به نام خدا
#اسارت
#شاعر_علی_اکبر_لطفیان
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
بعد از تو گوشواره به دردم نمی خورد
رخت و لباس پاره به دردم نمی خورد
ای آفتاب بر سر زینب طلوع کن
این چند تا ستاره به دردم نمی خورد
نزدیک تر بیا که کمی درد دل کنیم
تنها همین نظاره به دردم نمی خورد
ما را پیاده کن،سرمان سنگ می خورد
این بودن سواره به دردم نمی خورد
چندین شب است منتظر صحبت توام
حرفی بزن، اشاره به دردم نمی خورد
این ها مرا به مجلس خوبی نمی برند
بعد از تو استخاره به دردم نمی خورد
این سنگها هنوز حسابم نمی کنند
با این حساب چاره به دردم نمی خورد
این تکه حجم موی مرا پر نمی کند
پس آستین پاره به دردم نمی خورد
شاعر علی اکبر لطیفیان
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اسارت
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نمازعشق شکسته نخـوانده بودم وخواندم
قنوت،بازوی بسته نخوانده بودم وخواندم
زنی ز هـاشـــمیان تاکنـــون اسـیر نبودست
دعابه ناقه نشسته نخوانده بودم وخواندم
به دوش،جسم دودختر،نبـرده بودم و بردم
زکینه سنگ زشامی نخورده بودم وخوردم
به قـتلگه به من و دخـــترت چه شد، دیدی
که زنده زنده کـنارت نمـــرده بودم و مُردم
به شـب میان بیابان نرفتـــه بودم و رفتـم
به جستجـوی یتیمــان نرفته بودم و رفـتم
نخفته بودم و خفتم به روی خشت خــرابه
به کوفه گوشۀ زندان نرفتــه بودم و رفتـم
هـــزار رنــگ پریــده ندیـده بــودم و دیدم
شــفق به مـاه چکــیده ندیـده بودم ودیدم
ندیـده بـودم و دیـدم محاسنــت در خون
به داس یاس بریـده ندیــده بـودم و دیدم
به کوفه جـای به زندان نکرده بودم وکردم
به شام،خـانه به ویران نکرده بودم و کردم
نگفتـــه بودی و گفتــــــی اذان زمـأذنۀ نی
به نیزه گوش به قــرآن نکرده بودم وکردم
« ازکتاب "گلاب وگل"
حاج علی انسانی - ص292 »
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً حرام میباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اسارت
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
نمازعشق شکسته نخـوانده بودم وخواندم
قنوت،بازوی بسته نخوانده بودم وخواندم
زنی ز هـاشـــمیان تاکنـــون اسـیر نبودست
دعابه ناقه نشسته نخوانده بودم وخواندم
به دوش،جسم دودختر،نبـرده بودم و بردم
زکینه سنگ زشامی نخورده بودم وخوردم
به قـتلگه به من و دخـــترت چه شد، دیدی
که زنده زنده کـنارت نمـــرده بودم و مُردم
به شـب میان بیابان نرفتـــه بودم و رفتـم
به جستجـوی یتیمــان نرفته بودم و رفـتم
نخفته بودم و خفتم به روی خشت خــرابه
به کوفه گوشۀ زندان نرفتــه بودم و رفتـم
هـــزار رنــگ پریــده ندیـده بــودم و دیدم
شــفق به مـاه چکــیده ندیـده بودم ودیدم
ندیـده بـودم و دیـدم محاسنــت در خون
به داس یاس بریـده ندیــده بـودم و دیدم
به کوفه جـای به زندان نکرده بودم وکردم
به شام،خـانه به ویران نکرده بودم و کردم
نگفتـــه بودی و گفتــــــی اذان زمـأذنۀ نی
به نیزه گوش به قــرآن نکرده بودم وکردم
« ازکتاب "گلاب وگل"
حاج علی انسانی - ص292 »
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً حرام میباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
#امام_حسین_ع
#اسارت
#شام
فاطمه! مادر سادات! چه آمد به سرت؟
شامیان عید گرفتند به قتل پسرت
سنگ و خاکستر و دشنام و کف و زخم زبان
کوچه کوچه شده مزد زحمات پدرت
بوسه از دور به پیشانی بشکسته بزن
اگر افتد به سر پاکِ حسینت نظرت
ت
شانه بر گیسوی زینب بزن و اشک بریز
گر به دروازۀ ساعات بیفتد گذرت
دیگر از چوب و لب خشک نگویم سخنی
بیش از این نیست روا تا که بسوزد جگرت
زینب و گیسوی خونین؛ به خدا حق داری
عوض اشک اگر خون رود از چشم ترت
چون مه نیمه درخشد به کنار خورشید
سر عباس که خود هست حسین دگرت
مادر زینب! از زینب مظلومه بپرس
دخترم! در ملاء عام چه آمد به سرت؟
یا محمّد بنگر حق ذوی القربی را
کشت اولاد تو را امت بیدادگرت
"میثم!" از بس سخن از سوز جگر میگویی
شعر تو در نفس سوخته گشته شررت
#غلامرضا_سازگار
4_5852986070106375519.ogg
زمان:
حجم:
186.5K
#نوحه
#اسارت
#محرم_۱۴۰۴
#مصائب_کوفه
#حضرت_زینب_س
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
تو بر روی نی ، من در محمـلم
قرآن خواندی و ،بردی این دلم
همــــه جهان قربانت حسین
به جان این طفلانت حسین
دوباره جان بخشیـدی به من
ز صوت قرانت حسین(2)
ای جان و برادرم
ای فرزند مادرم
با جان و دلم حسین
تمام طفلان می برم
واویلا ازین عزا(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
در شــــــام بلا ، غوغا می کنم
دشمن را همه رسوا می کنم
با زینب ، بگو حسین
در بین عدو حسین
من خطبه بخوانم و
تو طیب الله گو حسین(2)
با این دیده ی ترم
در راه برادرم
خطیب بازار کوفه و
عزیز و جـان حیدرم
واویلا از این عزا(2)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یابن العسکری، ای صاحب عزا
جان ما همــــه در راهت فدا
دودست ما بر دامان تو
تمام جان ها قربان تو
غروب هر جمعه میشود
(دو چشم ما گریان تو)2
ميخــــونم برای تو
هستم من گدای تو
کی از کعبه بشنوم
(صدای دلربای تو)2
واویلا واویلتا (4)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر و سبک:حاج یوسف حق پرست اشتهاردی (غریب)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═┅─
┄┅✵﷽✵┅┄
#اسارت
#ازکوفه_تاشام
#حضرت_زینب_علیهاسلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
┄┅✿🏴⊰✿⊱🏴✿┅┄
زینبم ، دارم دلی خونبــار ، کَلِّمْنی حسین!
