eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
557 ویدیو
784 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅در بین فرزندان بنی هاشم تنها به حضرت علی اکبر(ع) لقب (نَارِئُ القُرَی) داده اند. و این لقب به کسی گفته می شد که؛ بر بام خانه خود، شعله آتشی را بر می افروخت تا اگر مستمندی یا بیچاره ای و یا مهمانی که پناه ندارد، به سمت شعله های کرامت بیاید و پای سفره اطعام و مهمان نوازی اش بنشیند. و این شخص، به قدری هیزم میهمان نوازی اش را زیاد می کرد که هر فقیر و درمانده ای از دورترین نقطه آن را می دید و نظرش را جلب می کرد.(۱) نقل است که؛ 📋《وَ لَم تُذكَر هَذِهِ المُكَرَّمَةُ مِن نَارِ القُرَى لِوَاحِدِِ مِن أَبنَاءِ الأَئِمَّةِ إِلَّا لِشَبِيَهِ رَسَوُلِ اللهِ(ع) عَلِيَّ الأَكبَرِ(ع)》 ♦️این لقب با کرامت نارئ القری به هیچ یک از فرزندان ائمه اطهار(ع) نسبت داده نشده است، مگر به حضرت علی اکبر(ع) که شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بود.(۲) حضرت علی اکبر(ع) در بالای پشت بام منزل خود، آتشی می افروختند که در میان عرب، آن آتش به معنای این است که؛ در آن محل میهمانی است و هر فقیر و مسکین و غریبی در آن، راه دارد. واین نشان از سخاوت زیاد حضرت علی اکبر(ع) دارد. آن حضرت(ع) در دامان عمویش حضرت امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت(ع) پرورش یافته بود، و حضرت(ع) مربی و معلم حضرت علی اکبر(ع) بوده است. تا جایی که در زیارت نامه علی اکبر(ع) می خوانیم؛ 📋《السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️سلام بر تو ای پسر حسن(ع) و حسین(ع)!(۳) مغیره نقل می کند که معاویه روزی در بین کسانی که در مجلس او نشسته بودند، پرسید : 📋《مَن أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ؟》 ♦️در بین مردم، چه کسی لایق حکومت است؟ گفتند : شما لایق و سزاوارید! معاویه گفت : 📋《لَا! أَولَى النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِِّّ(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِيهِ شُجَاعَةُ بَنِي هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِي أُمَيِّةِ وَ زَهوُ ثَقِيفِِ》 ♦️نه! سزاوارترین مردم به حکومت، علی بن الحسین(ع) است که جدّ او رسول‏ خدا(ص) می ‏باشد و در او شجاعت بنی‏ هاشم، و سخاوت بنی ‏امیه و بزرگی و خوشرویی بنی ‏ثقیف جمع می‏ باشد.(۴) 📚منابع: ۱)مجمع البحرين یازجی، ج۱، ص۳۵ ۲)فرسان الهیجاء محلاتی، ج۱، ص۴۱۶ ۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۰۰ ۴)مقاتل الطالبيّين ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲ .
. ✅در مورد شجاعت حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛ 📋《کَانَ عَلیُّ الاَکبَرِ(ع) فِی الشُجَاعَه یَشبَهُ اَمیرَالمُومِنینَ عَلیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع)》 حضرت علی اکبر(ع) در شجاعت و دلاوری شبیه امام علی(ع) بود.(۱) در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پیامبر(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله‏ اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد. همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند. 📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》 ♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲) اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود. در تاریخ طبری نقل شده است که ؛ 📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنی‌طَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》 ♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۳) امام حسین(ع) اجازه داد و علی اکبر(ع) عازم میدان شد. عمر بن سعد با دیدن او در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد. علی اکبر(ع) این پیشنهاد را رد کرد و اینگونه رجز خواند : 📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)، نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)، تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِ، یاَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی، ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشّی》 ♦️من علي پسر حسين پسر علی(ع) هستم. به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولی هستيم. سوگند به خداوند این زنازاده نمی‌تواند بر ما حکم راند، من شمشیر می‌زنم و از پدرم حمایت می‌کنم. آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(۴) و پس از آن شروع به نبرد کرد و شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان جراتی برای جنگ با علی اکبر(ع) نداشتند. مورّخين تصريح كرده اند که حضرت علی اکبر(ع) در ميدان مبارزه، آن چنان شجاعتي از خود نشان داد كه صداي شيون و ناله از لشكر بلند شد و همه از اطراف او فرار مي‌كردند، حتّي در اوّلِ مبارزه كسي جرأت پيدا نمي كرد تا با جوان هاشمی مبارزه كند؛ چه اينكه آن بزرگوار وابسته به خانداني است كه هر كدام در شجاعت زبانزد مردم هستند. جدّش اميرالمؤمنين(ع) شجاعي است كه هيچ قدرتمندي در مقابلش توان و ياراي مقاومت ندارد، شخصيتي كه هرگز از دشمن گريزان نبود، او حيدر كرّار است. در بعضي از مقاتل، نامي از تعداد کشته شدگان توسط علی اکبر(ع) برده نشده؛ بلکه نوشته اند : 📋《فَقَاتَلَ قِتَالاً شَديدَاً، قَتَل جَمعَاً كَثيرَاً، فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَارَاً، فَقَتَلَ جَمَاعَةََ، فَقَتَلَ مَقتَلَةً عَظِيمَةً》 ♦️نبرد بسيار سختي كرد، جمع بسياري را كشت، پس دوباره نبرد كرد، پس گروهي را به قتل رسانيد، پس كشتار بزرگی را انجام داد.(۵) 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) شوشتری، ص۱۸۵ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲ ۳)وقعه الطّف یوسفی غَروّی، ص۲۴۱ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷ ۵)مُثيرالاحزان ابن نما حلی، ص۶۸ .
. ✅در زمان حکومت معاویه، مروان بن حکم والی مدینه بود و در آن زمان امام حسین(ع) در مدینه به سر می برد. روزی امام سجاد(ع) پیغامی را از طرف امام حسین(ع) به مروان برد. مروان نام حضرت(ع) و نام برادرش حضرت علی اکبر(ع) را پرسید. وقتی با جواب امام سجاد(ع) مواجه شد که نام هر دو علی است، با عصبانیت گفت : 📋《عَلِيٌّ وَ عَلِيٌّ مَا يُرِيدُ أَبُوكَ أَنْ يَدَعَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِلاَّ سَمَّاهُ عَلِيّاً؟!!》 ♦️علی و علی! مثل اینکه پدرت قصد دارد نام تمام فرزندانش را علی بگذارد؟!! وقتی امام سجاد این جریان را به امام حسین(ع) عرض کرد، امام حسین(ع) فرمود : 📋《وَيْلِي عَلَى اِبْنِ اَلزَّرْقَاءِ دَبَّاغَةِ اَلْأَدَمِ! لَوْ وُلِدَ لِي مِائَةٌ لَأَحْبَبْتُ أَنْ لاَ أُسَمِّيَ أَحَداً مِنْهُمْ إِلاَّ عَلِيّاً(ع)》 ♦️وای بر فرزند مروان چشم زرد دباغ!اگر صاحب صد فرزند نیز شوم دوست ندارم جز علی نامی بر آنها بگذارم.(۱) ابن حجر عسقلانی می نویسد : 📋《كَانَ بَنُو أَمَيَّةِ إِذَا سَمَعُوا بِمَولُودِِ اسمُهُ عَلِيِِّ قَتَلُوُهُ》 ♦️بنی امیه هنگامی که متوجه می شدند که نام کودکی را علی گذاشته اند، او را می کشتند.(۲) 📚منبع: ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۶، ص۱۹ ۲)تهذيب التهذيب ابن حجر ،ج۷، ص۲۸۱ 📚 .
