#پیامبر_اعظم_صلوات_الله_علیه_و_آله
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#قصیده_واره
#اول_ماتم
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!
رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است
عرشیان، منتظر واقعهای جانسوزند
چشم قدسینفسان، چشمهٔ زمزم شده است
شب تودیع پیمبر، شهدا میگفتند:
آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است
تا که برچیده شد از روی زمین سایهٔ وحی
آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است
مجتبی گلشنی از لاله به لب، کرد وداع
داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است
باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود
لاله، دلتنگتر از حجلهٔ ماتم شده است
میهمانی، که خراسان شد از او باغ بهشت
میزبان غم او عیسی مریم شده است
از همان روز، که زد سکّه به نامش در طوس
شب، پی کشتن خورشید مصمم شده است
تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول
زهر در ساغر انگور فراهم شده است
راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا
کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است
پایتخت دل صاحبنظران است اینجا
مشهد انگشتنمای همه عالم شده است
گر چه بسیار خطا دیدهای از ما، اما
سایهٔ مهر تو، کی از سرِ ما کم شده است؟
گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس!
باز پیوند من و عشق تو محکم شده است..
🖊محمدجواد غفورزاده
1400/7/14
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#امام_علی_علیه_السلام
#قصیده_واره
#گلـواژه_هـای_اهل_بیت_ع
࿐❀🍃🌺🍃❀࿐
قد أفلَحَ المُؤمِنُونَ
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشمانتظاری بود
«سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر»
سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود
به احترام شکوفایی گل توحید
«سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود
زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل»
در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود
پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت
حرم که محرم اسرار کردگاری بود
صفای آینه از چشم «مَروه» میتابید
شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود
زمین به مقدم مولود کعبه، مینازید
هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود
فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم
سرودشان، غزل عشق و بیقراری بود
سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید
علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود
قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی
علی تمام وجودش، وفا و یاری بود
نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری
علی که جلوۀ آیات جاننثاری بود
چگونه نخل عدالت نمینشست به بار
که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود
امیر ظلمستیز، افسر یتیمنواز!
یگانه آینۀ عدل و استواری بود
همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت
«مدینه» از نَفَس او بنفشهکاری بود
علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید
علی، تبلور ایمان و پایداری بود
علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد
علی، تجلّی ایثار و بردباری بود
جهان کوچک ما حیف درنیافت که او
پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟
قسم به کعبه که سجّادۀ گلافشانش
زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود...
🖊شاعر: محمدجواد غفورزاده
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❀🍃🌺🍃❀࿐
📌 گلواژه هاے اهل بیت (ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#میلاد_امام_سجاد_علیه_السلام
#قصیده_واره
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
« سجادهای به وسعت عشق »
مدینه باز هوای خوشِ بهاری داشت
هوای تازۀ فصل بنفـشــهکاری داشت
چمن شکوفه به گیسوی نخلها میبست
مدینه حالت بُهت و امیدواری داشت
نشسته چشم به راه ستاره، شب تا صبح
مدینه پلک نمیزد که بیقراری داشت..
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
که مهر در قدمش شوق جاننثاری داشت..
جمال روشن این ماه را نگاه کنید
که حُسن یوسف از او رنگ شرمساری داشت
حلاوت از نفسش، چشمه چشمه میجوشید
طروات سخنش جلوۀ بهاری داشت
به سرو، قامت او راستقامتی آموخت
که استقامت و ایمان و پایداری داشت
سجود کرد به سجادهای به وسعت عشق
چه سجدهای که تجلای رستگاری داشت
دخیل بست به قندیل اشک او محراب
که چشمهای ز غبار زمانه عاری داشت
قلم در اول توصیف او به خود لرزید
که در مقام رضا، صبر و استواری داشت
به یک دعای غلامش، به دشت و صحرا ریخت،
سحاب رحمت حق، هر چه اشک جاری داشت
به بوسهای حجرالاسود از لبش گل داد
حریم کعبه از او یاد و یادگاری داشت
هُشام کرد تجاهل اگر در اوصافش
زبان گشود «فرزدق» که شوق یاری داشت
اشاره کرد که فرزند مکه است و منا
اشارهای که حکایت ز حقگزاری داشت
جهانِ کوچک ما، حیف درنیافت که او
چهقدر شوکت و فضل و بزرگواری داشت
شمیم عشق حسین انتشار یافت از او
چرا که ساغر چشمش، گلابِ جاری داشت..
