#یا_صاحب_زمان_عج
هستم در این زمانه نمکگیر قند او
خود را رها نمیکنم از قید و بند او
بیمار عشق را به مداوا نیاز نیست
رو به طبیب ها نزند دردمند او
میآید او و کاخ ستم واژگون شود
هرگز نمیرسد به ضعیفان گزند او
یوسف رها شد از دل چاه و عزیز شد
این است معجزات طناب بلند او
چوپان اگر که موسی عمران شود چه غم
گرگی نمیرود به سوی گوسفند او
مهر عرق نخورده به پیشانی کسی
شرمندهی کسی نشود مستمند او
گفتا بیا به سوی من، اینجاست زندگی
مرگا به من که گوش ندادم به پند او
ای کاش این نوشته بیاید به چشم او
موزون نوشته ام به امید پسند او
#محسن_غلامحسینی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@goriz_128
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
کنار خال تو خورشید را دیدم کم آورده
و حق دارد اگر خورشید چشمانش نم آورده
غروب جمعه ها را ابر تیره در بغل برده
گمانم آسمان بر تن لباس ماتم آورده
شب از تنهایی اش در بین مردم سخت میترسید
چراغ خیمه ات بر درد شب هم مرهم آورده
به گلها وعده دادم که بهار از راه میآید
به شوق دیدن تو چشم نرگس شبنم آورده
تو را درامتداد آفرینش دیده قرآن که
خطاب اُسْجُدو بر خاک پاک آدم آورده
تو را در کوه ها و در بیابان دیده اند آری
از این بار مصیبت کوه هم قد خم آورده
مگر در شهرها مردم! سراغش را نمیگیرید
که رو سوی بیابان ها عزیز عالم آورده
کجای کوچهی دنیا کدامین ساعت آن را
بگردم تا ببینم که برایت همدم آورده؟
بیا و لاله های کربلا را آبیاری کن
که از بی آبیاش باد صبا عطر غم آورده
#محسن_غلامحسینی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@goriz_128
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان_عج
ای کاش با نگاه مرا خاک پا کند
آنکس که خاک را به نگاهی طلا کند
هرچند زخم میخورم اما فدای او
ای کاش زخم سینه خود را دوا کند
یادم نبود وقت قنوتم دعا کنم
باید خودش برای ظهورش دعا کند
بدجور خاک تشنه خون شهیدهاست
برگرد بلکه از گل رویت حیا کند
باید سپیده جنگ کند با سیاهی و
خورشید را بگیرد و از شب جدا کند
تا در مسیر قبله بگویند آمده است
مردی که کعبه پشت سرش اقتدا کند
#
باید دلی که در غم هجران گرفته است
گریه برای دوری کرب و بلا کند
ای کربلا مرا شب جمعه حلال کن
او جمعه صبح زود میآید، خدا کند...
#محسن_غلامحسینی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@goriz_128
هدایت شده از گریز
#میلاد_امیرالمومنین_علیه_السلام
کسی به غیر علی نیست همنشین علی
نماز سجده کند پیش پای دین علی
زمان مسخر محض است در رکاب رسول
زمانه نقطهی ریزیست در نگین علی
گرفت خاتم او را گدا و گفت به خلق
جوابِ راست در آید از آستین علی
به مُهر سجدهی او غبطه میخورم هر روز
چقدر بوسه گرفتهست از جبین علی
قسم به خوشهی انگور حک به روی ضریح
فرشتهها همه هستند خوشهچین علی
قسم به نقش ضریحش، که میدهد انگور
هر آنچه را که بکارند در زمین علی
یکی به دار ارادت، یکی به داغ غمش
خوشا به حال شهیدان راستین علی
#محسن_غلامحسینی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@goriz_128
#محرم
آخر چه سخت میگذرد دوری از غمت
من سالهاست چشم به راه محرمم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسینی
@goriz_128
#یا_حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با رأس مبارک امام حسین علیهالسلام
یقین دارم عمو از روی نی دائم به یاد ماست
اگر چه شام با نامردمانش در عناد ماست
تصور کن درون شام حال دخترت خوب است
گمان کن در سفر اوضاع بر وفق مراد ماست
من از ناقه نیفتادم فقط خواب بدی دیدم
اگر رنگم پریده، دوری ات رنج زیاد ماست
دم دروازه ساعات هم مهمانمان کردند
