eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
788 ویدیو
85 فایل
🔰 #تولید_اشعار_آئینی 🔰 #تولید_استیکر_عکس_نوشته_مذهبی 💢 تنها کانال #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_1367
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب بنا دارم که قرآن سر بگیرم تا در بهشتِ جانِ جانان پَر بگیرم هر جا قلم دل را کشانَد می‌نشینم تا من سراغ از فاتحِ خیبر بگیرم عرضِ ادب سوی مدینه میکنم تا اذنِ جنان را من ز پیغمبر بگیرم عشقم حسین است و براتِ کربلا را از دستِ پاک و زخمی مادر بگیرم امشب که گلزارِ حسین است آرزویم باید از این دریا فقط گوهر بگیرم مهمانِ شش گوشه شدن یعنی که باید هر جایی از عرشِ خدا لنگر بگیرم گفتم اگر قسمت شود اول در آغوش قنداقه ی نازِ علی اصغر بگیرم هر گوشه از صحن و شبستانِ حرم را صد منبر اشک از روضه ی اکبر بگیرم آنجا که ساقی آب را شرمنده کرده است از دستِ او هم جرعه ای کوثر بگیرم شرمنده ی اشکِ پگاهِ قتلگاهم باید تقاصِ یک سر از کافر بگیرم هر کس به نوعی اشکِ زینب را در آورد من حقِ او را از دمِ خنجر بگیرم یا انتقامِ دردِ او را روزِ محشر از ذوالفقارِ حضرتِ حیدر بگیرم باید رَوم با پای دل کنجِ خرابه یک سر خبر از غربتِ دختر بگیرم از گیسووان سوخته قدری برای زخمِ دلم داروی خاکستر بگیرم از خارِ پایش که ز چوبِ خیزران است قطعاً خبر از شعله های در بگیرم ای بال و پَر بشکسته ای جانم رقیه امشب شد از عشقِ تو قرآن سر بگیرم غرقِ امید دستهای کوچکم تا هر حاجتم را از حی داور بگیرم! http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
من مسلمان شده ی دستِ علی از ازلم باده نوشِ یدِ ساقی ز شرابِ عسلم در جهان نامِ من از جمله جدا گشت که چون علوی مذهبم و شهره ی ضربُ المَثلم دل و جان سوخته ی مکتبِ مظلومیتم شیعه ی شیرِ خدا فاتحِ جنگِ جملم به خودِ کعبه و آن سینه ی صد چاک قسم به جز از گوشه نگاهش نبوَد ماحَصلم من کجا نظم کجا وُ غزل و شعر کجا ولی از عشقِ علی چشمه ی شعر و غزلم گر بمیرم وسطِ سجده به هنگامِ نماز بی تولّای علی خیر نباشد عملم سر به تعظیم نهم موقعِ جان دادن اگر به رخش خیره شوم چون که بیاید اجلم علی ای شاهِ ولایت تویی عِزّ و شَرفم با تو من گُوهرِ اصلم وَ کِه گفتا بدلم http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
به نام خدا """""""""""""""""""""""""""""""""""""""""" نسیمِ عشقِ عطرآگینِ بابا حسرتِ جانت ربوده از کفَت صبر و قرار از جانِ جانانت درونِ حجره در خونت به خود از درد می پیچی برونِ حجره پاکوبان و دست افشان و خندانت سیاهی می رود چشمت به زردی چهره ی ماهت که خونابِ جگر را شسته اشکِ چشمِ گریانت نمیدانیم با آن زن چگونه عمر سر کردی نمک از سفره ات خورد و شکست امّا نمکدانت زنی که باید آرامِ دلِ غمدیده ات باشد ولی با زهرِ کین انداخت آتش در گلستانت پدر در جنتِ طوس و پسر در غربتِ بغداد نداری محرمی دستی کشد بر زخمِ پنهانت به آتش می کشد دل را دمادم آهِ جانسوزت به گوشِ جان چو می آید صدای صوتِ قرآنت دلم امشب ز داغت بی نهایت روضه میخواهد تو غرقِ زهرِ جانکاه و من امّا دردِ هجرانت از آن وقتی که زهرِ کین به جانت کارگر گشته به سمتِ مشهدِ بابا تو بستی پلکِ چشمانت دریغا! در کنارِ تو نبوده یار و غمخواری به گوشت می رسد هر دم فقط شادیِ عدوانت اَباالهادی! تو هم ای کاش چون اکبر به بالینت پدر می زد گلِ بوسه بر آن زخمِ فراوانت غریب و بی کس و تنها میانِ حجره می نالی نپرسیده کسی آخر از احوالِ پریشانت به یادِ کربلا جانت یقیناً مثلِ زهرا سوخت صدای درد می