. 1⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《مَنْ أَحْيَا لَيْلَةَ اَلْعِيدِ وَ لَيْلَةَ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ اَلْقُلُوبُ》 ♦️کسی که شب عید فطر و شب نیمه شعبان را احیا بدارد، روزی که قلب ها می میرند قلب او زنده است.(۱) 2⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : شب نیمه شعبان در خواب دیدم که جبرئیل امین بر من نازل شد و گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! أَ تَنَامُ فِي هَذِهِ اَللَّيْلَةِ؟》 ♦️اى محمّد(ص)! در چنین شبى خوابیده ‎ای؟ گفتم : ای جبرائیل! این شب چه شبى است؟ جبرائیل گفت : 📋《هِيَ لَيْلَةُ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ! قُمْ يَا مُحَمَّدُ(ص)!》  ♦️شب نیمه شعبان است برخیز ای محمد(ص)! سپس مرا بلند كرد و به بقیع برد و به من گفت : 📋《اِرْفَعْ رَأْسَكَ فَإِنَّ هَذِهِ لَيْلَةٌ تُفْتَحُ فِيهَا أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ فَيُفْتَحُ فِيهَا أَبْوَابُ اَلرَّحْمَةِ وَ بَابُ اَلرِّضْوَانِ وَ بَابُ اَلْمَغْفِرَةِ وَ بَابُ اَلْفَضْلِ وَ بَابُ اَلتَّوْبَةِ وَ بَابُ اَلنِّعْمَةِ وَ بَابُ اَلْجُودِ وَ بَابُ اَلْإِحْسَانِ يُعْتِقُ اَللَّهُ فِيهَا بِعَدَدِ شُعُورِ اَلنَّعَمِ وَ أَصْوَافِهَا يُثْبِتُ اَللَّهُ فِيهَا اَلْآجَالَ وَ يُقَسِّمُ فِيهَا اَلْأَرْزَاقَ مِنَ اَلسَّنَةِ إِلَى اَلسَّنَةِ وَ يُنْزِلُ مَا يَحْدُثُ فِي [إلى] اَلسَّنَةِ كُلِّهَا》 ♦️سرت را بلند كن! زیرا در این شب‎ها درهاى رحمت خدا در آسمان به روى بندگان باز است، همچنین درِ رضوان، درِ آمرزش، درِ فضل، درِ توبه، درِ نعمت، درِ جود و سخاوت، درِ احسان باز است، خداوند به عدد پشم‎ها و موهاى چرندگان در این شب گنهكاران را آزاد مى‎كند، پایان عمرها در این شب، تعیین مى‎گردد، رزق‎هاى یك سال در این شب تقسیم مى‎شود و حوادث یك سال در این شب معیّن مى‎گردد.(۲) 3⃣از امام محمد باقر(عليه السّلام) درباره برترى شب نيمه شعبان پرسيده شد! ایشان فرمودند : 📋《هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ، فِيهَا يَمْنَحُ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ فَضْلَهُ، وَ يَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ، فَاجْتَهِدُوا فِي اَلْقُرْبَةِ إِلَى اَللَّهِ فِيهَا》 ♦️آن برترين شب پس از شب قدر است. در آن شب خداوند متعال احسانش را به بندگان بى‌دريغ عطا مى‌كند و آنان را با لطف خود مى‌ آمرزد. پس در آن شب براى نزديكى به خدا تلاش كنيد. و در ادامه فرمود : 📋《فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ آلَى اَللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَلاَّ يَرُدَّ سَائِلاً لَهُ فِيهَا مَا لَمْ يَسْأَلْ مَعْصِيَةً》 ♦️پس به درستى كه آن شبى است كه خداوند به خود سوگند خورده است كه هيچ درخواستگرى را تا زمانى كه گناهى را نطلبيده است باز نگرداند . 📋《وَ إِنَّهَا اَللَّيْلَةُ اَلَّتِي جَعَلَهَا اَللَّهُ لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ بِإِزَاءِ مَا جَعَلَ لَيْلَةَ اَلْقَدْرِ لِنَبِيِّنَا(ص) فَاجْتَهِدُوا فِي اَلدُّعَاءِ وَ اَلثَّنَاءِ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ》 ♦️و آن شبى است كه خداوند در برابر آن‌ كه شب قدر را براى پيامبر مان(صلّى اللّه عليه و آله) قرار داد آن را براى ما مقرّر فرمود. پس در دعا و ستايش خداوند متعالی كوشش كنيد.(۳) 4⃣امام رضا(علیه ‌السّلام) فرمودند : 📋《كَانَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) لاَ يَنَامُ ثَلاَثَ لَيَالٍ : ۱)لَيْلَةَ ثَلاَثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ۲)وَ لَيْلَةَ اَلْفِطْرِ ۳)وَ لَيْلَةَ اَلنِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ وَ فِيهَا تُقَسَّمُ اَلْأَرْزَاقُ وَ اَلْآجَالُ وَ مَا يَكُونُ فِي اَلسَّنَةِ》 ♦️امیرالمؤمنین(علیه‌ السّلام) سه شب را نمی خوابید! ۱)شب بیست و سوم ماه رمضان ۲)شب عید فطر ۳)شب نیمه ماه شعبان در این شب‌ها، رزق و روزی‌ ها تقسیم و مدّت عمر و هر آن‌ چه در آن سال رخ خواهد داد، تعیین مى‌‏شود.(۴) 5⃣امام رضا(علیه السلام) می فرماید : 📋《هِيَ لَيْلَةٌ يُعْتِقُ اَللَّهُ فِيهَا اَلرِّقَابَ مِنَ اَلنَّارِ وَ يَغْفِرُ فِيهَا اَلذُّنُوبَ اَلْكِبَارَ》 ♦️نیمه شعبان شبى است كه خداوند حق تعالى بندها را از آتش آزاد مي كند و در آن شب گناهان كبيره را مى‌ آمرزد.(۵) 📚منابع : ۱)إقبال الأعمال ابن طاووس، ج۲، ص۷۱۸ ۲)إقبال الأعمال ابن طاووس، ج۲، ص۶۹۹ ۳)أمالی شیخ طوسی، ج۱، ص۲۹۷ ۴)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ج۲، ص۸۵۳ ۵)عيون أخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۱، ص۲۹۲ . علیه_السلام 👤 از سؤال شد : 📋《هَلْ وُلِدَ الْقَائِمُ(علیه السلام)؟!》 ♦️آیا حضرت قائم(ع) (در عصر ما) به دنیا آمده است؟ حضرت(ع) فرمود: 📋《لَا وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي!》 ♦️نه! اگر او را درک می‌کردم تمام عمر خود را صرف خدمتش می‌کردم.(۱) 📚منبع: ۱)الغیبة نعمانی، ص٢۴۵ .
. 👤 می فرماید : 📋《لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةٌ أمَدُهَا طَوِيلٌ كَأنِّي بِالشِّيعَةِ يَجُولُونَ جَوَلَانَ النَّعَمِ فِي غَيْبَتِهِ يَطْلُبُونَ الْمَرْعَى فَلَا يَجِدُونَهُ! ألَا فَمَنْ ثَبَتَ مِنْهُمْ عَلَى دِينِهِ وَلَمْ يَقْسُ قَلْبُهُ لِطُولِ أَمَدِ غَيْبَةِ إمَامِهِ فَهُوَ مَعِي فِي دَرَجَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ! ثُمَّ قَالَ(ع) : إنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَيَغِيبُ شَخْصُهُ》 ♦️قائم ما غيبتى طولانى خواهد داشت و شيعيان را چنان مى‏ بينم كه براى پيدا كردن او دشت و صحرا را زير پا می گذارند ولی او را پيدا نمی كنند. بدانيد آنها كه در غيبت وى در دين خود ثابت بمانند و از طول مدت غيبتش منكر او نشوند، روز قيامت با من خواهند بود. آنگاه فرمود : زمانی که قائم ما ظهور كند، بيعت هيچ‌كس در گردن او نمی‌باشد؛ ازاين‌رو ولادتش پوشيده خواهد ماند و خودش از نظرها پنهان مى‏ شود.(۱) 📚منبع : ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۱، ص۳۰۳ .
. ✅مرحوم كليني (ره) در کتاب کافی درمورد ولادت حضرت حجت(عج) می گوید: 📋《وُلِدَ(ع) لِلنِّصفِ مِن شَعبَانَ سَنَةً خَمسِِ وَ خَمسِينَ وَ مِاَتَينَ》 ♦️امام زمان (عج) در نيمه شعبان سال ۲۵۵ هجري قمري متولد شدند.(۱) داستان ولادت به روایت مرحوم شيخ صدوق(ره) و شيخ طوسی(ره): حكيمه خاتون مي گويد : 📋《بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) فَقَالَ يَا عَمَّةِ : اجْعَلِي إِفْطَارَكِ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا، فَإِنَّهَا لَيْلَةُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيُظْهِرُ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ الْحُجَّةَ وَ هُوَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ》 ♦️امام حسن عسکری(ع) کسی را دنبال من فرستاد. [وقتی که خواستم برگردم]، ايشان به من فرمودند : عمه جان! امشب نزد ما بمان! امشب شب نیمه شعبان است و خداوند امشب حجتش را ظاهر خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین است. عرض کردم : 📋《مَنْ أُمُّهُ؟》 ♦️مادرش کیست؟ ایشان فرمودند : نرجس! عرض کردم : 📋《وَ اللَّهِ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ مَا بِهَا أَثَرٌ》 ♦️قربانت شوم، اثرى از حمل در او نمى‏ بینم. ایشان فرمودند : 📋《هُوَ مَا أَقُولُ لَكِ!》 ♦️همان است که گفتم. حکیمه می گوید : 📋《فَجِئْتُ فَلَمَّا سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ جَاءَتْ تَنْزِعُ خُفِّي وَ قَالَتْ لِي : يَا سَيِّدَتِي! كَيْفَ أَمْسَيْتِ؟》 ♦️به منزل حضرت(ع) وارد شدم، سلام کردم و نشستم. نرجس جلو آمد تا پاپوش مرا از پا درآورد، به من گفت : سرورم حالت چطور است؟ گفتم : 📋《بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ سَيِّدَةُ أَهْلِي》 ♦️به‌‏عکس، تو سرور من و سرور خاندانم هستى! 