eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
Roze_Shab-Jome_Mirzamohamadi_43.mp3
43.23M
🔊و اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ 🔹 به همراه روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام 🎤 حجت الاسلام
. ▪️وقتی که مَلک الموت در قبضِ روح حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام حیران و سرگردان می‌شود... در روایتی چنین آمده است که: از امام صادق علیه‌السلام پرسیدند که حال حضرت موسی علیه‌السلام در هنگام جان دادن، چگونه بود؟ امام علیه السلام فرمود: وقتی ملک الموت برای قبض روح موسی علیه السلام آمد، آن حضرت فرمود: از کدام عضو، مرا قبض روح می کنی؟ ➖ملک الموت عرض کرد: از دهان؛ حضرت موسی علیه السلام فرمود: من با این دهان و زبان با مَلِک منّان تکلم کرده ام. ➖ملک الموت عرض کرد: از چشم، موسی فرمود: با آن نیز، نور تجلّی خدا را دیده ام. ➖ملک الموت گفت: از دست؛ موسی جواب داد: با آن نیز، تورات و الواح را گرفته‌ام. ➖ملک الموت گفت: از پا. باز موسی فرمود: با این پاها نیز به کوه طور رفته‌ام؛و برای هر عضوی را عذری آورد. 🔻چون به اینجا رسید، امام صادق علیه السلام صیحه ای کشیدند و چنان ناله ای زدند که از هوش رفتند. و چون حضرت به هوش آمد،سؤال شد: یابن رسول الله! چه چیز باعث گریستن شما شد؟ قرن هاست که از وفات موسی علیه‌السلام می‌گذرد! سپس گریه امام شدیدتر شد و فرمودند: ▪️گریهٔ من برای موسی علیه‌السلام نیست؛ بر جدم حسین ‌"علیه‌السلام" گریه میکنم! هنگامی که بر روی زمین افتاد و شمر "لعنت الله علیه" آمد که او را ذبح نماید، خدای تعالی به عزراییل امر کرد که برود و روح حسین "علیه السلام" را قبض نماید. هنگامی‌که عزراییل شنید، عرضه داشت: پروردگارا! پناه می‌برم به تو از اینکه مخالفت امر کنم، من بنده ضعیف ذلیل هستم و لکن به عزتت تو را قسم میدهم که مرا از این کار معاف کنی؛ خداوند متعال وحی کرد: برای چه؟ عزراییل گفت: من توانایی قبض روح او را ندارم؛ از کجا روحش را قبض کنم ؟! ➖خداوند فرمود: از دهان مطهّرش؛ عزارییل گفت: به تیر ابو ایوب غنوی مجروح است. ➖خدای متعال فرمود: از بالای سرش. عزارییل گفت: مجروح است به شمشیر شریک بن ذرعة. ➖خدای متعال فرمود: از بازویش؛ عزراییل گفت: مجروح است به ضربه سنان بن انس. ➖خدای متعال فرمود: از ناحیه قلبش؛ عزراییل گفت: مجروح است به تیر حرملة بن کاهل اسدی. ➖خدای متعال فرمود: از چشمانش؛ عزراییل گفت: از خون سرش پُر شده است... ▪️سپس خداوند وحی کرد: ای ! قصد من جز این نبود که می‌خواستم ملائکه را به مصیبت حسین "علیه السلام" با خبر کنم و گرنه خودم به دست قدرت خودم میخواهم او را قبض روح نمایم. 🔻سپس خدای متعال به عزرائیل فرمود: کنار رو؛ این حسین "علیه‌السلام" است که فقط خودم باید او را قبض روح کنم؛ که در این هنگام منادی از سوی عرش ندا داد: «والسّلامُ علَی مَن اتّبعَ الهُدَی.» 📚مقتل سرور المومنین(نسخه خطّی) 📚 اكسير العبادات في اسرار الشهادات شيخ دربندی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیهاالسلام ➖➖➖➖➖ شب میلاده نوه ی حیدره کراره عیدیمون امشب توی دستای علمداره قنداقش محشره روی دستای علی اکبره با لبِ خندونِش دل از دل حسین میبره کِل می کِشن ، ملائکِ مُقرّبین شادی شده،با دل شیعه ها عجین آخه امشب،شده نازل،قرآن مبین ➖➖➖➖➖ چه هیاهویی میون عالم بالا شد شکرحق امشب درِجنّت به رومون وا شد نازگلِ حسینه چراغ خونه ی مولامونه عاشق اسمشیم خنده ی رقیه دنیامونه کرم کرم ،فراوونه امشبه رو غصه از دل ها بیرونه امشبه رو همه عالم،غرق جنونه امشبه رو ➖➖➖➖➖ اومده اونکه جاش روی دوش اباالفضله از همون اول توی آغوش اباالفضله اونقده محشره که همه میگن چقدر نازه جبرییل خادمش یه نیگاش فرشته میسازه خبر خبر، چه خبره تو آسمون عیدی میخوایم،از بابای رقیه جون عیدیِ ما، کربلا با، صاحب زمون یارقیه ➖➖➖➖➖ ✍️به قلم: .👇
. 🏳سبک سرود میلاد با سرسعادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها 🏳بند اول شب میلاده دلامون شاده خدا به اربابمون دختری داده بَه چه دختری که عشقه شاه عالمینه کوثر حسینه،تاج سر حسینه بَه چه دختری عزیز دردونه ی حسینه دلبر حسینه،گله خونه ی حسینه اومده اونکه،دونه دونه بارونه اسم زیباشم،رقیه خاتونه یا رقیه،بی بی جون خوش اومدی 🏳بند دوم شب عشاقه دلا مشتاقه گوهره رو دامنه ام اسحاقه بَه چه گوهری آورده این عروس زهرا انگاری که زهرا،باز اومده به دنیا بَه چه گوهری خوابیده روی دامن شاه عمه میگه جانم،عمو میگه ماشاالله اومده اونکه،امید دلامونه هرچی داریم از،رقیه خاتونه یا رقیه،بی بی جون خوش اومدی ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇
4_6041905390646464271.mp3
5.72M
🍃 👈🏼 از سفر مدینه برگشته بود. سرزنش‌های زنش شروع شد: این همه می‌روی دیدن زین العابدین (علیه السلام) این همه برایش هدیه می‌بری شد یکبار برایت جبران کند؟! ... سال بعد دوباره رفت دیدن امام (علیه السلام) امام (علیه السلام) به او فرمود: همسرت سرزنشت کرد؟! سرش را پایین انداخت. وقت آن بود که امام معجزه‌ای نشانش دهد. فرمود تشتی از آب بیاورند ... 📚 بحارالأنوار، ج۴۶ ، ص۴۷ 🔘 حجت‌الاسلام .
