به نام خدا
#شعر_عاشورایی
#جوانان_حضرت_زینب علیهاالسلام
#قصیده
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
""""""""""""🍃🌺🍃"""""""""""
🔹دو خورشید جهانآرا🔹
دو خورشید جهانآرا، دو قرص ماه، دو اختر
دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو همسنگر...
دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیۀ قرآن...
گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر
به سر شور و به رخ اشک و به کف تیغ و به دل آتش
به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر...
گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری
که قربانی کند در مقدم ثار الله اکبر
بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت
تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور!
دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی
قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر...
سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا
که این دو شاخۀ گل را کنم در مقدمت پرپر
به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری
درخشیدند در میدان چو خورشید فلکگستر
فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت
که رو آورده در میدان دو حیدر یا دو پیغمبر!
یکی میگفت دو خورشید از گردون شده نازل
یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر...
خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه
دو حیدر حملهور گشتند بر دریایی از لشکر
تو گفتی در اُحد تابیده دو بدر جهانآرا
و یا دو حیدر کرار رو آورده در خیبر...
به خاک افتاد جسم پاکشان ناگاه چون قرآن
دریغا ماند زیر دست و پا دو سورۀ کوثر
چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا
به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان در بر...
چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را
درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر
نهان شد در حرم کو را نبیند یوسف زهرا
مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر...
#غلامرضا_سازگار
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🍃🌺🍃♡°°°
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
#شهیدان_کربلا
فرازے از یڪ #ترجیع_بند
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«أوصیکَ بِهذا الغریب»
باز شب جمعه و موکب نعم الحبیب
نام تو بردم وزید از نفسم بوے سیب
شور به پا کرده در هیأت انصار عشق
روضۀ هل من معین، نالۀ أمن یجیب
عشق، نفسگیر شد سینهزنت پیر شد
زود بیا - دیر شد - بر سر نعش حبیب
مهلت ما سررسید لحظۀ آخر رسید
تا نفسے مانده أوصیکَ بِهذا الغریب
«گر بشکافے هنوز خاڪ شهیدان عشق»
میشنوے نوحهاے در غم شیب الخضیب:
«آه از آن ساعتے که با تن چاڪ چاک
نهادے اے تشنه لب صورت خود را به خاک»
آتش عشق است و نیست حرفِ صغیر و کبیر
در طلبت هستیام سوخت أَجِر یا مُجیر
پیر و جوان میرسند سینهزنان میرسند
به کربلا با دَمِ «اے که به عشقت اسیر...»
شور جوانیست این، سوز نهانیست این
تپیده در خاڪ و خون به پاے نعم الامیر
راز رشید من است کاش شهیدت شود
شیر من از کودکے با غم تو خورده شیر
رفت گلم؛ والسلام سایۀ تو مستدام
اے دل من در خیام شورِ دمادم بگیر:
«آه از آن ساعتے که با تن چاڪ چاک
نهادے اے تشنه لب صورت خود را به خاک» ..
عرش خدا ولوله ارض و سما در قیام
«واے حسین کشته شد» روضه همین والسلام
ماه محرم کجاست؟ صاحب این دم کجاست؟
سینهزنان را ببین در عطش انتقام
روضه به آخر رسید گریه ولے ناتمام
نالۀ جانسوز کیست از حرمت صبح و شام؟
و أهلُکَ کالعَبید و صُفِّدوا فے الحدید
باید از اینجا به بعد روضه بخواند امام
«تا تو شدے کشته ما بیسر و سامان شدیم»
غلغله شد در حرم ولوله شد در خیام
«آه از آن ساعتے که با تن چاڪ چاک
نهادے اے تشنه لب صورت خود را به خاک»
اول دلتنگے است تازه شب آخری
چه کردے اے روضهخوان چه کردے اے منبری
«اے که به عشقت دچار»... «عجب گلے روزگار»...
بر لب ما سالهاست که میکند دلبری
«عشرت عالم فروخت» هر که دمے دید سوخت
رأس تو را در تنور خونے و خاکستری
«جان یارالے جان حسین حامے قرآن حسین»
میکُشدم داغ تو... خاصه اگر آذری...
با تو اگر سرنوشت برد مرا در بهشت
باز بسوزاندم این دو دمِ کوثری:
«آه از آن ساعتے که با تن چاڪ چاک
نهادے اے تشنه لب صورت خود را به خاک»
🖊شاعر: حسن بیاتانی
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐••••✿••••࿐✿࿐
📌 گلواژه هاے اهل بیت (ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#شعر_عاشورایی
#خروج_کاروان_از_مدینه
#ترکیب_بند
« غـــریـب وطــن »
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
غریب وطن نیمهشب از وطن
غریبانه پیش خدا میرود
دلِ شب خدا را صدا میزند
چرا ساکت و بیصدا میرود؟
اجل پیش رو، مادرش فاطمه،
به دنبال او از قفا میرود
به تعجیل رو در کجا میبرد؟
مگر سر برای خدا میبرد؟
صدای جرس آه جان بر لب است
جگرسوز چون نالۀ زینب است
«طِرِمّاح» یک لحظه محمل مران!
