eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
884 ویدیو
114 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ࿐❁🍃🌹🍃❁࿐ سامره جلوه ی رؤیایی طور است که امشب شب شور است وَ نور است که تا عرش خدا می رود آیینه بیارید و گل و شمع که بزم طرب و عشق و سرور است وَ چشم بد از این جشن به دور است گل فاطمه را لحظه ی زیبای حضور است عزیز دل زهراست همه حاصل زهراست مه کامل زهراست در آغوش پدر چشم گشوده است و ربوده است دل از خیل ملک سیل ملک سوی زمین آمده تا سیر ببیند روی آن ماه جبین مهر یقین نور مبین جلوه ی دین حبل متین را که زمین را به قدومش برکت داد و سماوات عُلی را ... سماوات به رقص آمده با نغمه ی شادی که منادی خبر آورده که باغ نبوی برگ و بر آورده ، درخت علوی نو ثمر آورده و دریای ولایت گهر آورده چه گوهر گهر پاک که افلاک شده مات جلالش وَ در ادراک نگنجد به خدا حدّ کمالش که خصالش همه «پیغمبری» است و نفسش «حیدری» و عصمت او «فاطمی» و حلمِ «حسن» شور «حسین» است در او غیرت «عباسی» و در زهد به «سجاد» همانند و َ در علم به «باقر» رود و صدق به «صادق» و ز «موسی» و «رضا» کظم و رضا دارد و رفته است ز تقوا به «تقی» برده نقاوت ز «نقی» هیبت او «عسکری» و شیوه ی او دلبری و جلوه ی حق باوری و مشعل روشنگری است آی همه عالم بالا به تماشا بنشینید گل باغ ولا را ... خدا گفته تبارک به چنین کودک زیبا نمک سفره طاها که دل آراست و رعناست همان یوسف زهراست که روزی ز پس پرده ی غیبت به در آید سحر آید شب ما را و به شمشیر بگیرد سر تزویر و کشد نعره ی تکبیر و زند تکیه به کعبه و بگوید که منم احمد مختار منم حیدر کرار منم حجت دادار منم نور منم نار منم منتقم عترت اطهار منم صف شکن عرصه ی پیکار منم رکن و مقام و حرم و سعی صفایم حجر و خیف و منایم و به تفسیر نشیندَ همه آیات خدا را ... 📝شعر: استاد کمیل کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 ࿐❁🍃🌹🍃❁࿐ ☜گلواژه هاے اهل بیت(ع) ─━⊰┅═•••❃❀❃•••═┅⊱━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ کوچه‌ها خلوت و خاموش شب از جامۀ ظلمت شده چون صحن عزا، خانه سیه‌پوش، تو گویی همه چیز و همه کس گشته فراموش، نه مانده شبحی پیش دو چشمی، نه صدایی رسد از کوچه خلوت زده بر گوش، چرا، می‌شنوم تک تک پا و، شبحی را نگرم می‌رسد از دور، یکی مرد که پوشیده رخ و از رخ مستور، به هر کوچۀ تاریک دهد نور، گمان می‌کنم این مرد کلیم‌الله آن کوچه بُوَد آه ببینید کجا می‌رود و چیست ورا نیت و منظور؟ چه آرام وخموش است، دلش بحر خروش است، ببینید که انبان پر از نان و پر از دانۀ خرماش به دوش است به گمانم که به ویرانه فقیری دل شب منتظر اوست که از گوشه ویرانه ندا می‌دهد ای دوست کجایی که بگیری دل شب باز سراغ فقرا را؟ عجبا عرش خداوند مکان کرده به ویرانه سرایی بگرفته است به دامن سر یک پیر فقیری که ندارد به جز از دیدۀ اعما و تن خسته و دست تهی‌اش برگ و نوایی، به لبش ذکر دعایی، به دلش حال و هوایی، نه طبیبی نه دوایی نه غذایی، همگان چشم بصیرت بگشایید و ببینید که در دامن ویرانه امیری شده هم صحبت و دلباختۀ پیر فقیری، اگر آن پیر بپرسد تو که هستی؟ گل لبخند ز جان بخش لبش روید و در پاسخ آن پیر بگوید که فقیری شده در این دل شب یار فقیری، عجبا باز به دوشش یکی انبان و گرفته است ره کوچه و پوید سوی ویرانۀ دیگر که به ایتام زند سر، ببرد بر همه از لطف و کرم باز غذا را. کیستی؟ ای همه جا روی تو پیدا که ندیدند و نگفتند که هستی؟ تو همان شیر خدایی، تو چراغ شب تنهاییِ خیل فقرایی، تو به احزاب و اُحد یار رسول دو سرایی، تو به ایتام، پدر در دل ویرانه سرایی، تو گهی هم سخن چاه و گهی پهلوی نخلی، به زمین چهره گذاری، ز بصر اشک بباری و گهی می‌چکد از قبضۀ تیغت به زمین خون عدو در صف پیکار، گهی مرحب خیبرکشی و عمرو به شمشیر شرربار، گهی دست تو در سلسلۀ خصم ستمکار، گهی وصله زنی کفش خود ای حجت دادار، گهی قلۀ عرشی و گهی حفر قناتت بوَد ای دست خدا کار، گهی عرش مکانی و گهی خانه نشینی، گهی استاد به جبرییل امینی و گهی یاور آن پیرزن مشک به دوشی، نتوان گفت که هستی تو، که هستی، تو بگو تا بشناسیم به توفیق بیان تو خدا را. ناسپاسان که به جز مهر و وفا از تو ندیدند، چه شد کز تو بریدند؟ خدا را به چه تقصیر به محراب دعا تیغ کشیدند؟ چرا فرق تو را از ره بیداد دریدند؟ عجب حق تو گردید ادا، پیک خدا داد ندا، آه که شد منهدم ارکان هدا، خفت به خون شیر خدا، گشت به محراب فدا، روح مناجات و دعا، مسجدیان یکسره این نالۀ جانسوز شنیده همه از پنجه غم جای گریبان، جگر خویش دریدند، ز دل ناله کشیدند، ز هر سو، سوی محراب دویدند و بدیدند همه دین خدا در یم خون خفته و از لعل لب خویش گهر سفته و با صورت خونین سخن از فزت و رب گفته، گهی می‌رود از هوش گه از اشک حسن آمده بر هوش، زند خون دل خسته‌اش از زخم جبین جوش، ز سوز جگر سوخته با قاتل خود گفت خدا را به چه جرمی به رویم تیغ کشیدی؟ تو که دیدی ز علی آن همه احسان و وفا را. همه تن اشک فشان دست گشودند که آرند علی را به سوی خانه که ناگاه در آن سوز و غم و درد نگاهی به افق کرد و ندا داد که ای صبح! نشد در همه ایام تو از جیب افق سرزنی و چشم علی پیشتر از سرزدن روی تو بیدار نباشد، عجبا گشت فدا در دل محراب دعا، جان پیمبر، علی آن ساقی کوثر، علی آن فاتح خیبر، علی آن میر مظفر، علی آن روح مکرم، علی آن عدل مجسم، علی آن دادرس امت و مظلوم‌ترین رهبر عالم، به خداوند، به پیغمبر و زهرا که علی کشتۀ عدلی است که خود حاکم آن بوده و خود مجری آن بود، خدا را نشنیدید مگر داد دوا پیش‌تر از کشتن خود قاتل خود را؟ نشنیدید که بخشید ز اکرام و جوانمردی خود تیغ به دشمن؟ نتوان یافت دگر مثل علی گو که بپویند زمین را و سما را. شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گلواژه هاے اهل بیت (ع) ─━⊰۰۰۰═•••❃❀❃•••═⊱۰۰۰━─
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ساقی از خمّ ولایم بچشان باده که امشب به تولای علی مست شوم، بی خبر از هست شوم، عاشق یکدست شوم، سر بکشم، پر بکشم، حلقه ی اقبال زنم، از قفس خاکی تن بال زنم، لب به سخن باز کنم، خوانم و پرواز کنم، گویم و اعجاز کنم، بر دو جهان ناز کنم، مدح علی بر همه آغاز کنم، هان منم و عشق امیرم، به همین عشق اسیرم، که کشد سوی غدیرم، روم و دامن دلدار بگیرم، نگهی افکند آنگونه که صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم، چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه مه و مهر منیری، چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی، همه جا بحر عنایت، همه جا نور لایت، شده از خالق معبود روایت، که بود عید ولایت، ملک و حور و پری، ارض و سما، کوه و چمن، دشت و دمن، ریگ و حجر، نخل و شجر، جنّ و بشر، یکسره کوشند مگر تا شنوند، از دو لب ختم رُسل، فخر سُبل، هادی کل، مدح علی شیر خدا را 🌕࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ جبرئیل آمده از سوی خداوند تعالی، به رخش نور تجلی، به به لبش حکم تولّی، که الا ختم رسالت، گهر بحر جلالت، نبی امی خاتم، پدر عالم و آدم، صلوات از سوی حق بر تو بر آل تو هر دم، به علی باش مبلّغ، به تو امر از طرف خالق سرمد شده، بلّغ، برسان حکم خدا را، وَ بگو گفته ی ما را، که خدا یار تو باشد، اگر امروز زبان را نگشایی و تولای علی را به خلایق ننمایی و دل اهل ولا را نربایی، به خدایی که تو را داده چنین قدر و جلالت، به تو و حیدر و آلت، همه ابلاغ تو باطل شود از بدو رسالت، بگشا لعل لب و بانگ به عالم بزن و سیطره ی کفر و دو رویی همه بر هم بزن از شیر خدا دم بزن اینک بچشان بر همگان جام ولا را 🌕࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چو شنید این سخن از پیک خدا خواجه ی عالم، شرف دوده ی آدم، نبی پاک و مکرم، همه توحید مجسم، لب جانبخش مسیحایی او غنچه صفت باز شد از هم، که الا ای همه حجاج، زن و مرد، ز پیر و ز جوان، خُرد و کلان، باز بگیرید عنان، کز طرف ذات خدای دو جهان آمده فرمان، که بگویم به شما آنچه شده وحی به من از سوی خلاق زمن، خلق در آن برکه شده جمع، چو پروانه که بر دور و بر شمع، بفرمود نبی تا ز جهاز شتران گشت به پا منبر و چشم همه بر قامت پیغمبر و بگذاشت نبی پای بر آن منبر و فرمود بسی حمد و ثنای احد داور و پس خواند یکی خطبه ی غرّای ز هر نقص مبرا، به نوایی که بسی بود دل آرا، به ندایی که زن و مرد شنیدند ز لعل لبش آن طُرفه ندا را 🌕࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سخن ختم رسل برد ز سر هوش زن و مرد، سراپا همگان گوش، به جز نطق محمد همه