eitaa logo
گنبد فیروزه
59 دنبال‌کننده
549 عکس
163 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قابل توجه اهالی خیلی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۰۶): به مال یتیم نزدیک نشوید، که آتش جهنم است! در بلوک‌بندی و قرعه‌کشی مایملک میراثی مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین؛ حاج‌سیدمیربابا حسینی در روستای امامزاده علاءالدین، رقبه «کاویه‌لی‌باغ با اشجار پیرامونی» آن به «بانو طاهره‌سادات و پسر یتیم» وی رسید که از جمله آن‌ها درختانی در عمق دره شمال‌شرقی روستاست. ولیکن هنگام مراجعه به بازیابی آن‌ها متوجه شدیم که متأسفانه همه آنها در سال‌های اخیر قطع شده و به یغما رفته‌اند! سارقین این «درخت‌های قاراآقاجو» اگر مسلمان هستند، بدانند که قرآن دستور داده است: «لا تقربوا مال الیتیم» (آیات ۱۵۲ و ۳۴ سوره‌های ۶ و ۱۷) به «مال یتیم» نزدیک نشوید. و «إنّ الذین یأکلون اموال الیتامی ظلماً إنّما یأکلون فی بطونهم نارا» (سوره ۴ آیه ۱۰) کسانی که اموال یتیم‌ها را به ناروا می‌خورند همانند آنست که در شکم‌های خود آتش می‌خورند» و «آتو الیتامی أموالهم و لا تتبدلوا الخبیث بالطیب» (سوره ۴ آیه ۲) اموال یتیم‌ها را به آن‌ها برگردانید و حرام را به حلال نیامیزید. تخصیص ۲۲ آیه در قرآن به مسائل یتیم‌ها نشان از ضرورت جدی گرفتن حقوق آن‌هاست. و اگر مسلمان نیستید و اعتقادی به آیات و روایات اسلامی ندارید، مطمئن باشید، در همین دنیا سخت گرفتار خواهید شد. و آن دسته از اهالی ...!!! هم که با «نصب دوربین‌های مداربسته در مبادی ورودی و خروجی روستا»، مخالفت کردند، در جرائم این دزدهای غارتگر، دخیل و شریک و سهیم هستند و بدون مجازات نخواهند ماند. ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۱ آذر ۱۴۰۲ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۰۷): ✅ مژده به آن‌ها که مادرشان، سیده است! اخیراً مطلع شدم که دفتری در آستان قدس رضوی که در امر «انساب سادات»، فعالیت دارد، برای «بانوان سیده» هم، «شجره‌نامه معتبر» صادر می‌کند. (جزئیات را لطفاً از آ.میرشجاع‌الدین بپرسید) بنابراین؛ کسانی که مادرشان سیده است و از نسل سادات حسینی یا موسوی مندرج در «صورت‌جلسه حل اختلاف» (مشهور به «وقف‌نامه اصلی» ۱۲۹۹هـ.ق.) هستند، از قبیل؛ «هفت خواهران موسوی» (دختران مرحومان مغفوران سیدحسین و سیده‌ثریا موسوی) که از نسل «مرحوم سیداسدالله فرزند مرحوم سید ابول» هستند (چنانچه همان «سید ابول»ی باشد که در سند مذکور، کنار «سیدحسین» اسم برده شده است) می‌توانند برای ماترک اجداد مادری خود نیز، «سند مالکیت» بگیرند و بالتبع چنانچه فریب مزدوران نانکلی شیاد را خورده و اقدام به عقد قرارداد استیجاری با اوقاف نمایند، قبل از همه، به خودشان خیانت کرده‌اند. (هر چی می‌خوام پای طایفه میرزایی‌ها را وسط نکشم، اما خود به خود کشیده می‌شوند 😂) ضمناً پیرو پیامهای اخیر؛ تذکر داده شد: ۱) عطف به پیام شماره ۱۹۰ گنبدفیروزه؛ علت ستاره‌دار نشدن باغچه آقاحمداله داودی، اینست که؛ «کوچه عمه‌ننه» که به نام‌برده واگذار شده، اساساً معبر عمومی نبوده و باز شدن پنجره به «حیاط آن‌مرحومه» توسط مرحوم حاج‌سیداسحاق، اگرچه شرعاً و عرفاً اشکال داشته ولیکن عرفاً بلامانع (و بلکه چنین مواردی، مرسوم) بوده است! ۲) عطف به همان پیام فوق؛ مهندس محمد داودی، زمین‌های متعلق به سرویس