خدا را! که وقت نماز شب است
نفسها همه نالۀ یا حسین
دعاها همه سوز و تاب و تب است
به هر منزلی مرگ، چشم انتظار
به هر محملی نغمۀ «یارب» است
شما هم چو مرغ شب، ای ناقهها!
بنالید با زینب، ای ناقهها!
شب است و بیابان پر از ولوله
مدینه دعا کن به این قافله
همانا به شوق وصال خدا
گرفتند از دیگران فاصله
خدا رحم آرد به حال رباب
که بر کف گرفته کمان حرمله
پدر را ببرّند لبتشنه سر
پسر را ببندند در سلسله
شرار جگر شمع محمل شده
نوای جرس آتش دل شده
مدینه دعا کن برای حسین
که خالی بُوَد در تو جای حسین
مدینه مدینه دگر نشنوی
دل شب صدای دعای حسین
مدینه به اهل مدینه بگو
که فرداست روز عزای حسین
خدایت دهد صبر، امالبنین!
که عباس گردد فدای حسین
دلش یاد رخسار پیغمبر است
نگاهش به روی علیاکبر است
مدینه دعا کن که این انجمن
بیایند بار دگر در وطن
از آن بیم دارم که دخت علی
ز شش یوسف آرد یکی پیرهن
از آن بیم دارم که رأس حسین
لب تشنه گردد جدا از بدن
از آن بیم دارم که پرپر شود
چو گل پیکر قاسمبنحسن
الهی به دنبال این کاروان
بُوَد روز و شب اشک «میثم» روان
📝شعر: استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
─━⊰•┅═•••❃﷽❃•••═┅•⊱━─
#ترجیع_بند
#شعر_عاشورایی
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
«شـــهـیـد کـــــوفــه»
همیشــه تا که بُــوَد بر لب مَلَک تهلیل
هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل
درود باد بــه اوّل شهـــید راه حـسین
سلام باد بــه اوّل قــتیل نــسل خلیل
مؤیّد پســــر فاطمــــه، معلّم عشـــق
محرّم آور ذی الحّجه، مسلم بن عقیل
امیر کــشور دل، نایــــب امام حسین
که سیـــدالشّــهدا میکند از او تجلیل
به خط عشق و وفا و شهادت و ایثار
پیام اوست طریق و قیام اوست دلیل
ز اوج طبع «ریاضی»به مدح او بیتی
نزول یافـــت به طبعـــم چو آیۀ تنزیل
چه شعرنغز ولطیفی،سزدکه از این بیت
شود دو مصرع ترجــیعبنـد من تکمیل
«سلام خــالق مــنان سلام جـــبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
زهی به مسلم وایمان وعشق و ایثارش
که چشم دوخته عیسی به چوبۀ دارش
دو دست بسته به بازار کوفه میبینم
هـزار یوسف مصـــری اســـیر بازارش
اگر چه در دل شب ســر نهاد بر دیوار
بُوَد تمـامی خــلقــت به ظِلِّ دیوارش
دمی گریسـت برای حسیــــن دیدۀ او
که سیدالشهدا خنـده زد به رخسارش
کسی که طاعت او طوع گردن ملک است
کنار کوچه، شب تیره، طوعه شد یارش
ز سیّــدالشّهـدا لحــظهای نشـد غافل
گواه من شب تاریک و چشم بیدارش
نه بر محمّد خود داشت غم نه ابراهیم
نه بیم داشت ز فردا و آخـــر کارش
هماره دیدۀ او میگریسـت بر زینب
که میزنند در این شهر، سنگ بسیارش
خدا کند که به دامان مســجد کوفه
گلاب اشک فشـــانـم به پای زوّارش
«سلام خـالق مــنان سلام جــبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
گلوی تشنه چو جابر فـراز بام گرفت
به زیر تیغ زدست رسول، جام گرفت
سلام داد ، ولی ظـهر روز عاشــــورا
ز سیّدالشّهدا پاســــــخ سلام گرفت
هنوز واقعــۀ کــــربلا نیامـــــده بود
که او اجازۀ جانبازی از امــام گرفت
شهادت شــــهدای قیـــام عاشــــورا
ز خون مسلم از آغاز انسجام گرفت
درود ما به قــیام حسینــــیاش بادا
که نسل خون و شرف درس از این قیام گرفت
«سلام خالــق منان سلام جبــــرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
سفیر کوفه که یک آسمان جلالت داشت
ندانم از چه به صورت غبار غربت داشت
به کوفـــه وارث یک کربلا مصیبت بود
کسی که در دل خودیک جهان محبّت داشت
درون خانۀ هانی نکشــــت دشمن را
ز بس وفا و جوانمردی و مروّت داشت
نهان ز مردم کوفه لبش به هم میخورد
در آن سیاهی شب با حسین صحبت داشت
قسم به حال خوش آخرین نماز شبش
نمـــاز با او، او با نمــــاز الفــت داشت
میان آن همه دشمن گریست بهرحسین
به اشک او قسم، اوگریۀ ولایت داشت
کنار تربــت او میشنـــید گوش دلم
دو مصرعی که به حق یک جهان ملاحت داشت