خاموش، الا ای همه را بار ولایت به سر دوش، مبادا شود این قصه فراموش، که ناگاه نگاه نبی افتاد به رخسار علی، حجت حی ازلی، شیر خداوند جلی، آن به خداوند ولی، فارس میدان یلی، خواند ورا بر روی منبر به کنارش به چنان عزّ و وقارش، صلوات همه ی خلق نثارش، نگه ختم رسل سوی علی، شیفته ی روی علی، گشته ثناگوی علی، آی همه امت احمد بشتابید و بیایید و ببینید، همه دست علی را به سر دست محمد، دو لب خویش گشوده، دل یک خلق ربوده، که هر آنکس که منم رهبر و مولاش، بود تا ابدالدهر علی رهبر و مولاش، علی سرور و آقاش، علی حصن حصین است، علی سرّ مبین است، علی یاور دین است، علی یار و معین است، علی فخر زمان است، علی میر سماوات و زمین است، علی حبل متین است، امام است و امین است، همین است و همین است، علی رهبر و مولاست شما را * علی صوم و صلات است، علی حج و زکات است، علی صبر و ثبات است، علی خضر حیات است، علی نیت و تکبیر، علی حمد و رکوع است، وَ قیام است و قعود است، علی حج و علی کعبه، علی مروه، علی سعی و علی رکن و مفاف است و طواف است، علی اول اسلام، علی آخر اسلام، علی محور اسلام، علی رهبر اسلام، علی سرور اسلام، علی یاور اسلام، علی ردّ و قبول است، علی بحر عقول است، علی جان رسول است، علی زوج بتول است، علی عرش و علی فرش، وَ علی مهر و علی ماه، وَ علی آدم و نوح است، وَ خلیل است و کلیم است و مسیح است، علی یوسف و یعقوب و سلیمان و علی یونس و خضر است، علی فاتح بدر و اُحد و خیبر و احزاب، علی اصل خطاب است، ثواب است و عِقاب است، ظهور است و حجاب است، به ربّی که کریم است و رحیم است و ودود است و غفور است و حلیم است و عظیم است، خدا مثل علی شیر ندارد، دو جهان مثل علی میر ندارد، نتوان یافت همانند علی گر چه بگردید همه ارض و سما را 🌕࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علی شاهد و مشهود، علی عابد و معبود، علی قاصد و مقصود، علی حامد و محمود، علی ذاکر و مذکور، علی ناصر و منصور، علی آمر و مأمور، علی ناشر و منشور، علی ناظر و منظور، علی باب مراد است، علی مرد جهاد است، علی کیست ولی الّه و وجه الّه و عین الّه و باب الّه و نور الّه و سر الّه یکتاست، علی آیت عظماست، علی عالِم اسماست، علی عالی و اعلاست، علی والی و والاست، علی شوهر زهراست، علی واسطه ی فیض الهی است، علی آ
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ___________________________ کیستم من دُر دریای کرامت، ثمر نخل امامت، گل گلزار حسینم، دل و دلدار حسینم، همه شب تا به سحر عاشق بیدار حسینم، سر و جان بر کف و پیوسته خریدار حسینم، سپهم اشک و علم ناله و در شام علمدار حسینم، سند اصل اسارت که درخشیده به طومار حسینم، منم آن کودک رزمنده که بین اسرا یار حسینم، منم آن گنج که در دامن ویرانه یگانه دُر شهوار حسینم، به خدا عمه ساداتم و در شام بلا مثل عمو قبله حاجاتم و سر تا به قدم آینه‌ام وجه امام شهدا را. روز عاشورا که در خیمه پدر از من مظلومه جدا شد، به رخم بوسه زد و اشک فشان رو به سوی معرکه کرب و بلا شد، سر و جان و تن پاکش همه تقدیم خدا شد، به ره دوست فدا شد، حرم الله پر از لشکر دشمن شد و چون طایر بی‌بال پریدم، گلویم تشنه و با پای پیاده به روی خار دویدم، شرر از پیرهنم شعله کشید و ز جگر آه کشیدم که سواری به سویم تاخت و با کعب سنان بر کمرم زد، به زمین خوردم و خواندم ز دل خسته خدا را. شب شد و عمه مرا برد، سوی خیمه و فردا به سوی کوفه سفر کردم و از کوفه سوی شام بلا آمدم و در وسط ره چه بلاها به سرم آمد و یک شب ز روی ناقه زمین خوردم و زهرا بغلم کرد و سرم بود روی دامن آن بانوی عصمت به دلم شعله آهی که عیان گشت سیاهی و ندانم به چه جرم و چه گناهی به جراحات جگر زخم زبانش نمکم زد، دل شب در بغل حضرت زهرا کتکم زد، پس از آن دست مرا بست و پیاده به سوی قافله آورد، چه بهتر که نگویم غم دروازه شام و کف و خاکستر و سنگ لب‌بام و ستم اهل جفا را. همه شب خون به دل و موج بلا ساحل ما شد که همین گوشة ویرانه‌سرا منزل ما شد، چه بگویم که چه دیدم، چه کشیدم، همه شب دم به دم از خواب پریدم، پس از آن زخم زبان‌ها که شنیدم، چه شبی بود که در خواب جمال پسر فاطمه دیدم، چو یکی طایر روح از قفس جسم پریدم، به لبش بوسه زدم دور سرش گشتم و از شوق به تن جامه دریدم، دو لبم روی لبش بود که ناگاه در آن نیمه شب از خواب پریدم، زدم آتش ز شرار جگرم قلب تمام اُسرا را. اشک در دیده و خون در جگر و آه به دل، سوز به جان، ناله به لب، سینه پر از شعله فریاد، زدم داد که عمه پدرم کو؟ بگو آن کس که روی دامن او بود، سرم کو؟ چه شد آن ماه که تابید در این کلبه احزان و کشید از ره احسان به سرم دست نوازش همه از ناله من آه کشیدند و به تن جامه دریدند که ناگه طبقی را که در آن صورت خورشید عیان بود نهادند به پیشم که در آن رأس منیر پدرم بود، همان گمشده قرص قمرم بود، سرشکش به بصر بود و به لب داشت همی ذکر خدا را. چه فروزان قمری بود، چه فرخنده سری بود رخ از خون جبین رنگ، به پیشانی او جای یکی سنگ، لب خشک و ترک خوردة او بود کبود از اثر چوب به اشک و به پریشانی مویش که نگه کردم و دیدم اثر نیزه و شمشیر به رویش بغلش کردم و با گریه زدم بوسه به رگ‌های گلویش نگهش کردم و دیدم دو لبش در حرکت بود به من گفت عزیز دلم اینقدر به رخ اشک میفشان و مزن شعله ز اشک بصرت بر جگرم، آمده‌‌ام تا که تو را هم ببرم، از پدر این راز شنیدم ز دل سوخته یک «یا ابتا» گفتم و پروازکنان سوی جنان رفتم و دیدم عمو عباس و علی‌اکبرِ فرخنده لقا را. حال در شام بوَد تربتِ من کعبه حاجات، همه خلق به گرد حرمم گرم مناجات بیایید که اینجاست، پس از تربت زینب حرم عمه سادات، همانا به کنار حرم کوچک من اشک فشانید، به یاد رخ نیلی شده‌ام، روضه بخوانید به جان پدرم دور مزار من مظلومه بگردید و بدانید که با سن کمم مادر غمخوار شمایم، نه در این عالم دنیا که به فردای قیامت به حضور پدرم یار شمایم، همه جا روشنی چشم گهربار شمایم، همه ریزید چو «میثم» ز غمم اشک که گیرم همه جا دست شما شعر:حاج غلامرضا سازگار 📚منبع کتاب نخل میثم 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─‌ «هیـهات منـا الـذله» خوش آن دل که شود کرب و بلایی / خوش آن سر که رَود بر سر سودای شهیدان خدایی/ خوشا عشق / خوشا عاشقیِ بیغش جان های فدایی / خوشا آن که ندارد / به سر غیر رضای تو هوایی / خوشا آنکه سپارد دل خود را به تو ، ای معنیِ ایمان / تو ای باطن قرآن / حسین بن علی سرور و سالار شهیدان / که در حلقه ی اعداء / در آن دشت بلا یکه و تنها / تن ندادی به ستم ، دست ندادی به ستمگر / وَ فریاد زدی که پسرِ فاطمه را بیعتِ طاغوت بُود ننگ و مخیّر شوم ار بین چنین ننگ و چنان جنگ / من و جنگ / من و شوق ملاقات خدا با رخ خون رنگ / تو مردانه به آن لشکرِ نفرین شده لا گفتی و سازش نپذیرفتی و فریاد زدی "هیهات منا الذله" به آن حلق بریده / به آن ماه / که ناگاه / درخشیده و بر نیزه دمیده / که یک چشمه از آن شور / که یک بارقه ز آن نور/ از آن غیرت مردان سلحشور به ما نیز رسیده / که ما نیز / گرفتار حسینیم / عزادار حسینیم / به جان تشنه دیدار حسینیم / که دلداده یاران وفادار حسینیم / بسیجی ره پیر خمینیم / بُود بر لب ما نیز / خروش شهدا "هیهات منا الذله" بگو باز به آواز رسا / همدمِ خون شهدا / با رجزِ دم به دم کرب و بلا / کز دل ما تا به ابد کینه ظالم نرود ، بر لب ما لعن یزید است / دل ما پی خون خواهی یاران شهید است / نبردیم زخاطر/ نه آن جور و جفا را / نه کودک کشی حرمله ها را / محال است گذاریم کنون دست به دستی / که خون می چکد از آن / محال است بگیریم امان نامه از اینان / نه یک لحظه هراسیم ز تهدید و ز تحریم / نه از فتنه تکفیر / نه زور و زر و تزویر / کنون کاخ سفید آینه ی کاخ یزید است وسزایش همه نفرین ، همه لعن و تبرا / بگو باز به آوای رسا "مرگ بر آمریکا" شعر:محمد مهدی سیار شعر:میلاد عرفان پور 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ صحنۀ محشر کبراست،،،خلایق همه در محکمۀ عدل خداوندحکیم و ،،،همه در وحشت و اندوه عظیمند،،، هراسان همه از خشم جحیمند،،،، گریزد پسر از مادر و مادر ز پسر،،،خلق همه منتظر اجر و ثوابند و عقابند و حسابند و کتابند و عتابند و خطابند،،، نه راهی که گریزند ز تعقیب گناهی،،، نه امیدی نه پناهی،،، همه در محکمۀ عدل الهی ،،،همه جا رفته فرو یکسره در کام سیاهی،،، امم و خیل نبیّین،،، همه در جوش و خروشند و،،، ستادند و به گوشند ،،،که شاید شنوند از طرف ذات خدا،،، حکم خدا را @goollvajhehay_ahlbeyt12 اُممِ گشته پناهنده به نوح و به خلیل‌الله