eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا زَوْجَةَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینِ، یَا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا خَدِیجَةَ الکُبرَی(س) سَیدَةَ نِسَاءِ الْجَنَّةِ》🔶🔸 ✅نقل است که؛ حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به حضرت خديجه(س) فرمودند : 📋《أَمَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ زَوَّجَنِی مَعَکِ فِی الْجَنَّةِ؟》 ♦️آيا مي دانی كه خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟!(۱) حضرت خدیجه(س) در آخرین لحظات حیات خود، وصایایى به شرح زیر به حضرت رسول اکرم(ص) نمود : ۱)براى او دعاى خیر کند. ۲)او را با دست خود در خاک قرار دهد. ۳)پیش از دفن در قبر او وارد شود. ۴)عبایى را که به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى کفن او قرار دهد.(۲) حضرت خدیجه که همه اموالش را به رسول خدا(ص) بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود و آن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه(س) تقاضا کرد. تاریخ می نویسد : 📋《وَ تُوُفِّيَت خَدِيجَةُ(س) بَعدَ أَبِي طَالِبِِ(ع) بِثَلَاثَةِ أَيَّامِِ》 ♦️حضرت خدیجه(س) سه روز بعد از وفات ابوطالب(ع)، وفات نمود.(۳) ام ایمن وام الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه(س) را شستشو دادند و براى آخرین بار وداع کردند. در این هنگام؛ جبرئیل درحالی که کفنی از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد : 📋《یَا رَسُولَ‏ اللَّهِ(ص)! اَلْعَلِىُّ الْأَعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَ یَخُصُّکَ بَالتَّحِیَّةِ وَ الْإِکرامِ، وَ يَقُولُ لَكَ : يَا مُحَمَّدُ(ص)! إنَّ كَفَنَ خَدِيجَةَ(س) وَ هُوَ مِن الْجَنَّةِ أَهدَى اللهُ إِلَيهَا فَكَفَّنَهَا رَسُولُ اللهِ(ص) بِرِدَائِهِ الشَّرِيفِ أَوَّلاً، وَ بِمَا جَاءَ بِهِ جِبرَائِيلُ ثَانِيَاً، فَكَانَ لَهَا كَفَنَانِ : كَفَنُ مِن اللهِ، وَ كَفَنُ مِن رَسُولِ اللهِ(ص)!》 ♦️ای رسول خدا(ص)! خداوند متعال به تو سلام می رساند و می فرماید : ای محمد(ص)! همانا این کفن خدیجه(س) می باشد و آن کفن بهشتی است که اهدائی است از جانب خداوند متعال! پس حضرت رسول اکرم(ص) ابتدا خدیجه(س) را با آن رداء مبارک خود، کفن کرد و سپس با آن کفنی که جبرائیل آورده بود، نیز کفن نمود. پس برای خدیجه(س) دو کفن بود! کفنی از جانب خدا و کفنی از جانب رسول خدا(ص)!(۴) سپس حضرت(ص) شخصاً درون قبر رفت، و سپس خدیجه(س) را در خاك نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش قرار داد. حضرت(ص) بر خدیجه(س) همواره اشك می ریخت، دعا می كرد و برایش آمرزش می طلبید. نقل شده است که؛ 📋《لَمَّا تُوُفِّیتْ خَدِیجَةُ(س) جَعَلَتْ فَاطِمَةُ(س) تَلُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) وَتَدُورُ حَوْلَهُ وَ تَقُولُ : یَا أَبَتِ! أَینَ أُمِّی؟》 ♦️وقتی حضرت خدیجه(س) را به خاک سپردند، حضرت فاطمه(س) دامن پیغمبر اکرم(ص) را گرفته بود، و اطراف ایشان می‌گشت و می‌پرسید : ای پدر! مادرم کجاست؟! 