینکه اموال را به صاحب اصلی ندهند، ادعا کردند که موسی بن جعفر(ع) زنده است و غایب شده و روزی به عنوان قائم برای بر پا ساختن عدل و مساوات به روی زمین باز خواهد گشت! چرا که در صورت اقرار به امامت حضرت رضا علیه السلام ناچار بودند آن اموال را تحویل ایشان دهند، از این روی نه تنها اموال را غصب کردند بلکه امامت امام رضا علیه السلام را انکار کرده و از این امکانات جهت فریب دادن شیعیان دیگر استفاده کردند. این آغاز مظلومیت و غربت امام رضا علیه السلام آن هم بعد فراق پدر بود داستان مکاتبه امام رضا علیه السلام با عثمان بن عیسی شاهد مظلومیت و غربت ولایت است. از احمد بن حماد روایت است که گفت؛ عثمان بن عیسی رواسی در مصر یکی از کارگزاران امام علیه السلام بود و اموال بسیاری از امام از جمله شش کنیز نزد او به امانت بود امام رضا علیه السلام درباره کنیزکان و اموال به او پیغام فرستاد ولی عثمان در پاسخ نوشت؛ پدرت نمرده است امام علیه السلام به او پاسخ دادند: او مرده و میراث او را قسمت کرده‌ایم و در صحت خبر مرگ او تردید نیست امام بدین نحو بر عثمان اتمام حجت فرمود اما عثمان بن عیسی در جواب نوشت: اگر پدر تو نمرده تو را در این اموال حقی نیست و اگر چنانچه می‌گویی مرده است او به من دستوری نداده که چیزی از این اموال را به تو بدهم و من کنیزکان را آزاد کرده به شوی داده‌ام و چون امام کاظم علیه السلام به همان دلیل خفقان، امام بعد از خود را با صراحت تمام برای عوام مردم مشخص نکرده بودند، لذا بسیاری از عوام فریب سران واقفیه را خورده و واقفی شدند و همین خود بر غربت امام علیه السلام افزوده بود . ۴- انکار امام جواد علیه السلام به عنوان فرزند آن‌حضرت توسط عموها و عموزاده‌ها!! غربت در بین خویشان حتی عموها و عموزاده‌ها از ایشان نمی‌پذیرفتند که امام جواد علیه السلام فرزند ایشان است! خوب تامل کنید که چه غربتی از این بالاتر است که بستگان نزدیک، فرزندی اولاد انسان را نپذیرند؟! عاقبت گفتند: باید نسب‌شناس بیاوریم امام علیه السلام قبول نکردند چرا که فرمودند: حضرت رسول اکرم علیه السلام از نسبت دادن اولاد به تایید نسب‌شناس منع کرده‌اند، اما آنها تنها شرط برای پذیرفتن را رای نسب‌شناسان بیان داشتند و به امام نیز گفتند چون ممکن است هیبت شما نسبت‌شناسان را تحت تاثیر قرار دهد، نباید در جمع ما باشی بلکه باید مثل یک کشاورز ساده با لباس مندرس و کلاه حصیری و... در مرزعه مشغول کار و بیل زدن باشی! امام علیه السلام به خاطر ضرورت شناساندن امام بعد از خود مجبور به پذیرش شدند. نسب‌شناسان آمدند و بستگان نزدیک امام جواد علیه السلام را آوردند و به آنها گفتند شما بگویید این فرزند کدام یک از ما است؟ آنها نیز پاسخ دادند: هیچ‌کدام وقت خروج چشمان‌شان به امام(ع) در مزرعه افتاد و گفتند به یقین فرزند آن کشاورزی است که روی زمین کار می‌کند و دلایل خود را نیز بیان داشتند سپس این عموها و عموزاده‌ها که نه امام(ع) می‌شناختند و نه حرمتی برای او قائل شده بودند مجبور به پذیرش و عذرخواهی شدند و در همین‌جا بود که امام را گریاندند. علامه طهرانی در این باره می‌گوید: در این صورت آیا امامی که برای معرفی فرزند خود به برادران و عموهای خود که نزدیک‌ترین افراد به او هستند مجبور به گریه می‌شود و دلش می‌شکند و به قول قیافه‌شناسان که خود بدان راضی نیست تن در می‌دهد، غریب نیست؟ ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۲۲۱): فراتر از تعارض منافع!! (بخش۴۳) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۱۴) ⁉️هبه‌نامه، چرا دو بار؟!