بهداشتی سابق زوار امام‌زاده و غسالخانه را از اوقاف نانکلی خریداری (یا اجاره؟) کرده است‌!! ۳) عطف به همان پیام قبلی؛ آقای محمد داودی، قطعه زمین متعلق به مرحومه سیده‌مریم (هبه سید اسحاق) را از آقای محمدی خریداری کرده است نه از سیدیداله. (البته این نکته هم به بنده اطلاع داده شد که آقاغلامحسن بعنوان یکی از وراث سیده‌مریم، حق «فروش مال غیر» (به ۳۷ میلیون تومان) را نداشته است و فرزندان آن مرحومه بعنوان مالکین اصلی، و نیز خود آقاغلامحسن بعلت آنکه در چنبره فریب دوگانه‌ای افتاده است، از معامله مذکور متضرر و شدیداً ناراضی هستند و مراتب اعتراض خود را هم به خریدار اعلام کرده‌اند) ۴) عطف به پیام شماره ۱۹۲ گنبدفیروزه؛ تخصیص قطعه زمینی در پشت منزل آ.میرشجاع به فضای سبز روستا (که بنده به ناروا قلمداد کردم اگر می‌دانست در قرعه‌کشی به خود وی می‌افتد، با آن مخالفت می‌کرد!)، ایشان تصور مرا تخطئه و خاطرنشان کردند که؛ نشان به آن نشان که؛ ۴/۱- وقتی من برای عمران و آبادانی روستا سر از پا نمی‌شناختم و نمی‌شناسم و تمام عمر و سرمایه خود را صرف پیشبرد امور مختلف روستا قرار داده بودم، چه لزومی داشت برای فضای سبز روستا، شراکت نورزم؟! ۴/۲- وقتی که برای احداث کیوسک تلفن (زمانی که برای رفاه اهالی پس از دوندگی‌هایی یک خط تلفن ثابت برای روستا گرفتم) قطعه زمینی هم از خودم را بدان تخصیص دادم، چه معنی دارد که از تخصیص فضای سبزی برای رفاه اهالی، دریغ کنم؟! ووو... بنابراین؛ بنده در طراحی معابر و بافت‌های روستا هیچ‌گونه دخالتی نداشتم. ضمناً ایشان افزودند: «برای هزارمین بار می‌گویم؛ من در زمان تخریب‌ها و آواربرداری‌های معابر و منازل، اساساً در روستا حضور نداشتم و لذا اتهام نقش‌آفرینی من در ترسیم خطوط بافت روستا کاملاً موهوم است. از ایشان پرسیدم: در باره امضاء خودتان در برگه خوداظهاری آ.سیدابراهیم چه توضیحی دارید؟ توضیح داد؛ هیچکسی خوداظهاری‌های تعیین محدوده مالکیتی خود را به من ارجاع نمی‌داد. مورد مذکور هم از موارد استثنائی بود. زیرا خانه ایشان را کمیته امداد، احداث کرد و از آنجا که خدمت کمیته بدون تشکیل و تکمیل پرونده، امکانپذیر نبود، نیاز به تأییدیه مهردار داشتند وگرنه بقیه که چنین نیازی نداشتند، بالتبع مراجعه‌ای هم نداشتند فلذا عمومیت نداشت. ۵) آقامحمد داودی هم طی تماسی متذکر شدند که نقش وی در طرح هادی اولیه، دخالت نبود و مشاوره دوستانه (نه رسمی) بود و هرچه که بوده، آن طرح اولیه در بنیاد مسکن، اساساً مسکوت نهاده شد و بجای آن، طرح هادی اداره اوقاف بوئین، مورد تأیید بنیاد مسکن آوج قرار گرفت! ناگفته نماند که بنده مراجعاتی به بنیاد مسکن قزوین و تهران هم داشتم و پیگیر هستم تا ببینم، از طرف روستا بالاخره چه کسی/کسانی، طرح هادی این روستا را امضاء یا تأیید کرده‌اند؟! و چنانچه با دخالت اوقاف تهیه شده است، باید پیگیر باشیم که به چه حقی، املاک اهالی، مورد تعدی و تخریب و تصرف عدوانی قرار گرفته است؟! شب جمعه است و یادی از اموات شد. برای شادی روح جمیع متوفیان روستای امامزاده علاءالدین، بفرستید الفاتحة مع الصلوات. «اللهم صلّ علی محمد و آل محمد» «اللهم صلّ علی محمد و آل محمد» ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۲ آذر ۱۴۰۲ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲
قابل توجه اهالی هوشمند امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۰۸): صاحب این انگشت کیست؟! هجوم اوقاف به اهالی روستا در زمان دهیاری آ.میرشجاع با اتکاء به «وقف‌نامه جعلی» شروع شد. متقابلاً آ.میرشجاع هم زیر بار آن نرفت و 💠 آخرین نامه تنها دهیار بومی ضمیمه‌ای داشت موسوم به «وقف‌نامه اصلی» (که آن‌هم، کپی صورت‌جلسه‌ای بیشتر نبود!) آ.میرشجاع در ۲ مرحله اقدام به تحویل کپی وقفنامه اصلی به اوقاف نموده است: الف) طی دومین پاسخ انفرادی به دومین نامه اوقاف رحمانی 💠 ب) طی صورت‌جلسه‌ای اجتماعی علیه بخشنامه‌های اوقاف نانکلی اما اوقاف لجوج هیچگاه از استناد به آن اختلاس‌نامه، پرهیز نکرد! ابهامات بنده در این مسئله؛ ۱) چرا آ.میرشجاع، «وقفنامه (موسوم به) اصلی» را ضمیمه نامه‌های اول و دوم خود به اوقاف رحمانی نکرده بود؟! زیرا که وی هیچکدام از اصل و کپی آنرا در اختیار نداشته است! چرا؟! (پدرمان هم نداشته؟!!) اما بمحض دریافت کپی وقفنامه از یکی از سادات حسینی، آنرا طی نامه‌ای به رحمانی تحویل می‌دهد تا او از وقفنامه خطرناک جعلی، دست بردارد. بعداً به نانکلی هم می‌دهد. ۲) چرا از این وقفنامه، فقط کپی آن در اختیار سادات است؟! اصل آن در اختیار کیست؟ طی تحقیقاتی بالاخره کشف گردید که؛ اصل آن (چنانچه ملاحظه می‌کنید☝️) در اختیار یکی از مستأجرین دو دانگ بوده است! ولیکن این ابهام لحظه‌ای مرا رها نکرد که صاحب انگشتی که در تصویر مذکور دیده می‌شود، متعلق به کیست؟! و بالاخره هفته گذشته که در روستا بودم، دریافتم، او کیست! حال نوبت شماست، کشف کنید! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۲ آذر۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲
مردم حقیقت را فهمیدند چه باید بکنند؟ تجربه وعبرت گرفتن ازتاریخ 👇🌴👇 آنروز که ابوبکر رأی آورد علی‌(ع) شکست نخورد، مردم سرنوشت خود را به تباهی سپردند... آنروز که عمر بر مسند خلافت نشست، علی(ع)کوچک نشد، مردم اشتباهشان را تکرار کردند... آنروز که شورای شش نفره،عثمان را بر علی(ع) ترجیح داد، علی(ع) شکست نخورد، خواص به مردم خیانت کردند.. ولی آنروز که علی(ع) به خواست مردم بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی دانست بلکه مسئول می‌دانست، آنروز فقط مردم پیروز شدند.... آنروز هم که شمشیر اشقی‌الاشقیا فرق علی (ع) را شکافت، باز هم علی(ع) شکست نخورد، که فرمود: فزت و رب الکعبه.. واین بزرگترین پیروزیست که رستگار شوی... ولی آنروز باز هم مردم شکست خوردند... و آنروز که در کربلا، سر حسین(ع) و هفتادودو تن از یارانش به نیزه رفت و زینب (س) و اسرا را به نام خارج‌شدگان از دین! درخرابه‌های شام گرداندند و مردم هلهله‌کنان به دورشان جمع شدند، باز هم این مردم بودند که شکست خوردند.... *شاید تمام روزهایی که مردم شکست خوردند نفهمیدند که شکست خورده‌اند و بر طبل شادی کوبیدند و این قصه شکست مردم چیز عجیبی نیست، که تاریخ همچنان ادامه دارد...* این بحث امامت و ولایت از صدر اسلام خاری شده در چشم خیلی از دشمنان واقعی این دین؛ دردی که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز براشون تازگی داره و حتی دیده میشه بعضی از درون اسلام با این مسئله مشکل دارند! حتی بعضی از آنهایی که ملبّس هستند به لباس پیغمبر!!!؟ سیاسیون در مقام حرف معتقدند، از همه حتی امام زمان وپیامبر هم، می‌شود انتقاد کرد. اما در مقامِ عمل، از نزدیکان آنان هم اگرانتقاد کنی تاب نمی‌آورند *از شهید نواب صفوی پرسیدن: چرا آرام نمی‌نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است. نواب گفت: 👇 آقای بروجردی سرهنگ است، من سربازم! سرباز اگر کوتاهی کند، سرهنگ مجبور می‌شود بیاید وسط!!... هر بار که رهبری دارد می‌آید وسط میدان ، یعنی ما سربازها کم گذاشته‌ایم.. ما نسبت به ولایت بی معرفتی کرده ایم . : 🟩 اگر نماز قضا بشود میشود جبران کرد. 🟩 اگر روزه قضا بشود میشود قضای آنرابجا آورد * ولی اگر دفاع از "ولایت" قضا بشود، تاریخ به ما میگوید نمیشود جبران کرد. وباید منتظر جام زهر تحمیلی ویا گودال قتلگاه ویا بهم ریختگی جامعه باشیم . *یکبار در سقیفه قضا شد*، حضرت زهرا "سلام الله علیها" را شهید کردند. *یکبار در صفین قضا شد*، حضرت علی "علیه السلام" را شهید کردند. *یکبار در کوفه قضا شد*، تابوت امام حسن "علیه السلام" تیرباران گردید . *یکبار در کربلا قضا شد*، بر پیکر امام حسین "علیه السلام" اسب تازاندند. مواظب باشیم "ولایتمان" قضا نشود. *بصیرت چیست؟ 👇👇 *به زبان ساده و روان* یعنی تشخیص حق از باطل در زمان خاص خودش. بدون وابستگی وعلاقمندی به هر جریانی که منحرف ومقابل ولایت است. ونکته آخر : امروز اصلاح طلبان وجریان نفوذومعاند دست بردارنیستند وهردولت دلسوز وولایی سرکار بیاید این مصیبت را خواهیم داشت . پس مواظب باشیم که خودمان نیز قضا نشویم . ۲۳ آذر ۱۴۰۲ ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
♦️‌یمنی‌ها را گفتند: غیرت از که آموختید؟ 🔹گفتند: از حکام عرب :) ‌«شیخ شبانی» @shamime141 ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۲۰۹): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۳۷) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم (۸) مالکیت آ.سیدقاسم بر پارکینگ شخصی خودش، دارای ارکان (چهار پایه) محکمه‌پسندی است که معارضین وی، هیچکدام از آنها را ندارند: الف) هبه‌نامه‌ای معتبر ب) استشهادیه محلی ج) ید تصرفی مالکانه د) تأییدیه دهیار وقت همسر محترم یکی از پسران مرحوم سیدابراهیم طی تماسی تلفنی، حدود چهل دقیقه در حال اعتراض به دخالت بنده در مسئله کوچه جهنمی بود! وی برای تخطئه حقانیت سیدقاسم، هیچ‌گونه حرف محکمه‌پسند و خداپسندانه‌ای نداشت. لذا چند نکته صریح را به ایشان متذکر شدم که توجه به آن‌ها شاید برای همه آن‌ها که بدنبال تنیدن تارهای عنکبوتی بر این نقطه جهنمی‌ساز بوده و هستند، مفید باشد: ۱) دخالت اوقاف نانکلی در این مسئله، کاملاً غلط و غیرقانونی بوده و قابل پیگرد قضایی است و بنده هم برای محکومیت فضولی‌ها و زیاده‌روی‌های نانکلی مساعدت خواهم کرد. ممکنست نانکلی، برای تخفیف جرم خود، اقدام به شریک‌تراشی نموده و تمامی تقصیرات را به گردن نفوذی خودش (امین اوقاف!) حواله بدهد (که سالهاست گردن‌فرازی احمقانه‌ای پیشه کرده است!)، در اینصورت هر دو مجرم مذکور باید تحت تعقیب قضایی قرار بگیرند که بدنبال زهر چشم گرفتن از مالکین روستا بوده‌اند! فرزندان سیدابراهیم هم که بعلت تحمیق و تحمیل از طرف صادق‌جنگی و امثالهم، نامه‌های نانکلی را بعنوان سند حقانیت خود در دعوای پوچ خود علیه برادرشان داخل پرونده‌های شکایتی خود کرده‌اند، باید متوجه باشند که تیشه به ریشه خود و اهالی روستا زده‌اند و می‌زنند (و به همین علت هم بنده خود را مجاز و بلکه مکلف به دخالت در این پرونده می‌دانم) و اگر دخالت نانکلی شیاد در این قضیه نبود، شاید من هم کاری به این دعوای نانجیبانه نداشتم. شما اگر ادعای نانکلی (تعلق شش‌دانگ روستا به نانکلی و عدم حقانیت و صلاحیت اهالی در امور محلی خود) را قبول دارید و بدان تمسک می‌کنید، در واقع، هم‌زمان (و بلکه مقدم‌تر) مالکیت آ.