ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا #هفت_شهر_عشق #شاعر_حاج_مرشد_طریقت #گلـواژه_هــای_اهـل_بـیــت_ع ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ قصد کـردم تا روم در کربــلا امــا نشد اربعـین زائـر شـوم در نیـنوا امــا نشد خواستم تا سر نهم برخاک حیدر شاه دین در نجف گردم به دور مرتضا اما نشد یک نفس در آستانش کار صد طاعت کند شاملم گردد چنـین اجـر و بها اما نشد در دلم بُـد آرزو تـا بلکه بیـنم لحـظه ای گنبدو صحـن و سرا ، ایوان طلا اما نشـد گفته بودم میروم آنجا که باب رحمت است حل کند تا مشکلم مشکل گشـا اما نشد در طریق یـا حسـین همراه خیل عاشـقان راه پیمایی کنم از کوفه تا دشت بلا اما نشد تـا ببینـم مسلم و مختار و محـراب علی مسجد سهله کنم سوز و دعـا امـا نشـد از عمـود اولیـن تـا آخرین با اشـک و آه محضــر سقّـا رسم در انتــها امــا نشــد در حریــم حضرت عبــاس میــر هاشمی یــاد آرم زان نــوای یــا اَخا اما نشد در کنار علقمه آنجا که آن شــاه شهید دید عباسش شده دستش جدا اما نشد اذن گیرم از علمدار و روم سوی حسین از حرم تا آن حــرم با صد نــوا اما نشد قتلگاه و خیمـه گاه و بارگــاه حضــرتش بینم و خاکـش نمــایم تــوتــیا امــا نشد اکبر و اصغر حبیـب و قاســم و انصـار او تــا زیارت ها کنـم در آن ســرا امـا نشــد تل زینب در مقـــام دختــر خیــرالنســـا درس صبر و استقامت گیرم از آن با وفا اما نشد در مقام دست عباس و علیِ اکبرو هم اصغرش خاک غـم بـر سـر کنم زان ماجرا اما نشد قبر حُـــــــــر را تا ببینـم من بـدور از کربلا تا کنم در مرقدش توبه به درگاه خدا اما نشد در مقام حضرت صــادق که در بــازار بود یاد آرم زان عزیــز مصطفــی اما نشــد جایگاهِ شیــر و فضّــه بینــم و یاد آورم از بــدن هایی که بــودی سر جدا اما نشد یک شب جمعه بمانم در حریم قدسی اش تا شوم با حضرت صاحب زمانم هم نوا اما نشد پس روم در کاظمیـن آنجا که جان احیـا شود بلکه بوسم مرقد کاظم، جواد ابن الرضا اما نشد بهر دیدار امام هادی و نرجس، امام عسگری هفته ای زائــر شـوم در سـامـــرا امــا نشــد بردلم داغی زسرداب است وسوزم همچوشمع خواستم انجا شوم گرم دعا امــا نشد در مدائن قبر سلمان حسرتش بر دل بماند کرده بودم عهد بینــم آن فضا امــا نشد خواستم تا از عراق عازم شوم در شهر شام بهر دیدار رقیه ، زینب شیر خدا امـا نشد آرزو کــردم ببینم هفت شهــر عشــق را مکه و یثرب عـراق، آن شــهر ها امــا نشد ای"طریقت"در عوض رفتی تو پا بوس رضا قسمتت ایـن بـود ای دل کربـلا امـا نشـد 🖊شاعر: حاج مرشدعلی طریقت 1400/8/15 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نام خدا #میلاد_امام_حسن_عسکری_ع #شاعر_حاج_مرشد_طریقت #گلواژه_هـای_اهل_بیت_ع ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ گلی سر زد از باغِ پیغمبری کند تا به دینِ خدا رهبری چو بگذشت هشتم زِ ماهِ ربیع ولادت نمود ، حضرتِ عسکری وجودش همه عشق و شور و صفا بُوَد طلعتش ، مظهر ِ داوری زِ نسلِ بتول و علی شیرِ حق صفاتش زِ سر تا به پا، حیدری پدر هادی و مادرش هم سَلیل بُود نام ِ او زیب ِ هر دفتری مرامش حسن،خُلق وخویش حسن سِزَد گر به عالم کند سَروری زِ نورش جهان سَر به سَر نور شد زمین و زمان ، زهره و مُشتری بُوَد جدّه اش ، مادرِ مؤمنین درود ِ همه ، برچنین مادری //عروسِ نبی گوهر آورده است یکی وارث از حیدر آورده است/ قمر همچو مِهر،دست وپاجمع کرد چو آمد به عالم ، چنین گوهری میانِ تمامِ بزرگانِ دَهر کُند این پسر ، بر همه مِهتَری غزل هم ، ردیفش کم آورده است به شأن چنین رهبر و سَروری شبِ عاشقان امشب ست، ساقیا بده مِی که غمها ز ِ دلها بَری نیایَد به چشمانِ من خواب هم که امشب بُود ، یک شبِ دیگری بیا ساقیا مِی بده دَم به دَم پیاله پیاله مِیِ کوثری به دل مِیلِ مَستی ، فتاده مَرا زِ جامِ ولایت بده ساغری بزن مطربا چنگ و سازی نواز