📝شعر: استاد محمدجواد غفورزاده
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❁🍃🌹🍃❁࿐
☜گلواژه هاے اهل بیت(ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#قصیده_واره
#اخلاقی_علوی
#گلواژه_هاے_اهل_بیت_ع
« یا علی مدد »
رها کن غـــــم صورت ظاهری را
قبا کی بپوشاند این لاغری را ؟!
به کهنه لباست بسازی ، خــدایت
نصیبت کند سُندُس و عَبقَــری را
نه هرکس که بالا رود،گشــت بالا
نه هر منبر ارزش دهــد منبری را
به سجده سر از سِرّ حق دربیاری
به پستی نهـــاده خــدا مهتری را
به گــــردن بــیانداز طوق خدا را
همان ذات ازعیب وپستی،بری را
به باطن چه داری؟که فردای محشر
نخواهد خـــرید از تو بازیگری را
خودت راسبک کن ز دنیا،که مرگت
بگیــــرد ز تو آنچــه که میبری را
"تَخَفّف"اگر قصد داری که "تَلحَق"
بنـــــازم پر و بال این بی پری را
عمل در قـــــیامت به تو بازگردد
به دقّت ببین آنچه که میخری را
سرت عاقبت خاک راه است اینجا
برون کن زسرخوی خیره سری را
سرت را فقط خاک پای علی کن
که آنجا ببیــــنی فقط سروری را
غلام علی هر کـــــه شد میتواند
به زیر آورد چـــــرخ نیلوفری را
قلم مـیزنم در ثنایــــش مگر که
به جــا آورم شیوه ی چاکری را
بگیرم دوات از خــــود آب کوثر
قلم ســـــــازم اینبار بال پری را
قلم بشکــــــند زیر بار جمـالش
چسان گویم آن صولت حیدری را؟!
نباشد توان سخن پیش نطقش
نه فردوسی وسعدی و انوری را
فقط دل به مهر علی داده وبس
نخواهیم غیر از علی ،دیگری را
مجو از خسان ،حُبّ شاه ولا را
که گوهرخوش آیدفقط گوهری را
به اعجاز قـرآن تو را میشناسم
کجا التفـــــاتی کنم ساحری را ؟!
وزیر است هارون فقط بعد موسی
نخواهیم گوســــاله ی سامری را
شده طالب حُسنِ تو ماه و انجم
مکن رد ز دکّان خود مشــتری را
به خطبه لبی تر نما تا خطـــیبان
بفهـــــــمند معــنای نازک تری را
به جز تو که مصداق والصابرون ی
که داد آبرو مــــعنی صابــری را ؟!
قسیـــــم جزا و ثوابی به محشر
خدا داده در دســـت تو داوری را
بکش ذوالفقار و بفهمان به دشمن
تفاوت بُوَد سحر و پیغــــمبری را
من از تو طلب دارم آقا خودت را
مکن سدّ راه من انگـــــشتری را
مگر اشک ما دست ما را بــگیرد
مگیر از دو چشمان ما این تری را
گناهان من ســـــد راهم شد آخر
بیا برکن این قلعــــه ی خیبری را
غرض ، گفتن از مدح مولاست ما را
وگرنه نمیخواستـــــــم شاعری را
شعر:عاصی خراسانی(علی مقدم)
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
📌درصورت نشرمطالب ڪانال در دیگر ڪانال ها و گروه های مرتبط،حذف نام شاعر ومنبعِ اشعار شرعاً جایز نمیباشد.