سیدابراهیم را هم تخطئه و انکار می‌کنید. اگر صاحب این کوچه، نانکلی است، دیگر به شما چه ربطی دارد که آن‌را به پدرتان نسبت بدهید یا از تصرف برادرتان، برافروخته و آشفته گردید؟!! ۲) دومین مسئله‌ای که لازمست فرزندان مرحوم آقاسیدابراهیم تکلیف خود را با آن روشن کنند و خیلی مهمتر از پرداختن به دعوای خود با برادرشان است، ادعاهای واهی صادق‌جنگی است که می‌گوید و می‌نویسد و در شکوائیه‌های خود علیه سیدقاسم هم درج می‌کند بدون آنکه کوچکترین مدرکی برای ارائه داشته باشد! وی طی دروغی آشکار و مسخره، مدعی است که زمین معوضه (بین سیدابراهیم و آ.زین‌الدین) ۶۰۰ متر و مشاعی بوده است!! و فرزندان مرحوم سیدشفیع هم در آن سهیم هستند! اگر شما فرزندان سیدابراهیم هم باور دارید که صادق‌جنگی در این ادعا (تهمت به سیدابراهیم بابت تصرف نامشروع در زمین مشاعی و تعویض زمین غیر بنفع خودش) کمترین صداقتی دارد، قبل از دعوای مسخره با برادرتان بهتره بروید برای استغفار جویی جهت آمرزش گناه پدر مرحوم‌تان (که متهم به زمین‌خواری ناحق شده!) و آنگاه محو بدنامی برای پدرتان که شکل گرفته و سپس از صاحبان حق (عموزاده‌های خودتان از سیدصادق گرفته تا بقیه آن‌ها) حلالیت بطلبید و جبران مافات کنید. و نهایتاً اگر وجاهتی باقی مانده باشد به جان برادرتان بیافتید! ۳) چشم‌های خود را به تیزی باز کنید و حق و باطل صحنه را با دقت ببینید. تارهای عنکبوتی اغیار را بعینه مشاهده کنید و فریب انواع ادعاهای غلط‌انداز را نخورید که بازی با حیثیت خودتان هم است. حتی حرف‌های بظاهر منطقی اما بی‌مبنای اخوی من هم نباید شما را به بیراهه بکشاند. شما بجای اینکه به سیدقاسم کمک کنید تا این تارهای عنکبوتی را درهم بریزد، لااقل خودتان به تنیدن تارهای خود پایان دهید و بیش از این خود را مضحکه خلایق نکنید و آخرت خود را به هیچ و پوچ نبازید. ۴) یکی از پسران مرحوم سیدابراهیم برای من نوشته که؛ اصالت هبه‌نامه را قبول داریم اما از آن‌جا که پدرمان بی‌سواد و ساده‌دل بود، قاسم او را فریب داده و سوءاستفاده کرده است!! گیریم که سیدقاسم برای معبرگشایی خانه خود، معاذالله، پدرش را فریب داده و خودش هیچ علاقه‌ای به مساعدت پسرش در این‌خصوص نداشته و حتی قبل از اینکه به فکر معبری برای پسرش باشد به فکر رفت‌وآمد خیلی ضروری (!!!) اهالی روستا از این نقطه به کوچه‌باغ پشتی بوده است!! (که فقط احمق‌های جاهل و لجوج می‌توانند چنین حرف یاوه‌ای را باور کنند) آیا براستی کمترین ارزشی دارد که برای انتقامجویی از سیدقاسم، با حیثیت پدرتان بازی کنید و آن‌مرحوم را متهم به نادانی و ساده‌لوحی و دهن‌بینی بکنید و شخصیت محترم او را پایمال سازید؟!! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۴ آذر۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
