و باز هم اون ۳۰ نفر ؛ ۱۰ نفر از بین اون جمع رو برگزیدن! و اون ۱۰ نفر راهی کوفه شدن

یک غربالِ بسیار دقیق و جدی چون قرار بود بهتریییین افراد ممکن خدمت امیر المومنین علی علیه السلام برسن!

وقتی رفتن کوفه اون ۱۰ نفربه نمایندگی از خودشون بهترین و فصیح ترین شخص رو انتخاب کردن تا خدمت امیر المومنین برسه و خطابه کنه! نماینده ی اون ها باید عالی ترین ویژگی هارو میداشت ؛ ابروی یمن بود :)

⭕بنظرتون اسم اون شخص که برگزیده ی جمع و کل عالمین و عابدین یمن بود ؛ چی بود ؟

بله....

اونقددددر عاشق امیر المومنین بود! اونقدر در مدح و ثنای ایشون از عمق جون مایه میذاشت ! همون روز وقتی امام ؛ اسمش رو ازش پرسید و گفت ابن ملجم مرادی ام فرمود بخدا قسم تو مرا خواهی کشت !!

ابن ملجم به گریه افتاد ! گفت اقا من غلط بکنم و... ! و گفت پس من سریع برمیگردم به یمن تا اینجا نباشم که خدا ناکرده دست به این کار بزنم !

اما قبل برگشتن مریض شد و از کاروانشون جا موند و توی کوفه موندگار شد :)

و یجا جلوی نفسش کم اورد توی فتنه زمین خورد و فرق سر امامش رو توی مسجد موقع نماز سر به سجده شکافت !!!!!

کشتند حیدر را همسر زهرا را

یکی‍ یه سرطانی‍ داره‍... یکی‍ یه دیابتی‍... یکی‍ یه مریض‍ قلب‍ و عروق‍... یکی‍ نوزاد دو سه‍ ماهش‍،ریه‍ هاش‍ عفونت‍ کرده‍... یکی‍ موئد چکشه‍ با حساب‍ خالی‍... یکی‍ چند ماهه‍ بیکاره‍... یکی‍ تو دادگاست‍ برای‍ طلاق‍ توافقی‍... یکیم‍ دلش‍ کورس‍... «خواستم بگم تنهایی دعا نکن ! »

این شبا خیلیا التماس دعا دارن!

حوالی حرم آقا علی !

بگو کی رفیقمه،غیر خودت(:

بلاخره رسیدیم نجف؟

بلند بگو !

حسین ...

بگو کی دوسم داره؟

غیر خودت!

رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون علی ماندنی نیست ! انا الیه راجعون

حلال کردی رفیق منم؟

💔🚶