─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسیار سوزناک التماس دعا
#شعر_روضه
#مادر_ادب #ام_البنین_س
#روضه_خوان_عاشورا
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
من کیم ام الادب ام الکمال ام الوفایم
مادر والا مقام چهار مصباح الهدایم
@goollvajhehay_ahlbeyt12
مادر خود خوانده زینب دختر شیر خدایم
فاطمه ام الابالفضل شهید کربلایم
همسر و همسنگر مولا امیرالمومنینم
من عروس فاطمه بنت اسد ام البنینم
چهار اختر داشتم یک روزه وقف ماه کردم
از ولادت با حسین ابن علی همراه کردم
در دل گهواره از ایثارشان آگاه کردم
دور سر گرداندم و تقدیم ثارالله کردم
شیرشان دادم اگر چه از ولادت شیر بودند
شیر نوشیدند اما عاشق شمشیر بودند
من به دست یوسف زهرا گل احساس دادم
در گلستان وفا سه نسترن یک یاس دادم
نیمروزی هستی خود را به خیر الناس دادم
جعفر و عثمان و عون و حضرت عباس دادم
کاش بودی باز فرزندم که می گردید یارش
کاش می شد جان خود را نیز می کردم نثارش
من نمی دانم به من گفتند عباست فدا شد
دست و چشم و فرق او یک لحظه تقدیم خدا شد
@goollvajhehay_ahlbeyt12
کاش می دیدم چگونه حق عباسم ادا شد
کاش می دیدم چگونه دستش از پیکر جدا شد
کاش می دیدم که بر فرقش عمود آهنین زد
کاش می دیدم کدامین ضربه او را بر زمین زد
کاش می شستم به اشک چشم خود زخم تنش را
کاش می آورد بر من یک نفر پیراهنش را
من نمی دانم که بیرون کرد از تن جوشنش را
کاش وقت دادن جان می گرفتم دامنش را
تا شود فردا به نزد حضرت زهرا شفیعم
گاه گاهی روی آرد در بیابان بقیعم
من که اشک خجلت آن آب آور را ندیدم
من که با چشم تلذی های اصغر را ندیدم
من که دیگر سینه ی بی شیر مادر را ندیدم
من که در میدان زبان خشک اکبر را ندیدم
من ندیدم اینکه عباسم چگونه دست و پا زد
تیر دشمن بود در چشمش برادر را صدا زد
من که دیگر مثل زینب جسم بی سر را ندیدم
زیر سم اسب ها نعش برادر را ندیدم
@goollvajhehay_ahlbeyt12
در کنار قتلگه زهرای اطهر را ندیدم
من که اندام کبود چند دختر را ندیدم
کاش در گودال جای دختران نازدانه
پیکر ام البنین می شد کبود از تازیانه
کاش زینب بوی عطر یاس می آورد بر من
زان چه از گودال کرد احساس می آورد بر من
حرفی از حلقوم خیر الناس می آورد بر من
قطعه ای از پرچم عباس می آورد بر من
تاری از زلف علی اکبر نیاوردند بر من
یک نخ از قندافه ی اصغر نیاوردند بر من
نازنین عباسم ای تا پای جان یار حسین
با سر و با دست سرباز فداکار حسین
من به خون چهار فرزندم خریدار حسینم
تو فدایی گشتی اما من عزادار حسینم
گرچه ای دست حسین از تن جدا شد دستهایت
مادری داری که بعد از تو بگریداز برایت
شعر_استاد حاج غلامرضا سازگار
#مادر_ادب #ام_البنین_س
#روضه_خوان_عاشورا
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#امام_حسن_مجتبی_ع
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
کاش گـــردی شــوم و از کرمت
بنشـــینـم بـه کـــنـار حـــرمـــت
کاش چون مــاه ، بـه شبـهای دراز
داشــتـم با حـــرمــت راز و نیــاز
کاش چــون اشک ، کــنـارت افـتم
بـه روی خـــاک مـــزارت افـتم
روی جـانـها همــــه بـر تـربـت تـو
ســوز دلها همــــه از غــربـت تـو
غـربت آن نیسـت که از داغ جوان