📋《فَأَنْكَرَتْ قَوْلِي وَ قَالَتْ : مَا هَذَا يَا عَمَّةِ؟》 ♦️نرجس حرف مرا رد کرد و گفت : این چه حرفى است عمه؟! من گفتم : 📋《يَا بُنَيَّةِ! إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَهَبُ لَكِ فِي لَيْلَتِكِ هَذِهِ غُلَاماً سَيِّداً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ》 ♦️دخترم! خداوند امشب به تو پسرى عطا خواهد کرد که آقا و سرور دنیا و آخرت است. حکیمه می گوید : 📋《فَجَلَسَتْ وَ اسْتَحْيَتْ، فَلَمَّا أَنْ فَرَغْتُ مِنْ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ أَفْطَرْتُ وَ أَخَذْتُ مَضْجَعِي فَرَقَدْتُ فَلَمَّا أَنْ كَانَ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ قُمْتُ إِلَى الصَّلَاةِ فَفَرَغْتُ مِنْ صَلَاتِي وَ هِيَ نَائِمَةٌ لَيْسَ بِهَا حَادِثٌ ثُمَّ جَلَسْتُ مُعَقِّبَةً ثُمَّ اضْطَجَعْتُ ثُمَّ انْتَبَهْتُ فَزِعَةً وَ هِيَ رَاقِدَةٌ ثُمَّ قَامَتْ فَصَلَّتْ‏》 ♦️نرجس با اظهار حیا و خجالت نشست. پس وقتى نماز عشا را خواندم افطار کردم و به رختخواب رفتم، خوابم برد. نیمه‏‌شب براى نماز برخاستم، نمازم تمام شد، دیدم نرجس خوابیده و هیچ تغییرى در وضع او ایجاد نشده است، نشستم و به تعقیبات مشغول شدم، باز دراز کشیدم و دوباره با نگرانى بیدار شدم، نرجس خوابیده بود، بلند شد و نماز خواند. حکیمه می گوید : 📋《فَدَخَلَتْنِي الشُّكُوكُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) مِنَ الْمَجْلِسِ فَقَالَ : لَا تَعْجَلِي يَا عَمَّةِ! فَإِنَّ الْأَمْرَ قَدْ قَرُبَ》 ♦️دچار تردید شدم، ناگاه صداى امام حسن عسکرى(ع) از همان محلى که نشسته بود بلند شد که فرمود : عمه! شتاب مکن، نزدیک است. حکیمه می گوید : پس در این هنگام؛ 📋《فَقَرَأْتُ الم السَّجْدَةَ وَ يس فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذَا انْتَبَهَتْ فَزِعَةً فَوَثَبْتُ إِلَيْهَا فَقُلْتُ : اسْمُ اللَّهِ عَلَيْكِ! ثُمَّ قُلْتُ لَهَا : تُحِسِّينَ شَيْئاً؟》 ♦️سوره سجده و یس را خواندم، در همین اثنا نرجس با نگرانى بیدار شد، به‌سوى او از جا پریدم و گفتم : «إسم اللّه علیک» و سپس گفتم : آیا چیزى احساس مى‏‌کنى؟ نرجس گفت : آرى عمّه! من گفتم : 📋《اجْمَعِي نَفْسَكِ وَ اجْمَعِي قَلْبَكِ فَهُوَ مَا قُلْتُ لَكِ》 ♦️خیالت راحت و دلت آرام باشد، همان است که گفتم. حکیمه می گوید : 📋《ثُمَّ أَخَذَتْنِي فَتْرَةٌ وَ أَخَذَتْهَا فِطْرَةٌ فَانْتَبَهْتُ بِحِسِّ سَيِّدِي(ع) فَكَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنْهُ فَإِذَا أَنَا بِهِ(ع) سَاجِداً يَتَلَقَّى الْأَرْضَ بِمَسَاجِدِهِ فَضَمَمْتُهُ إِلَيَّ فَإِذَا أَنَا بِهِ نَظِيفٌ مُنَظَّفٌ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) : هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي يَا عَمَّةِ!》 ♦️سپس مرا رخوت و آرامشى فرا گرفت و به نرجس حالت ولادت دست داد، با احساس وجود مولایم [مهدى(علیه‌السلام)] به خود آمدم، پارچه را از رویش کنار زدم، دیدم اعضای هفتگانه را بر زمین گذاشته و سجده مى‏ کند، او را در بغل گرفته، به خود چسباندم، پاک و پاکیزه بود، بلافاصله امام عسکرى(ع) صدایم زد : عمّه! پسرم را بیاور! ادامه مطالب : 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #نیمه_شعبان #میلاد_امام_زمان ✅مرحوم كليني (ره) در کتاب کافی درمورد ولادت حضرت حجت(عج) می گوید:
. حکیمه می گوید : 📋《فَجِئْتُ بِهِ إِلَيْهِ فَوَضَعَ يَدَيْهِ تَحْتَ أَلْيَتَيْهِ وَ ظَهْرِهِ وَ وَضَعَ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ وَ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ وَ سَمْعِهِ وَ مَفَاصِلِهِ ثُمَّ قَالَ : تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ! فَقَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً(ص) رَسُولُ اللَّه ثُمَّ صَلَّى عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ(علیهم السلام) إِلَى أَنْ وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ أَحْجَمَ》 ♦️پس در این هنگام؛ طفل را به نزد ایشان بردم و امام(ع) دو دست خود را زیر بدن و پشت نوزاد نهاد و دو پاى نوزاد را روى سینه خویش گذاشت، زبانش را در دهان طفل فرو برد، دست خود را بر چشم و گوش و اعضاى فرزند کشید، سپس فرمود : فرزندم! سخن بگو! نوزاد گفت : أشهد أن لا إله إلّا اللّه وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمّداً رسول الله(ص)! آنگاه بر امیرالمؤمنین(ع) و سایر امامان درود فرستاد و بعد از سلام بر پدرش، سکوت کرد. حضرت(ع) فرمودند : 📋《يَا عَمَّةِ! اذْهَبِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ ائْتِينِي بِهِ!》 ♦️ای عمه! طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند، آنگاه نزد من برگردان. حکیمه می گوید : 📋《فَذَهَبْتُ بِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهَا وَ رَدَدْتُهُ وَ وَضَعْتُهُ فِي الْمَجْلِسِ》 ♦️طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد، او را برگرداندم و همان‏جا که پدرش نشسته بود، گذاشتم. سپس حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! إِذَا كَانَ يَوْمُ السَّابِعِ فَأْتِينَا》 ♦️عمّه! روز هفتم باز نزد ما بیا. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا أَصْبَحْتُ جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ(ع) فَكَشَفْتُ السِّتْرَ لِأَفْتَقِدَ سَيِّدِي(ع) فَلَمْ أَرَهُ فَقُلْتُ لَهُ : جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا فُعِلَ سَيِّدِي؟》 ♦️پس صبح که شد، آمدم به امام عسکرى(ع) سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم، [امام مهدی(ع)] گشتم، او را ندیدم، به امام عسکرى(ع) عرض کردم، فدایت شوم، مولایم چه شد؟ حضرت(ع) فرمود : 📋《يَا عَمَّةِ! اسْتَوْدَعْنَاهُ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى(ع)》 ♦️عمه! او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى(ع)، فرزندش را به او سپرد. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا كَانَ فِي الْيَوْمِ السَّابِعِ جِئْتُ وَ سَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَقَالَ : هَلُمِّي إِلَيَّ ابْنِي فَجِئْتُ بِسَيِّدِي فِي الْخِرْقَةِ فَفَعَلَ بِهِ كَفَعْلَتِهِ الْأُولَى ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ كَأَنَّهُ يُغَذِّيهِ لَبَناً أَوْ عَسَلًا ثُمَّ قَالَ : تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ! فَقَالَ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ ثَنَّى بِالصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ(ص) وَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ الْأَئِمَّةِ(صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ) حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ : ♦️روز هفتم که شد به منزل حضرت(ع) شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم. پس حضرت(ع) فرمود : پسرم را بیاور! مولایم را که پارچه‏ اى به دورش پیچیده شده بود، نزد حضرت(ع) آوردم و حضرت(ع) مثل دفعه قبل او را گرفت، زبانش را در دهان او فرو برد، مثل اینکه شیر و عسل به او مى‏ خوراند، سپس فرمود : پسرم! سخن بگو! طفل گفت : أشهد أن لا إله إلّا الله و بر پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و امامان(ع) تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود، سپس این آیه را تلاوت فرمود : 📋《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي‏ الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ‏》 ♦️به نام خداوند بخشنده مهربان ما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم‌. آنها را نيرومند و قوى و صاحب قدرت، و حكومتشان را مستقر و پا بر جا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را از سوى اين مستضعفين بيم داشتند نشان دهيم.(۲)(۳) 📚منابع : ۱)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۵۴۱ ۲)کمال الدین شیخ صدوق، ص۴۲۸ ۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۱، ص۴ .