تصور کن که آن دروازه هم باب المراد ماست
اگر چه دستمان بسته است اما باز میترسند
به روز آتش و در، قتل مادر... استناد ماست
ولی بابا چه پنهان از تو تاول بسته پاهایم
دویدن پابرهنه در بیابان ها جهاد ماست
پدر! این گوشهای خونی و این چادر خاکی
و این پیراهنی ک سوخته اینجا نماد ماست
سلامش کردم آن مردی که میآمد به سویم را
ولی سیلی زد انگار این جواب اعتماد ماست
گرسنه بودم و گفتم سراغ از ما نمیگیری؟
صدایی گفت در کنج تنور است و به یاد ماست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسینی
@goriz_128
هدایت شده از گریز
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
نشست غصه خود را کمی مرور کند
قرار نیست از این مرحله عبور کند
گشود دفتر نقاشی سه برگش را
کشید صفحه به صفحه زمان مرگش را
کشید مقنعه اش را شبیه آلاله
و دشت کرب و بلا را پر از گل لاله
کشید چشمه ای اما به جز سراب نبود
رباب(س) خیمه به خیمه دوید و آب نبود
و رفت صفحهی بعد و ز سینه آه کشید
کنار خیمه یتیمان بی پناه کشید
کشید خانه خود را کنار بوته خار
کشید اسب علی اکبر بدون سوار
و رفت صفحه آخر به روی ناقه نشست
که صفحه صفحهی دفتر ز رنج ناقه گسست
ز ناقه خورد زمین و چقدر زجر کشید
چقدر زجر کشید و چقدر زجر کشید
به زیر دفتر خود با تمام درد و خطر
نوشت قصه خود را برای رأس پدر
قلم؟ دو تکهی خار... دوات؟ خون جگر
و خاک سرد بیابان برای او دفتر
قلم به لیقه زد و با مرور رنج سفر
نوشت بوسه سرخی به گونه های پدر
نوشت سیلی و طفلی اسیر، درد کشید
نوشت از آنچه که در این مسیر درد کشید
قلم دوباره به لیقه زد و نوشت یتیم
نوشت غیرت و زنهای در خرابه مقیم
به خواب رفت و خودش را بغل گرفت و گریست
عذاب رفت و خودش را بغل گرفت و گریست
پدر رسید و در آغوش اوست، ختم کلام
تمام زندگی اش شد تمام، نقطه تمام
#محسن_غلامحسینی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@goriz_128
#یا_حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
آن شب که سرت خیال برگشتن داشت
انگار که در مسیر خود رهزن داشت
آغوش رقیه ات چه چیزی کم از
آغوش تنور خانه دشمن داشت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسینی
@goriz_128
#حضرت_علی_اصغر_عليهالسلام
هزار سطر نوشتم ولي کتاب نشد
برای از تو سرودن غزل حساب نشد
گمان مکن که دلم بند ديگران شده است
گمان مکن جگرم در غمت کباب نشد
زمین به جوش نیامد و آسمان خشکید
دعای العطش خیمه مستجاب نشد
خراب شد همه آسمان به فرق زمين
ولي چه فايده بنياد غم خراب نشد
هزار قطره برايش گريست مادر، حيف
براي کودک لب تشنه، اشک، آب نشد
لب ترک ترک شیرخواره ی هاجر
شبیه داغ علی اصغر و رباب نشد
حسین گریه نکن این عزا فدای سرت
اگر که سهم لب اصغر تو آب نشد
ندا رسيد که صبرت دهد خدا، کافی است
سرش به نيزه نشست و دلش مجاب نشد
هنوز هم که هنوز است بعد از اين همه سال
کسی ز خیل گدایان تو جواب نشد
قسم به صبح قیامت که وای بر آن کس
که با نگاه علی اصغر انتخاب نشد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسینی
@goriz_128
#حضرت_علی_اصغر_عليهالسلام
تا از مسیر قافلهام با خبر شدی
با انتخاب خویش برایم پسر شدی
قنداقه پیله ای است که پروانه پرور است
پر باز کن که از همهی شهر سر شدی
گویند داغ سرد شود صبر پیشه کن
ای داغ ناتمام چرا تازه تر شدی
میخواستم که آب بگیرم برای تو
اما نخورده آب برایم سپر شدی
در گوش گاهواره بگویید از این به بعد
آرامتر بخواب که بی همسفر شدی
آه ای رباب همسر خود را حلال کن
هرچند داغدار شدی خون جگر شدی
ای بذر سرخ، خاک نشد انتهای تو