بِرَقص آمده چون که حور و پَری //عروسِ نبی گوهر آورده است یکی وارث از حیدرآورده است/ دلا شاد باش و بزَن ، کَف به کَف که بَر پا شده ، در سَما محشری به غم گو برو امشبی را که من به پهلو گرفتم دل و دلبری یک امشب شدم فارغ از درد و غم که دارم کنارم گُلِ جعفری شبی را که هِجران به پایان شده زده کلبه ام را نِگارم دَری به کُلِ جهان ، پُشتِ پا میزنم که یارم زده از محبت سَری رُخَش همچو ماه و جَمالش چو مِهر که پَهلو زند ، بر مَهِ خاوری امامی که فرزندِ دلبندِ او به جمله بُوَد همچو تاجِ سری عروسِ نبی گوهر آورده است و او وارث از حیدر آورده است زِ صُلبَش قدم زد به عالم گلی که بر انبیاء می‌کند سَروری اگر غائب است از نظرها ولی به عالم نظارت کند ، رهبری جهان سَر به سَر ، سبز و خرم شود چو ظاهر شود ، زاده ی عسکری شود انتظارِ مُحِبان ، به سَر در آدینه آید چو پیغمبری در اَیامَ او حق شود جلوه گر و اِحیا شود ، سُنّت ِ حیدری بیاید به دستش بُوَد ذوالفقار بگیرد زِ ظالم هم او ، کِیفری نداری تو چیزی ، کَم از دیگران "طریقت" تو که ساکنِ این دَری مَگو درد و دل با کَس و نا کَسی که داری چنین دلبَر و یاوری //عروسِ نبی گوهر آورده است یکی وارث از حیدرآورده است/ 🖊شاعر: حاج مرشدعلی طریقت 1400/8/21 http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌─‌ #میلاد_امام_حسن_عسکری_ع #شاعر_حاج_مرشد_طریقت #گلواژه_هـای_اهل_بیت_ع گلی سر زد از باغِ پیغمبری کند تا به دینِ خدا رهبری چو بگذشت هشتم زِ ماهِ ربیع ولادت نمود ، حضرتِ عسکری وجودش همه عشق و شور و صفا بُوَد طلعتش ، مظهر ِ داوری زِ نسلِ بتول و علی شیرِ حق صفاتش زِ سر تا به پا، حیدری پدر هادی و مادرش هم سَلیل بُود نام ِ او زیب ِ هر دفتری مرامش حسن،خُلق وخویش حسن سِزَد گر به عالم کند سَروری زِ نورش جهان سَر به سَر نور شد زمین و زمان ، زهره و مُشتری بُوَد جدّه اش ، مادرِ مؤمنین درود ِ همه ، برچنین مادری ((عروسِ نبی گوهر آورده است یکی وارث از حیدر آورده است)) قمر همچو مِهر،دست وپاجمع کرد چو آمد به عالم ، چنین گوهری میانِ تمامِ بزرگانِ دَهر کُند این پسر ، بر همه مِهتَری غزل هم ، ردیفش کم آورده است به شأن چنین رهبر و سَروری شبِ عاشقان امشب ست، ساقیا بده مِی که غمها ز ِ دلها بَری نیایَد به چشمانِ من خواب هم که امشب بُود ، یک شبِ دیگری بیا ساقیا مِی بده دَم به دَم پیاله پیاله مِیِ کوثری به دل مِیلِ مَستی ، فتاده مَرا زِ جامِ ولایت بده ساغری بزن مطربا چنگ و سازی نواز بِرَقص آمده چون که حور و پَری ((عروسِ نبی گوهر آورده است یکی وارث از حیدرآورده است)) دلا شاد باش و بزَن ، کَف به کَف که بَر پا شده ، در سَما محشری به غم گو برو امشبی را که من به پهلو گرفتم دل و دلبری یک امشب شدم فارغ از درد و غم که دارم کنارم گُلِ جعفری شبی را که هِجران به پایان شده زده کلبه ام را نِگارم دَری به کُلِ جهان ، پُشتِ پا میزنم که یارم زده از محبت سَری رُخَش همچو ماه و جَمالش چو مِهر که پَهلو زند ، بر مَهِ خاوری امامی که فرزندِ دلبندِ او به جمله بُوَد همچو تاجِ سری ((عروسِ نبی گوهر آورده است و او وارث از حیدر آورده است)) زِ صُلبَش قدم زد به عالم گلی که بر انبیاء می‌کند سَروری اگر غائب است از نظرها ولی به عالم نظارت کند ، رهبری جهان سَر به سَر ، سبز و خرم شود چو ظاهر شود ، زاده ی عسکری شود انتظارِ مُحِبان ، به سَر در آدینه آید چو پیغمبری در اَیامَ او حق شود جلوه گر و اِحیا شود ، سُنّت ِ حیدری بیاید به دستش بُوَد ذوالفقار بگیرد زِ ظالم هم او ، کِیفری نداری تو چیزی ، کَم از دیگران "طریقت" تو که ساکنِ این دَری مَگو درد و دل با کَس و نا کَسی که داری چنین دلبَر و یاوری عروسِ نبی گوهر آورده است یکی وارث از حیدرآورده است شاعر: حاج مرشدعلی طریقت 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد. |↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─