📋《فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ : رَبُّک یأْمُرُک أَنْ تُقْرِئَ فَاطِمَةَ(س) السَّلَامَ وَ تَقُولَ لَهَا : إِنَّ أُمَّک فِی بَیتٍ مِنْقَصَبٍ، کعَابُهُ مِنْ ذَهَبٍ، وَ عُمُدُهُ یاقُوتٌ أَحْمَرُ، بَینَ آسِیةَ وَ مَرْیمَ بِنْتِ عِمْرَانَ》 ♦️پس در این هنگام؛ جبرئیل نازل شد و به پیغمبر اکرم(ص) فرمود : خداوند به تو سلام می‌رساند و به تو امر می‌کند که به فاطمه(س) بگویی که مادرش در خانه‌ای از طلا و یاقوت سرخ، در کنار آسیه و مریم دختر عمران است.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ایثار در راهِ خدا دینِ خدیجه است چشمانِ عالم محوِ آیینِ خدیجه است سجاده ی ذکرِ شبانه عاشقِ اوست محراب هم مشتاقِ آمینِ خدیجه است از مکه تا بیتُ العتیقِ روشنِ عرش خیلِ ملک سرگرمِ تحسینِ خدیجه است گر قامتِ نخلِ نبوت استوار است از برکتِ خشتِ نخستینِ خدیجه است او همسرِ خورشید هست و مادرِ ماه عطرِ وجودِ هر دو تسکینِ خدیجه است از سوی حق بر او سلام آورده جبریل از باغِ معراجی که آذینِ خدیجه است عنوانِ امّ المومنین دارد اگر او این یک از آن صدها عناوینِ خدیجه است از بس که دستانش سخاوت دارد آری عالم فقیر و عبد و مسکینِ خدیجه است امشب که از داغش جهان را غم گرفته  قلبِ پیمبر نیز غمگینِ خدیجه است! 👤محرابی 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۱۹، ص۲۰ ۲)پند تاريخ خسروی، ج۲، ص۲۲ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۱۶، ص۳ ۴)المجالس العاشوريّة آل درويش، ج۱، ص۴۷۹ ۵)امالی شیخ طوسی، ص۱۷۵ .
. 🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكِ يَا اُمَّ الاَئِمَّةِ النُجَبَاءِ، السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ(س)》🔷🔹 ✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید : 📋《فَلَمَّا حَمَلَتْ [خَدِیجَةُ(س)] بِفَاطِمَةَ(س)، کَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ تَکْتُمُ ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)》 ♦️هنگامی که خدیجه کبری(س) به حضرت فاطمه(س) حامله بود، فاطمه‌(س) در رحم مادر با مادر گفتگو می‌کرد و او را امر به صبر می‌نمود. ولی خدیجه‌(س) این موضوع را از رسول اکرم(ص) پنهان می‌داشت تا اینکه یک روز حضرت(ص)، نزد خدیجه‌(س) آمد و شنید که آن بانو با کسی سخن می‌گوید. پس فرمود : 📋《یَا خَدِیجَةُ(س)! مَنْ تُحَدِّثِینَ؟》 ♦️ای خدیجه(س)! با که سخن می‌گویی؟! حضرت خدیجه(س) گفت : 📋《الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی!》 ♦️این بچّه‌ای که در رحم من است، با من سخن می‌گوید و مونس من است. حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《یَا خَدِیجَةُ(س)! هَذَا جَبْرَئِیلُ یُبَشِّرُنیِ یُخْبِرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَیْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ》 ♦️ای خدیجه(س)! آری این جبرئیل است که به من بشارت می‌دهد و می‌گوید این فرزند دختر من است، این فرزند از نسلی ست طیّب و طاهر و مبارک. خداوند نسل مرا از این دختر برقرار و پایدار خواهد نمود. به زودی امامان را از این دختر به وجود می‌آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود در زمین خلیفه‌ خویشتن قرار خواهد داد.