مانده ام در بین این اغیار ، کَلّمْنی حسین!
وای از این غم ، نیست جای دختران فاطمه
در میـان کوچــه و بازار ، کَلّمْنی حسین!
گاهی از بالا نگاهی سوی ما کن همســفر!
سر به روی شانه ام بگذار ، کَلّمْنی حسین!
چند روزِ دوری از تو مثل چندین سال بود
آه از این دلتنگی بســیار ، کَلّمْنی حسین!
حرف بسیار است اما نیست راه گفتــگو
مانده ام در حسرت گفتار ، کَلِّمْنی حسین!
داغ هجده لاله ، سنگین است روی قلب من
کوه غــم را از دلم بردار ، کَلّمْنی حسین!
ای که عمری بوده ای سنگ صبور زینبت
ای همیشه محرم اسرار ، کَلّمْنی حسین!
قاریِ بر نیزه ، ای کهــف الاَمان عالمیـن
باز هم قرآن بخوان ای یار ، کَلّمْنی حسین!
گریه های دخترت بُرد از دلم صبر و قرار
پای نیزه می کند اصرار ، کَلّمْنی حسین!
هر کجــا که نام بابا بر زبان آورده است
دیده از زجر و سنان ، آزار ، کَلّمْنی حسین!
راستــی یادت می آید "کلّمینی فاطمه"؟
روضــه های حیــدر کرار؟ کَلّمْنی حسین!
داغ مادر تازه شد گویا به گوشم می رسد
ناله از بین در و دیوار ؛ کَلّمْنی حسین!
آتش در از مــدینــه شـــعله زد تا کــربلا
باز هم تاریخ شد تکــرار ، کَلّمْنی حسین!
مثل آن خنجر که روی حنجرت خون می گریست
شرمساری دیدم از مسمار ، کَلّمْنی حسین!
آه از آن قومی که حق را سر بریدند از قفا
با عِنــاد و کینــه و انکار ، کَلّمْنی حسین!
روی نیزه جلوهٔ نور حقیقت دیدنیست
ای سرت خورشید شام تار ، کَلّمْنی حسین!
"ما رأیتُ" در بیــابان بلا ، "الّا جمیــل"
ای تمـامـاً جلــوهٔ ایثار ، کَلّمْنی حسین!
کربلا را با خودم تا شام ویران می برم
با خطابه می کنم پیکار ، کَلّمْنی حسین!
پرچمت را آنقَــدَر بالا نگه می دارمش
تا بگیرم از یزید، اقرار ، کَلّمْنی حسین!
با بیانم آتشــی بر شــامیان می افکنم
تا بســوزانم دل اشرار ، کَلّمْنی حسین!
حطبهٔ سجاد و نطق زینبت خواهد نمود
کاخ را بر شــامیان آوار ، کَلّمْنی حسین!
حال با زینب بخوان قبل از خرابه ، روضه ای
در عزای دخترت این بار ، کَلّمْنی حسین!
یاری ام کن بار سنگین مصیبت ، پیش روست
غصه هایت را به من بسپار ، کَلّمْنی حسین!
اندکی سر خم کن و این بار سر را جای دست
روی قلب خسته ام بگذار ، کَلّمْنی حسین!
عمر خود را بعد تو در احتضارم هر زمان
تا بیــاید لحــظهٔ دیـدار ، کَلّمْنی حسین!
┄┅✿🏴⊰✿⊱🏴✿┅┄
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۴/۴/۳۱
لینک کانال اشعار در ایتا↶
https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#کوفه_شام
#اسارت
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#حذف_هشتک_کانال_جایز_نمیباشد
می روی نیزه نشینم کمی آهسته برو
تا تو را سیر ببینم کمی آهسته برو
از رد بوسه ی من نیزه نشینت کردند
اسب ها رد شده و نقش زمینت کردند
از سر نی به من و قافله احسان کردی
صورتت را سپر سنگ نوازان کردی
من اسیر تو شدم مهر تو در سر دارم
لحظه ای نیست که چشم از سر تو بردارم
همه شب سر زده خورشید شدی تابیدی
روی نی دور سر قافله می چرخیدی
من و یک قافله کودک،همه سیلی خورده
خواهرت آینه ی توست اگر پژمرده
جان نمانده ست حسینم به تنم اما حیف
تا حد مرگ سپر شد بدنم اما حیف
صورت کودک تو سوخت خجالت زده ام
ضربه او را به زمین دوخت خجالت زده ام
خنده ای مست به دنبال عذاب آمده است
باز هم حرمله با کاسه ای آب آمده ست
گله ای نیست از این زخم از این تنهایی
ما ندیدیم در این مرحله جز زیبایی
شعر: حسن کردی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─