|↲گلواژههاے اهلبیت (ع)نشر اشعار بروز
─┅═࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═┅─
هدایت شده از گلواژههاے اهلبیت (؏)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
به نام خدا
#امام_علی_علیه_السلام
#قصیده_واره
#گلـواژه_هـای_اهل_بیت_ع
࿐❀🍃🌺🍃❀࿐
قد أفلَحَ المُؤمِنُونَ
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشمانتظاری بود
«سه روز» صبح شد و، سایبان «حِجر و حَجَر»
سحابِ رحمت و ابرِ امیدواری بود
به احترام شکوفایی گل توحید
«سه روز» کار حرم عشق و رازداری بود
زِ هجر روی علی، کار «حِجر اسماعیل»
در این سه روز و سه شب، ندبه بود و زاری بود
پس از «سه روز» از آن روی ماه پرده گرفت
حرم که محرم اسرار کردگاری بود
صفای آینه از چشم «مَروه» میتابید
شمیم عاطفه از، «مُستَجار» جاری بود
زمین به مقدم مولود کعبه، مینازید
هوا هوای بهشتی، زمان بهاری بود
فرشتگان خدا، در مقام ابراهیم
سرودشان، غزل عشق و بیقراری بود
سحر به زمزم توحید، آبرو بخشید
علی، که زمزمۀ چشمه در صحاری بود
قسم به وحی و نبوّت که در کنار نبی
علی تمام وجودش، وفا و یاری بود
نشست بر لبش آیات «مؤمنون» آری
علی که جلوۀ آیات جاننثاری بود
چگونه نخل عدالت نمینشست به بار
که اشک چشم علی، گرم آبیاری بود
امیر ظلمستیز، افسر یتیمنواز!
یگانه آینۀ عدل و استواری بود
همین نه «مکّه» از او عطر ارغوانی یافت
«مدینه» از نَفَس او بنفشهکاری بود
علی، تجسّم اخلاص و صبر بود و امید
علی، تبلور ایمان و پایداری بود
علی، به واژۀ آزادگی تَقدّس داد
علی، تجلّی ایثار و بردباری بود
جهان کوچک ما حیف درنیافت که او
پر از کرامت فضل و بزرگواری بود!؟
قسم به کعبه که سجّادۀ گلافشانش
زِ خون جبهۀ او باغ رستگاری بود...
🖊شاعر: محمدجواد غفورزاده
http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
࿐❀🍃🌺🍃❀࿐
📌 گلواژه هاے اهل بیت (ع)
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒
#پیامبر_اعظم_صلوات_الله_علیه_و_آله
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#قصیده_واره
#اول_ماتم
#کانال_مداحی_گلواژه_های_اهل_بیت_ع
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال!
رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است
عرشیان، منتظر واقعهای جانسوزند
چشم قدسینفسان، چشمهٔ زمزم شده است
شب تودیع پیمبر، شهدا میگفتند:
آه از این صبح قیامت، که مجسم شده است
تا که برچیده شد از روی زمین سایهٔ وحی
آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است
مجتبی گلشنی از لاله به لب، کرد وداع
داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است
باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود
لاله، دلتنگتر از حجلهٔ ماتم شده است
میهمانی، که خراسان شد از او باغ بهشت
میزبان غم او عیسی مریم شده است
از همان روز، که زد سکّه به نامش در طوس
شب، پی کشتن خورشید مصمم شده است
تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول
زهر در ساغر انگور فراهم شده است
راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا
کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است
پایتخت دل صاحبنظران است اینجا
مشهد انگشتنمای همه عالم شده است
گر چه بسیار خطا دیدهای از ما، اما
سایهٔ مهر تو، کی از سرِ ما کم شده است؟
گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس!
باز پیوند من و عشق تو محکم شده است..
🖊محمدجواد غفورزاده
1400/7/14
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
✿࿐❁❈❁࿐✿࿐
نشر اشعار بروز از شعرای فرهیخته
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