. روایتی دیگر از ✅در روایتی از محمد بن عبد الله نقل شده است که؛ 📋《قَصَدْتُ حَكِيمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ(ع) فَقُلْتُ يَا سَيِّدَتِي : حَدِّثِينِي بِوِلَادَةِ مَوْلَايَ وَ غَيْبَتِهِ(ع)! قَالَتْ‏ : نَعَمْ! كَانَتْ لِي جَارِيَةٌ يُقَالُ لَهَا نَرْجِسُ فَزَارَنِي ابْنُ أَخِي(ع) وَ أَقْبَلَ يُحِدُّ النَّظَرَ إِلَيْهَا فَقُلْتُ لَهُ : يَا سَيِّدِي لَعَلَّكَ هَوِيتَهَا فَأُرْسِلُهَا إِلَيْكَ! فَقَالَ : لَا يَا عَمَّةِ! لَكِنِّي أَتَعَجَّبُ مِنْهَا! فَقُلْتُ : وَ مَا أَعْجَبَكَ؟!! فَقَالَ : سَيَخْرُجُ مِنْهَا وَلَدٌ كَرِيمٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً! فَقُلْتُ : فَأُرْسِلُهَا إِلَيْكَ يَا سَيِّدِي! فَقَالَ : اسْتَأْذِنِي فِي ذَلِكَ أَبِي!》 ♦️بعد از رحلت امام حسن عسكرى(ع) به خدمت حكيمه خاتون رسيدم. گفتم : اى بانوى من! چگونگى ولادت با سعادت و غيبت آن حضرت(ع) را براى من شرح دهيد! فرمود : باشد! من كنيزى داشتم كه نامش نرجس بود. روزى پسر برادرم امام حسن عسكرى(ع) بديدن من آمد، و سخت به وى نظر دوخت. گفتم : اگر مايل هستيد او را نزد شما روانه می كنم؟ فرمود : نه عمه جان! ولى من از وى در شگفتم. گفتم از چه چيز تعجب مي كنيد؟ فرمود : عنقريب فرزند بزرگوارى از وى به وجود مى‏ آيد كه خداوند زمين را بوسيله او پر از عدل و داد می كند، پس از آن كه پر از ظلم و ستم شده باشد. گفتم : من او را نزد شما می فرستم. فرمود : در اين خصوص از پدرم اجازه بگير؟! حکیمه می گوید : 📋《فَلَبِسْتُ ثِيَابِي وَ أَتَيْتُ مَنْزِلَ أَبِي الْحَسَنِ(ع) فَسَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَبَدَأَنِي وَ قَالَ : يَا حَكِيمَةُ! ابْعَثِي بِنَرْجِسَ إِلَى ابْنِي أَبِي مُحَمَّدٍ(ع)! قَالَتْ : فَقُلْتُ : يَا سَيِّدِي! عَلَى هَذَا قَصَدْتُكَ أَنْ أَسْتَأْذِنَكَ فِي ذَلِكَ! فَقَالَ : يَا مُبَارَكَةُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَحَبَّ أَنْ يُشْرِكَكِ فِي الْأَجْرِ وَ يَجْعَلَ لَكِ فِي الْخَيْرِ نَصِيباً!》 ♦️من هم لباس پوشيدم و به منزل امام على النقى(ع) رفتم و سلام كرده نشستم. حضرت(ع) ابتداء به سخن كرد و فرمود : حكيمه! نرجس را نزد فرزندم بفرست. عرض كردم : آقا من براى همين مطلب نزد شما آمده‏ ام. فرمود : خداوند می خواهد تو را در ثواب آن شريك گرداند و تو از اين خير بهره مند كند. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ رَجَعْتُ إِلَى مَنْزِلِي وَ زَيَّنْتُهَا وَ وَهَبْتُهَا لِأَبِي مُحَمَّدٍ(ع) وَ جَمَعْتُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا فِي مَنْزِلِي فَأَقَامَ عِنْدِي أَيَّاماً ثُمَّ مَضَى إِلَى وَالِدِهِ وَ وَجَّهْتُ بِهَا مَعَهُ!》 ♦️بى‏ درنگ به خانه برگشتم و نرجس را زينت كرده و در خانه خودم وسيله زفاف آنها را فراهم نمودم. سپس حضرت(ع) چند روز بعد باتفاق نرجس نزد پدر بزرگوارش رفت. حکیمه می گوید : 📋《فَمَضَى أَبُو الْحَسَنِ(ع) وَ جَلَسَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) مَكَانَ وَالِدِهِ وَ كُنْتُ أَزُورُهُ كَمَا كُنْتُ أَزُورُ وَالِدَهُ فَجَاءَتْنِي نَرْجِسُ يَوْماً تَخْلَعُ خُفِّي وَ قَالَتْ : يَا مَوْلَاتِي نَاوِلْنِي خُفَّكِ!! فَقُلْتُ : بَلْ أَنْتِ سَيِّدَتِي وَ مَوْلَاتِي وَ اللَّهِ لَا دَفَعْتُ إِلَيْكِ خُفِّي لِتَخْلَعِيهِ وَ لَا خَدَمْتِينِي بَلْ أَخْدُمُكِ عَلَى بَصَرِي! فَسَمِعَ أَبُو مُحَمَّدِِ(ع) ذَلِكَ فَقَالَ : جَزَاكِ اللَّهُ خَيْراً يَا عَمَّةِ!》 ♦️بعد از رحلت امام على النقى(ع) آن حضرت(ع) بجاى پدر نشست. من هم مانند سابق كه به ديدن امام على النقى(ع) نائل مي گشتم، به ملاقات ایشان نيز می رفتم. يك روز كه به خانه آن حضرت(ع) رفته بودم نرجس آمد كفش از پايم درآورد و گفت : اى بانوى من! بگذار كفش شما را بردارم! گفتم : بانو و سرور من تو هستى، به خدا قسم نمی گذارم و خدمت تو را رضايت نمی دهم. من خدمت تو را بر روى چشم مى‏ پذيرم. وقتی امام(ع) گفتگوى ما را شنيد فرمود : عمه! خدا پاداش نيك به تو مرحمت فرمايد. حکیمه می گوید : 📋《فَجَلَسْتُ عِنْدَهُ إِلَى وَقْتِ غُرُوبِ الشَّمْسِ فَصِحْتُ بِالْجَارِيَةِ وَ قُلْتُ : نَاوِلِينِي ثِيَابِي لِأَنْصَرِفَ! فَقَالَ : يَا عَمَّتَاهْ! بِيتِيَ اللَّيْلَةَ عِنْدَنَا فَإِنَّهُ سَيُولَدُ اللَّيْلَةَ الْمَوْلُودُ الْكَرِيمُ‏ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي يُحْيِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا!》 ♦️من تا غروب آفتاب خدمت امام(ع) بودم و با نرجس صحبت می کردم، آنگاه برخاستم كه لباس بپوشم که بروم، امام(ع) فرمود : عمه! امشب را نزد ما بمان كه در اين شب مولود مباركى متولد مى‏ شود كه زمين مرده را زنده می گرداند. ادامه مطالب : 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. روایتی دیگر از #میلاد_امام_زمان ✅در روایتی از محمد بن عبد الله نقل شده است که؛ 📋《قَصَدْتُ حَكِيمَ
. حکیمه می گوید : به امام عرض کردم : 📋《مِمَّنْ يَا سَيِّدِي؟ وَ لَسْتُ أَرَى بِنَرْجِسَ شَيْئاً مِنْ أَثَرِ الْحَمْلِ؟ فَقَالَ : مِنْ نَرْجِسَ لَا مِنْ غَيْرِهَا! قَالَتْ : فَوَثَبْتُ إِلَى نَرْجِسَ فَقَلَبْتُهَا ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَرَ بِهَا أَثَراً مِنْ حَبَلٍ فَعُدْتُ إِلَيْهِ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا فَعَلْتُ فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ : لِي إِذَا كَانَ وَقْتُ الْفَجْرِ يَظْهَرُ لَكِ بِهَا الْحَبَلُ لِأَنَّ مَثَلَهَا مَثَلُ أُمِّ مُوسَى لَمْ يَظْهَرْ بِهَا الْحَبَلُ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِهَا أَحَدٌ إِلَى وَقْتِ وِلَادَتِهَا لِأَنَّ فِرْعَوْنَ كَانَ يَشُقُّ بُطُونَ الْحَبَالَى فِي طَلَبِ مُوسَى وَ هَذَا نَظِيرُ مُوسَى(ع)!》 ♦️اين مولود مبارك از چه زنى خواهد بود؟ من كه چيزى در نرجس نمى‏ بينم؟ فرمود : با اين وصف فقط از نرجس خواهد بود! سپس من نزديك نرجس رفتم و او را نگريستم اثرى از حمل در وى نديدم! لذا رفتم موضوع را به امام(ع) هم اطلاع دادم. حضرت(ع) تبسمى نمود و فرمود : عمه! موقع طلوع فجر اثر حملش آشكار مى‏ شود و او مانند موسى(ع) است. (كه مانند مادر موسی(ع) آثار آبستنى در نرجس مشهود نبود و تا موقع تولد موسى هيچ كس اطلاع نداشت.) حکیمه می گوید : 📋《فَلَمْ أَزَلْ أَرْقُبُهَا إِلَى وَقْتِ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَ هِيَ نَائِمَةٌ بَيْنَ يَدَيَّ لَا تَقْلِبُ جَنْباً إِلَى جَنْبٍ حَتَّى إِذَا كَانَ فِي آخِرِ اللَّيْلِ وَقْتَ طُلُوعِ الْفَجْرِ وَثَبَتْ فَزِعَةً فَضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِي وَ سَمَّيْتُ عَلَيْهَا فَصَاحَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) وَ قَالَ : اقْرَئِي عَلَيْهَا إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ! فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ لَهَا مَا حَالُكِ قَالَتْ ظَهَرَ الْأَمْرُ الَّذِي أَخْبَرَكِ بِهِ مَوْلَايَ فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا كَمَا أَمَرَنِي فَأَجَابَنِي الْجَنِينُ مِنْ بَطْنِهَا يَقْرَأُ كَمَا أَقْرَأُ وَ سَلَّمَ عَلَيَّ! فَفَزِعْتُ لِمَا سَمِعْتُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) لَا تَعْجَبِي مِنْ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْطِقُنَا بِالْحِكْمَةِ صِغَاراً وَ يَجْعَلُنَا حُجَّةً فِي أَرْضِهِ كِبَاراً فَلَمْ يَسْتَتِمَّ الْكَلَامَ حَتَّى غِيبَتْ عَنِّي نَرْجِسُ فَلَمْ أَرَهَا كَأَنَّهُ ضُرِبَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا حِجَابٌ فَعَدَوْتُ نَحْوَ أَبِي مُحَمَّدٍ ع وَ أَنَا صَارِخَةٌ فَقَالَ لِي : ارْجِعِي يَا عَمَّةِ! فَإِنَّكِ سَتَجِدِيهَا فِي مَكَانِهَا》 ♦️تا هنگام طلوع فجر پيوسته مراقب نرجس بودم، او نزد من خوابيده و گاهى پهلو به پهلو می گشت. نزديك طلوع فجر ناگهان برخاستم و به سوى او شتافتم و او را به سينه چسبانيدم و نام خدا را بر او خواندم. امام(ع) با صداى بلند فرمود : عمه! سوره (انا انزلناه) بر او قرائت كن. از نرجس پرسيدم حالت چطور است؟ گفت : آنچه امام(ع) فرمود ظاهر گرديد. وقتی به قرائت سوره انا انزلناه پرداختم آن جنين نيز در شكم مادر با من مي خواند بعد به من سلام كرد. وقتی صداى او را شنيدم وحشت كردم! امام حسن عسكرى(ع) صدا زد : عمه! از كار خداوند تعجب مكن! كه ذات حق ما را از كوچكى با حكمت گويا و در روى زمين حجت خود مي گرداند. هنوز سخن امام تمام نشده بود كه نرجس از نظرم ناپديد گشت مثل اينكه ميان من و او پرده‏ اى آويختند. از اين رو فريادكنان به سوى امام(ع) شتافتم. حضرت(ع) فرمود : عمه! برگرد كه او را در جاى خود خواهى ديد. حکیمه می گوید : 📋《فَرَجَعْتُ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ كُشِفَ الْحِجَابُ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا وَ إِذَا أَنَا بِهَا وَ عَلَيْهَا مِنْ أَثَرِ النُّورِ مَا غَشِيَ بَصَرِي وَ إِذَا أَنَا بِالصَّبِيِّ سَاجِداً عَلَى وَجْهِهِ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ رَافِعاً سَبَّابَتَيْهِ نَحْوَ السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ : أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) ثُمَّ عَدَّ إِمَاماً إِمَاماً إِلَى أَنْ بَلَغَ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ : اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً》 ♦️وقتی مراجعت كردم چيزى نگذشت كه پرده برداشته شد و ديدم نورى از او می درخشد كه ديدگانم را خيره می كند. سپس ديدم طفلى سجده مي كند، بعد روى زانو نشست و در حالى كه انگشتان بسوى آسمان داشت، گفت : [اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّه وَ انَّ جَدّى رَسُولُ اللَّه(ص) و انّ ابى‏ اميرُ الْمُؤْمِنينَ‏(ع)] آنگاه تمام امامان را نام برد تا به خودش رسيد و سپس گفت : خداوندا! آنچه به من وعده فرموده‏اى مرحمت كن و سرنوشتم را به انجام برسان! قدم هايم را ثابت بدار و به وسيله من زمين را پر از عدل و داد كن! ادامه مطالب : 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. حکیمه می گوید : به امام عرض کردم : 📋《مِمَّنْ يَا سَيِّدِي؟ وَ لَسْتُ أَرَى بِنَرْجِسَ شَيْئاً مِنْ
. حکیمه می گوید : در این هنگام؛ 📋《فَصَاحَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ(ع) فَقَالَ : يَا عَمَّةِ! تَنَاوَلِيهِ فَهَاتِيهِ فَتَنَاوَلْتُهُ وَ أَتَيْتُ بِهِ نَحْوَهُ فَلَمَّا مَثُلْتُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِيهِ وَ هُوَ عَلَى يَدَيَّ سَلَّمَ عَلَى أَبِيهِ فَتَنَاوَلَهُ الْحَسَنُ(ع) وَ الطَّيْرُ تُرَفْرِفُ عَلَى رَأْسِهِ فَصَاحَ بِطَيْرٍ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ : احْمِلْهُ وَ احْفَظْهُ وَ رُدَّهُ إِلَيْنَا فِي‏ كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَتَنَاوَلَهُ الطَّائِرُ وَ طَارَ بِهِ فِي جَوِّ السَّمَاءِ وَ أَتْبَعَهُ سَائِرُ الطَّيْرِ فَسَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ(ع) يَقُولُ : أَسْتَوْدِعُكَ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى(ع) فَبَكَتْ نَرْجِسُ فَقَالَ لَهَا : اسْكُتِي فَإِنَّ الرَّضَاعَ مُحَرَّمٌ عَلَيْهِ إِلَّا مِنْ ثَدْيِكِ وَ سَيُعَادُ إِلَيْكِ كَمَا رُدَّ مُوسَى(ع) إِلَى أُمِّهِ وَ ذَلِكِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَرَدَدْناهُ إِلى‏ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ‏》 ♦️امام حسن عسكرى(ع) با صداى بلند فرمود : عمه! او را بگير و نزد من بياور. وقتی او را در بغل گرفته نزد پدر بزرگوارش بردم، به پدر سلام كرد. حضرت(ع) هم او را در آغوش گرفت، ناگهان ديدم مرغانى چند دور سر او در پروازند. امام‏(ع) يكى از آن مرغان را صدا زد و فرمود : اين طفل را ببر نگهدارى كن و در هر چهل روز به ما برگردان! مرغ او را برداشت و پرواز نمود و ساير مرغان نيز به دنبال او به پرواز در آمدند، و مي شنيدم كه امام حسن عسكرى(ع) مي فرمود : تو را به خدائى مي سپارم كه مادر موسى(ع) فرزند خود را به او سپرد. نرجس خاتون گريست. امام(ع) فرمود : آرام باش كه جز از پستان تو شير نمى‏ مكد. عنقريب او را نزد تو مى‏ آورند همان طور كه موسى(ع) را به مادرش برگردانيدند. و این قول خداوند است که در قرآن مي فرمايد : ما او را بسوى مادرش بازگردانديم تا ديده‏ اش روشن شود و محزون نگردد. حکیمه می گوید : من عرض کردم : 📋《مَا هَذَا الطَّائِرُ؟ قَالَ : هَذَا رُوحُ الْقُدُسِ الْمُوَكَّلُ بِالْأَئِمَّةِ(ع) يُوَفِّقُهُمْ وَ يُسَدِّدُهُمْ وَ يُرَبِّيهِمْ بِالْعِلْمِ!》 ♦️آن مرغ چه بود؟ فرمود : روح القدس بود كه مراقب ائمه(ع) است و به امر خداوند آنها را در كارها موفق و محفوظ می دارد و با علم و معرفت پرورش می دهد. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمَّا أَنْ كَانَ بَعْدَ أَرْبَعِينَ يَوْماً رُدَّ الْغُلَامُ وَ وَجَّهَ إِلَيَّ ابْنُ أَخِي فَدَعَانِي فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ فَإِذَا أَنَا بِصَبِيٍّ مُتَحَرِّكٌ يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ فَقُلْتُ : سَيِّدِي! هَذَا ابْنُ سَنَتَيْنِ! فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ : إِنَّ أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الْأَوْصِيَاءِ إِذَا كَانُوا أَئِمَّةً يَنْشَئُونَ بِخِلَافِ مَا يَنْشَأُ غَيْرُهُمْ وَ إِنَّ الصَّبِيَّ مِنَّا إِذَا أَتَى عَلَيْهِ شَهْرٌ كَانَ كَمَنْ يَأْتِي عَلَيْهِ سَنَةٌ وَ إِنَّ الصَّبِيَّ مِنَّا لَيَتَكَلَّمُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَ يَعْبُدُ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِنْدَ الرَّضَاعِ تُطِيعُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَنْزِلُ عَلَيْهِ كُلَّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ!》 ♦️بعد از چهل روز بچه را نزد برادر زاده‏ ام برگردانيدند، حضرت(ع) مرا خواست، وقتی به خدمتش رسيدم، ديدم بچه جلو پدر راه می رود. عرض كردم : آقا! اين طفل كه دو ساله است! امام(ع) تبسمى نمود و فرمود : فرزندان انبياء و اولياء كه داراى منصب امامت و خلافت هستند، رشد و نماى آنان با ديگران فرق دارد. كودكان يك ماهه ما مانند بچه يك ساله ديگران مي باشند. كودكان ما، در شكم مادر حرف مي زنند و قرآن مي خوانند و خدا را پرستش مي كنند و در ايام شيرخوارگى، فرشتگان به پرستارى آنها مشغول و هر صبح و شام براى اطاعت فرمان آنان فرود مى‏ آيند. حکیمه می گوید : 📋《فَلَمْ أَزَلْ أَرَى ذَلِكَ الصَّبِيَّ كُلَّ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَى أَنْ رَأَيْتُهُ رَجُلًا قَبْلَ مُضِيِّ أَبِي مُحَمَّدٍ(ع) بِأَيَّامٍ قَلَائِلَ فَلَمْ أَعْرِفْهُ فَقُلْتُ لِأَبِي مُحَمَّدٍ(ع) مَنْ هَذَا الَّذِي تَأْمُرُنِي أَنْ أَجْلِسَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ ابْنُ نَرْجِسَ وَ هُوَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي وَ عَنْ قَلِيلٍ تَفْقِدُونِّي فَاسْمَعِي لَهُ وَ أَطِيعِي》 ♦️من هر چهل روز آن طفل نازنين را مي ديدم، تا آنكه چند روز پيش از وفات پدرش او را به صورت مردى ديدم و نشناختم. لذا از امام(ع) پرسيدم : اين كيست كه مي فرمائى پيش روى او بنشينم؟ فرمود : او پسر نرجس است كه بعد از من جانشين من خواهد بود، من بيش از چند روز ديگر ميان شما نيستم، بعد از وى فرمانبردارى‏ كنيد!(۱)(۲) 📚منابع : ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ص۴۲۹ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۵۱، ص۱۱ ‌.