در سینه ها جوانه زدی بیشتر شدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسینی
@goriz_128
#حضرت_علی_اصغر_عليهالسلام
ای وای از مصیبت وقتی که آب وا شد
طفلان دو جرعه شاید اما رباب... اصلا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسینی
@goriz_128
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
یا شاهزاده علی اکبر علیه السلام
به صحرا آمد و آورد با خود دلبر خود را
ببینید آسمان آورد با خود اختر خود را
علی نام و محمد خو و زهرایی خصائص را
حسین آورد امام و مادر و پیغمبر خود را
تنش را بی رمق جا میگذارد بین غمها و
به میدان میفرستد جان خود را اکبر خود را
به هر سویی که مرکب بود نامی از علی هم بود
زمین وا کرده زیر پای مرکب دفتر خود را
حسین ای کاش چشمانش به سوی کودکان باشد
گرفتند از جوانش انتقام خیبر خود را
برای آن که لیلا منتظر مانده است در خیمه
در آغوش عبا پیچید کم کم پیکر خود را
عزا آنقدر شرمنده است از صاحب عزا حتی
برای لحظه ای بالا نمیآرد سر خود را
#محسن_غلامحسينی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@goriz_128
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
تقدیم به پیشگاه مقدس شاهزاده علی اکبر(ع)
بلندا، آشکارا، موی چون شام علی اکبر
شود باد صبا از این جهت رام علی اکبر
به رویایم کمند گیسویش را دیده ام عمری است
دل سرگشته ام افتاده در دام علی اکبر
اگر صوت اذانش جاودان مانده است در تاریخ
(موذن زاده) بالا رفته تا گام علی اکبر
رقیه یا رقیه یا رقیه گویم و این ذکر
دل وحشی ما را می کند رام علی اکبر
تو را دیدند و گفتند اکبر است این یا رسول الله؟
از آن دم نام این صنعت شد ایهام علی اکبر
دو صحرای ترک خورده تلاقی میشود با هم
پدر وقتی بگیرد کام از کام علی اکبر
(الف) افتاد (کاف) افتاد (با) افتاد (را) افتاد
به هر سو تکه ای افتاده از نام علی اکبر
سرم بالاست چون مهر محبت از تو را دارم
نوشتم روی سربندم که آقامه علی اکبر
#محسن_غلامحسينی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@goriz_128
#یا_حضرت_عباس_علیهالسلام
تا ماه قدم بر سر مرداب گذاشت
ساحل دستی به پای مهتاب گذاشت
شرمنده شد آب و گفت یک جرعه بنوش
داغ لب خود را به دل آب گذاشت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#حضرت_ابوالفضل_العباس_علیه_السلام
قرار شد برود، مشک اب را برداشت
چه مشک. شیشه عمر رباب را برداشت
برای آنکه بفهمند کیست اقیانوس
کنار رود رسید و نقاب را برداشت
سوال کرد که در بینتان مسلمان نیست؟
سنان، کمان خودش را، جواب را برداشت
مقطعات تنش صفحه های قران بود
حسین صفحه به صفحه کتاب را برداشت
چقدر روز دهم شد ادامه دار، حسین
گمان کنم که ز دنیا شتاب را برداشت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
تاریخ به پیشانی او سنگ کشید
یک خیمه خشک در دل جنگ کشید
تقویم پر از جمعه سرخ است ولی
عاشورا را قرمز پر رنگ کشید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#روضه
#عاشورا
سر را برید و پیکر او را رها نکرد
نفرین به چکمه با بدنش خوب تا نکرد
خنجر که تیز بود ؟ چرا از قفا برید
از روی عرف هم سر او را جدا نکرد
از نعل تازه نیز بپرس از چه کینه داشت
پیش نگاه ام ابیها حیا نکرد
از سایه هم مضایقه کردند کوفیان
نفرین به کوفه ای که به عهدش وفا نکرد
بر آن سری که تن به دل دشت جا گذاشت
غیر از تنور هیچ کس آغوش وا نکرد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#عاشورا
افتاد بر زمین و دل آسمان گرفت
داغی عظیم بود که از او توان گرفت
در پیش چشمهای پدر جمع نیزه دار
با ضرب کینه های مداوم جوان گرفت
بعد از هزار و نهصد و پنجاه امتحان
خنجر گلوی خون خدا را نشان گرفت