(۱) سپس خدیجه کبری(س) به این وعده الهی خشنود شد و خداوند را شکر گذاری کرد. اما مادر دیگری هم هست که وقتی حضرت رسول اکرم(ص) نوید تولد فرزندش را داد، غم و اندوه او را فرا گرفت. مرحوم مجلسی می نویسد : 📋《لَمَّا أَخْبَرَ اَلنَّبِيُّ(ص) اِبْنَتَهُ فَاطِمَةَ(س) بِقَتْلِ وَلَدِهَا اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ مَا يَجْرِي عَلَيْهِ مِنَ اَلْمِحَنِ》 ♦️هنگامی که رسول خدا(ص) خبر شهادت امام حسین(ع) را به دختر گرامیش حضرت فاطمه(س) داد، و محنت های پیش روی را برای او شرح نمود. 📋《بَکَتْ فَاطِمَةُ(س) بُکَاءً شَدِیداً》 ♦️آن حضرت(س) به شدت گریست. و عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟》 ♦️پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌‌دهد؟ حضرت رسول(ص) فرمود : 📋《فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ(ع)》 ♦️زمانى که من و تو و على(ع) در دنیا نباشیم. 📋《فَاشتَدَّ بُکاؤُهَا》 ♦️سپس گریه های حضرت(س) شدت یافت.(۲) تا جایی فاطمه(س) عرضه داشت : 📋《یَا أَبَهْ! يَا لَيْتَنِي لَمْ أَلِدْهُ!》 ♦️پدر جان! ای كاش می شد حسین(ع) را به دنيا نياورم.(۳) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم سیر نمی شود دلم، نگه دو باره می کنم ز اشک و آه سینه ام، میان آب و آتشم چو با توام، از این میان کجا کناره می کنم گمان کنند دشمنان، نیست به کام من زبان ز دور بسکه با سرت، به سر اشاره می کنم به دختران خود بگو که گوشواره ها چه شد گریه به گوشواره نی، به گوش پاره می کنم هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت ز پی گاه نگاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می کنم رخت به خون که رنگ زد؟ آینه را که سنگ زد خنده ز آه خویشتن به سنگ خاره می کند 👤علی انسانی 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۵۹۳ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۹۳ ۳)کمال الدین شیخ صدوق، ج‏۱، ص۲۸۳ .
. 🔹لقب ایشان مجتبی(برگزیده) و سَیِّد(سرور) و زَکیّ(پاکیزه) و کریم اهل بیت(ع) است. 🔹کُنیه ایشان ابامحمد و ابوالقاسم است. 🔹زادروز : روز پانزدهم ماه رمضان المبارک سال سوم هجری قمری. 🔹زادگاه :مدینه 🔹مدت امامت:۱۰ سال(از سال۴۰ تا ۵۰) قمری ♦️شهادت:۲۸ صفر سال ۵۰ قمری، در سن ۴۷ سالگی 🔹مدفن:قبرستان بقیع، مدینه ✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ 🔹امام حسن(ع) امام دوم شیعیان و چهارمین معصوم می باشد. 🔹پدر ایشان امام علی(ع) امام اول شیعیان و مادر گرامی ایشان حضرت فاطمه زهرا(س) است. 📜تقسیم بندی ادوار عمر شریف امام حسن مجتبی(علیه السلام) :👇 1⃣از زمان ولادت امام حسن(ع) تا رحلت حضرت رسول اکرم(ص) : (از سال ۳ تا ۱۰ هجری= ۷ سال)👇 ایشان کمتر از هشت سال از عمرش را در دوران حیات حضرت رسول اکرم(ص) سپری کرد. در روایتی از امام سجاد(ع) درباره ولادت حضرت(ع) آمده است که؛ 📋《لَمَّا وَلَدَتْ فَاطِمَةُ(س) اَلْحَسَنَ(ع) قَالَتْ لِعَلِيٍّ(ع) : سَمِّهِ! فَقَالَ : مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَ بِاسْمِهِ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) فَجَاءَهُ رَسُولُ اَللَّهِ(ص) فَأَخرَجَ اِليَهِ فِي خِرقَةِِ صَفرَاءَ، فَقَالَ : أَلَم أَنهَاكُم أَن تُلَفِّوهُ فِي خِرقَةِِ صَفرَاءَ؟!! ثُمَّ رَمَي بِهَا وَ أَخَذَ خِرقَةِِ بَيضَاءَ فَلَفَّهُ فِيهَا، ثُمَّ قَالَ لِعَلِيٍّ(ع) : هَلْ سَمَّيْتَهُ؟ فَقَالَ : مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَكَ بِاسْمِهِ فَقَالَ : وَ مَا كُنْتُ لِأَسْبِقَ بِاسْمِهِ رَبِّي!》 ♦️وقتی حضرت فاطمه(س) امام حسن(ع) را به دنيا آورد، به امام علی(ع) گفت : برايش نامی برگزين! امام علی(ع) فرمود : من در نام گذاری او از رسول خدا(ص) پيشی نمی گيرم. تا اين كه حضرت رسول اکرم(ص) تشریف آوردند و طفل را در پارچه زرد رنگی به نزد ایشان بردند و رسول اكرم(ص) فرمود : مگر من به شما نگفته بودم، كه بچه را با پارچه زرد نپيچيد؟! سپس آن پارچه را كناری نهاد و طفل را با پارچه اي سپيد پوشانيد، سپس خطاب به امام علی(ع) فرمودند : آیا او را نامگذاری کرده اید؟ امام علی(ع) عرضه داشت : من در نام گذاری او از شما پيشی نمی گيرم. و رسول اکرم(ص) فرمود : من نیز در نام گذاری او از پروردگارم پيشی نمی گيرم. در این هنگام؛ 📋《فَأَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى جَبْرَئِيلَ أَنَّهُ قَدْ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ(ص) اِبْنٌ فَاِهْبِطْ إِلَيْهِ فَأَقْرِئْهُ اَلسَّلاَمَ وَ هَنِّئْهُ وَ قُلْ لَهُ : إِنَّ عَلِيّاً(ع) مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَسَمِّهِ بِاسْمِ اِبْنِ هَارُونَ، فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ فَهَنَّأَهُ ثُمَّ قَالَ : إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَكَ أَنْ تُسَمِّيَهُ بِاسْمِ اِبْنِ هَارُونَ! قَالَ : وَ مَا كَانَ اِسْمُهُ؟ قَالَ : شَبَّرَ! قَالَ: لِسَانِي عَرَبِيٌّ! قَالَ: سَمِّهِ اَلْحَسَنَ، فَسَمَّاهُ اَلْحَسَنَ(ع)!》 ♦️خداوند متعال به جبرئيل وحي كرد که برای محمد(ص) پسری متولد شده است، پس فرود بیا و او را سلام برسان و او را شادباش بگو و به او بگو : علی(ع) براي تو همانند هارون(ع) برای موسي(ع) است، پس پسرش را به اسم پسر هارون نامگذاری! جبرئيل فرود آمد و از جانب خداوند متعال پيامبر اکرم(ص) را تهنيت و تبریک گفت. سپس عرضه داشت : خداوند عزيز و جليل تو را مي فرمايد كه نوزاد را به اسم پسر هارون نام گذاری کن. حضرت رسول اکرم(ص) پرسيد نام او چه بود؟ جبرئيل گفت : شُبّر! حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : زبان من، عربي است. جبرئيل گفت : او را حسن بنام! پس او را حسن ناميد.(۱) 👤ابن عباس نقل می کند : حضرت رسول اکرم(ص) می فرمود : 📋《اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ》 ♦️حسن(ع) و حسين(ع) سرور جوانان اهل بهشتند.(۲) و ایشان در روایتی دیگر فرمودند : 📋《إِنَّ ابْنِی هَذَا سَیِّدٌ》 ♦️فرزندم حسن(ع) سیّد و بزرگوار است.(۳) 👤انس بن مالک روایت می کند : وقتی از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند؛ کدامیک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری؟ حضرت(ص) فرمود : حسن(ع) و حسین(ع) را! بارها رسول اکرم(ص) حسن(ع) و حسین(ع) را به سینه می فشرد و آنان را می بویید و می بوسید.