و موسی و مسیح و به سلیمان و به داوود نبیّین همه گویند ،،،که ماراست نگه جانبِ پیغمبر اسلام،،، محمّد که بوَد احمد و محمود،،، به جز او و وصیش علی آن حجت معبود،،، کسی مظهر لطف و کرم خالق دادار نباشد،،، همه با چشم گهربار،،، گریزند سوی احمد مختار،،، که ای رحمت تو سایه فکنده به سر خلق گنه‌کار،،، مگر لطف تو گردد همه را یار،،،نگاهی که رهانی تو از این دایرۀ وحشتِ عظما ،،،دل ما را در آن حال محمّد سخن آغاز کند،،، دست دعا باز کند،،، با احد لم یزلی راز دل ابراز کند،،، از جگر آواز کند،،، بار خدا فاطمه‌ام کو همه دارند به من دیده و من دیده گشودم به سوی عصمت داور که ثنایش شده از جانب تو سورۀ کوثر که تو خواندیش ز لطف و کرمت حضرت صدیقۀ اطهر،،، همه امید رسول است،،، بتول است،،، بتول است،،، و بوَد پاک و مطهر نفس خلق به سینه شده حبس و همه مبهوت و پریشان،،، همه با دیدۀ گریان،،، که ندا می‌رسد از خالق منان،،، همگی چشم بپوشید ز وحشت،،، نخروشید که آید به سوی عرصۀ محشر،،، ثمرِ نخلِ دل پاک پیمبر،،، همه هستِ علی آن هستیِ داور،،، همه بینید جلال و شرف و عزت ناموس خدا را قیامت بوَد آن‌لحظه که زهرا به سوی حشر بیاید،،، به روی خلق ز لطف و کرمش دیده گشاید،،، نه دل احمد و حیدر که دل از دوست و دشمن برباید،،، به لبش خندۀ عفو و به سرش تاج شفاعت،،، به کفش برگۀ آزادی و دندان رسول‌الله و پیشانی بشْکافتۀ حیدر و خون جگرِ نورِ دو عینش،،، حسن و جامۀ خونین حسین ابن علی دست ابوالفضل علمدار،،، دو مظلوم دگر محسن ششماهه و قنداقه خونین علیْ‌اصغر و جبریل امین پیش روی ناقه و پشت سر او حضرت میکال دو سوی دگرِ او ملک‌الموت،،، سرافیل به تعظیم و به تجلیل و به تکبیر و به تسبیح و به تهلیل،،، فزون از عددِ اهل قیامت،،، ملَک آیند و ستایند همه حضرت امّ النّجبا را @goollvajhehay_ahlbeyt12 پس آنگاه ندا می‌رسد از ذات خداوند که محبوبۀ من،،، فاطمه امروز بخواه آنچه که خواهی،،، ز چنین طرفه ندا فاطمه را اشک،،، روان گردد و گوید که الهی اگر امروز مرا اشک روان است به صورت،،، تو گواهی که فقط عاشق دیدار حسینم،،، که رسد باز ندا از طرف ذات خداوند که یا فاطمه ای دخت پیمبر،،، بگشا دیدۀ خود را به سوی عرصۀ محشر نگه فاطمه افتد به یکی پیکرِ بی‌سر که بود پاره‌تر از لالۀ پرپر همه اعضاش جدا گشته ز شمشیر و ز خنجر، زده خون یکسره فواره ز رگ‌های گلویش،،، جگر فاطمه خون گردد و آهی کشد از سینه که محشر بخروشد به ستوه آورد از نالۀ خود ارض و سما را 👇
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ " به طه به یاسین بسیار زیبا 👌 عجب شور وشینے،عجب کاظـمینی دوتا گــــنبد زرد و چنــــد تا کبـوتر چه گلدسته هایی،چه حال وهوایی دو پرچـــم دو گنـــــبد دقیــقا برابر همه گـــــرم راز و نــــیاز و زیارت همه مات و حیران ،همه دیده ها تر قیامت شده در حــــرم مثل محشـر عجب ازدحامے شده ازمحبان حیدر حرم پرشده از هیاهوے زوار از ره رسیده سراسر سلامے به آقـــا جــــوادالائمـــــــه ، سلامے دگرمحضر پاڪ موسے بن جعفر دو دلبر که غـــــــرق صفاے خـدایند به درد دل عــاشــــــقان آشــــــنایند توجه توجـــه چــه حُســــنِ قشنگی که هر دونفر آشناے علے بن موسے الرضایند من از جیــــره خواران ابن الرضـایم گـــداے گـــــدایـان ابـن الرضـــــایم شدم محتــــرم نزد مردم چـــــرا که غــلام غـلامــان ابــــن الرضـــــــایم غم او غم من ، ســـرورش ســرورم که گریان و خنــدان ابن الرضــــایم مرا کرده در بنـد خــــود با عطایش اســـیرے به زنـدان ابـن الرضــــایم بهشـــت دل مـن بُـــوَد کاظـمینــش هـــوایی ایـــــوان ابــن الرضـــــایم شود شاه مشهد خـــودش میــزبانم زمانے کـــه مهـمـــان ابن الرضـــایم هـمه افتخار و غــرورم همین است محـبّ محـــــبان ابــن الرضــــــایم جوادے و جــود از تو معــنا گـرفته عـطا و کــــــرم از درت پا گـــرفته خــدا با قــــــدم هاے با برکـت تو ، ولایت براے علے بن موسـی گـرفته علے بن موسے الرضــــا را تو جـانی نه جــــان رضــــا بلکه جان جهـانی کسے نا امیـــــد از درت بر نگــردد تو هـــم مثل باباے خــود مهـربانی در این خاندان که همـه اهل جودند جــوادِ جــــوادان ایـن خـــــانـدانی تو در کـــودکے بر دو عـــالم امـامی شهادت نصـــیب