قـــد بابا شــــود از غصـــه کـمان
غـربت آن نیست که سر بر سر نی
ره کــنـــد با ســـپـه دشـــمـن طی
غربت آن نیست که باضربت سنگ
چــهره از خــون جبـیـن گردد رنگ
غربت آن است کـــه فـردی مظلوم
شود از کیـــنه ی همسر، مـسمــوم
غـــربـت آن است که بعـد از کُشتن
بـارش تیـــــر ببـــارد بــه بــــدن
تـــیر باریــــد ز بــــس بــر بدنـــت
بـدنـــت گشـــــت یکـــی با کفــنت
قلب احــمد که برایـــت خــون بود
به هــــمه مـــردم عــــالـم فـــرمود
روز محشــــر که همـــه گــــریانـند
اشک ریــــزانِ حــســـن خنــــدانند
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅═༅࿇༅❃༅࿇༅❃༅࿇༅═┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
سـلام مـا بـه رسـول و بـه پـاره ی تـــن او
که هست در دو جهان دست ما به دامن او
سـلام مـا به امامی کـه همـــدم فقـــراست
سـلام مـا به عـزیـــزی که یوسف زهراست
سـلام مـا به امامـی که پاره شـد جگــرش
سـفــر رســید به آخـــر، در آخــــر صفرش
سـلام مـا بـه شـهیدی که مرگ خود طلبید
چوشخص مارگزیده به خویش می پیچید
سـلام مـا بـه رضـا و بـه گــریه ی پسـرش
کــه قاتلـش شــده فــــرزند قـاتـل پـدرش
میان حجـره ی در بسته دست و پا می زد
جواد و حضــرت معـصومه را صدا می زد
کجاروم؟به که گویم؟که سوخت سوره ی نور
گـــرفت شعـــله دلــش با سه دانه ی انگور
تمــــام عــــمـر، غـــم دوستـان کبابش کرد
شـــــرار زهر به یک نیمــه روز آبــــش کرد
به نازنیــــن بدنـش پیـرهن سرشک افشاند
از آن وجودبه جز استخوان وپوست نماند
ز ضعف، دیــده گهی باز کرد و گاهی بست
گهی به پای ســتاد و گـهی به جای نشست
جـــواد، اشـک به رخ نـاله در نهـــادش بود
رضـــا ســرش بـه روی دامـن جوادش بود
پـدر نـظاره بـه مـــاه رخ پســـــر می کرد
پسر ز ســوز جگــــر گــریه بر پدر می کرد
پــــدر نگه به پسرکردوچشم خود را بست
پســــر کشید ز دل آهی وبه سـوگ نشست
الا تمــــام محـــبّان ز دیـــده خـــون بارید
از ایــن وداع، وداعی دگـــــر به یاد آرید
همـــان وداع کــه تنـهـــا عزیـــز پیـغمـــبر
نـهاد صـــــورت خـــود بـر رخ علـی اکبر
پســـر نگاه بـه اشک غـــــم پـــدر می کرد
پــــدر نظاره به خـون ســر پســر می کرد
پــــدر ز داغ پـسر بـاغ لاله در دل داشت
پســـر نشــانه ز زخــــم هــزار قاتل داشت
پـــدر ز خون پسـر صورتش خضـاب شده
پســـر ز سوز عطـش قطره قطره آب شده
پــــدر به چهره ی فرزندخویش چهره نهاد
پســـر کــنار پـدر ناله ای زد و جــان داد،،،
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
سـلام مـا بـه رسـول و بـه پـاره ی تـــن او
که هست در دو جهان دست ما به دامن او
سـلام مـا به امامی کـه همـــدم فقـــراست
سـلام مـا به عـزیـــزی که یوسف زهراست
سـلام مـا به امامـی که پاره شـد جگــرش
سـفــر رســید به آخـــر، در آخــــر صفرش
سـلام مـا بـه شـهیدی که مرگ خود طلبید
چوشخص مارگزیده به خویش می پیچید
سـلام مـا بـه رضـا و بـه گــریه ی پسـرش
کــه قاتلـش شــده فــــرزند قـاتـل پـدرش
میان حجـره ی در بسته دست و پا می زد
جواد و حضــرت معـصومه را صدا می زد
کجاروم؟به که گویم؟که سوخت سوره ی نور