. علیه_السلام 1️⃣ و جعفر کذّاب!👇 ✅ابوالأدیان می­‌گوید: من از خدمتگزاران امام عسکری(ع) بودم و نامه­‌های آن حضرت(ع) را به شهرها می‌­بردم. در طی مسمومیتی که امام(ع) با آن از دنیا رفت، به خدمتش رسیدم. حضرت(ع) نامه­‌هایی نوشت و فرمود: 📋«اِمْضِ بِهَا إِلَى اَلْمَدَائِنِ فَإِنَّكَ سَتَغِيبُ خَمْسَةَ عَشَرَ يَوْماً وَ تَدْخُلُ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى يَوْمَ اَلْخَامِسَ عَشَرَ وَ تَسْمَعُ اَلْوَاعِيَةَ فِي دَارِي وَ تَجِدُنِي عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ» ♦️این­‌ها را به مدائن می­‌بری! پانزده روز در سامرا نخواهی بود؛ روز پانزدهم که داخل شهر شدی، خواهی دید که از خانه من ناله و شیون بلند است و جسد مرا در محل غسل گذاشته­‌اند. گفتم:سرور من! اگر چنین شود، امام(ع) بعد از شما کیست؟ حضرت(ع) فرمود : 📋«مَنْ طَالَبَكَ بِجَوَابَاتِ كُتُبِي فَهُوَاَلْقَائِمُ» ♦️هر کس جواب نامه­‌هایم را از تو مطالبه کند، قائم بعد از من، اوست! گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. ایشان فرمودند : 📋«مَنْ يُصَلِّي عَلَيَّ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي» ♦️هر کس بر جنازه من نماز گزارد، قائم بعد از من اوست. گفتم:نشانه دیگری بفرمایید. و نیز فرمود: 📋«مَنْ أَخْبَرَ بِمَا فِي اَلْهِمْيَانِ فَهُوَ اَلْقَائِمُ بَعْدِي» ♦️هر کس از آنچه در میان همیان(کمربند) است، خبر دهد، او امام بعد از من است. هیبت و عظمت امام(ع) مانع شد که بپرسم؛ مقصود از آنچه در همیان است، چیست؟ من نامه­‌های آن حضرت(ع) را به مدائن بردم و جواب آن­‌ها را گرفته و روز پانزدهم وارد سامرا شدم. دیدم همان طور که امام(ع) فرموده بود، از خانه ایشان صدای ناله بلند است. و نیز دیدم برادرش جعفر، در کنار خانه آن حضرت(ع) نشسته و گروهی از شیعیان، اطراف او را گرفته به وی تسلیت، و به امامتش تبریک می­‌گویند. من از این جریان یکّه خوردم و با خود گفتم : اگر جعفر امام باشد، پس وضع امامت عوض شده است! زیرا من با چشم خود دیده بودم که جعفر شراب می­‌خورد و قمار می­‌ کرد و اهل تار و طُنبور بود! من هم جلو رفته و رحلت برادرش را تسلیت و امامتش را تبریک گفتم، ولی از من چیزی نپرسید. در این هنگام، عقید خادم خانه امام حسن عسکری(ع) بیرون آمد و به جعفر گفت: جنازه برادرت را کفن کردند؛ بیایید نماز بخوانید. جعفر وارد خانه شد و شیعیان در اطراف او بودند. وقتی که به حیاط خانه وارد شدیم، جنازه امام عسکری(ع) را کفن کرده و در تابوت گذاشته بودند. جعفر پیش رفت تا بر جنازه امام(ع) نماز گذارد. وقتی که خواست تکبیر نماز را بگوید، ناگاه کودکی گندم­‌گون و سیاه­‌موی که دندان­‌های پیشینش قدری باهم فاصله داشت، بیرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشید و گفت : 📋«تَأَخَّرْ يَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلاَةِ عَلَى أَبِي» ♦️عمو! کنار برو! من باید بر پدرم نماز بخوانم! جعفر در حالی که قیافه­‌اش دگرگون شده بود، کنار رفت. آن کودک بر جنازه امام(ع) نماز خواند و حضرت(ع) را در خانه خود، در کنار قبر پدرش امام هادی(ع) دفن کردند. بعد همان کودک رو به من کرد و گفت:ای مرد بصری! جواب نامه‌­ها را که همراه تو است بده! جواب نامه‌­ها را به وی دادم و با خود گفتم:این دو نشانه [نماز بر جنازه و خواستن جواب نامه­‌ها]؛ حالا فقط همیان مانده! آن­‌گاه پیش جعفر آمدم و دیدم سر و صدایش بلند است. حاجِز وَشّاء که حاضر بود به جعفر گفت:آن کودک چه کسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده­‌ام و نمی­‌شناسم. در آن‌­جا نشسته بودیم که گروهی از اهل قم آمدند و از امام حسن عسکری(ع) پرسیدند، و چون دانستند که امام(ع) رحلت فرموده است، گفتند:جانشین امام(ع) کیست؟ حاضران جعفر را نشان دادند. آن­‌ها به جعفر سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند و اظهار داشتند:نامه­‌ها و پول‌هایی آورده‌­ایم؛ بفرمایید بگویید؛ نامه‌­ها را چه کسانی نوشته­‌اند و پول­‌ها چقدر است؟ جعفر از این سؤال برآشفت و برخاست و در حالی که گَرد جامه­‌های خود را پاک می­‌کرد، گفت: 📋«تُرِيدُونَ مِنَّا أَنْ نَعْلَمَ اَلْغَيْبَ؟» ♦️شما از ما انتظار دارید علم غیب بدانم؟ در این میان، خادمی از خانه بیرون آمد و گفت : نامه­‌ها از فلان کس و فلان کس است و در همیان هزار دینار است که ده تا از آن­‌ها را آب طلا داده­‌اند. نمایندگان مردم قم نامه‌­ها و همیان را تحویل داده و به خادم گفتند: 📋«اَلَّذِي وَجَّهَ بِكَ لِأَخْذِ ذَلِكَ هُوَ اَلْإِمَامُ» ♦️هر کس تو را برای گرفتن همیان فرستاده، او امام است.(۱) 📚منبع: ۱)کمال الدین شیخ صدوق، ج۲، ص۴۷۵   .
. 2️⃣دعا برای ظهور توسط !👇 ✅علامه امینی می نویسد : دعبل خزاعی می گوید : نزد امام رضا(ع) قصیده ای خواندم، تا اینکه به این ابیات رسیدم. 📋«خُرُوجُ إِمَامٍ لَا مَحَالَةَ خَارِجٌ‏ يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللَّهِ والْبَرَكَاتِ‏..» ♦️ظهور امامى كه ناگزير از آن هستيم، حتمى است، او به نام خدا و بركات او قيام می كند.. در این هنگام؛ 📋«وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأسِهِ وَ تَوَاضَعَ قَائِمَاً وَ دَعَى لَهُ بِالفَرَجِ وَ قَالَ : اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ و سَهِّلْ مَخْرَجَهُ» ♦️حضرت(ع) ایستادند و دست مبارک را بر سر خویش قرار دادند و برای فرج امام زمان(عج) دعا کردند و فرمودند : خدایا فرجش را تعجیل فرما و قیامش را آسان گردان.(۱) 📚منبع : ۱)الغدیر علامه امینی، ج۲، ص۳۶۱/ منتهی الآمال محدث قمی، ج۲، ص ۴۸۸ .
(ع) خانه دل را آمده دلبر دوباره آمد عید پیغمبر یا علی اکبر یا علی اکبر 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ماه دل آرا دارد تماشا یوسف لیلا دارد تماشا یا علی اکبر یا علی اکبر 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 روی او باشد روی محمد بوی او باشد بوی محمد یا علی اکبر یا علی اکبر 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 این بر روی دست حسین است در ملک هستی هست حسین است یا علی اکبر یا علی اکبر 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 می کشد لیلا شانه بر مویش می‌زند بابا بوسه بر رویش یا علی اکبر یا علی اکبر 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 من که از شادی دارم میمیرم از حسین امشب عیدی میگیرم یا علی اکبر یا علی اکبر 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ماه لیلا را خیلی دوست دارم پائین پا رو خیلی دوست دارم یا علی اکبر یا علی اکبر 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 حاج ✍ یازدهم شعبان ۱۴۴۴ ه. ق ۱۴٠۱ ه. ش .👇
رسیده_وقت_هم_عهدیی_1616426939.mp3
2.02M
. 🎤 یا اباصالح مولا مولا مژده به یاران رسیده وقت هم عهدی2 میکده وا شد اگر که تشنه ی این شهدی2 زعرش میباره گل وستاره درشب میلاد مهدی2 ولوله ای در آسمانه شب عید صاحب زمانه قبله ی دل امشب جمکرانه)2 یا اباصالح مولا مولا ... پیش جمالت یوسف از خجلت در چاهه2 به کل عالم سائل تو شاهنشاهه2 دم مسیحا،قنوت موسا،ذکر بقیةاللهه2 جلوه والشمس در روی تو2 جلوه واللیل در موی تو آیه ی تطهیر نقش ابروی تو یا اباصالح مولا مولا ... امشب تپش قلبم به هر زمان2 مولا مددی یا صاحب الزمان3 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/maddah/sabks/4/00/1/رسیده_وقت_هم_عهدیی_1616426939.mp3 .