آید چنان از بیت الاحزانت خدا را شکر باز آقا! تو را غسل و کفن کردند چو جدت زیرِ سُمِ کین، نداده کس به جولانت دِگر اکبر به خاک و خون دِگر اصغر در آغوشت رقیه در پیِ راست نرفته شامِ ویرانت اگر مثلِ حسن جدت تو را هم زهرِ کین دادند ندیده لااقل خواهر که خون پُر گشته دامانت علی موسیَ الرضا آقا! تویی صاحب عزا امشب که شورِ روضه بر پا گشت از سمتِ خراسانت به روزِ حشر چون دلها همه در بُهت و حیرانند ببخشا عاشقانت را از آن دریای احسانت! ۱۴۰۰/۴/۱۷ تیر http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
‍ ‍ ‍ ‍به نام خدا یا مظلوم، غریبِ مسلم، غریبِ مسلم، غریبِ مسلم (2) ای مردمانِ کوفی من اون سفیرِ حسینم فرمانبر و مطیعِ شاهنشهِ عالمینم لبیکِ اهلِ کوفه شد آه! یه مسلمِ غریب و تنها تو کوچه ها بی یار و همراه این ظُلمه وَالله، این ظلمه والله مگه شما ای کوفیان، منو اینجا نخوندید و آخه چرا سرِ قول و قرارتون نموندید و پایِ منو تو کوچه هایِ بی کسی کشوندید و منو بی جُرم و بی گنه به خاک و خون نشوندید و یا مظلوم، غریبِ مسلم، غریبِ مسلم غریبِ مسلم یا مظلوم، غریبِ مسلم،غریبِ مسلم، غریبِ مسلم اینجا رو فَرقِ مسلم سنگِ جنایت می باره تو چنگشون اسیر و راهِ فراری نداره این سو و آنسو بُردنم آه! نیرو تنم نمونده والله آخر شده نصیبِ من چاه آه از غریبیییی داد از غریبی ز هَر طرف می کردنم ز تیغِ کینه سنگِ سار مبهوت و حیرون در بدر بی خانمون در این دیار ای کوفیان رحمی کنید چه رسمِ مهمون داریه بگید که تقصرِ منو، بگید گناهِ من چیه دارالعماره بر لبم با عزت و با افتخار یا لافتی الا علی لا سیف الا ذالفقار واویلا آه و واویلا آه و واویلا آه واویلا (4) ۱۴۰۰/۴/۲۷ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
به نام خدا """"""""""""🍃🌺🍃""""""""""" باغبان دستِ گل که بالا بُرد دل و جانِ عدو به یغما برد دستهای مبارکِ خورشید تا خدا سّرِ اِنّما را برد بابِ علمِ نبی امام شد این خبر را صبا چه زیبا برد تا رساند به محضرِ عالم دست اعجاز آشکارا برد تا که بردند نام حیدر را هر کسی بهره ای ز دریا برد هر نسیمی که میرسد بر ما بر لبش ذکرِ عهد مولا برد! ۱۴۰۰/۵/۷ مرداد http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
""""""""""◇🏴◇"""""""""" شورشی پیش از قیامت در زمین بر پا شده زین وقایع کربلا چون محشری معنا شده آدم و جِن و مَلک از این مصیبت در عزا چیست در عالم مگر، این شورشِ عظمی شده می رود در هاله ی غم فرش تا عرشِ خدا سوگوارِ این مصیبت حضرتِ (س)زهرا شده کی شنیدی اینچنین بر حلق ها خنجر نهند کی تو دیدی دشت اینگونه ز خون دریا شده کی تنی اینگونه خود را بر ستم مغلوب دید کی زنی اینگونه غم را با درایت خوب دید دشت بود و صحنه ی تصویرِ درد و یک حسین(ع) خیمه بود و کودکان و اشک و آهِ زینبین یک تنی نازک که جدش پرورد در عِزّ و ناز یک سری شیدا و عاشق در دلش دنیای راز کاش می مردم وَ می مردم نمی گفتم چنین نو نهالِ باغِ زهرا آن عزیز و نازنین در میانِ قتلگه لب تشنه او را می کشند یا در آن صحرای خون در سنگِ خارا می کشند آه آندم با لبِ عطشان فتَد از روی زین در میانِ خاک و خون این تن بغلتد بر زمین حیف این تن که به نعلِ سمِ اسبان می رود هر طرف با خنجرِ ظالمِ به جولان می رود حیف این حنجر به زیر تیغِ برّان می رود حیف این سر با لبِ تشنه به پیکان می رود حیف آن چشمانِ نازش اینچنین پُر خون شده حیف روی ماهِ او با خونِ سر گلگون شده کی روا شد غسلِ او از خون و کافورش ز خاک؟ ریگِ سوزانِ زمین گردد کفن بر جسمِ پاک؟ کی روا شد چوبِ تابوتش ز تیر و نیزه ها کی روا بود آب را پنهان کنند در کوزه ها کی روا که خیمه را با کودکان آتش زنند کی روا غارت به آن ناموس و اموالش زنند این بدن چندین روز مانَد به زیرِ آفتاب از فراق و داغِ او بر فرقِ خود کوبد رباب از شرارِ تشنگی آتش بیوفتد بر دلش تا ز خون گیرد حنا آن زلفِ ناز و کاکلش کس نیامد در بلا حتّی کند یاریِ او یا کمی درمان کند آن زخمه ی کاری او کی توان دارد که زینب روی ماه و انورش تا ببیند همچنان بر نیزه افتاده سرش! ۱۴۰۰/۵/۱۵ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🍃🌺🍃♡°°°
#‍مرثیه_زبانحال_حضرت_زینب_کبری_س ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ برادر قتلگه شده روبرویم یکی تو بگو تا، یکی من بگویم من از غربتِ تو، تو از غربتِ من هر آنچه ستم که به ما کرده دشمن تو از نیزه ها گو که بر دل نشسته من از ناقه گویم که بر گِل نشسته تو از شمر ملعون و خنجر کشیدن چگونه سرت را ز پیکر بریدن تنت را به سمّ ستوران کشیدن من از تل و تپه به مقتل دویدن تو از آه کشیدن، من از خون چشیدن تو از قد کشیدن، من از قد خمیدن بگو شمر بریده چگونه گلویم بگو آب نداده شکسته سبویم  تو را در کفِ مقتل خون بجویم به روی سینه ات نشسته عدویم *برادر قتلگه شده روبرویم یکی تو بگو تا یکی من بگویم* تو از شرحِ کشتن من از دل شکستن تو از سر بریدن من از دل بریدن تو از شرح میدان من از شرح جولان تو از تیغ بران من از جسمِ عریان تو از نای سوزان من از آهِ هجران تو از سوزِ عطشان، من از قلبِ بریان تو از نیزه باران، من از داغ یاران تو از درد مقتل، من از قصه ی تل عطش در لب تو، طپش در گلویم جواب زنانِ حرم را چه گویم تو را جان مادر نظر کن به رویم به یکبار دیگر گلم را ببویم برادر قتلگه شده روبرویم یکی تو بگو تا یکی من بگویم یه چشمم به سویت، یه چشمم به خیمه مبادا سرت را ببینه رقیه که لب تشنه رفته به بالای نیزه بگو چی بگویم جواب سکینه تو از قتلگه گو ز نای دریده که دشمن سرت را چگونه بریده اگر در گمانی که زینب ندیده بدان که صدایت به گوشم رسیده ز تل تا قتلگه به سویت دویده چطور قد خمیده به مقتل رسیده ز داغ تو خواهر گریبان دریده فراق تو موی سرش را کشیده مرا تا به کوفه کشانده عدویم که در کوفه برده همه آبرویم "برادر قتلگه شده روبرویم یکی تو بگو تا یکی من بگویم" تو از مِحنت من، من از ذلت تو تو از حسرت من، من از غربت تو چرا سر بریدن شده قسمت تو چرا دشمن دون کند دعوت تو چرا که شکستنه همه بیعت تو چه آورده او بر سرِ عترتِ تو چرا کشته گشتی تو در روبرویم من از این جنایت چه دارم بگویم چنان بغض گرفته برادر گلویم کمی آهسته تر نظر کن به سویم "برادر قتلگه شده روبرویم یکی تو بگو تا، یکی من بگویم" نبودی ببینی که من چی کشیدم ز دردِ فراقت گریبان دریدم به تا کوفه و شام به پایت دویدم سرت را به نوک و سرِ نیزه دیدم چه طعنه که از دشمن تو شنیدم تمامِ بلا را من از جان خریدم بلای دگر را نذار تا بگویم  که در روبرویم نشسته عدویم برادر قتلگه شده روبرویم یکی تو بگو تا یکی من بگویم! http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ شبِ جمعه دلم میلِ حرم کرد هوای روضه ی مَشک و علَم کرد همه صحن و سرا لبریزِ احساس حرم پُر گشته از عطرِ گلِ یاس چه شوری دارد این ایثار و اخلاص حرم با روضه ی دستانِ عباس رسیده زینب و احساسِ غم کرد و چای روضه را با اشک دم کرد عجب حال و هوایی دارد اینجا بساطِ روضه گشته مشکِ سقا و امشب مادرِ سقا هم آمد یقیناً حضرتِ زهرا هم آمد ز بس که دارد این دردانه را دوست وَ قطعاً روضه خوان اصلاً خود