گـــرفت شعـــله دلــش با سه دانه ی انگور
تمــــام عــــمـر، غـــم دوستـان کبابش کرد
شـــــرار زهر به یک نیمــه روز آبــــش کرد
به نازنیــــن بدنـش پیـرهن سرشک افشاند
از آن وجودبه جز استخوان وپوست نماند
ز ضعف، دیــده گهی باز کرد و گاهی بست
گهی به پای ســتاد و گـهی به جای نشست
جـــواد، اشـک به رخ نـاله در نهـــادش بود
رضـــا ســرش بـه روی دامـن جوادش بود
پـدر نـظاره بـه مـــاه رخ پســـــر می کرد
پسر ز ســوز جگــــر گــریه بر پدر می کرد
پــــدر نگه به پسرکردوچشم خود را بست
پســــر کشید ز دل آهی وبه سـوگ نشست
الا تمــــام محـــبّان ز دیـــده خـــون بارید
از ایــن وداع، وداعی دگـــــر به یاد آرید
همـــان وداع کــه تنـهـــا عزیـــز پیـغمـــبر
نـهاد صـــــورت خـــود بـر رخ علـی اکبر
پســـر نگاه بـه اشک غـــــم پـــدر می کرد
پــــدر نظاره به خـون ســر پســر می کرد
پــــدر ز داغ پـسر بـاغ لاله در دل داشت
پســـر نشــانه ز زخــــم هــزار قاتل داشت
پـــدر ز خون پسـر صورتش خضـاب شده
پســـر ز سوز عطـش قطره قطره آب شده
پــــدر به چهره ی فرزندخویش چهره نهاد
پســـر کــنار پـدر ناله ای زد و جــان داد،،،
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاًجایز نمیباشد.
|↲ڪانال:گلواژه هاے اهل بیت (؏)نشر اشعار بروز
─┅══༅࿇༅❃ ༅࿇༅ ❃༅࿇༅══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
نیمه شب غمدیده ماندم، مادرم آمد به یاد
دست و پا پیچیده ماندم، مادرم آمد به یاد
نه عمو بود و نه بابا، نه مرا یک آشنا
ساعتی رنجیده ماندم، مادرم آمد به یاد
گیسویم در دست زجر و زجر میدیدم ز درد
از عدو ترسیده ماندم، مادرم آمد به یاد
با لباس پاره پاره، گوشِ پاره، چشمِ زخم
با کبودِ دیده ماندم، مادرم آمد به یاد
حنجرم دیگر توانِ آه گفتن هم نداشت
در گلو نالیده ماندم، مادرم آمد به یاد
جای سیلی هست روی چهرهی زهرائی اَم
زهرهای نادیده ماندم، مادرم آمد به یاد
زیر دست و پای سَختش، استخوانهایم شکست
بر زمین غلتیده ماندم، مادرم آمد به یاد
بوی عطر یاس آمد، سایهای دیدم کمان
قامتی تابیده ماندم، مادرم آمد به یاد
تا تو با سر آمدی و صورتِ پاشیده ات
من ز هم پاشیده ماندم، مادرم آمد به یاد
نیمه شب صوتِ رسایم، کاخ را ویرانه کرد
ظلم را برچیده، ماندم، مادرم آمد به یاد
تازیانه خوردم اما، تا ابد رزمندهام
بر عدو تازیده ماندم، مادرم آمد به یاد
نایبِ زینب شدم با خطبهی فریادِ خویش
قهرمان نامیده ماندم، مادرم آمد به یاد
تک درختی در خرابه، از تبارِ حیدرم
شاخساری چیده ماندم، مادرم آمد به یاد
کوثرِ بابایم و زهرای بعد از کربلا
پرتوی تابیده ماندم، مادرم آمد به یاد
رهبر شامِ قیامم، دختری فجر آفرین
تا قیامت ایده ماندم، مادرم آمد به یاد
شعر؛ حاج محمود ژولیده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#گودال_قتلگاه
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
اَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الخَضيبِ، اَلسَّلامُ عَلَى الخَدِّ التَّريبِ،اَلسَّلامُ عَلَى الْأَجْسامِ الْعارِيَةِ فِي الْفَلَواتِ،تَنْهَشُهَا الذِّئابُ الْعادِياتُ، وَتَخْتَلِفُ إِلَيْهَا السِّباعُ الضَّارِياتُ.