‼️ آ.سیدابراهیم موسوی در حدفاصل زمانی زلزله ۱۳۸۱/۴/۳ و خوداظهاری ۱۳۸۲/۶/۲۹ خود، دو مرتبه اقدام به صدور هبه‌نامه‌‌هایی برای آ.سیدقاسم خود می‌کند که هر مورد، موضوع واحدی دارند و عبارتست از «معبرگشائی ۴ متری برای دسترسی ماشینی پسرش به معبر میانی روستا» او هر دو معبر را به مالکیت سیدقاسم در می‌آورد و در خوداظهاری خویش نیز، مالکیت آنها را مورد تصریح قرار می‌دهد که دارای دو نکته جالب توجهی هم است برای کسانی که غرض یا مرضی برای قضاوت عادلانه و منصفانه ندارند: ۱) این مدرک با مهر و امضای رئیس غیررسمی شورای محلی (آ.میرشجاع حسینی) نیز تأیید شده است. ۲) این مدرک (بعنوان سومین مدرک مالکیت آ.سیدقاسم بر معابر شخصی وی) اساساً در اختیار سیدقاسم نبوده و بلکه توسط شاکیان به دادگاهی ارائه شده که علیه وی شکایت کرده‌اند! یعنی؛ اگر (معاذالله) هر دو هبه‌نامه، جعلی بوده باشند، لااقل این اظهارنامه که دیگر جعلی نیست. حال این سؤال قابل تأمل است که چرا دو هبه‌نامه؟! (👌اگر هبه‌نامه دوم بلحاظ لزوم جلب‌نظر آ.زین‌الدین جهت رضایت به تعویض زمینش بخاطر دامادش، مورد رودروایسی سیدابراهیم بوده، در هبه‌نامه اول که هیچ ملاحظه‌ای در میان نبوده است.) جواب: اگر بانو «سیده‌مه‌لقاء» موسوی با تعویض زمین خود، موافقت می‌کرد، هرگز کار به معامله با آ.زین‌الدین داودی نمی‌کشید! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۹ آذر۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹
هدایت شده از خبرگزاری آبگرم
🔷🔹پیام شهروند 🔺مطالبه مردمی سلام آقای نانکلی مسئول محترم اوقاف بوئین زهرا در مهرماه امسال که در میز خدمت نماز جمعه و سخنرانی پیش از خطبه های ۱۴ مهر ۱۴۰۲ و همچنین مراجعات دفعات قبل به آبگرم قرار بود اقدام شایسته ای در جهت رفع تداخلات اوقافی زمین های مسکونی محله جلیل آباد آبگرم داشته باشند از آقایان مسئول محترم مخصوصا بخشدار و شوراهای عزیز و امام جمعه آبگرم خواستاریم نتیجه کارهای انجام گرفته در مورد زمین های مذکور و آزادی زمین ها برای صدور سند را به مردم اعلام کنند
۲دی ۱۴۰۱ پایگاه خبری اوقاف شهرستان قزوین 👆🏻این همون گاوداری هستش؟!؟
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (ق۲۲۲): فراتر از تعارض منافع!! (ب۴۴) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۱۵) ❌سیدابراهیم و ستاره ثریا‼️ در پیام قبلی اشاره شد که؛ اگر بانو سیده‌ مه‌لقاء موسوی با تعویض زمین خود (ارثیه‌اش از سیده‌ثریا) با زمین آ.سیدابراهیم موسوی، پشیمان نمی‌گشت، هرگز کار معبرگشایی برای آ.سیدقاسم به معامله با حاج‌زین‌الدین داودی نمی‌کشید! سیدابراهیم، باریکه ضلع غربی خانه خود را زمانی که به سیدقاسم بخشید، گمان می‌کرد در امتداد آن، زمین مخروبه سیده‌ثریا مکمل معبر ماشین‌روئی خواهد شد که مد نظر او برای خارج ساختن پسرش از بن‌بست بود. فلذا سیدقاسم به تهران رفته و صاحب مخروبه موروثی سیده‌ثریا (سیده‌مه‌لقاء) را با ماشین خودش جهت انجام معامله به روستا می‌آورد که در ابتدای امر هم آن بانو با تعویض زمین‌ها موافقت می‌کند اما بعد از ملاقات با میرزایی‌ها منصرف می‌شود! (آ.سیداشرف هم قبلاً همین ملک را با وساطت مرحوم حاج‌سیدیوسف‌آقا به مبلغ ۳میلیون تومان، خریداری کرده بود اما وارثین مرحوم سیدحسین، دبّه در آورده بودند! جزئیات قضیه را از آ.