✍️ |عینک آخرت‌بینی 🔻استاد جواد محدثی 🔹دیدها و نگاه‌ها، یا سطحی است یا عمیق، یا محدود است یا وسیع، یا غلط است یا درست، یا نزدیک‌بین است یا دوربین. هرکس به‌اندازه دید خود، از جهان هستی شناخت پیدا می‌کند و هرکس به تناسب دید و نگاهش عمل می‌کند؛ پس نوع عمل هرکس در زندگی، بسته به این است که چه نگاهی دارد و چه عینکی به چشمش زده است. این است راز تفاوت انسان‌ها. انبیاء(ع)، از سوی خدا آمده‌اند تا به چشم ما عینکی بزنند و به ما دیدی بدهند که عالم هستی را، خود و خدا را، زمان و جهان را، دنیا و آخرت را، عمل‌ها و عکس‌العمل‌ها را آن‌طور که هست، ببینیم و بشناسیم؛ یعنی نگاه و شناختی داشته باشیم، وسیع نه محدود، عمیق نه سطحی، درست نه غلط. بعضی عینک‌ها و لنزها و عدسی‌ها، اشیاء را یا کوچک‌تر نشان می‌دهند یا بزرگ‌تر، یا دورتر یا نزدیک‌تر، یا رنگی‌تر یا بی‌رنگ‌تر. 📢کانال رسمی هفته‌نامه افق حوزه 🔰http://Eitaa.com/ofogh_howzah 🌐 ofoghhawzah.ir ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
📣 ملت ایران هویت خود را فراموش نکند! ✏️رهبر انقلاب: یکی از وظایف ما این است که متوجّه به «خود»، به «خودی خود»، باشیم. ملّت ایران هویّت خود را بایستی فراموش نکند؛ اگر هویّت خود را فراموش کرد، ضربه خواهد خورد، سیلی خواهد خورد، عقب خواهد ماند. ✏️خدای متعال برای کسانی که یاد او را فراموش کردند میفرماید: نَسُوا اللَّهَ فَاَنساهُم اَنفُسَهُم؛ آنها خدا را فراموش کردند، خدا هم آنها را از خودشان غافل کرد و مبتلا به فراموشی از خودشان کرد. این نشان‌دهنده‌ی آن است که توجّه به خود، هویّت خود، خصوصیّات خود، برای شخص، برای هر ملّت، برای هر مجموعه یک امر لازمی است. ✏️بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره شهدای استان آذربایجان شرقی. ۱۴۰۲/۹/۱۵ 📢کانال رسمی هفته‌نامه افق حوزه 🔰http://Eitaa.com/ofogh_howzah 🌐 ofoghhawzah.ir ☝️از پیام‌های وارده☝️ سلام لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (ق ۲۱۰): فراتر از تعارض منافع!! (بخش۳۸) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم (۹) ۵) هفدهمین تار عنکبوت مکار! مدیرکل آبفای قزوین، دروغ‌های مدیر آبفای شهرستان آوج را به بازرسی استانداری قزوین، منعکس کرده است! چرا؟! زیرا؛ مدیر آبفای آوج هم دروغ‌های دهیار روستا را به مدیرکل آبفای استان منعکس کرده است! چرا؟! زیرا؛ دهیار غیربومی، دروغ‌های شورای روستا را به مدیر آبفای آوج منعکس کرده است! چرا؟! زیرا؛ شورای خائن روستا بدنبال منکوب کردن آ.سیدقاسم است! چرا؟! علت خیانت شورای خائن (و اعوان و انصار آن که در حد گروهانی از عشک‌ها و غودوغ‌ها را تشکیل داده!) در آنست که تبدیل به بازوی عنکبوتی مکار شده که دنبال تنیدن تارهای شرورانه بر کلیه امور روستاست! چرا؟! کوچه جهنمی، صرفاً بهانه‌ای است برای تکمیل شرارت‌های این عنکبوت شیطانی که دامنه آن تا قزوین هم امتداد یافته و حتی به تهران هم کشیده شده است! بازرسی وزارت نیرو (طی گفتگویی که با بخش کارشناسی آن داشتم) با توجه به اینکه این تخلفات فراتر از دایره آن وزارتخانه است (بلحاظ دخالت اوقاف و...) معتقد است؛ لاجرم باید از طریق قوه قضائیه مورد رسیدگی قرار گیرد وگرنه خاتمه نمی‌پذیرد! اینگونه گزارشات در زبان عربی، «مُــعَــنْـــعَنْ» نامیده می‌شوند. «عن» یعنی «از» و معنعن یعنی «از ... از» فلذا چنین «معنعن»ی هم رشته دیگری از تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ سیدقاسم است! غافل از اینکه «إنّ اوهن البیوت، لبیت العنکبوت»! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۵ آذر۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