eitaa logo
گلواژه‌هاے اهل‌بیت (؏)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
885 ویدیو
115 فایل
🔰 #کانال_مداحی_شعر_آئینی 🔰 #نشر و #گسترش اشعار ناب آیینی 💢 #نشر_اشعار_بروز از #شاعران_شاخص_کشور کانال گلواژه هاے اهل‌بیت (؏) با حضور شاعران کشورے با جدیدترین اشعار آئینی، مداحی و مولودی مدیریت کانال: خادمةالزهرا(س)علیزاده @maddah_67 ایدی جهت تبلیغات👆
مشاهده در ایتا
دانلود
اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْمَأْوى، اَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْزَمَ وَالصَّفا اَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوكِ الْخِباءِاَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ أَهْلِ الْكِساءِ، اَلسَّلامُ عَلى غَريبِ الْغُرَباءِ، سرش آمد بلایی از همه نوع دید چشمش جفایی از همه نوع  از لبش نذر دستگیری ما رفت بالا دعایی از همه نوع ته گودال قتلگاهش خواند زیر لب ربنایی از همه نوع درد زخمش نه بلکه او را کشت درد بی اعتنایی از همه نوع قاتل حجت خدا شده بود لشگر بی حیایی ازهمه نوع روی مرکب از این و ان میخورد ضربه هایی نهایی از همه نوع داشت خولی بی حیا مثل حرمله اشتهایی از همه نوع نیزه داری حریص می انداخت نیزه ی بی هوایی ازهمه نوع زیر هر نعل تجربه بکنند دنده ها جابجایی از همه نوع جهت قتل صبرش اوردند دشمنان حربه هایی از همه نوع میشمارم یکی یکی همه را میکِشم بین روضه فاطمه را همه جا بود صحبت شمشیر صحبت از فرط کثرت شمشیر همه بالاتفاق می گفتند بعد نیزه است نوبت شمشیر دوستان را همه خبر کردند دشنه امد به دعوت شمشیر جه بگوییم از چکاچک ان ؟ گریه دارد حکایت شمشیر کار دست تن ضعیفش داد کینه ی بی نهایت شمشیر وسط دشت ریخت برگ و برش گل زهرا به ضربت شمشیر در تنی تکه تکه پیدا بود شدت هر اصابت شمشیر وقت تقطیع ؛ استخوان هایش شده اسباب زحمت شمشیر زخم هایش همه دهن وا کرد بعد کلی لجاجت شمشیر نیت استلام رویش داشت آه از قصد قربت شمشیر می کشیدند روی صورت او شبث و شمر با خط شمشیر به همین ضربه ها بسنده نشد کم به اشک حسین خنده نشد هرکسی داشت بین دامان سنگ این چنین جمع شد هزاران سنگ همه را کرده بود در خیمه سخت دلواپس و پریشان سنگ  بغض حیدر بهانه ای شده بود تا بگیرد دوباره تاوان سنگ چقدر مثل نیزه جولان داد دم مغرب میان میدان سنگ به بزرگ قبیله رحم نکرد ذره ای هم نداشت وجدان سنگ وسط کشمکش چه می بارید بر سر او شبیه باران سنگ دردش از تیر تیز کمتر نیست مثل تیری سه شعبه سوزان سنگ دهنش را هدف گرفتند آه تا اصابت کند به دندان سنگ لحظات گرسنگی میخورد عوض چند لقمه ی نان سنگ تا همان لحظه های اخر زد بوسه ها بر لبان عطشان سنگ ذره ای هم خطا اگر رفته میکند شهر شام جبران سنگ طلب سکه ی دوچندان کرد ان که انداخته دوچندان سنگ وای از ضربت به پیشانی سر او را شکست یک آن سنگ بهتر ان است تا بگویم که خورده بر ایه های قران سنگ سنگباران او تمام نشد سوره ی فجر احترام نشد وقت گشت و گذار تیر و کمان سخت باشد مهار تیر و کمان چه بگویم که بی خبر باشید ؟ ازقرار و مدار تیر و کمان عصر روز دهم به چشم امد جرات بی شمار تیر و کمان هرکه طوری خودی نشان می داد حرمله پای کار تیر و کمان باز آمد به قصد ازار پدر شیرخواره تیر و کمان رفت بالا همین که دشداشه  شد "سپیدی" شکار تیر و کمان مثل مسمار داغ اینجاهم سینه را کرد پاره تیر و کمان هیچ کس مثل او نخواهد شد تا قیامت دچار تیر و کمان بر دل اهل خیمه داغ گذاشت تا که امد دوباره تیر و کمان کم می امد اگر که تیر ان وقت کعب نی بود یار تیر و کمان حرمله قصد داشت اخر کار سازد از گاهواره تیر و کمان چشم بر راه نوبت خویش اند تیغ های کنار تیر و کمان در بگو و بخند زخم زدند باز هم امدند زخم زدند وای از لحظه ی فرود عمود از قیام و سپس قعود عمود بی گمان بندگی شیطان است حاصل چندتا سجود عمود بچه های امام دل نگران ترس دارند از وجود عمود نفسی تازه کرد سر نیزه از همان لحظه ی ورود عمود غرق خون کرد کاکل او را صاحب بزدل و حسود عمود تار و پود حسین ریخت بهم از زمختی تار و پود عمود سر اقای ما چه اورده رفت و برگشت دیر و زود عمود زخم فرق حسین پس از چیست ؟ بین میدان اگر نبوده عمود باهرانچه که شد زدند او را لگد ازرده کرد پهلو را باعث هرچه دردسر چکمه دارد از هر نظر خطر چکمه دشمنانش امان نمی دادند نیزه میخورد پشت سر چکمه گاه میخورد روی لبهایش گاه میخورد بر کمر چکمه امد از راه ناسزا هم گفت تا زند زخم بر جگر چکمه به کسی چکمه های خود را داد که از او خورد بیشتر چکمه اینکه میراث مادرش زهراست پهلویش میخورد اگر چکمه پای سنگین گریز روضه ماست گریه دارد از این نظر چکمه نذر کردند تا که پرت کنند سوی جسمش چهل نفر چکمه وقت گودال رفتنش زینب چقدر دید دور و بر چکمه در غیاب سنان می امد چوب پیرمردی به صورتش زد چوب شرم دارم ز گفتن خنجر ... این روضه ادامه دارد... شعر: علیرضا خاکساری https://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ وای حسین .... کرب وبلا شده پر از این لهیب می رسد از فلک صدایی عجیب وای حسین کشته شد حرمله با تیر و کمان می زند نیزه به پهلویش سنان می زند وای حسین کشته شد وای ز روی وقلب مصدوم او نیزه نشسته روی حلقوم او وای حسین کشته شد سینه ی او زخمی و پامال شد پاشیده روی خاک گودال شد وای حسین کشته شد وای ز زینب وسکینه ی او شمر نشسته روی سینه ی او وای حسین کشته شد فاطمه یا بنی سر می دهد بر دل افلاک شرر می دهد وای حسین کشته شد با دیدن حسین بین گودال فاطمه افتاده و رفته از حال وای حسین کشته شد تنش به خاک وسر به روی نیزه است گلوی آن سر به گلوی نیزه است وای حسین کشته شد شعر:حاج سید هاشم وفایی 𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ 📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد. |↲گلواژه‌هاے اهل‌بیت (ع)نشر اشعار بروز ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
ای به دستت تیغِ صلح و انتقام مرتضی یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا روضه خوانِ روضه ی لب تشنه ی کرببلا یا اباصالح بیا یا اباصالح بیا جامه ی مشکی بپوشید، سینه را غم آمده ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده تسلیت یابن الحسن ماه محرم آمده ماه ماتم آمده ماه ماتم آمده کوفه شد دارِ مکافات من ای مولای من یاحسین آقای من یاحسین آقای من کُن حَذر از کوفه، برگرد ای همه دنیای من یاحسین آقای من یاحسین آقای من ای حسین جان این دیار پُر محن آخر کجاست در نگاهم آشناست در نگاهم آشناست زينب من اين دیار پُر محن دشت بلاست قتلگاهم کربلاست قتلگاهم کربلاست قرص ماهِ من بیا به روی دامانم نشین حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین صورتم نیلی و پایم خون و آهم شد حزین حال و روزم را ببین حال و روزم را ببین رو سیاه و پُر گناه و غرقِ در آه و بَدم ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین هر چه هستم من، ولی بر دَرگهِ شاه آمدم ربی العفو الحسین ربی العفو بالحسین ای برادر این دوطفل من فدایِ اصغرند هدْیْه های خواهرند در رَه آزادگی بُگذَشْته از جان و سرند هدْیْه های خواهرند عمه دستم را رها کن تا که من یاری کنم بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم دست خود را من سپر وقت گرفتاری کنم بر عمو کاری کنم بر عمو کاری کنم در میانِ معرکه، از خون سر دارم وضو ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو از فَرس افتاده ام، دیگر ندارم رنگ و بو ای عمو جانم عمو ای عمو جانم عمو روی دست من زدی پرپر علیِ اصغرم بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم شد سه شعبه قاتل تو ای گُل نازِ حرم بی قرار و مضطرم بی قرار و مضطرم ای تمامِ حاصل و اُمّید لیلا اکبرم شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم پیکَرت شد پیش چِشمم ارباً اربا اکبرم شِبه طاها اكبرم شِبه طاها اكبرم خیز و بِنْگَر حال من را ای پناه خواهرم ای علمدار حرم ای علمدار حرم گَشته زائر بر تَنِ غرقِ به خونَت مادرم ای علمدار حرم ای علمدار حرم امشب از عرش خدا، بانگ عزا آید به گوش شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو دیگر از فرط عطش، رفته علی اصغر زِ هوش شام تیره سر مشو شام تیره سر مشو امشبی را چون امان عالمی، دارد امان غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان عصر فردا میشود جِسمَش شکار دشمنان غم بِبار ای آسمان غم بِبار ای آسمان میروی از خیمه ها و میکنم بر تو نگاه وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه بعدِ تو دیگر ندارم، من در اين صحرا پناه وعده ی ما قتلگاه وعده ی ما قتلگاه ای زنان باید به دورِ ذوالجناح شیوَن کنید کار مولا شد تمام کار مولا شد تمام بعد از اين رَخت اسارت را دگر بر تن کنید كار مولا شد تمام کار مولا شد تمام آسمان خون و زمين خون و جهان غوغا شده شام عاشورا شده شام عاشورا شده در غمِ شاه شهيدان روضه خوانْ زهرا شده شام عاشورا شده شام عاشورا شده از فراقِ کربلا باشد به سینه ناله ها کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا حَقِ این ماه عزا، کُن اربعین روزی ما کربلا یا کربلا کربلا یا کربلا علی مهدوی نسب