(۴) 👤ابو هریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال، اعتراف می کند که؛ رسول اکرم(ص) را دیدم که حسن(ع) و حسین(ع) را بر شانه های خویش نشانده بود و به سوی ما می آمد، وقتی به ما رسید فرمود : هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته است و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است.(۵) ادامه مطالب :👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #میلاد_امام_حسن #زندگینامه_اهل_بیت_علیهم_السلام 🔹لقب ایشان مجتبی(برگزیده) و سَیِّد(سرور) و زَکیّ(
. 👤ابن مسعود نقل می کند : 📋《حَمَلَ رَسُولُ اللهِ(ص) الحَسَنَ(ع) وَ الحُسَینَ(ع) عَلَی ظَهرِهِ، الحَسَنُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُمنَی وَ الحُسَینُ عَلَی اَضلَاعِهِ الیُسرَی ثُمَّ مَشَی..》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) حسنین(ع) را بر پشت مبارکشان سوار می کرد، درحالی که حسن(ع) را بر دوش راست خود و حسین(ع) را بر دوش چپ خود، حمل می کرد.(۶) و در روایتی دیگر آمده است که؛ حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به اصحاب می فرمود : 📋《إِنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) رَيْحَانَتِي مِنَ اَلدُّنْيَا》 ♦️حسن(ع) و حسین(ع) دو گل من در دنيا هستند.(۷) 👤ابوبرزه اسلمی می گوید : 📋《أَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُ النَّبِيَّ(ص) يَرْشُفُ‏ ثَنَايَاهُ‏ وَ ثَنَايَا أَخِيهِ الْحَسَنِ(ع) وَ يَقُولُ أَنْتُمَا سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَتَلَ اللَّهُ قَاتِلَكُمَا وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ‏ وَ ساءَتْ مَصِيرَاً》 ♦️با چشمان خودم دیدم که رسول اکرم(ص) دندانهای حسین(ع) و برادرش حسن(ع) را می‌ مکید و می‌بوسید و به ایشان می فرمود : شما دو فرزندم، آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند لعنت کند و بکشد قاتل هر دوی شما را و جهنم را برای او آماده کند و جهنم چه بد منزلگاهی است؟!(۸) 👤غزالی می‌نویسد : حضرت رسول اکرم(ص) به امام حسن(ع) می فرمود : 📋《إِنَّكَ أَشْبَهْتَ خَلْقِي وَ خُلُقِي》 ♦️تو شبیه من هستی، در خلقت ظاهر و در اخلاق!(۹) امام حسن(ع) در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) در کنار دیگر اصحاب کساء در ماجرای مباهله حضور داشت و در هنگام رحلت پیامبر(ص)، هشت ساله بود؛ از این رو او را در زمره واپسین طبقهٔ صحابه برشمرده‌اند. 2⃣از زمان رحلت رسول اکرم(ص) تا مرگ عثمان : (از سال ۱۰ تا ۳۵ هجری = ۲۵ سال)👇 بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)، ۲۵ سال از عمر شریف امام حسن(ع) در دوران خلفای سه گانه سپری شد. ۱)خلیفه اول(از سال ۱۱ تا ۱۳ هجری) : ۲ سال ۲)خلیفه دوم(از سال ۱۳ تا ۲۳ هجری) : ۱۰ سال ۳)خلیفه سوم(از سال ۲۳ تا ۳۵ هجری) : ۱۳ سال امام حسن(ع) بعد از اتمام حکومت این سه خلیفه، جوانی بود ۳۳ ساله! از جزئیات زندگی امام دوم شیعیان در این دوران خبر چندانی در دست نیست که شاید علت آن، انزوای سیاسی امام علی(ع) و فرزندانش باشد. 3⃣از مرگ عثمان تا شهادت امام علی(ع) : (از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری = ۵ سال)👇 امام حسن(ع) در دوران حکومت امام علی(ع) در سه جنگ جمل و صفین و نهروان شرکت کرد.