. 🌙ترجمه این خطبه ارزشمند امام رضا علیه السلام به نقل از پدرانش علیهم السلام، از امام على علیه السلام فرمودند: روزى، پیامبر خدا براى ما خطبه خواند و فرمود : «اى مردم! همانا ماه خدا ، همراه با برکت و رحمت و آمرزش ، به شما روى آورده است ؛ ماهى که نزد خدا برترینِ ماه هاست و روزهایش برترینِ روزها، شب هایش برترینِ شب ها و ساعاتش برترینِ ساعات است. ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و از شایستگانِ کرامت الهى قرار داده شده اید. نَفَس هایتان در آن، تسبیح است، خوابتان در آن، عبادت، عملتان در آن، پذیرفته و دعایتان در آن، مورد اجابت است. پس با نیّت هاى راست و دل هاى پاک از پروردگارتان بخواهید تا براى روزه دارىِ آن و تلاوت کتاب خویش ، توفیقتان دهد چرا که بدبخت، کسى است که در این ماه بزرگ، از آمرزش الهى محروم بماند. با گرسنگى و تشنگى خود در این ماه ، گرسنگى و تشنگىِ روز قیامت را یاد کنید؛ به نیازمندان و بینوایانتان صدقه بدهید. به بزرگان خود احترام و بر کوچک هایتان ترحّم و به بستگانتان نیکى کنید؛ زبانتان را نگه دارید؛ چشم هایتان را از آنچه نگاه به آن حلال نیست بپوشانید ؛ گوش هایتان را از آنچه شنیدنش حلال نیست، فرو بندید؛ به یتیمان مردم، محبّت کنید تا بر یتیمان شما محبّت ورزند. از گناهانتان به پیشگاه خداوند توبه کنید؛ در هنگام نمازها، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند کنید، که آن هنگام (وقت نماز)، برترینِ ساعت هاست. و خداوند با نظر رحمت به بندگانش مى نگرد و هر گاه با او مناجات کنند، پاسخشان مى دهد و چون او را صدا بزنند ، جوابشان مى گوید و چون او را بخوانند اجابتشان مى کند. اى مردم! جان هاى شما در گرو کارهاى شماست، پس با آمرزش خواهى خود ، آنها را آزاد سازید و پشت هاى شما از بار گناهانتان سنگین است پس با طول دادن سجده هاى خود ، آنها را سبک کنید و بدانید که خداوند ـ که یادش والاست ـ به عزّت خود سوگند خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمى کند و در روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان [براى حساب ]مى ایستند ، آنان را با آتش هراسان نمى سازد . اى مردم ! هر که از شما در این ماه ، روزه دارى را افطار دهد ، پاداش او براى آن ، نزد خدا ، آزاد کردن یک برده و آمرزش گناهان گذشته اوست» . پس گفتند: اى پیامبر خدا ! همه ما توانایىِ این کار را نداریم! پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «خود را از آتش نگه دارید ، هر چند با یک دانه خرما ؛ خود را از آتش نگه دارید، هر چند با یک جرعه آب. اى مردم! هر کس اخلاقش را در این ماه نیکو سازد براى او وسیله عبور از صراط خواهد بود در آن روز که گام ها بر صراط مى لغزد و هر کس در این ماه بر بردگان خود آسان بگیرد ، خداوند حساب او را سبک خواهد گرفت ؛ و هر کس در این ماه شرّ خود را [از دیگران] باز دارد خداوند در روز دیدارش ، غضب خویش را از او باز خواهد داشت ؛ و هر که در این ماه ، یتیمى را گرامى بدارد ، در روز دیدار، خداوند گرامى اش خواهد داشت. و هر که در آن به خویشاوند خود نیکى کند، در روز دیدار خداوند با رحمتش به او نیکى خواهد کرد و هر کس در آن از خویشان خود ببُرد خداوند در روز دیدار رحمتش را از او قطع خواهد نمود ؛ و هر کس در آن نماز مستحبّى بخواند براى او دورى از آتش نوشته مى شود و هر کس واجبى را در آن ادا کند پاداش کسى را دارد که هفتاد واجب را در ماه هاى دیگر ادا کرده است و هر کس در آن بر من زیاد صلوات بفرستد خداوند در روزى که وزنه اعمال سبک مى شود وزنه اعمال او را بیفزاید و هر کس در آن آیه اى از قرآن تلاوت کند پاداش کسى را دارد که در ماه هاى دیگر ختم قرآن کرده است . اى مردم! در این ماه درهاى بهشت بازند . پس از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما نبندد و درهاى دوزخ بسته اند . پس از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما نگشاید و شیطان ها در بندند. پس از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما مسلّط نسازد» . من(علی .ع) برخاستم و گفتم : اى پیامبر خدا! برترینِ کارها در این ماه چیست؟ فرمود: «اى ابو الحسن! برترینِ کارها در این ماه پرهیز از حرام هاى الهى است» . سپس گریست . گفتم : اى پیامبر خدا! سبب گریه شما چیست؟ فرمود: «اى على! بر این مى گریم که حرمت تو را در این ماه مى شکنند. گویا مى بینم تو در حال نماز براى پروردگار خویشى، ماه مى شکنند . گویا مى بینم تو در حال نماز براى پروردگار خویشى که نگون بخت ترینِ اوّلین و آخرین همو که برادر پى کننده ناقه قوم ثمود است برمى خیزد و بر فرق سرت ضربتى مى زند و محاسنت از خون سرت رنگین مى شود» . گفتم : اى پیامبر خدا! آیا در آن حالت دینم سالم است؟ فرمود : «دینت ، سالم است». 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #خطبه_شعبانیه 🌙ترجمه این خطبه ارزشمند امام رضا علیه السلام به نقل از پدرانش علیهم السلام، از ام
. 🌙 ادامه ترجمه خطبه شعبانیه سپس فرمود : «اى على! هر کس تو را بکشد ، مرا کشته است و هر کس تو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و هر کس تو را ناسزا گوید ، مرا ناسزا گفته است ؛ چرا که تو از من هستى ، همچون جان من . روح تو ، از روح من است و سرشت تو ، از سرشت من . خداى متعال من و تو را آفرید و من و تو را برگزید و مرا براى پیامبرى ، و تو را براى امامت انتخاب کرد . هر کس امامت تو را انکار کند نبوّت مرا انکار کرده است. اى على! تو وصىّ من ، پدر فرزندان من ، همسر دختر من و جانشین من بر امّتم هستى ، در حال حیاتم و پس از مرگم فرمان تو ، فرمان من است و نهى تو ، نهى من است . سوگند به خدایى که مرا به نبوّت برانگیخت و مرا بهترینِ آفریدگان قرار داد، تو حجّت پروردگار بر خلق اویى و امین او بر رازش و جانشین او بر بندگانش» 📚 شیخ عباس قمی .
. 🔸روضه حضرت صاحب الزمان(عج) در هنگام ظهور در روایات است که چون قائم ما ظاهر شود، بایستد در بین رکن و مقام در کعبه و به پنج ندا ندا کند. ☘ ندای اول: الا یا اهل العالم انا الامام القائم آگاه باشید ای مردم عالم، من همان امام قیام کننده هستم. ☘ ندای دوم: الا یا اهل العالم انا الصمصام المنتقم آگاه باشید ای مردم عالم،من شمشیر تیز و برانی هستم که از ظالمان انتقام می گیرم. ☘ ندای سوم: الا یا اهل العالم ان جدی الحسین (ع) قتلوه عطشانا. آگاه باشید ای مردم عالم، من کسی هستم که جدم حسین (ع) را لب تشنه به شهادت رساندند. ☘ ندای چهارم: الا یا اهل العالم ان جدی الحسین(ع) طرحوه عریانا آگاه باشید ای مردم عالم، من کسی هستم که بدن جدم حسین(ع ) عریان بر زمین افکندند. ☘ ندای پنجم: الا یا اهل العالم ان جدی الحسین(ع) سحقوه عدوانا آگاه باشید ای مردم عالم، من کسی هستم که بدن جدم حسین (ع) را عریان زیر سم اسبان نرم و له کردند. 📚منبع: الزام الناصب، ص ۲۱۲ .
. ✅ روایت مهمی در باب شب نیمه شعبان از اعمال مهم شب نیمه شعبان، عمل به حدیثی است که در کتاب اقبال روایت شده: رسول اکرم(ص) فرمودند: شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرئیل آمد و گفت: محمد! چرا در این شب خوابیده ای؟ گفتم جبرئیل! مگر چه شبی است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. محمد! برخیز. آنگاه مرا بلند کرده و به بقیع برد، سپس گفت: سرت را بلند کن زیرا این شبی است که درهای آسمان در آن باز می شود: درهای رحمت، در رضوان، در مغفرت در فضل، در توبه در نعمت، در جود و در احسان. و خداوند به عدد موها و پشمهای گاو و گوسفند- مردم را از آتش جهنم- آزاد می کند؛ زمان مرگ را در آن ثبت کرده و بمدت یک سال روزیها را تقسیم میکند؛ و هرچه را که در تمام سال اتفاق می افتد فرو می فرستد. محمد! کسی که این شب را با گفتن "الله اکبر"،"سبحان الله"و "لا اله الا الله"و دعا و نماز و قرآن خواندن و انجام اعمال مستحب و استغفار کردن زنده نگهدارد بهشت منزل و استراحتگاه او خواهد بود و گناهان گذشته و آینده اش بخشیده می شود. محمد! کسی که در این شب صد رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت "فاتحه الکتاب" را یک بار و "قل هو الله احد"را ده بار بخواند و بعد از فراغ از نماز، ده بار "ایه الکرسی" و ده بار "فاتحه الکتاب"خوانده و صدبار "سبحان الله" بگوید، خداوند صد گناه کبیره که باعث هلاکت و ورود او در آتش می باشند را، می بخشد؛ و در مقابل هر سوره و تسبیحی کاخی در بهشت به او عنایت میکند؛ و توانایی شفاعت صد نفر از بستگانش را به او داده و او را در ثواب شهدا شریک می کند و آنچه به روزه داران این ماه و عبادت کنندگان این شب می دهد، به او نیز عنایت میکند؛ بدون اینکه پاداش آنان را کم کند. پس این شب را زنده بدار و شب زنده داری و نزدیکی به خدا، یا عمل در این شب، را به امتت دستور بده؛ زیرا شب شریفی است. در حالی نزدت آمدم که تمام فرشته ها در آسمان پاهایشان را جفت کرده اند: عده ای تسبیح می کنند، عده ای در رکوع، عده ای در سجود و گروهی ذکر می گویند. شبی است که کسی دعا نمی کند مگر این که مستجاب می شود؛ کسی چیزی نمی خواهد مگر این که به او داده می شود؛ کسی درخواست مغفرت و بخشش نمی کند ،مگر اینکه بخشیده می شود. کسی توبه نمی کند مگر این که توبه اش پذیرفته می شود. کسی که از خیر این شب محروم شود ،از خیر بزرگی محروم شده است . 📚منبع: المراقبات. آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی (ره) .