. 📝 حضرت امام کاظم علیه‌السّلام فرمود: به نزد آقای ما امام صادق علیه‌السّلام آمد و از نداری به او شکایت نمود. امام علیه‌السلام فرمود: امر آن‌گونه که می‌گویی نیست و من تو را ندار برنمی‌شمرم. مرد گفت: آقای من! به‌خدا سوگند امر بر تو آشکار نگشته است[و پیوسته] از نداری خود بیان می‌کرد. و امام صادق علیه السّلام سخن او را صحیح نمی‌شمرد. تا این که امام به او فرمود: مرا آگاه کن که اگر برای بیزاری جستن از ما صد دینار به تو داده شود می‌پذیری؟ عرضه داشت: نه. پس امام تا هزاران دینار پیش رفت ولی مرد قسم می‌خورد که چنین نمی‌کند [و در مقابل آن مقدار پول از امام بیزاری نمی‌جوید]. پس امام به او فرمود: آیا کسی که چنین سرمایه و کالایی دارد که در برابرش این مقدار پول داده می‌شود و او آن کالا را نمی فروشد است؟! 👈🏼 أَبُومُحَمَّدٍ الفَحَّامُ، قَالَ: حَدَّثَنَا المَنْصُورِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَمُّ أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنِي اَلْإِمَامُ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ). قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ. قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي عَلِيُّ بْنُ مُوسَى. قَالَ: حَدَّثَنِي أَبِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (عَلَيْهِمُ‌السَّلاَمُ). قَالَ: إِنَّ رَجُلاً جَاءَ إِلَى سَيِّدِنَا اَلصَّادِقِ (عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ) فَشَكَا إِلَيْهِ اَلْفَقْرَ، فَقَالَ: لَيْسَ الْأَمْرُ كَمَا ذَكَرْتَ وَمَا أَعْرِفُكَ فَقِيراً. قَالَ: وَالله يَا سَيِّدِي مَا اِسْتَبَيْتُ، وَذَكَرَ مِنَ اَلْفَقْرِ قِطْعَةً وَالصَّادِقُ يُكَذِّبُهُ، إِلَى أَنْ قَالَ لَهُ: خَبِّرْنِي لَوْ أُعْطِيتَ بِالْبَرَاءَةِ مِنَّا مِائَةَ دِينَارٍ، كُنْتَ تَأْخُذُ؟! قَالَ: لاَ. إِلَى أَنْ ذَكَرَ أُلُوفَ دَنَانِيرَ وَالرَّجُلُ يَحْلِفُ أَنَّهُ لاَ يَفْعَلُ، فَقَالَ لَهُ: مَنْ مَعَهُ سِلْعَةٌ يُعْطَى بِهَا هَذَا المَالَ لاَ يَبِيعُهَا هُوَ فَقِيرٌ!  📚 امالی شیخ طوسی (عربی) ج۱، ص۲۹۷ ....................... . 🔰 ولايت چيست؟ 🔶🔸اين ولايت، بالاتر از محبت و دوستى و عشق است؛ 🔸 كه عشق على در دل دشمنان او هم خانه داشت. 🔸 آنها كه شكوه و وقار كوه و زيبايى دشت و عظمت كوير و دريا و جلوه‏ى طلوع و غروب، اسيرشان مى‏ كند و چشمشان را مى‏ گيرد و دلشان را به بند مى‏ كشد، چگونه مى‏ شود شكوه و عظمت آن روح بزرگتر از كوه، زيبايى و گستردگى آن قلب وسيع‏تر از هستى و عظمت و ناپيدايى آن سينه‏ ى ناپيداتر از كوير و عميق‏تر از دريا و جلوه‏ ى آن طلوع بى غروب، چشم و دل و عشق و احساسشان را پر نكند. 🔸هر كس با هر مشربى و عقيده‏ اى، مى‏ تواند دوستدار على باشد. 🔸 در على، علم و عشق، تدبير و شمشير، حريت و عبوديت، نجواى دل و آتش سخن، زمزمه‏ى شب و فرياد روز، قدرت و عزت و تواضع و ذلت، نرمش و آشنايى و خشونت و پايدارى، 🔸 در على اين همه هست و اين همه بخاطر حق است و براى اوست و اين است كه همه‏ ى او دوست داشتنى است و حتى دشمنش در دل شيفته‏ ى اوست و مخالفش در پنهان شيداى او. 🔸 ولايت على، نه على را دوست داشتن كه فقط على را دوست داشتن است. 🔸ولايت على، على را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف‏ ها و جلوه‏ ها بريدن است. 📝 استاد علی صفایی حائری 📚 کتاب غدیر ، صفحه ۱۱ . 🔰 زير بناى ولايت‏ 🔻و زير بنا و سرّ آن همه فداكارى و جانبازى شيعه در طول تاريخ همين شناخت و همين يافت برهانى و عينى است: ◾️ 1- او مى‏ داند كه ولى بيش از او به او علاقه دارد. ◾️ 2- و بيش از او به منافع او آگاهى دارد، لذا امر او را هر چه باشد مى ‏پذيرد و دستور او را هر چه باشد گردن مى‏ نهد و حتى به ميان آتش مى‏ نشيند و به استقبال مرگ مى ‏رود. 🔻و همان طور كه من وقتى مى‏ يابم كه فلان مكانيك آگاهى و دلسوزى دارد، تمام اجزاء ماشين را تحت اختيار او مى ‏گذارم و تمام مسايل را از او مى ‏پرسم و از او مى ‏گيرم. 🔻 آنها كه ولايت را قبول كردند، آنهايى هستند كه يافتند ماشين پيچيده‏ ى وجود آنها را امام و ولى بهتر از خود آنها رهبرى مى ‏كند و در اين راه شلوغ هستى كه اعمال و افكار انسان غوغايى بپا كرده، او بهتر انسان را به مقصد مى ‏رساند و نجات مى ‏دهد. 🔻 و توضيح اين ولايت و سرسپردگى در همين آگاهى نهفته است. 🔺 وجود ما، جسم ما، جان ما، براى خداست و از اوست. هر كس كه اينها را بهتر به كار بگيرد، در اينها حق تصرف دارد. 🔻و همين است كه رسول خدا و پيشوايان اولويت دارند. به تصرف در هستى ما، سزاوارتر از ما هستند. ◀️ و همين است كه پدر بر فرزند و بر اموال فرزند ولايت دارد و حق تصرف دارد. ◀️ چون اين مقام ولايت است كه تمام نعمت ‏ها را به كار مى ‏گيرد و تمام استعداد ها را شكفته مى ‏كند و بارور مى‏ نمايد، 📚 کتاب غدیر،صفحه 20