با حال عاشورایی بخوانید
شده آتش بیار صحرا شمر
جان ندارد برای بلوا شمر
هر که آمد به محضرت امروز
دست خالی نرفت حتی شمر
جان زهرا ! به جانت افتادند
دو سه تا شمر نه چهل تا شمر
سینه ات بالش رقیه ت بود
حیف بر آن نشسته حالا شمر
حق بده لطمه بر سرم بزنم
می زند بر سر تو با پا شمر
گره افتاده ست در مویت
چه کسی وا کند خودم یا شمر ؟
تو خودت گفتی از قفا بزند ؟
به توافق رسیده ای با شمر ؟
وقت ذبح ات تعارفش کردند
همه گفتند که بفرما شمر
قتل وهن است نیت این ها
همگی رفتنه اند اما شمر ...
لب گودال ناسزایی گفت
با همان طعنه کشت ما را شمر
غیرت الله بعد رفتن تو
بد نگاهی کند به زن ها شمر
#علیرضا_خاکساری
#شعر_آئینی_مذهبی_هیئت
#گودال_قتلگاه
#محرمالحرام
#حَیَّ_عَلَی_العَزا
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#زبان_ساده_سوزناک
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
((یا باب الحوائج))
فـرقی نــــداره دیگــــــه روز و شبش
یکی دو روزهِ خـیلی خشکـــه لبش
هرکاری کردیم ولی فایده نداشت
یه ذره هم پاییـــــــن نیـــومد تبش
تکون میدن بچــــــــــهها گهوارهشو
پاک میکنن خـــــــون لبِ پارهشــــو
عمـــههاش اومـدن کـــــــــــنار رباب
آروم کنن مـــــــــادر بیچـــــــــــــارهشو
حالشو هی دیـدم و غصـه خوردم
یه جـــــــوری نالـه میزنـه که مُردم
حســـین! بیـا قــــــنداقشو بغل کن
بعد خــــــــــدا اونو به تو ســـــــپردم
قـــنداقشـــــو بگــــــیر نگاهش کنی
صـــــــورت نازشـــــــــو نوازش کنی
یه وقـت غــــــــرور زینـــــبو نشـــکنی
یه وقت نری از ایـنا خواهش کنی
یه لحظه صَب کن سرشـو ببوسم
گــــــــــونههای لاغرشـــــــــو ببوسم
مـــــــراقـــب ســــفیدی گلوش باش
چـــــونکه نشــــــد حنجرشـو ببوسم
علی داره تـــــور صـــــــــدا میزنـــه
آتیش به قلب بچــــــــــهها میزنـــه
مراقب تیـــــــــــرای حـــــــــــرمله باش
حـــــــــــرمله خیلی بیهــــــوا میزنه
از قفس ســــــینه دلم کنـــــده شد
دوباره سهم گـــریههات خنده شد
هرکی پی آب واســـــهی علی رفت
یه جوری از رباب شــــــــرمنده شد
شعر:آرش براری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
❀࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_ع
#شعر_روضه
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#حذف_هشتک_کانال_جایز_نمیباشد
هر شب جمعـــــه صدای مادر آید از حرم
من تمام عمـــــــــر دنبال صـــــــدای مادرم
میزنـــد نالـه بُنَیَّ کو لباس کهــــــــــنهات؟
کو سـرت کو حنجرت کو یاورت کو دخترم؟
بشکند دست کسی که دست بر مویت زده
گیسویت خاکی شد و من خاک میریزم سرم
هرچه میگردم چرا ترکیب جسمت جور نیست
ســــالها دنبال آن انگشـــــت بیانگشترم
مثل من پیشانیات با تیزی سنگی شکست
درد میگـــــــیرد کـــــــــنار تو دوباره پیکــرم
پیش چشمانم تو را با حوصله سر میبرند
پیکر تو زیر و رو شد پیش چشمان ترم
شعر:قاسم نعمتی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
#شعر_روضه
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#حذف_هشتک_کانال_جایز_نمیباشد
شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده
بر روی اســــرارش خدا پرده کشیده
از راه می آید زنی قـــامت خــــــمیده
لب میگـــــذارد روی حلقــــــوم بریده
فــــــــریادهای یا "بنی" پا بگــــــــــیرد
حیــــــــدر بیاید بازوی زهــــــــــرا بگیرد
روضه نمیخواهد تنی که ســر ندارد
قـــــــربان آن آقا که انگشــــــــتر ندارد