تو شـد در جـوانی به روے زمیــن بوده اے گـرچـه آقا ولے زندگے کــــــــرده اے آســمـانی نگـفته، تویـی با خبـــــــر از درونم تو درد مــرا از نگاهــــــم بخـــوانی تو باب الحوائـج ، تو باب المـــرادی بده حاجتـــــــم را کـه تو مے توانی شعر:رضا یزدے (اصل) 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ سامره جلوه ی رؤیایی طور است که امشب شب شور است وَ نور است که تا عرش خدا می رود آیینه بیارید و گل و شمع که بزم طرب و عشق و سرور است وَ چشم بد از این جشن به دور است گل فاطمه را لحظه ی زیبای حضور است عزیز دل زهراست همه حاصل زهراست مه کامل زهراست در آغوش پدر چشم گشوده است و ربوده است دل از خیل ملک سیل ملک سوی زمین آمده تا سیر ببیند روی آن ماه جبین مهر یقین نور مبین جلوه ی دین حبل متین را که زمین را به قدومش برکت داد و سماوات عُلی را ،،، @goollvajhehay_ahlbeyt12 سماوات به رقص آمده با نغمه ی شادی که منادی خبر آورده که باغ نبوی برگ و بر آورده ، درخت علوی نو ثمر آورده و دریای ولایت گهر آورده چه گوهر گهر پاک که افلاک شده مات جلالش وَ در ادراک نگنجد به خدا حدّ کمالش که خصالش همه «پیغمبری» است و نفسش «حیدری» و عصمت او «فاطمی» و حلمِ «حسن» شور «حسین» است در او غیرت «عباسی» و در زهد به «سجاد» همانند و َ در علم به «باقر» رود و صدق به «صادق» و ز «موسی» و «رضا» کظم و رضا دارد و رفته است ز تقوا به «تقی» برده نقاوت ز «نقی» هیبت او «عسکری» و شیوه ی او دلبری و جلوه ی حق باوری و مشعل روشنگری است آی همه عالم بالا به تماشا بنشینید گل باغ ولا را،،، @goollvajhehay_ahlbeyt12 خدا گفته تبارک به چنین کودک زیبا نمک سفره طاها که دل آراست و رعناست همان یوسف زهراست که روزی ز پس پرده ی غیبت به در آید سحر آید شب ما را و به شمشیر بگیرد سر تزویر و کشد نعره ی تکبیر و زند تکیه به کعبه و بگوید که منم احمد مختار منم حیدر کرار منم حجت دادار منم نور منم نار منم منتقم عترت اطهار منم صف شکن عرصه ی پیکار منم رکن و مقام و حرم و سعی صفایم حجر و خیف و منایم و به تفسیر نشیندَ همه آیات خدا را،،، شعر:کمیل کاشانی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ کیست این پای کشیده ز همه هست و گرفته سر و جان را به سر دست و به جانان شده پابست و ز صهبای وصال آمده سر مست و گذشته ز تن و جان و سر و افسر دخت و پسر و همسر و هفتاد و دو یار و نفسش سوخته از سوز عطش حنجره‌اش خشک و دلش آتش و چشمش شده دریا نگه دوخته بر نیزه و شمشیر سراپا شده از چار طرف پیکر پاکش سپر تیر و پیامش همه تهلیل و کلامش همه تکبیر به مرآت جمالش شده تفسیر کتاب الله اکبر به گمانم که خداوند بود پیش‌رو و پشت سرش خیل رسولان مکرم، سپهش یوسف و یعقوب و مسیحا و کلیم است و ذبیح است و خلیل‌الله و آدم به سرش سایه پیغمبر اسلام و یمینش ملک آب و یسارش ملک خاک و مطیعش ملک نار و مریدش ملک باد وزنند از جگر سوخته فریاد که: ای بر تو سلام از طرف خلق و خدا باد بده اذن که یک لحظه بگیریم و ببندیم، بکوبیم و بسوزیم سر و جان و تن این قوم دغا را. شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
«بسم رب المهدے» ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به وقت عاشقی ، می خوانم امشب بسم ربّ المهدی زهرا/عزیزحضرت طاها/به نام نامیِ پیغمبرخاتم/امیر عالم وآدم/به نام حضرت مولا/امیر المومنین ، شاهنشه والا /به قدر و کوثر و طاها/ به نام فاطمه ، ام ابیها/ به دستان کریمِ مجتبی و/به نام نامیِ آقای دشت کربلا/که امضا گردد این شعرم به نام پنج تن حالا/به لطف اینکه امشب همره بادصبا، دلدارمی آید/خبرهای خوشی دارد ز کوی یارمی آید/ /چه ماه عالم آرایی دمید از نیمهٔ شعبان/فلک شد نور باران ازحضور طلعت رخشان/برآمد از میان ابرها ، خورشید نورانی/جهان یکسرشد از انوار رویِ او چراغانی/ پر از شور و شعف شد بیت زیبای امام عسکری امشب /عطاکرده خداوند از درِ رحمت ، به نرجس گوهری امشب/ شب از نیمه گذشت و درگه هفت آسمان واشد/چه خورشیدی به تاریکی هویدا شد/که از نورش امید زندگی بر اِنس و جان آمد/بشارت باد ، آری ، مهدی صاحب زمان آمد/ / به یکباره دل خاتون عالم در تپش افتاد/زمان شور و نوا سر داد/زمین شد سر به سر آباد/شکوفا شد میان دامن مادر ، گل نرگس/ ز