«سلام خـــالق منــــان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
چو خواست ترشود از آب،کام عطشانش
برون ز دُرج دهان ریخت دُرّ دندانش
سخن ز حنجر خشک حسین میگوید
دهان غرق به خون و گلوی عطشانش
پس از گذشت زمانها به گوش جان همه
رسد ز خانه طـوعه صــــدای قرآنش
روا نبود که با دست کفـر کشته شود
کسی که ثـانی عــــباس بود ایمانش
قسم به فاطمه هرگـز نمیرود نومید
کسی که دست توسل زند به دامانش
«سلام خـــالق مـــنان سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
قسم به آن شب و آن رازهای پنهانی
قسم به چشم تو هنگام اشک افشانی
قسم به همت و ایـثار و غیرت طوعه
قسم به عـــزم تـو و رادمـــردی هانی
قسـم به خـــون گلوی دو ماه پارۀ تو
به اشک نیمه شب آن دو طفل زندانی
تو روی بام و دو طفلت کنار شط فرات
غریبتر ز شهـــیدان شـــدید قربانی
بریدن سر مهـــمان و دعــــوی اسلام
هزار مرتبــه نفـــرین بر این مسلمانی
چه میشود که به قبر تو و دو فرزندت
کنم به اشک دو چشمم گلاب افشانی
هماره تا که سخن بر لب است«میثم» را
به این دو مصرع زیبا کند ثـناخوانی
«سـلام خــالق مــنان سـلام جـبرائیل
سلام شاه شهیدان به مسلم بن عقیل»
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گلواژه های اهل بیت(ع)
─━⊰•••═•••❃❀❃•••═⊱•••━─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
به نام خدا
#شعر_عاشورایی
#جوانان_حضرت_زینب_س
#قصیده
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
« دو خـورشـــید جهـــانآرا »
دو خورشید جهانآرا، دو قرص ماه، دو اختر
دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم سنگر
دو یاس ارغــــــوانی نه، بگـــو دو آیۀ قــرآن
گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هردو را دربر
به سرشور وبه رخ اشک وبه کف تیغ وبه دل آتش
به سیرت،سیرتِ قاسم،به صورت،صورتِ اکبر
گرفته دستشان را برده با خــود زینب کبری
که قــــــــربانی کنـــد در مقــدم ثار الله اکبر
بگفت ای جان جان،جان دوفرزندم به قربانت
تو ابراهیمی و اینان دو اسـمـاعیل ای سرور!
دو اسماعیل نه،دو ذبح کوچک،نه دو قربانی
قبول درگــــهت کن منتی بگــــذار بر خواهر...
سفارش کـرده عبدالله جــــعفر بر من ای مولا
که این دو شــاخۀ گل را کنم در مقدمت پرپر
به اذن یوســـــف زهـــرا دو ماه زینــب کبری
درخشیدند در میدان چو خورشید فلکگستر
فلک در آتـــش غیـــرت، ملک در وادی حیرت
که رو آورده در میدان دوحیدر یا دو پیغمبر!
یکی میگفت دوخورشید از گردون شده نازل
یکی گفـتا دو مه تابـــیده یا دو آســـمان اختر
خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه
دو حیدر حمـلهور گشتــند بر دریایی از لشکر
تو گفــــتی در اُحـــــد تابیده دو بدر جهانآرا
و یا دو حیــــدر کـــرار رو آورده در خیبــــر...
به خاک افتاد جسـم پاکشان ناگاه چون قرآن
دریغـــا ماند زیر دســــت و پا دو سورۀ کوثر
چو بشنید از حرم فریادشــان را یوسف زهرا
به سرعت آمد وبگرفت همچون جانشان دربر...
چو دید از قتلگه آرند آن دو سـرو خونین را
درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر
نهان شد در حـــرم کو را نبیــند یوسف زهرا
مبادا چشم حق گرددخجل ز آن مهربان مادر...
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📍«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
─┅══༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅══┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
─═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═─
دیدم از کودکیت چـرخش شمشیرت را
دوست میداشــتم این گفتن تکبیرت را
#شعر_عاشورایی
#دکتر_سیده_اعظم_حسینی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌«نشر بدون ذکر منبع ونام شاعرجایز نمیباشد.»
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)
──═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═──