سیدعلی بپرسید) البته انصراف میرزایی‌ها از هرگونه معامله معطوف به ملک سیده‌ثریا، قابل مذمت نیست. زیرا در واقع یادگاری اجدادی آن‌هاست! (حال چنین زمین ارزشمندی برای میرزایی‌ها را بنیاد مسکن، مورد تجاوز ناحق خود قرار داده است و آنرا بعنوان قسمت جنوب‌غربی معبری طراحی کرده است که در امتداد قسمت شمال‌شرقی آن (متعلق به سیدابراهیم) مسیر کوچه‌باغ تا بقعه امامزاده را کوتاهتر و مستقیم‌تر می‌کند و حتی احداث خانه در آن توسط بانو زهرا میرزایی را غیرقانونی قلمداد کرده و آنرا بصورت «ستاره‌دار» مشخص می‌کند که صد البته غلط است و بنده در صدد امحاء ستاره و دست کشیدن طرح هادی از این «معبر فضولی» برآمدم. ولیکن بنیاد مسکن آوج و قزوین ادعا کردند که این مطلب از اختیارات آنها خارج است!! و حال آنکه «کمیته تصویب بنیاد» خطا کرده و خودش هم باید پیگیر قضیه باشد‌ و من این مطلب را از طریق استانداری و دادگستری و در صورت لزوم در تهران، دنبال خواهم کرد. بنده با توسعه «معابر دسترسی زوار به امامزاده» مخالف نیستم ولیکن وقتی که حقوق شرعی و قانونی دو نفر از اهالی را قربانی ساخته (و فاقد مجوزهای مالکین معبر غیرقانونی مذکور است که زهرا میرزایی و سیدقاسم هستند و شوراها و دهیاری‌های روستا هم مقصر بوده‌اند که از حقوق نامبردگان دفاع نکرده‌اند!) و زمینه قربانی شدن حقوق یک‌نفر دیگر از اهالی را هم دامن می‌زند و بدتر از همه آنکه تاکنون حدود ۲۰ نفر (از جمله اخوی بنده!) را مستقیماً به لبه جهنم سوق داده است و خدا می‌داند چند برابر این تعداد را هم غیرمستقیم، جهنمی کرده است! مکلفم در حد توان و زمان خود چنین سقوط سهمگینی را متوقف سازم ان‌شاءالله بدیهی است که با عدم رضایت سیدقاسم و میرزایی‌ها، معبر ستاره‌دار طرح هادی مورد اشاره، هیچ‌گونه وجاهت شرعی و قانونی نداشته و ندارد و متخلفین قابل پیگرد قضایی هستند و چنانچه یکی از آن‌ها موافقت نماید و دیگری مخالفت کند باز هم معبر مذکور قابلیت استفاده عمومی را نخواهد یافت) با عدم همکاری سیده مه‌لقاء، سیدابراهیم بدون آنکه هبه قبلی خود را از سیدقاسم، پس بگیرد به دنبال معاوضه زمینی دیگر با حاج‌زین‌الدین می‌رود که بالاخره با موافقت او، هبه‌نامه دوم را پدید می‌آورد. سیدابراهیم بعد از ناکامی در معامله با سیده‌مه‌لقاء، قاعدتاً از موفقیت در معامله با حاج‌زین‌الدین، خوشحال بوده است (چنانکه همسرشان بدان اشاره کرده است) ولیکن این خوشحالی، طبعاً در آن حدی نیست که بشود از آن به «آرزوی دیرینه» تعبیر نمود! و یا از آن چنین برداشت کرد که آن‌مرحوم در تکاپوی معبرگشایی ماشین‌رو برای اهالی بوده است تا از آن طریق لابد ماشین‌های خود را به کوچه‌باغ ببرند!! (چنانکه بعضی افراد ساده‌لوح و بی‌دقت 😳🙄 چنین برداشت غلطی کرده‌اند یا اینکه از روی بی‌تقوایی و خدا ناترسی چنین القاء می‌کنند!!) تا اینکه هنگام اقدام به احداث خانه خود، در تکمیل «فرم قانونی خوداظهاری»، صریحاً «ضلع غربی ملک» خود را «ملک سیدقاسم» اعلام می‌کند که «مدرک سوم مالکیت» سیدقاسم است. 👌 حال با توجه به مدارک و اطلاعات مندرج در پیام‌های ۴۴گانه «فراتر از تعارض منافع»، بهتر می‌توان مفهوم «القائات خلاف واقع» زیر را ارزیابی کرد: سیدکاظم: «با جوانی که خانواده‌اش از طرف اهالی و نزدیکان طرد شده‌ است هم‌مسلک میشوی با اشخاصی که زمین مردم را به بهانه‌‌ای سد می‌کنند و نزاع»! میرشجاع: «فدا کردن اهالی یک روستا برای راضی نمودن یک فرد+قضاوت غلط، دور از حقیقت و بر اساس توهمات، آنهم با اخبار کذب دریافتی از افرادی که دیدگاهشان یک‌بعدی و لجبازانه است»! ⁉️براستی کذابان واقعی کیستند؟! ..ادامه دارد ✍️حسینی(منتظر) ۲۹ آذر۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