آن سر که داشت عطر لب مصطفی چرا
یک شب نبود روی نی و بوی نان گرفت
روضه رسید تا دم دروازه ای شلوغ
دیدم زبان منبری روضه خوان گرفت
ساعات بی دلیل نشد نام درب شهر
از بس که از عقیله عالم زمان گرفت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#عاشورا
موی تو همین کمند باید باشد
جان همه بر تو بند باید باشد
رفتی تو به روی نیزه دیدند همه
جای سر تو بلند باید باشد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#حضرت_علی_اصغر_عليهالسلام
#عاشورا
بر حال پریشان حرم یاور باش
یک چند شبی برای او مادر باش
از نیزه کمی شانه بزن بر مویش
ای باد مراقب علی اصغر باش
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#حضرت_علی_اصغر_عليهالسلام
#عاشورا
ای باد بیا ببین و همدردی کن
با آتش خیمه های ما سردی کن
از جانب حرمله اگر میآیی
بر عکس سه شعبه های او مردی کن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
افتاد بر زمین و دل آسمان گرفت
داغی عظیم بود که از او توان گرفت
در پیش چشمهای پدر جمع نیزه دار
با ضرب کینه های مداوم جوان گرفت
بعد از هزار و نهصد و پنجاه امتحان
خنجر گلوی خون خدا را نشان گرفت
آن سر که داشت عطر لب مصطفی چرا
یک شب نبود روی نی و بوی نان گرفت
روضه رسید تا دم دروازه ای شلوغ
دیدم زبان منبری روضه خوان گرفت
ساعات بی دلیل نشد نام درب شهر
از بس که از عقیله عالم زمان گرفت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_حضرت_رقیه
چهل منزل به روی نیزه دیدم خواهش خود را
شبی میگیرم آخر در بغل آرامش خود را
نمیدانم چرا پس خارها از خود نمیپرسند
دلیل خلقت و بی رحمی و پیدایش خود را
اگر چه چشم هایم سو ندارد، شهر تاریک است
در این ویرانه پیدا میکنم آسایش خود را
بیا خورشید روی نیزه امشب میهمانم باش
مگیر از خانهی طفل سه ساله تابش خود را
شبی مهمان من شو تا ببینی که چه ها دیدم
بیا از خشت این ویرانه ها کن بالش خود را
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#صل_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#اربعین
تکان خورد آسمان افتاد روی پشت بام من
زمین و هر چه با خود داشت گم شد زیر گام من
مرا زخمیاست بر سینه، بر عکس آنچه میگویند
به جز مشتی نمک چیزی نباشد التیام من
پس از روز دهم بعد از جفای رودها با تو
اگر آب حلالی خورده ام باشد حرام من
صدای چاووشی های قدیمیهاست در گوشم
نسیم شهرت از آن لحظه خورده بر مشام من
من از سال گذشته تا کنون بیش از هزاران سال
دعا کردم که باشد بین عشاق تو نام من
من از هر خانه ای که رد شدم دادم سلام از دور
شده راه نجف تا کربلا دار السلام من
تمام راه را از این ستون تا آن ستون هر جا
به دنبال علیکی از تو میگردد سلام من
نجف را حسن مطلع در عروج اربعین گفتند
که شد گنبد طلایت هر سفر حسن ختام من
و قال سیدالکونین را خواندم که میگویم
الا شاه شهید کربلا خیرالانام من!
شروع حرف هایم را برایت شعر میخوانم
دو قطره اشک پایین پای تو ختم کلام من
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128
#شهادت_امام_حسن_علیهالسلام
#معزالمؤمنین
دیگر سرای اهل کرم بسته شد درش
خورشید سر برهنه برآمد به محضرش
ای کاش مثل کوفه و مهمان نوازهاش
از آب هم مضایقه میکرد همسرش
داغ نشسته بر جگرش را به تشت داد
از تشت هیچ خیر ندیده است خواهرش
تا سارقانه چشم ندوزند بر تنش
میدوخت تیرها کفنش را به پیکرش
با آن جگر که غرق به خون بود دم به دم
آنروز میگریست به داغ برادرش
با یاد لحظه ای که یزید حرامخوار
جامی شراب ریخت به سیمای اطهرش
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#محسن_غلامحسينی
@goriz_128