|⇦•تشنه جون میدی...
#سینه_زنی بسیار زیبا ویژۀ شبِ جمعه تقدیم به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام و ارواح طیبۀ شهدا با نوایِ سید رضا نریمانی •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
@golvajhehaye_ahlbeyt
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
تشنه جون میدی پیشِ دریایِ آب
مظلومِ من، مظلومِ من
زیرِ نورِ مستقیمِ آفِتاب
مظلومِ من، مظلومِ من
خون از تو رفته چشماتم نیمه باز
مظلومِ من، مظلومِ من
زخماتُ میبندم با چادُر نماز
مظلومِ من، مظلومِ من
آه! روزگارِ من
تنت اُفتاده زخمی کنارِ من
آه! روزگارِ من
بی سَرِ من ، ای نیزه سوارِ من
روزگارِ من،روزگارِ من
آه! روزگارِ زینب
آه! دلِ زارِ زینب
آه! گِله دارِ زینب
آه! روزگارِ زینب
تو آغوشش جمعت کرده جبرئیل
مظلومِ من، مظلومِ من
داره گودالُ میگرده جبرئیل
مظلومِ من، مظلومِ من
زینب عمامه ات رو گم کرده حسین!
مظلومِ من، مظلومِ من
پیرهنت دست به دست میگرده حسین!
مظلومِ من، مظلومِ من
آه! روبرویِ تو
گریه میکنم همش به گلویِ تو
آه! من دعا کردم
گُذرِ نیزه نیوفته به مویِ تو
آه! روزگارِ من
تنت اُفتاده زخمی کنارِ من
آه! روزگارِ من
بی سَرِ من ای نیزه سوارِ من
روزگارِ من،روزگارِ من
آه! روزگارِ زینب
آه! دلِ زارِ زینب
آه! گِله دارِ زینب
با گریه می گردم دنبالِ سَرِت
مظلومِ من، مظلومِ من
انگشتت رو بُردن با انگشترت
مظلومِ من، مظلومِ من
رو به تو کردم گفتم ای بی کفن
مظلومِ من، مظلومِ من
پیشِ چشمِ مادر دست و پا نزن
مظلومِ من، مظلومِ من
آه! اولین بارِ
چشم زینب ترسید، اولین بارِ
آه! اولین بارِ
خونواده ات رو چشمِ نامحرم دید، اولین بارِ
آه! روزگارِ من
تنت اُفتاده زخمی کنارِ من
آه! روزگارِ من
بی سَرِ من ای نیزه سوارِ من
روزگارِ من،روزگارِ من
آه! روزگارِ زینب
آه! دلِ زارِ زینب
گِله دارِ زینب
روزگارِ زینب
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_شب_جمعه
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
#سینه_زنی
@golvajhehaye_ahlbeyt
•┄┅══༻○༺══┅┄•
#روضه__توسل
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
◇◇◇◇🏴◇◇◇◇
پیرمرد بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
چه کردن با این آقا ... فرمود: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی أُمِّی» ... کاش مادر منو به دنیا نمی آورد ... قربونه قبرِ بی چراغت ...
سر سفره به غذا تا نظرش میافتاد
فکر اطفال گرسنه به سرش میافتاد
حال و هوات اربعینیِ ... ان شالله دیگه راهِ حرم باز بشه ... بریم تو موکبا اونجا روضه بخونیم و ناله بزنیم ...
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ ربابُ پسرش می افتاد
گله می کرد زِ چشم بدِ بازاریها
سر بازار همین که گذرش می افتاد
محملِ عمۀ ما را چقدر هول دادن
به خدا از سر بازار بدم می آید ...
گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت زِحال
به دلش روضۀ ذبحِ پدرش می افتاد
این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ گودال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ روزی که زِخیمه نگران زد بیرون
با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون
بی رمق جانب گودال نظر می انداخت
دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون
از تنِ شاه لباسِ عربی را بردن
نیزه از هر طرف پیکرِ او زد بیرون
چادرِ فاطمه را هم به خدا خونی کرد
خونِ آن حنجرِ خشکیده چنان زد بیرون
دورِ ناموسِ خدا حلقۀ نامحرم بود
خواست کاری بکند حیف که فرصت کم بود
آنطرف چشم نوامیس بدستانش بود
اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود
هرکه پرسید ز بازار فقط گفت الشام...
گفت آنقدر بدانید که خولی هم بود
وسط مجلس می تکیه به زینب دادم
چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود
گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت
سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت
#شاعر_سید_پوریا_هاشمی
دستِ تو رو بستن بینِ بیابونا
چقدر کتک خوردی از نامسلمونا
بعدِ چهل سالم هنوز زمین گیری
از خنجرِ کهنه، چقدر تو دلگیری
آخه تو دیدی گوشواره ها رو
چه جوری غارت بردن ...
یادت می افته که خواهراتُ
چه جور اسارت بردن ...
از آهِ تو اینها، اصلاً نترسیدن
جلو چشم مردم آتیش سرت ریختن
چقدر تو رو آزرد بند و طناب آقا
کشوندنت بینِ بزم شراب آقا
چه ناسزاها شنیدی آخه
میدنِ بازار ای وای ...
سختِ ببینی تو عمه هاتُ
میون انظار ای وای ...
مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت
مگه یادم میزه ناموسِ حیدر و جسارت
مگه یادم میره دروازۀ شام و اسارت
ای حسین ...
http://eitaa.com/golvajhehaye_ahlbeyt
°°°♡🏴🏴🏴♡°°°