. در دل ما محبت مهدی است هستی ما به برکت مهدی است او اولی الامر هر مسلمان است دین ما در اطاعت مهدی است گر چه ما غافلیم از او اما همه عالم به طاعت مهدی است غرب تا شرق، آسمان و زمین همه تحت حکومت مهدی است خیر دنیا به هر کسی که رسد از نگاه عنایت مهدی است آسمان زیر چتر رحمت اوست فیض باران به برکت مهدی است عِدل قرآن به گفته ی ثقلین ذات پر نور حضرت مهدی است تا توانی بخوان کتاب الله فیض قرآن، زیارت مهدی است آیه نور در صحیفه ی نور چهره ی پر طراوت مهدی است احسن الخالقین که فرمودند علتش خلق صورت مهدی است سال ها یوسف و زلیخا را حسرتِ ماهِ طلعت مهدی است هر کجا جمع خوب رویان است گلِ صحبت، حکایت مهدی است خال او یک نشان احمدی است نمکین چهره اش محمدی است ✅ یار گل چهره، ناز هم دارد وصل خوبان، نیاز هم دارد به خدا شکر نوکریّ درش سجده دارد نماز هم دارد وصل، بی ناله ی فراقی نیست این شعف، سوز و ساز هم دارد پای این وصل، جان ببخش و ببین دست مهمان نواز هم دارد خاک شو تا تو را بلند کند هر نشیبی فراز هم دارد او نشسته به انتظار گدا تازه آغوش باز هم دارد در کنار دعای نیمه ی شبش ناله ای جانگداز هم دارد حیف و صد حیف غافل از اوییم سخنی هم از او نمی گوییم ✅ او که آید بهار می آید گل به هر شاخسار می آید عدل پا در رکاب خواهد شد امنیت بر مدار می آید صدق و تقوا و غیرت و اخلاص باز در روزگار می آید خضر و ادریس یاورش باشند عیسی از چرخ چار می آید یا لَثارات روی لب دارد در کفش ذوالفقار می آید بر خلاف تصور بعضی! با همه او کنار می آید مگر آن کس که یار دجال است... ناصبی در شمار می آید در زمان حکومت مهدی دین حق روی کار می آید امن گردد جهان که حتی شیر بی خطر از شکار می آید دولتی که بهار هم عهدی است بهترین ها به دولت مهدی است ✅ ای بهار دلم بیا مهدی! ای همه حاصلم بیا مهدی! غیبت توست، مشکل کارم حل نما مشکلم، بیا مهدی! گرچه شایسته ی تو نیست ولی یک قدم منزلم بیا مهدی! ای دو دست تو آیه ی انفاق پیش تو سائلم، بیا مهدی! سوت و کور است جمع مشتاقان رونق محفلم بیا مهدی! خادم پیر جمکران می گفت: هجر شد قاتلم، بیا مهدی! بعد هر روضه ذکرمان فرج است من به این خوشدلم، بیا مهدی! ای به قربان قلب پر محنت جان نوکر فدای آمدنت ✍ .
. سلام الله علیها امشب قلم مسیر تولا گرفته است اذن سرودن از خود مولا گرفته است کار جنون هر شبه بالا گرفته است بعضی کنایه ها پر ما را گرفته است خواهم که باز حق سخن را ادا کنم دستم قلم اگر که قلم را رها کنم لبریز شد ز عشق و محبت سبوی چشم دادم به قطره قطره ی اشکم وضوی چشم وقف جمال آینه شد جستجوی چشم گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم به روی چشم چشمی که روشن از جبل النور می شود سرمه ز تربتش نکشد کور می شود گفتی بگو مقدمه، گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز خاتمه گفتم رقیه جان گفتی بخوان ز فاطمه، گفتم رقیه جان گفتم، بدون واهمه گفتم رقیه جان نام رقیه فاطمه باشد به هوش باش او فاطمه است فاطمه، دیگر خموش باش در بُعد مادّی، ثمر باغ عصمت است در بُعد معنوی که سراپا قیامت است این گفته را دلیل و روایت چه حاجت است دختر به مادرش نرود جای حیرت است این بی قرین تجلی سیمای مادر است یک چشمه ی جدا شده از حوض کوثر است این گل برای خرمی روزگار، بس این لاله بر طراوت باغ و بهار، بس نامش جلالتی است که در ذوالفقار بس باشد به کارنامه اش این افتخار بس او را نسب به سوره ی "والفجر" می رسد با دست او به گریه کنان اجر می رسد هرچند هستیش همه تاراج رفته است در موج خون به سینه ی امواج رفته است احرام اشک بسته، به حجاج رفته است او با سر حسین به معراج رفته است او "تَعرُجُ الملائکه" و "ذی المعارج" است "باب المراد" و دختر "باب الحوائج" است تا شد کنار شمع خرابه نشین مقیم فرمود با حسین که ای در غمم سهیم چون می وزید بر سر زلف شما نسیم می شد دل رقیه ات از غصه ها دو نیم گفتم به خویش آنکه به نی ربنا کند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کند؟ حالا که آمدی و نشستی مقابلم حالا که آمدی و شدی شمع محفلم حالا که شعله ور شده از وصل، حاصلم راضی نمی شود به جدایی دگر دلم بوسه گرفت و رفت که از تاب رفته بود انگار سال هاست که در خواب رفته بود بر چهره ی سه ساله کمی ژاله مانده بود بر زخم های پیکر او ناله مانده بود رنگی کبود بر رخ چون هاله مانده بود او مانده بود و آن زن غساله مانده بود با یک سوال تلخ و جوابی که تلخ بود آخر چرا شده است همه پیکرش کبود؟ ای نور چشم و دختر غم پرور حسین یادآور غم و محن مادر حسین جان تو شد فدای حسین و سر حسین دست مرا بگیر تو ای دختر حسین لطفی نما که سختی هجران کشیده ام چندی شده است کرببلا را ندیده ام ✍ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سخاوت؛ پیامدها و روش ها [ منبر ۲۰ دقیقه ای🕙] بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلّیَ اللهُ عَلَى خَیرِ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین ✅مقدمه سخاوت» ضد صفت بخل است و آن، ثمره زهد و بی توجهی به دنیاست و به معنی بذل و بخشش در امور مالی یا غیرمالی می باشد. سخاوت یک حالت نفسانی است که انسان را بر آن می دارد بدون منع درونی احسان و انفاق نماید. «سخاوت» از فضایل اخلاقی است که دین اسلام بسیار بر آن تأکید نموده است. 🔴زیاده روی در سخاوت وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا[اسرا/۲۹] هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی. «سخاوت» مانند تمام صفات و كارهاى نيك، مقدار و اندازه اى دارد كه اگر در مسيرافراط قرار گيرد، نتيجه منفى خواهد داشت. همچنين «سخاوت» نبايد لطمه به آبرو و حيثيت و زندگى كسانى كه به انسان وابسته اند، زند. «سخاوت» بايد در اموال حلال باشد، نه اموالى كه از راه هاى حرام و يا ظلم و ستم به دست آمده است، مانند، «سخاوت» بسيارى از سلاطين ظالم و ستمگر. هم چنين «سخاوت» نبايد در اموال مربوط به بيت المال باشد، زيرا اموال بيت المال، حساب و كتاب مخصوص به خود دارد كه بايد به دقت رعايت گردد. ♻️ آثار سخاوت آثار و برکات سخاوت در روایات عبارت است از: ➖سخاوت پوششى براى عيوب انسان هاست و به اين ترتيب، آبروى انسان راحفظ مى كند. اهل سخاوت با سخاوت خویش بسیاری از عیوب و نواقص خود را می‌پوشاند؛ زیرا سخاوت مندی او موجب می‌شود که دیگران عیب‌های دیگرش را نبینند و حتی ممکن است آن عیوب تحت‌الشعاع این سخاوت از میان برود. ➖در روایات میان عقل و سخاوت ارتباط منطقی برقرار شده است؛ زیرا عقلی که در قرآن و روایت مطرح است همان چیزی است که بدان بهشت کسب می‌شود و یقین به دست می‌آید. اگر سخاوت یقین زا است، به طور طبیعی با چنین عقلی در ارتباط است.  «سخاوت» در عين اين كه ثمره درخت عقل است، بر عقل و خرد انسان مى افزايد. عقل مى گويد: دليلى ندارد كه انسان با زحمت زياد اموال فراوانى تهيه كند و آن را براى بازماندگان بگذارد و خودش به وسيله آن،جلب ثواب و كسب آبرو نكند. از سوى ديگر «سخاوت»،گروهى از انديشمندان را گرد انسان جمع مى كند و آنها مى توانند بر فكر و عقل و دانش او  بيفزايند. ➖ «سخاوت» فاصله طبقاتى جامعه را كم مى كند و از اين طريق ناهنجاريهاى ناشى از فاصله طبقاتى را از بين مى برد و  يا كاهش مى دهد. آتش كينه هاى محرومان راخاموش مى كند و حس انتقامجويى را در آنان تضعيف مى نمايد و از اين طريق پيوندهاى اجتماعى را محكم مى سازد. ➖سخاوت موجب احترام و جلب و جذب قلوب مردمان می‌شود. از همین رو اهل نیکوکاری و احسان و سخاوت همواره در میان مردمان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند و حتی مردم برخی از گناهان ایشان را نمی‌بینند و بر آنها خرده نمی‌گیرند؛ زیرا سخاوت پوشنده آن اشتباهات و خطاهای آنان است.  «سخاوت» مدافعان انسان را زياد مى كند و آبروى او را محفوظ مى دارد و دشمنان و بدخواهان را عقب مى راند، امير مؤمنان عليه السلام در اين باره مى فرمايند: «الجودحارس الاعراض، جود و بخشش آبروى انسان را حفظ مى كند». ➖از آنجا که سخاوت‌،اعظم اخلاق الهی است، کسی که به این صفت باشد، در حقیقت مظهر اعظم اخلاق خدایی است و چون قرب الهی با تجلیات صفات الهی در انسان و مظهریت آنها تحقق می‌یابد، باید گفت که هر کسی مظهر اسماء و صفات الهی باشد،‌ به خداوند نزدیک‌تر است.  خداوند در آیاتی از جمله در آیه ۱۳۸ سوره بقره از بندگان می‌خواهد اسماء و صفات الهی را که در ذات ایشان ودیعت نهاده شده(بقره، آیه۳۱) تجلی و فعلیت دهند و رنگ خدایی بگیرند تا این‌گونه ربانی شوند.(آل عمران، آیه ۷۹) پس قرب الهی به این است که صفات الهی به‌ویژه اعظم اخلاق الهی را در خود فعلیت و مظهریت بخشد. ➖سخاوت در شخص موجب می‌شود تا او را از عذاب الهی دور کند؛‌زیرا اگر اعظم اخلاق الهی در کسی ایجاد شد موجبات قرب او را به خداوند و یقین را فراهم می‌آورد. خداوند در آیاتی از قرآن اهل سخاوت را از کسانی معرفی می‌کند که از دوزخ در امان هستند و در بهشت رضوان الهی سکونت دارند.(انسان، آیات ۸ تا ۱۱) ➖«سخاوت»، آثار معنوى فوق العاده اى نيز دارد، به همين دليل از صفات انبياء شمرده شده و همان گونه كه در روايات گذشته خوانديم، شعاع نور «يقين» است، حتى اگر اين فضيلت در افراد بى ايمان باشد، به حال آنها مفيد و سودمند است. 🔻 ادامه دارد 👇👇 ۱