(۱۰) در روز جمل فرماندهی جناحی از سپاه امام علی(ع) را بر عهده داشت. امام حسن(ع) در این جنگ، از سوی پدر مامور شد به همراه عمار بن یاسر و قیس بن سعد مردم کوفه را برای پیوستن به سپاه امام علی(ع) بسیج کند. پس ایشان در کوفه برای مردم خطبه‌ای خواند و پس از بیان فضایل و جایگاه امام علی(ع) و پیمان‌ شکنی طلحه‌ و زبیر، آنان را به یاری امام علی(ع) فراخواند.(۱۱) در مسیر بازگشت از جنگ صفین، امام علی(ع) نامه‌ای با محتوای اخلاقی، تربیتی خطاب به فرزندش امام حسن(ع) نوشته است، که درنهج البلاغه غالبا به عنوان نامه ۳۱ آمده است. امام حسن(ع) در زمان شهادت امام علی(ع) کنار ایشان بود و در مراسم تجهیز و خاکسپاری ایشان حضور داشت و به عنوان وصیّ ایشان انتخاب شد.(۱۲) 4⃣از شهادت امام علی(ع) تا شهادت امام حسن(ع) : (از سال ۴۰ تا ۵۰ هجری = ۱۰ سال)👇 امام حسن(ع) از ۲۱ رمضان سال ۴۰ق به مدت ۶ الی ۸ ماه خلیفه مسلمانان بود. خلافت او با بیعت مردم عراق و همراهی سایر سرزمین‌های اطراف آغاز شد. اهالی شام به رهبری معاویه با این خلافت مخالفت کردند. معاویه با همراهی سپاهیانی از شام به جنگ اهل عراق آمد. این جنگ در نهایت به صلح و واگذاری خلافت به معاویه، نخستین خلیفه اموی انجامید.(۱۳) بعد از صلح، امام(ع) از کوفه به مدینه رفت، اما معاویه او را همچنان خطری بزرگ برای حکومت خود می دانست. معاویه تصمیم گرفت، حضرت(ع) را به واسطه همسرش جعده بنت اشعث بن قیس کندی به قتل برساند. معاویه برای جَعده پیغام فرستاد که؛ 📋《أَنِّی مُزَوِّجُکِ یَزِیدَ ابْنِی‏ عَلَى أَنْ تَسُمِّیَ الْحَسَنَ(ع)》 ♦️من تو را به ازدواج پسرم یزید در می آورم به شرط آنکه حسن بن علی(ع) را مسموم کنی و او را به قتل رسانی و هزار درهم نیز برای او فرستاد. جعده نیز با وساطت و پافشاری پدرش، این امر پذیرفت و امام حسن(ع) را به شهادت رساند.(۱۴) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۳۸ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۲۵، ص۳۶۰ ۳)الإصابة ابن حجر عسقلانی، ج۲، ص۶۳ ۴)ذخائر العقبى محب الدین طبری، ص۱۲۲ ۵)الاصابه ابن حجر عسقلانی، ج۱۱، ص۳۰ ۶)احقاق الحق شوشتری، ج۱۰، ص۷۲۰ ۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۲۶۲ ۸)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۵۷ ۹)احیاء علوم الدین غزالی، ج۶، ص۱۹۷ ۱۰)انساب‌ الاشراف بلاذری، ج۲، ص۲۱۳ ۱۱)الجمل شیخ مفید، ص۳۴۸ ۱۲)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۵ ۱۳)حیات فکرى و سیاسى ائمه(ع) جعفریان، ص۱۴۸ ۱۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۹