عطر لالهٔ نرگس ، تمام لاله ها مدهوش/زمین ، محو و سرا پا گوش/که پورعسکری بر لب ، کلام نور می خواند/یکایک نام اجدادش به عشق و شور می خواند/ /شهادت می دهد امشب / به ختم المرسلین احمد/محمّــــد ، نور سرمد/خاتم پیغمبران/آن خسرو خوبان/شهادت بر علی/نورجلی/مولای مظلومان/ شهادت بر جمال عالم آرای حسن/خون حسین ، آن کشتــهٔ دور از وطن/به آیه آیه های کوثر و طاها/به عطر سجده های ناب سجّاد و/به علم باقر دین و/به صدق صادق اهل یقین و/به نام کاظم آن زندانی بغداد/سلامی ازسرجان دادبرشاه خراسان/به نام مظهرجود و سخا پورِِ رضا /به هادی شمس دین ، نور هُدا/به حقانیت وحق امام عسکری /شهادت بر تمامیِ علمدارانِ برحقِ ولایت/و در آخر شهادت می دهد بر ححتِ برحق دوران/هم او که شهریار عالمین است/که خونخواه شهید کربلا جدش حسین است/ /چنین شب در مَهِ شعبان ، چو قدرِ لیلةالقدراست/شب تابیدن خورشید بر روی مَهِ بدر است/همان شب که قدم زد صاحب عصر و زمان بر خاک این عالم/شرف بخشید بر آدم/تماشا دارد امشب دیدن روی دلارایش/پدر ، محو تماشایش/حکیمه ، غرقِ در رخسار زیبایش/ملائک دسته دسته نغمه های شور می خوانند/به یُمنِ مقدمش تفسیر شمس و نور می خوانند/تمام اهل عالم عاشق و شیدای آن خالِ لبِ اویند/همه بیمارآن چشم خمار و تیغِ ابرویند/ /الهی ، در چنین روزی به زودی از پسِ آن پرده غیبت/ببارد بارِ دیگر ، ابر رحمت/بتابد نور عصمت/بر این تاریکی و ظلمت/بپیــچد عطــرِ ناب لالهٔ نرگس در این عالم/سر آید غصه و ماتم/بیاید آن طبیبی که ، دوای دردمندان است/حبیبی که نگاهش مایه آرامش جان است/ /بتاب ای ماه عالمتاب/ که دلهامان شده بی تاب/ امان و اَلامان مولا!/ بیا ای مهدی زهرا/ علم بردار و بگذر از مدینه / امیر و شهریار بی قرینه!/ چراغان کن مزار بی نشان مادرت زهرا/ بگیر از دشمنانت انتقام خون سرداران عاشورا/ به حق سرور و شاه شهیدان/ به حق ساقی طفلان/ بیا و زنده کن یکبار دیگر ، دین و قرآن را/ بیا یاد آوری کن ، معنی و مفهوم انسان را/ /اَلا ای منـجی عالَـم / نگاه عالم و آدم به شمشیر شما مانده/تویی که وارث شمشیر مولایی/امید قلب مجروح حسین و قلب زهرایی/تمام شیعیان امشب به لب ذکر و دعا دارند/تمنای ظهورت را ز درگاه خدا دارند/ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📝رقیه سعیدی(کیمیا) https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال در ایتا👆
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─ ساقی از خمّ ولایم بچشان باده که امشب به تولای علی مست شوم، بی خبر از هست شوم، عاشق یکدست شوم، سر بکشم، پر بکشم، حلقه ی اقبال زنم، از قفس خاکی تن بال زنم، لب به سخن باز کنم، خوانم و پرواز کنم، گویم و اعجاز کنم، بر دو جهان ناز کنم، مدح علی بر همه آغاز کنم، هان منم و عشق امیرم، به همین عشق اسیرم، که کشد سوی غدیرم، روم و دامن دلدار بگیرم، نگهی افکند آنگونه که صد بار شوم زنده و صد بار بمیرم، چه غدیری، چه امیری، چه بشیری، چه مه و مهر منیری، چه قیامی، چه پیامی، چه امامی، چه مقامی، همه جا بحر عنایت، همه جا نور لایت، شده از خالق معبود روایت، که بود عید ولایت، ملک و حور و پری، ارض و سما، کوه و چمن، دشت و دمن، ریگ و حجر، نخل و شجر، جنّ و بشر، یکسره کوشند مگر تا شنوند، از دو لب ختم رُسل، فخر سُبل، هادی کل، مدح علی شیر خدا را 🌕࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ جبرئیل آمده از سوی خداوند تعالی، به رخش نور تجلی، به به لبش حکم تولّی، که الا ختم رسالت، گهر بحر جلالت، نبی امی خاتم، پدر عالم و آدم، صلوات از سوی حق بر تو بر آل تو هر دم، به علی باش مبلّغ، به تو امر از طرف خالق سرمد شده، بلّغ، برسان حکم خدا را، وَ بگو گفته ی ما را، که خدا یار تو باشد، اگر امروز زبان را نگشایی و تولای علی را به خلایق ننمایی و دل اهل ولا را نربایی، به خدایی که تو را داده چنین قدر و جلالت، به تو و حیدر و آلت، همه ابلاغ تو باطل شود از بدو رسالت، بگشا لعل لب و بانگ به عالم بزن و سیطره ی کفر و دو رویی همه بر هم بزن از شیر خدا دم بزن اینک بچشان بر همگان جام ولا را 🌕࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ چو شنید این سخن از پیک خدا خواجه ی عالم، شرف دوده ی آدم، نبی پاک و مکرم، همه توحید مجسم، لب