سخاوت در آیه و حدیث ➖وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا [انسان/۸] و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می‌دهند! ➖ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ [بقره/۲۶۱] کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست. ➖الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ [بقره/۲۷۴] آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می‌کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین می‌شوند. ➖لَن تَنَالُواْ الْبرَِّ حَتىَ‏ تُنفِقُواْ مِمَّا تحُِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُواْ مِن شىَ‏ْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیم‏. سخاوت انسان را بهشتی می‌کند در فضیلت سخاوت سخن فراوان است و آیات و روایات فراوان در این باب وارد شده است. ➖پیامبر(ص)فرمود:«إِنَّ مِنْ مُوجِبَاتِ الْمَغْفِرَةِ بَذْلُ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ حُسْنُ الْكَلَامِ». همانا از موجبات بخشش خداوند بذل طعام وافشاء سلام ونیکویی کلام است.(۱) ➖پیامبر(ص) فرمود:« السَّخِی قَرِیبٌ مِنَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْجَنَّةِ قَرِیبٌ مِنَ النَّاسِ» سخاوت مند به خدا نزدیک است وبه مردم نزدیک است وبه بهشت نزدیک است واز آتش جهنم دور است(۲) ➖ پیامبر(ص) فرمود:«تجافوا عن ذنب السخى فان الله آخذ بيده كلما عشر،از گناه و لغزش سخاوتمند صرف نظر كنيد، زيرا، هر زمان بلغزد، خداوند دست او را مى گيرد (و نجاتش مى دهد).(۳) ➖روایت است که عده ای از اسرا را نزد پیامبر آوردند و رسولخدا به امیرمومنان دستور داد (آن کفار جنایت پیشه)را گردن بزند اما یکی از آنها را (که با بقیه همداستان بود ) جدا کرد و و او را از مرگ معاف داشت آن شخص گفت چرا مرا از دوستانم جدا کردی؟در حالی که ما همه یک گونه جنایت داشته ایم حضرت فرمود:« إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَی أَنَّكَ سَخِی قَوْمِكَ‏ وَ لَا أَقْتُلُكَ »خداوند به من خبر داد که تو با سخاوت‌ترین شخص قوم خود هستی و به همین دلیل من تو را نمی‌کشم.آن شخص گفت من به وحدانیت الهی و رسالت تو ایمان آوردم و شهادتین بر زبان جاری ساخت. پیامبر فرمود: «َقَادَهُ سَخَاؤُهُ إِلَى الْجَنَّة» این مرد را سخاوتش به بهشت کشانید(۴) ➖در حديثى آمده است كه خداوند متعال به حضرت موسى (ع) وحى نمود: «لا تقتل السامرى فانه سخى، سامرى را به قتل مرسان، زيرا او مرد سخاوتمندى است».(۵) ➖علی(ع) درباره تاثير عميق محبت در جلب قلبها مى فرمايند: «مااستجلبت المحبة بمثل السخاء و الرفق و حسن الخلق» هيچ چيزى مانند سخاوت و مدارا كردن و حسن خلق، جلب محبت نمى كند.(۶) ➖در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام آمده است: «شاب سخى مرهق فى الذنوب احب الى الله عز و جل من شيخ عابد بخيل، جوان سخاوتمند آلوده به گناه، نزد خدا محبوبتر از پيرمرد عابد بخيل است».(۷) ➖موسی بن جعفر(ع) فرمودند:« السَّخِی الْحَسَنُ الْخُلُقِ فِی كَنَفِ اللَّهِ لَا یسْتَخْلِی اللَّهُ مِنْهُ حَتَّى یدْخِلَهُ الْجَنَّةَ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَبِیاً وَ لَا وَصِیاً إِلَّا سَخِیاً وَ مَا كَانَ أَحَدٌ مِنَ الصَّالِحِینَ إِلَّا سَخِیاً وَ مَا زَالَ أَبِی یوصِینِی بِالسَّخَاءِ حَتَّى مَضَى». سخاوت مند خوش خو درپناه خداست.خدا اورا رها نکند تا به بهشت ببرد.خدا پیامبری نفرستاده مگر با سخاوت وپیوسته پدرم مرا به سخاوت وخوش خوی سفارش می‌کرد تا درگذشت.(۸) 🔻 ادامه دارد 👇👇 ۲
♻️روشهای ایجاد و تقویت خُلْق سخاوت اگر چه تا حدود زیادی فضیلت سخاوت یک خصلت ذاتی انسان محسوب می‌شود. چنانچه گفته اند مادر حاتم طایی وقتی دید فرزند دیگرش (برادر حاتم) سعی دارد او هم مثل حاتم به سخاوت شناخته شود به او گفت تلاش تو نتیجه بخش نخواهد بود و تو به پای حاتم نخواهی رسید. هر دوی شما را شیر داده ام.به طبع وفطرتتان آشنایم واخلاق و صفات خوب و بد هریک از شما دو نفر را بخوبی میدانم هنگامی که تورا در طفولیت شیر می دادم یک پستانم در دهانت بود وبا دست دیگر،پستان دومی را محکم می گرفتی تا مبادا از آن پستان طفل دیگری شیر بخورد! ولی برادرت حاتم وقتی شیر می خورد تا پستان دیگرم را بدهان طفلی نمی نهادم او به تنهایی شیر نمی خورد. اما مسلما این فضيلت اخلاقى مانند ساير فضايل، با تعليم و تربيت و انديشه و تفكر و تمرين و ممارست نیز حاصل مى شود. به برخی شیوه های ایجاد و تقویت روحیه سخاوت اشاره میکنیم؛ ➖تقویت باورهای دینی اعتماد به خداوند، معاد باوری، دین محوری و باور به پاداش الهی روحیه کرامت و سخاوت را تقویت کرده و توجه به آثار کرامت موجب نهادینه شدن این روحیه در جامعه می شود. در این روست که هر گونه مناسک از قبیل حج و زیارت اعمال عبادی محرم و رمضان که موجب تقویت باورهای دینی و اخروی است نقش بزرگی در ایجاد روحیه دگر دوستی، احسان و نیکوکاری دارد. توجه به اين حقيقت كه اين اموال و ثروتها، امانتهاى الهى در دست ماست و هيچ كدام دوام و بقايى ندارد، انسان را وامى دارد با بذل و بخشش، آن را در صندوق امانت الهى، براى روزى كه دستها خالى است، ذخيره كند. خوب است همین جا اشاره کنیم که