یک تکه ای ســـالم همه پیکر ندارد
جــایی برای بوســـــــــه ی مـادر ندارد
گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بود اینگــــونه شکل گفتگویش
گـــــــــــــــــــوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ
برخیـــــــز آمـــــد مـــــــــادرت زهرا بنیّ
دیدم خودم در عصـــــر عاشورا بنی
افتاده بـودی زیر دســـــــت و پا بنیّ
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حـــــالا به دنبال ســــــرت باید بگردم
از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد
از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه آیه نذر قـــــــــرآنت به هـــم خـورد
راه تو را در گــودی گـــــــــودال بستند
بر پیکر تو نیـــــزه ها را می شکستند
شعر:قاسم نعمتی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#ورودبه_شام
#اول_صفر
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#حذف_هشتک_کانال_جایز_نمیباشد
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر و تشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
شعر:قاسم نعمتی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#حذف_هشتک_کانال_جایز_نمیباشد
آرام گریه کن،،،
آخرکمی بخواب چرا گریه می کنی
با سینۀ کباب چرا گریه می کنی
با ناله نبض توچقدرکُند می زند
با بغض درگلو نفست تُند می زند
آه ای رقیه، جان من آرام گریه کن
آهسته درسکوت دل شام گریه کن
با گریه های خویش قیامت بپا مکن
با ناله اینقدر پدرت را صدا مکن
ترسم برای گریۀ تو سر بیاورند
این جان مانده را زتنت در بیاورند
ای وای من که محشرکبری شروع شد
بار دگر قیامت عظما شروع شد
آرام شو ز گریه وشیون رقیه جان
بابا رسیده با سر بی تن رقیه جان
روپوش را زچهرۀ بابا تو پس بزن
جانت به لب رسیده شمرده نفس بزن
ازگریه های خویش به بابا سخن بگو
از آنچه دیده ای تو به صحرا سخن بگو
یکدم به سیل اشک روانت امان مده
رخسارۀ کبود به بابا نشان مده
بوسه زدی به لعل لب ازجا بلند شو
دیگر بس است دیدن بابا بلندشو
عمه چرا صدای تو دیگر نمی رسد
غمناله ات به گوش من آخر نمی رسد
عطر گلی شنیدی وبیهوش گشته ای
حرفی نمی زنی وتوخاموش گشته ای
درگوش باب خویش چه گفتی که پر زدی
مارا گذاشتی وتو ساز سفر زدی
پرپر شدی وطاقت هجران نداشتی
بر روی داغ های دلم غم گذاشتی
بگذار تا بگریم وکوته سخن کنم
این نیمه شب برای تو فکر کفن کنم
بردوش اهل بیت سه ساله بلند شد
خاموش شد«وفایی» وناله بلند شد
شعر: سیدهاشم وفایی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#شعر_روضه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#کانال_گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
#حذف_هشتک_کانال_جایز_نمیباشد
آتش گرفت مثل سرت موی دخترت
شد پنجه پنجه ای پدرم روی دخترت
آهسته من فقط به تو می گویم ای پدر
چیزی نمانده است ز گیسوی دخترت
مانند مادرت شده این روزهای من
خون می چکد شبانه ز پهلوی دخترت
عمه کمک کند که کمی راه می روم
دیگر توان نمانده به زانوی دخترت
زجر و لگد، حکایت مسمار لعنتی ست
باشد گواه حادثه بازوی دخترت
گفتند بچه ها به تمسخر که صورتش!
بابا مگر که سوخته ابروی دخترت؟
رخسار من عوض شده اما تو غم مخور
حیران نشو عزیز دل از روی دخترت
این نیمه جان خسته فدای سر شما
ناقابل است هدیه ای از سوی دخترت
شعر: حسن کردی
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲کانال گلواژههاے اهلبیت (ع)
#نشر_اشعار_بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─