. ✅ احادیثی درباره دعا و مناجات ✅ 🔶 از کتاب عدة الداعی 🔶 🔸نوشته ابن فهد حلی🔸 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 1️⃣ رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- فرمود: «آيا اسلحه‏ اى را به شما معرفى كنم كه هم شما را از شرّ دشمنانتان نجات ميدهد و هم روزيتان را زياد مى ‏نمايد؟ گفتند: بلى يا رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله- فرمود: پروردگارتان را در شب و روز بخوانيد و دعا كنيد، چون دعا، اسلحه مؤمن است». 2️⃣ امام على- عليه السّلام- مى‏ فرمايد: «دعا، سپر مؤمن است، اگر باب رحمت الهى را زياد بكوبى (و نااميد نشوى، عاقبت) آن در، به رويت گشوده خواهد شد». 3️⃣ و در پاسخ «بريد بن معاويه» كه از امام باقر(ع) پرسيده بود آيا دعاى بيشتر بهتر است يا قرائت قرآن بيشتر؟ فرمود: كثرة الدّعاء افضل ثمّ قرأ: قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ» (سوره بقره، آيه 186) يعنى: «دعاى بيشتر بهتر است، چون خداوند فرمود: اى پيامبر- صلّى اللَّه عليه و آله- بگو اگر دعايتان نبود، پروردگار من به شما اهميتى نمى‏ داد». 4️⃣ از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- نقل شده است كه فرمود: «خداوند متعال، سائل اصراركننده را دوست دارد». 5️⃣ در تورات آمده است كه: «اى موسى! كسى كه مرا دوست دارد، فراموشم نمى‏كند و كسى كه به نيكيهاى من اميدوار است، در درخواستش اصرار مى‏نمايد. اى موسى! من از مخلوقاتم غافل نيستم (و خبر دارم) ولى دوست دارم كه ملائكه‏ام صداى ضجّه دعا را از بندگانم بشنوند و ملازمان من ببينند كه چگونه بنى آدم به خاطر چيزهايى كه قدرت و اسبابش در دست من است، به من تقرّب مى‏جويند. اى موسى! به بنى اسرائيل بگو: مبادا نعمت، شما را به طغيان بكشاند كه در اين صورت، بزودى از شما گرفته خواهد شد. و مبادا از شكر آن غافل بمانيد كه در نتيجه آن، به ذلّت خواهيد افتاد، در دعا اصرار كنيد تا با اجابتم، رحمت من شامل حالتان شود و عافيت گوارايتان گردد». 6️⃣ خداوند متعال بر حضرت موسى- عليه السّلام- وحى فرستاد كه: «كف دو دستت را ذليلانه در برابر من بلند كن مانند برده‏اى كه فرياد مى‏ زند و از آقاى خود كمك مى ‏خواهد، هر گاه چنين كردى، مشمول رحمت من مى‏ گردى كه من كريم‏ترين كريمان و قادرترين قادرين هستم. اى موسى! از فضل و رحمتم درخواست كن كه اين دو فقط در دست من است و غير من آنها را ندارد. و وقتى از من چيزى طلب مى‏ كنى، ببين تمايلت نسبت به آنچه در دست من است چگونه مى ‏باشد هر كسى مطابق عملش پاداش دارد و چه بسا انسان ناسپاس هم در برابر سعى و كوشش خود، جزائى دريافت دارد». 7️⃣ «ابو بصير» از حضرت صادق- عليه السّلام- در مورد دعا و بالا بردن دستها سؤال كرد، فرمودند: يعنى: «پنج صورت دارد: اوّل- براى پناه بردن به خدا، كف دو دست را بايد رو به قبله قرار دهى. / دوّم- براى طلب روزى، دستهايت را مى‏ گشايى و كف آن را به طرف آسمان مى ‏گيرى. / سوّم- براى انقطاع به درگاه خدا با انگشت سبابه اشاره مى‏ کنى. / چهارم- براى زارى كردن، دستهايت را كشيده از سرت هم بالاتر مى‏ برى. / پنجم- براى تضرع، انگشت سبابه را در برابر رويت حركت مى ‏دهى كه اين دعاى ترس است.» 8️⃣ از جمله مواعظ خداوند متعال به حضرت عيسى- عليه السّلام- اين است كه فرمود: «يا عيسى، اذلّ لى قلبَك و اكثِر ذكرى في الخَلَوات و اعلَم اَنَّ سُرورى ان تبصبصَ الىّ و كن في ذلك حيّا و لا تكن ميّتا» يعنى: «اى عيسى» قلبت را در برابر من خوار و ذليل كن و مرا در خلوتها زياد به ياد بياور و بدان كه خوشحالى من در اين است كه با بيم و اميد به سوى من بيايى، اما مبادا با قلبى مرده چنين كنى، بلكه بايد قلبت زنده و با نشاط باشد». «البَصبَصَة»: تحريك الكلب ذنبَه طمعا او خوفا (مجمع البحرين). یعنی: وقتی سگ دمش را از روی ترس یا طمع تکان می دهد این عمل را بصبصه یا تبَصبُص گویند. خدا به عیسی می فرماید سرور من در تبصبص کردن تست یعنی با بیم و امید به من رو کن . . . 9️⃣ از امير المؤمنين- عليه السّلام- نقل است كه فرمود: «گاهى اوقات خداوند متعال اجابت دعا را به تأخير مى ‏اندازد تا هم اجر عظيمترى بدهد و هم عطاى بيشترى ببخشد». گاهى اوقات، تأخير اجابت به خاطر مقام و منزلت رفيع بنده نزد خداوند متعال است، چون شنيدن صداى بنده‏اش را دوست دارد. در اين رابطه «جابر بن عبد اللَّه انصارى» از پيامبر اكرم- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- روايت كرده كه فرمود: «اگر بنده‏ اى كه محبوب خداست دعا كند، ذات اقدس اله به جبرئيل مى‏ گويد حاجت بنده‏ ام را بدهيد ولى آن را به تأخير بيندازيد، چون من دوست دارم هميشه صدايش را بشنوم. و اگر بنده مغضوب حق دعا كند خداوند متعال به جبرئيل مى‏ گويد: اى جبرئيل! حاجت اين بنده‏ام را بده و در دادنش عجله كن، چون من خوش ندارم صدايش را بشنوم». .
. "از هم اکنون که‌ ماه شعبان است" از هم اکنون که ماه شعبان است ، باید آماده ی حضور شوی باید از قبلِ موقفِ رمضان ، پاک گردی و غرق نور شوی بگذر از هر چه بیش و کم اکنون ، خیز و بردار یک قدم اکنون بگذر از دیگران تو هم اکنون ، تا پسندیده ی غفور شوی لحظه لحظه به یاد مُردن باش، از هم اکنون به فکر رفتن باش  زودتر فکر توبه کردن باش، عاقبت راهیِ قبور شوی گر شوی غافل از چنین رحمت ، عاقبت تو بمانی و حسرت حیف باشد اگر در این فرصت ، صرف تقصیر یا قصور شوی تا "تو" باشی چه جا برای "او"ست ؟! بگذر از خود رها شو از این پوست نرسی تا مقامِ قُربِ دوست ، مگر از نفسِ خویش دور شوی ادعا مثل حرف بسیار است، کو کسی که فدایی یار است؟! اگر از تو امام تو خواهد، میتوانی که در تنور شوی؟! شاید این ماه ماه آخر بود، شاید آقایمان ظهور نمود آری ای منتظِر ز جا برخیز، باید آماده ظهور شوی ۲۱ شعبان ۱۴۴۳ .
.۱ 🎗مجالس مناسبتی معمولاً در مناسبـــت­ های مذهبـی همچــون ولادت­ ها؛ شهادت­ ها و اعیاد ائمه مجالسی برگزار می‌ شود که به آن مجالـس مناسبتی گفتــه می‌شود؛ مداح در اینگونه جلســــات معمولاً از وقـــت کافی برخودار است و اگر تنها مداح آن مجلـــــس باشد بایــــد طوری برنامه ریزی کند تا از تکرارخوانی جلوگیری کرده و بهتــــر است به ترتیب زیر عمل کند.
•۲ الف) ابتدا یک رباعــی بخوانید که با این رباعی ذکر صلوات از مردم گرفته شود؛ و یا اینکه ذکر شریف صلوات‌را با لحن‌بخوانید؛‌تاهم‌ مستمعین به مشارکت و آرامش دعوت شوند و هم جلسه با ذکر صلوات معطــــر شده و به این طریق به توصیـــــه‌ ها و احادیــــــث فراوانی که در این خصوص وجـــود دارد نیز عمـــــل کرده باشید. •
•۴ ج) خواندن دعای فرج و سپس یک رباعی یا غزل امام زمان (عج) به تناسب حجـــم مطالب و وقت شما •