جانبخش مسیحایی او غنچه صفت باز شد از هم، که الا ای همه حجاج، زن و مرد، ز پیر و ز جوان، خُرد و کلان، باز بگیرید عنان، کز طرف ذات خدای دو جهان آمده فرمان، که بگویم به شما آنچه شده وحی به من از سوی خلاق زمن، خلق در آن برکه شده جمع، چو پروانه که بر دور و بر شمع، بفرمود نبی تا ز جهاز شتران گشت به پا منبر و چشم همه بر قامت پیغمبر و بگذاشت نبی پای بر آن منبر و فرمود بسی حمد و ثنای احد داور و پس خواند یکی خطبه ی غرّای ز هر نقص مبرا، به نوایی که بسی بود دل آرا، به ندایی که زن و مرد شنیدند ز لعل لبش آن طُرفه ندا را 🌕࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ سخن ختم رسل برد ز سر هوش زن و مرد، سراپا همگان گوش، به جز نطق محمد همه خاموش، الا ای همه را بار ولایت به سر دوش، مبادا شود این قصه فراموش، که ناگاه نگاه نبی افتاد به رخسار علی، حجت حی ازلی، شیر خداوند جلی، آن به خداوند ولی، فارس میدان یلی، خواند ورا بر روی منبر به کنارش به چنان عزّ و وقارش، صلوات همه ی خلق نثارش، نگه ختم رسل سوی علی، شیفته ی روی علی، گشته ثناگوی علی، آی همه امت احمد بشتابید و بیایید و ببینید، همه دست علی را به سر دست محمد، دو لب خویش گشوده، دل یک خلق ربوده، که هر آنکس که منم رهبر و مولاش، بود تا ابدالدهر علی رهبر و مولاش، علی سرور و آقاش، علی حصن حصین است، علی سرّ مبین است، علی یاور دین است، علی یار و معین است، علی فخر زمان است، علی میر سماوات و زمین است، علی حبل متین است، امام است و امین است، همین است و همین است، علی رهبر و مولاست شما را * علی صوم و صلات است، علی حج و زکات است، علی صبر و ثبات است، علی خضر حیات است، علی نیت و تکبیر، علی حمد و رکوع است، وَ قیام است و قعود است، علی حج و علی کعبه، علی مروه، علی سعی و علی رکن و مفاف است و طواف است، علی اول اسلام، علی آخر اسلام، علی محور اسلام، علی رهبر اسلام، علی سرور اسلام، علی یاور اسلام، علی ردّ و قبول است، علی بحر عقول است، علی جان رسول است، علی زوج بتول است، علی عرش و علی فرش، وَ علی مهر و علی ماه، وَ علی آدم و نوح است، وَ خلیل است و کلیم است و مسیح است، علی یوسف و یعقوب و سلیمان و علی یونس و خضر است، علی فاتح بدر و اُحد و خیبر و احزاب، علی اصل خطاب است، ثواب است و عِقاب است، ظهور است و حجاب است، به ربّی که کریم است و رحیم است و ودود است و غفور است و حلیم است و عظیم است، خدا مثل علی شیر ندارد، دو جهان مثل علی میر ندارد، نتوان یافت همانند علی گر چه بگردید همه ارض و سما را 🌕࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ علی شاهد و مشهود، علی عابد و معبود، علی قاصد و مقصود، علی حامد و محمود، علی ذاکر و مذکور، علی ناصر و منصور، علی آمر و مأمور، علی ناشر و منشور، علی ناظر و منظور، علی باب مراد است، علی مرد جهاد است، علی کیست ولی الّه و وجه الّه و عین الّه و باب الّه و نور الّه و سر الّه یکتاست، علی آیت عظماست، علی عالِم اسماست، علی عالی و اعلاست، علی والی و والاست، علی شوهر زهراست، علی واسطه ی فیض الهی است، علی آ
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ قلم دست گرفتم بنویسم ز ابالفضل / علمدار حسین یار حسین در صف پیکار / به گلزار ولایت گل بی‌خار همان ماه شب تار / همان سید و سالار / و حیران شده‌ام که بنویسم چه برایش / ز اخلاص و صفایش / ز ایثار و عطایش / ز مردی و وفایش ز سخایش چه بگویم که علی حیدر کرار / زده بوسه به دستش نبود هیچ شکستش / نفسش عطر بهشت است و سرشته است خدا آب و گلش را / نبوی سیرت و صورت علوی حشمت و صولت / حسنی حکمت و غیرت / که حسین بن علی گفته به شانش که فدایت شوم ای ماه دلارا... نخورد آب به یاد لب عظشان برادر / و به خود گفت : ابالفضل منوش آب که این رسم وفا نیست / حرم تشنه و تو آب بنوشی / تو مگر وعده ندادی به سکینه گل خوشبوی مدینه / ز عطش تاب ندارد و به گهواره علی خواب ندارد / جگر مشک خنک شد که پر از آب روان شد و روان شد به حرم روح کرم بر روی دوشش علم و دوش دگر مشک برد رشک به هوهوی دم تیغ ابالفضل / سپاهی که فراری است و کاری است به هر کس که زند زخم و کند اخم تداعی کند از غیرت خود / غرش شمشیر علی شیر خدا را... 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