اوست دلش در اضطراب و مو پریشان سرِ عباس را گیرد به دامان بساطِ عاشقی باشد مهیا دلِ ام البنین و داغِ دریا نداند از غمِ طفلان بنالد و یا از ساقیِ عطشان بنالد دریغا نخلِ من از قامت افتاد امان از این ستم ای داد و بیداد الهی شمر تو تشنه بمیری ز من دستانِ سقا را نگیری! اَمیری حُسَینٌ وَ نِعمَ الاَمیر فصرتُ فِداهُ وَ نِعمَ المَصیر 1_معنی متن عربی حسین ع فرمانروای من است و او بهترین فرمانرواست و من فدای او هستم و این بهترین فرجام و سرنوشت است ۱۴۰۰/۶/۴ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ عاقبت این شبِ تاریک سحر خواهد شد به رُخِ حضرتِ خورشید نظر خواهد شد می رسد نوبتِ آن روز که با وعده ی حق_ پسری منتقمِ خونِ پدر خواهد شد ای به قربانِ تو که با نظرِ مهدوی ات خاک هم زیرِ قدم های تو ، زر خواهد شد دلِ غمدیده ی ما گر به وصالت برسد سینه ی سنگی ما ، دُر و گهر خواهد شد آه ، از اینهمه سالی که بدونِ تو گذشت این چه عمریست که در فاصله سر خواهد شد تو بیا ، دیده ی آلوده پس از دیدنِ تو_ عاشقانه به سرِ راهِ تو ، تَر خواهد شد! ۱۴۰۰/۶/۴ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا ◇◇◇◇🏴◇◇◇◇ باز امشب در نگاهت کربلا تصویر شد مرغِ جانت نوحه خوان و واژه ها تکثیر شد تا که بابا را به روی نعشِ اکبر دیده ای سوره ی والفجر او زیباترین تفسیر شد روی دستانِ غمش شش ماهه پرپر می زند آه! آندم کامِ خشکش بی قرارِ شیر شد ناله های جانگدازت می خراشد سینه را چشمِ تو آیینه دار شعبه شعبه تیر شد با دلی از خون پیش آید عمو با مشکِ آب او که می آید چرا پس این رسیدن دیر شد گو فلک آتش به باغِ آرزوهایت زده آن زمان تا حلقِ اصغر با سه شعبه سیر شد پرده ی محمل بلند و دیده ای آنجا زنی در میانِ شام و کوفه بی گنه تحقیر شد تنگ آمد راهِ جاده با حضورِ شامیان هلهله سر داده، ذی‌القربی چنین تعبیر شد می گریستی همچو باران وا مصیبت بر لبت تا که بر دستِ زنان و کودکان زنجیر شد من نگویم مجلسی در مقتلش آورده است شک نکن که عمه جانت از همین جا پیر شد قتلگه وصل و فراق دو کبوتر بوده است از همین جا بود عشقِ داغشان اکسیر شد! ۱۴۰۰/۶/۹ http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt °°°♡🏴🏴🏴♡°°°
به نام خدا ‍ ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ معصومه جان مُردم از این چشم انتظاری داد از غمِ این لحظه های بی قراری معصومه جان نامه نوشتم تا بیایی چشمم به راهت مانده پس آخر کجایی؟ خواهر نوشتم شِکوه کردم از غریبی از روزگارِ محنت و دردِ جدایی یکسال و نیمه که تو را اصلاً ندیدم مُردم ز دردِ انتظارت کی می آیی؟ دیشب تو را در خواب دیدم آمدی تو چون از تو من اصلاً ندیدم بی وفایی معصومه جان مُردم از این چشم انتظاری وا از من و این لحظه های بیقراری بوی تو را حس کرده ام در روح و جانم گوشِ من از سوی تو می آمد صدایی عطرِ قدمهای تو را در تب شنیدم در بسترِ دردم ز جای خود پریدم دیدم تو را گو لحظه ای امّا ندیدم یادِ تو را با کاسه ی زهرم چشیدم دیدم رسیدی در وداعِ آخرِ من آرام عبایم را کشیدی از سرِ من معصومه جان مُردم از این چشم انتظاری داد از غمِ این لحظه های بیقراری گفتی رضا جانم چرا در سوز و تابی؟ گفتم فتاده زهرِ کین بر پیکرِ من در هر نفس با یادِ تو سر کرده ام من مُردم نگه بس که بر این در کرده ام من بس دیده وا کردم تو را آخر ندیدم هجرِ تو را در سینه باور کرده ام من معصومه جان مُردم من از چشم انتظاری داد از غمِ این لحظه های بی قراری 🖊شاعر هستی محرابی http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