افرادی که به بهانه کمک به نیازمندان علیه حج، زیارت و مسجد و منبر و مداحی حرف میزنند از راز بزرگ فوق الذکر غافلند . ➖تربیت والدین به مثابه گروه مرجع اصلی الگوهایی هستند که بیشترین تأثیر را در شکل‌گیری منش‌های اخلاقی کودکان خود دارند. برای شکل‌گیری فضیلت نیکوکاری در کودکان، از این روست که یکی از شیوه ها عبارت است از اینکه احسان و نیکوکاری را جلو چشم کودکان انجام دهیم و حتی در مواردی آنها را در این امور نقش بدهیم. اگر آنها كودكان را از آغاز عمر به «جود» و «سخاوت» عادت دهند،اين ملكه، به آسانى در وجود آنها ريشه مى دواند و در بزرگى جزء زندگى آنان مى شود. در حالات «صاحب بن عباد» آمده است كه در كودكى هنگامى كه مى خواست براى فرا گرفتن درس دينى به مسجد برود، هميشه مادرش يك دينار و يك درهم به او مى داد و مى گفت: «اين را به اولين فقيرى بده كه در مسير راه خود مى بينى». كم كم اين خصلت در وجودش ريشه دار شد تا اين كه در بزرگى چنان بذل و بخششى مى كرد كه همه به او آفرين مى گفتند. اگر كسى بعد از ظهر ماه مبارك رمضان به خانه اش مى آمد، سخاوتش مانع از آن مى شد كه كسى بدون خوردن افطار از خانه او بيرون رود. هر روز حداقل هزار نفر بر سر سفره او افطار مى كردند و بذل و بخشش او در ماه رمضان به اندازه تمام ماههاى سال بود. ➖مطالعه تاريخ زندگى نیکان مطالعه تاريخ زندگى سخاوتمندان و بخيلان و مقايسه آن دو با يكديگر و احترام و آبرو و شخصيتى كه گروه اول داشتند و ذلت و بد نامى كه دامنگير گروه دوم بوده است نيز در ايجاد اين «سخاوت اخلاقى» بسيار مؤثر است. اينها جنبه هاى تعليماتى اين مساله است، اما از نظر عملى، هر قدر تمرين و ممارست بيشترى در اين زمينه شود، توفيق زيادترى در به دست آوردن اين فضيلت اخلاقى حاصل مى گردد، زيرا تكرار اعمال سخاوتمندانه و بذل و بخشش، هر چند از راه تحميل بر نفس خويش باشد، به تدريج به صورت عادت و سپس مبدل به حالت، و سرانجام به يك ملكه اخلاقى مبدل خواهد گرديد. 🔻 در همین راستا در ادامه قصه هایی از سخاوت نیکان و پاکان را نقل میکنیم🔺 ➖امام حسن مجتبی(ع) سه مرتبه تمامی دارایی خود را میان فقراء تقسیم نمودند. و به درستی با عنوان کریم د از اهل بیت: از ایشان یاد می‌شود. مردی خدمت امام مجتبی شرفیاب شد و عرض کرد ای فرزند امیرمومنان تو را قسم می‌دهم به حق آن خداوندی که نعمت بسیار به شما کرامت فرموده به فریاد من برس و مرا از دشمن نجات بده دشمنی که حرمت پیران را نگه ندارد و به کودکان و نوجوانان رحم نکند. امام که در آن حال تکیه داده بود از جا برخاست و نشست فرمود: بگو بدانم دشمن تو کیست تا از او دادخواهی کنم. گفت:دشمن من فقر و پریشانی است. امام چند لحظه سر به زیر افکند سپس سر برداشت و خادم را صدا زد و فرمود:از آنچه مال و ثروت در نزد تو موجود است حاضر کن. او پنجهزار درهم حاضر ساخت .فرمود :اینها را به این مرد بده و بعد او را قسم داد هر گاه این دشمن به تو رو آورد شکایتش را نزد من بیاور تا دفع شرش بنمایم. 🔻 ادامه دارد 👇👇 .
➖ در جمله ماجراهای زندگانی امام حسین(ع) روایت شده است؛ كه مرد اعرابی به مدینه آمد و از اهل مدینه پرسید: كریم‌ترین مرد در مدینه كیست؟ گفتند: حسین بن علی (ع) پس به جست‌وجوی آن حضرت رفت تا داخل مسجدالنّبی شد. دید حضرت امام حسین (ع)مشغول نماز است. در مقابل حضرت ایستاده و شعری چند در مدح و سخاوت آن حضرت خواند و اشعار این است: لَمْ یخِبِ الْآنَ مَنْ رَجَاكَ وَ مَنْ حَرَّكَ مِنْ دُونِ بَابِكَ الْحَلْقَهْ أَنْتَ جَوَادٌ وَ أَنْتَ مُعْتَمَدٌ أَبُوكَ قَدْ كَانَ قَاتِلَ الْفَسَقَهْ لَوْ لَا الَّذِی كَانَ مِنْ أَوَائِلِكُمْ كَانَتْ عَلَینَا الْجَحِیمُ مُنْطَبِقَهْ چون حضرت از نماز فارغ شد، فرمودند: ای قنبر، آیا از مال حجاز چیزی باقی مانده است؟ عرض كرد بلی. فرمودند، چهار هزار دینار حاضر كن به مردی كه احقّ است از ما به او بده. قنبر آن پول را حاضر نمود. پس حضرت به خانه رفتند و ردای خود را كه از برد بود از تن بیرون كردند و آن دینارها را در برد پیچیده و از شكاف در حیاط دست خود را بیرون آورد تا به علّت كم بودن عطا با دیدن اعرابی خجالت نكشد و یا اعرابی خجالت نكشد. به اعرابی تحویل داده و این اشعار را حضرت خواندند: خُذْهَا فَإِنِّی إِلَیكَ مُعْتَذِرٌ وَ اعْلَمْ بِأَنِّی عَلَیكَ ذُو شَفَقَهْ لَوْ كَانَ فِی سَیرِنَا الْغَدَاةَ عَصًا أَمْسَتْ سَمَانَا عَلَیكَ مُنْدَفِقَهْ لَكِنَّ رَیبَ الزَّمَانِ ذُو غِیرٍ وَ الْكَفُّ مِنِّی قَلِیلَةُ النَّفَقَه اعرابی زرها را گرفت و سخت گریست. حضرت فرمودند: ای اعرابی! گویا كم شمردی عطای ما را كه می‌گریی؟ عرض كرد: بر این می‌گریم كه دست با این جود و سخاء چگونه در میان خاك خواهد ماند؟ ➖ در سیره امام سجاد نوشته اند؛ابوحمزه ثمالی می‌گوید: صبح‌گاه جمعه‌ای نماز را با حضرت سیدالسّاجدین خواندم. ایشان پس از تمام كردن ذكر و تسبیح به قصد منزل حركت نمودند. من هم در خدمت ایشان بودم. وقتی به منزل رسید كنیز خود را خواسته فرمودند مبادا مستمند و فقیری را كه در خانه ما می‌آید مأیوس نمایید. حتماً هركس آمد غذایش را بدهید زیرا امروز جمعه است. عرض كردم آقا همه كسانی كه سؤال می‌كنند مستحق نیستند. فرمودند: ای ثابت! می‌ترسم بعضی مستحقّ باشند و از در خانه محروم برگردند. آن‌گاه بر ما خانواده نازل شود آن‌چه بر خانواده حضرت یعقوب وارد شد. غذا بدهید سؤال كنندگان را غذا بدهید. آن‌گاه فرمودند: حضرت یعقوب هر روز گوسفندی می‌كشت. مقداری خودشان مصرف می‌نمودند و قدری صدقه و احسان می‌دادند. مرد مؤمن مستمندی كه نزد خداوند متعال مقام والایی داشت و غریب هم بود، در حال روزه از در خانه حضرت یعقوب می‌گذشت. شب جمعه بود. گفت: سائلی غریب و گرسنه‌ام، از زیادی غذای خود به من هم بدهید، و درخواست خود را مكرّر نمود. حضرت یعقوب (ع)و آن‌هایی كه در منزل بودند می‌شنیدند، ولی از وضع او خبر نداشتند. گفته‌اش را تصدیق ننمودند. شب فرا رسید، فقیر مأیوس گردید. جمله انالله و انا الیه راجعون را بر زبان جاری نمود و اشكش جاری شد و آن شب را با حال گرسنه خوابید و شكایتش را به خداوند متعال نمود. فردا را نیز روزه گرفت و با شكیبایی خداوند متعال را ستایش می‌كرد تا جریان حضرت یوسف با برادرانش واقع شد. ➖در احوال امام رضا (ع) آمده، است در خراسان در روز عرفه تمامی اموال خود را میان نیازمندان تقسیم نمودند. فضل بن سهل عرض كرد: آقا، این كار زیان شد. امام رضا (ع)فرمودند: بلكه این كار غنیمت و به سود و نفع من شد. معمر بن خلّاد گوید: هنگامی كه امام رضا (ع)غذا میل می‌فرمودند، یك سینی می‌آوردند و كنار سفره می‌گذاشتند. امام بهترین غذاها را كه برایش می‌آوردند، از هر غذا مقداری را برای نیازمندان برمی‌داشتند و در سینی می‌نهادند. سپس دستور می‌دادند كه آن سینی را برای بی‌نوایان بدهند. ــــــــــــــــــــــــــــ 📎پی نوشتها ۱.المحاسن ،ج۲صفحه۳۸۹  . ۲. بحار الأنوار ، ج۷۳، ص۳۰۸ ۳.كنز العمال، ج 6، ص 392 ۴.الفقه الرضا،ج۱،  ص۳۶۲   ۵.الكافي ج۴،ص۴۱. ۶.غررالحکم، ۹۵۶۱. ۷.بحار الانوار، ج ۷۰،ص ۳۰۷ ۸.تحف العقول، ج ۲، ص۴۱۲ 🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺 ۴
. 💚 ای پرسش بی‌پاسخ هر جمعه‌ عشاق آقا تو کجایی؟ ❇️ به سند صحیح از امام صادق علیه السلام: 🟢 در تفسیر آیه «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتي‏ بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ في‏ إيمانِها خَيْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ‏» (الأنعام/۱۵۸) 🍃 فرمود: آیات همان امامان اند و آیه مورد انتظار، قائم است؛ پس در آن روز [که قائم ظهور می کند]، ایمان آوردن کسی که قبل از قیام او با شمشیر، [جحد ورزیده و] ایمان نیاورده است، سودی به حالش ندارد؛ اگر چه به پدرانش که پیش از او امام بوده اند؛ ایمان آورده باشد. 📗 كمال الدين و تمام النعمة ج‏۲ ص۳۳۶ 🌱هرکسی که دل به او بستم دلم را زد شکست 🌱با دل ویرانه خواهانی ندارم جز خودت .
. ای ماهِ شبِ دیده ی بیدار کجایی دارم ز فراقت دل خونبار کجایی می گریم و می سوزم و می نالم ازین هجر ای غمزده را سید و سالار کجایی محروم منم من که ندیدم رخ ماهت ای روشنی راه شب تار کجایی گفتم عرفات است و به وصلت برسم من افسوس میسر نشد این کار ، کجایی افسوس نشد هم نفس چشم تو گردم ای چشم تو از عاطفه سرشار کجایی مگذار که نادیده رخت  بگذرم اینجا بگذار ببینم رخت ای یار کجایی در این شب آدینه دلم آینه دار است تا آن که ببیند ز تو رخسار کجایی رنجورترین عاشقم اما شود ای دوست وصل تو طبیب دل بیمار کجایی با اشک تو می رفت دلم جانب کوفه تا با تو کند گریه ی بسیار ، کجایی ریزد ز رخ حضرت مسلم غم و غربت آنجا که زده تکیه به دیوار ، کجایی افتاد تن غرقه بخونش بروی خاک بردند سرش را به سر دار  کجایی “یاسر” ز  پی ات  آمده تا نور بگیرد ای روی تو آیینه ی گلزار کجایی منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد صبح همراه سحرخیز جوانش برسد خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد پرده ی چاردهم وا شود و ماه تمام از شبستان دو ابروی کمانش برسد لیله القدر بیاید لب آیینه ی درک سوره ی فجر به تاویل و بیانش برسد نامه داده ست ولی عادت یوسف اینست عطر او زودتر از نامه رسانش برسد شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود که تو هم آمده باشی و اذانش برسد یعقوب نداری که به این هجر بسوزد حق داری که از غیبت خود باز نگردی ای یوسف گمگشته کسی منتظرت نیست با کلبه ی احزان خودت باز چه کردی میخواهم از این هجر بگویم ،نفسی نیست اینبار بگویم به چه رویی و چه دردی؟ ای حضرت خورشید که در پرده ی ابری تا کی به شب تیره تو در فکر نبردی چشمی به نبودت نرسیدست ، که تر نیست کی جمعه گذشت و به غمت گریه نکردی؟ ای درد که عمریست به زندان زمینی ای داغ قدیمی ، تو چرا تازه نگردی؟ امسال گذشت و به تماشا نرسیدیم صد حیف ، زمستان سپری شد به چه سردی ای چاه نشینی که به کنعان نرسیدی از گرگ صفت ها تو چرا شکوه نکردی؟ ای چاره ساز مشکل ما را تو چاره کن برحال عاشقان خرابت نظاره کن پرده ز رخ نمی کشی ای ماه دل، مکش حرفی بزن به جانب ما یک اشاره کن خورشید آسمان علی، ماه فاطمه شام سیاهِ بخت مرا پر ستاره کن بنگر چه آمده به سرم از فراق تو زخم دل شکستۀ ما را شماره کن ما از نفس فتاده و در راه مانده ایم ما را به روی مرکب لطفت سواره کن ای سایۀ عنایت تو بر سر همه بر سائل شکسته نگاهی دوباره کن باید عریضه ای نویسم برای تو خواهی بخوان تو نامۀ من… یا که پاره کن رسیده ام به چه جایی… کسی چه می داند رفیق گریه کجایی؟ کسی چه می داند میان مایی و با ما غریبه ای… افسوس چه غفلتی! چه بلایی! کسی چه می داند تمام روز و شبت را همیشه تنهایی «اسیر ثانیه هایی» کسی چه می داند برای مردم شهری که با تو بد کردند چگونه گرم دعایی؟ کسی چه می داند تو خود برای ظهورت مصمّمی اما نمی شود که بیایی کسی چه می داند کسی اگرچه نداند خدا که می داند فقط معطل مایی کسی چه می داند اگر صحابه نباشد فرج که زوری نیست… تو جمعه جمعه می آیی کسی چه می داند وقت است که از چهره‌ی خود پرده گشایی «تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی» اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران «چون عودم و از سوختنم نیست رهایی» «من در قفس بال و پر خویش اسیرم» ای کاش تو یکبار به بالین من آیی در بنده‌نوازی و بزرگی تو شک نیست من خوب نیاموختم آداب گدایی عمری‌ست که ما منتظر آمدنت، نه تو منتظر لحظه‌ی برگشتن مایی می‌خواستم از ماتم دل با تو بگویم از یاد رود ماتم و دل چون تو بیایی امشب شده‌ای زائر آن تربت پنهان؟ یا زائر دلسوخته‌ی کرب‌و‌بلایی ای پرسشِ بی‌پاسخِ هر جمعه‌ی عشّاق آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟ علیه_السلام .
مداحی آنلاین - دست ببر بر آسمان - سماواتی.mp3
5.2M
با (عج) 🍃دست ببر بر آسمان 🍃تا مگر از دعای تو 🎙حاج 💔 دست ببر بر آسمان تا مگر از دعای تو یا نگرم به ماه رخ یا شنوم صدای تو روی به هر طرف کنی نور دو دیده ی منی پای به هر کجا نهی قلب من است جای تو من که رخت ندیده ام دل رود از دو دیده ام وای بر آنکه بنگرد بر رخ دلربای تو یا به دو دیده ام بنه پای ز لطف و مرحمت یا بگذار لحظه ای دیده نهم به پای تو سلسه ی فراق را باز نمی کند کسی از دل زار من مگر دست گره گشای تو ناز غم تو می کشم هر چه کنی بدان خوشم صاحب من توییّ و من خلق شدم برای تو اشک به دیده کو به کو بلکه شوند روبرو گریه ی های های من خنده ی بیریای تو گردن من به بند تو تا چه بود پسند تو خرّمم از ولای تو سرخوشم از بلای تو زخم بزن که مرحمت کار مسیح می کند درد بده که گشته ام شیفته ی دوای تو این معزّ اولیا یوسف فاطمه بیا تا ببرد دل از همه روی خدانمای تو ای به وجود قائمه چشم و چراغ فاطمه بیا که سایه افکند بر سر ما لوای تو «میثم» کوی تو منم که پیشتر ز بودنم تو بودی آشنای من من شدم آشنای تو  
4_6025885510524731517.mp3
1.53M
👇 ما اگر خودمان گریه کن باشیم مستمع هم گریه می کند لازم به گریه ی مصنوعی کردن نیست. مدّاح اگر خود اشک نداشته باشد ظرف خالی است که با قاشق درون قابلمه می زنند و صدا می دهد. ما اگر احترامی بین جامعه داریم فقط برای اهل بیت علیهم السلام است. اگر این گونه بودیم هر یک از ما یک سرباز هستیم و در غیر اینصورت سیاهی لشکر هستیم
. مبحثی از آموزش های دکتر محمد فراهانی در 🔹 🔹 می باشد ✅تنوع، عامل اثرگذاری بر مستمع يكي ديگر از عوامل مؤثر بر تأثير سخن ، ايجاد تنوع در كلام است كه هم در محتوا و هم در صوت و لحن بايد رعايت شود. كه عبارتند روی مطلب مورد نظر کلیک بفرمایید شماره1⃣ تنوع محتوایی 🖐 شماره 2⃣ تنوع در_قافیه 🖐 شماره 3⃣ (عاطفي ، حماسي ، مرثيه ، خبري): توجه به الحان متناسب با محتوا خواندن شما را متنوع مي سازد شماره 4⃣ تنوع بیان 🖐 شماره 5⃣ تنوع پرده های صدایی🖐 استفاده از پرده هاي مختلف صدا در مداحي ، تنوع قابل توجهي به خواندن مي بخشد شماره 6⃣ كم و زياد كردن حجم صدا متناسب با محتوا و شرايط مجلس ، هم تأثير كلام را بالا مي برد و هم خواندن را از يكنواختي حجمي صدا دور مي كند شماره 7⃣ استفاده از انواع تحرير(لرز ، ريز ، پله اي ، و موج) به خواندن زيبايي و تنوع خاصي مي بخشد شماره 8⃣ تنوع در سبک🖐 (گريز سبكي): ورود از سبكي به سبك ديگر را گريز سبكي مي گوييم كه از عوامل ايجاد تنوع در خواندن است . شماره 9⃣ سرعت بيان نبايد يكنواخت باشد بلكه گاهي به تناسب محتوا بايد شمرده تر باشد و گاهي با سرعت بيشتر ؛ شمرده خواني و يا سرعت دادن بيان به تناسب محتوا ، در خواندن ايجاد تنوع مي نمايد .