. 1⃣جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند که؛ حضرت رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《سُمِّيَ اَلْحَسَنُ(ع) حَسَناً لِأَنَّ بِإِحْسَانِ اَللَّهِ قَامَتِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ اَلْحَسَنُ مُشْتَقٌّ مِنَ اَلْإِحْسَانِ وَ عَلِيٌّ(ع) وَ اَلْحَسَنُ اِسْمَانِ [مُشْتَقَّانِ] مِنْ أَسْمَاءِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) تَصْغِيرُ اَلْحَسَنِ》 ♦️حسن(ع) را حسن نامیدند برای اینکه با احسان خداوند آسمان ها و زمین ها برپا شد و حسین(ع) از احسان مشتق شد، و علی(ع) و حسن(ع) دو اسم از اسم های خداوند متعال هستند و حسین(ع) تصغیر حسن(ع) است.(۱) 2⃣در روایتی آمده است که؛ 📋《لَقَد حَجَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(عَلَيْهِما السَّلاَمُ) خَمْساً وَ عِشْرِينَ حِجَّةً مَاشِياً وَ اِنَّ النَجَائِبَ لَتُقَادَ مَعَهُ》 ♦️همانا حسن بن علی(عليهما السّلام) بیست و پنج سفر پیاده به حج رفت و مرکب هاى راهوار او را بدون سوار همراهش مى کشیدند.(۲) 3⃣در روایتی دیگر نقل شده است که؛ 📋《أَنَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ) خَرَجَ مِنْ مَالِهِ مَرَّتَيْنِ وَ قَاسَمَ اَللَّهَ تَعَالَى مَالَهُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ وَ تَصَدَّقَ بِهِ》 ♦️همانا حسن بن علی(عليهما السّلام) دو نوبت همه مال خود را در راه خداوند بخشید و سه بار هم مال خود را با خداوند متعال تقسيم كرد(نصف براى خود و نصف در راه خدا) و آن را به فقراء صدقه داد.(۳) 4⃣ابن صباغ مالکی می‌ نویسد : 📋《الكَرَمُ وَ الجُودُ غَرِيزَةُ مَغرُوسَةُ فِيهِ[حَسَنِ بْنُ عَلِیٍّ(علیهما السلام)]》 ♦️کرَم و جُود، غریزه‌ای بود که در حسن بن علی(عليهما السّلام) کاشته شده بود.(۴) 5⃣سیوطی می‌نویسد : 📋《وَ كَانَ الحَسَنُ(رَضِي اللهُ عَنهُ) لَهُ مَنَاقِبَ كَثِيرَةََ، سَيِّدَاً، حَلِيمَاً، ذَا سَكِينَةِِ وَ وَقَارِِ وَ حِشمَةِِ، جَوَادَاً، مَمدُوحَاً》 ♦️حسن بن علی(علیهما السلام) دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوانی بود؛ او شخصیتی بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخی و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.(۵) 6⃣واصل بن عطا می‌گوید : 📋《کَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ(علیهما السلام) عَلَیْهِ سِیمَاءُ الْأَنْبِیَاءِ وَ بَهَاءُ الْمُلُوکِ》 ♦️حسن بن علی(علیهما السلام) دارای سیمای پیامبران و هیبت پادشاهان بود.(۶) 📚منابع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج ۴۳، ص۲۵۲ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۵۴ ۳)کشف الغمة اربلی، ج۱، ص۵۵۵ ۴)الفصول المهمة ابن الصباغ، ج۲، ص۷۰۷ ۵)تاريخ الخلفاء سيوطی، ج۱، ص۱۴۵ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۳۸
. ✅در بین اهل بیت(علیهم السلام) فقط یک امام به [کریم اهل بیت(ع)] ملقب است و آن هم امام حسن مجتبی(علیه السلام) است. ✍اما کریم کیست؟! کریم؛ ۱)کسی است که قبل از اینکه سائل درخواستش را بکند، شروع به بخشش می کند. (الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ) ۲)کسی است که بی منّت و بدون هیچ چشم داشتی می بخشد، برخلاف (واهب) که در قبال بخشش، توقع چیزی را دارد. ۳)کسی است که برای خودش چیزی را نگه نمی دارد و همه را به دیگران مى‌بخشد، برخلاف (سخیّ) که هم برای خودش نگه می دارد و هم به دیگران می بخشد! ۴)کسی است که همه چیزش را می بخشد و چیزی برای خودش نگه نمی داره، برخلاف (جواد) که می بخشد، اما برای خودش چیزی را هم نگه می دارد! ۵)کسی است که وقتی سائل از نزدش بازگردد، دیگر نیازمند محسوب نمی شود، برخلاف (باذل) که فقط به اندازه رفع نیاز سائل، به او می بخشد! ۶)کسی است که بخشش او هیچگاه تمام نمی‌شود، و کرامتش همیشگی است، برخلاف (منعم) که عطای او گاهی به خاطر مصلحت قطع می گردد. ۷)کسی است که به همه می بخشد و میان سائلان فرقی نمی گذارد، برخلاف (محسن) که سائلان را گلچین می کند. ۸)کسی است که بیشتر از آنچه که خداوند بر او واجب نموده، پرداخت می نمايد، برخلاف (جواد) که (يُؤَدِّي مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ) به همان میزان که خداوند بر او واجب نموده، پرداخت می نمايد. . 👤در روایتی نقل شده است که؛ 📋«أَنَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) خَرَجَ مِنْ مَالِهِ مَرَّتَيْنِ وَ تَصَدَّقَ بِهِ» ♦️همانا امام حسن(ع) دو نوبت همه مال خود را در راه خداوند بخشید و آن را به فقراء صدقه داد.(۱) 👤ابن صباغ مالکی عالم اهل سنت می‌ نویسد : 📋«الكَرَمُ وَ الجُودُ غَرِيزَةُ مَغرُوسَةُ فِيهِ» ♦️کرم و جود، غریزه‌ای بود که در امام حسن(ع) کاشته شده بود.(۲) 📝باید که برای تو کـــرَم خانه بسازند از بس که زیاد است، گدایی که تو داری! 📚منابع : ۱)کشف الغمة اربلی، ج۱، ص۵۵۵ ۲)الفصول المهمة ابن الصباغ، ج۲، ص۷۰۷ .
. 👤ابوالعباس حمیری از علمای قرن سوم(چهارم) هجری در کتاب [قرب الاسناد] به نقل از ابوالبختری می نویسد : امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند : 📋«اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ(ع) فِي كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ» ♦️امام حسین(علیه السلام) هر شب‌ جمعه به‌ زیارت امام حسن(علیه السلام) می رفتند.(۱) ‌ 🖋یعنی کسی که ۱۲۴ هزار پیغمبر در حسرت زیارت او هستند، خودِ او، زائر امام‌ حسن‌(علیه‌السلام) است!! 📚منبع : ۱)قرب الإسناد حمیری، ص۱۳۹ .
. 1⃣متحول شدن مرد شامی با رفتار !👇 ✅در تاریخ آمده است که؛ 📋«أَنَّ شَامِيّاً رَآهُ رَاكِباً فَجَعَلَ يَلْعَنُهُ وَ اَلْحَسَنُ(ع) لاَ يَرُدُّ» ♦️روزی یکی از اهل شام که به مدینه آمده بود، همین که با امام حسن(ع) برخورد نمود، شروع کرد به ناسزاگویی نسبت به امام حسن(ع) و امام(ع) به او پاسخی نداد تا سخنانش تمام شود. زمانی که سخنان مرد شامی تمام شد، آن حضرت(ع) به مرد شامی سلام کرد و لبخندی زد و سپس فرمود :  📋«أَيُّهَا اَلشَّيْخُ أَظُنُّكَ غَرِيباً وَ لَعَلَّكَ شَبَّهْتَ فَلَوِ اِسْتَعْتَبْتَنَا أَعْتَبْنَاكَ وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَيْنَاكَ وَ لَوِ اِسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاكَ وَ لَوِ اِسْتَحْمَلْتَنَا أَحْمَلْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ عُرْيَاناً كَسَوْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَيْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ طَرِيداً آوَيْنَاكَ وَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ قَضَيْنَاهَا لَكَ فَلَوْ حَرَّكْتَ رَحْلَكَ إِلَيْنَا وَ كُنْتَ ضَيْفَنَا إِلَى وَقْتِ اِرْتِحَالِكَ كَانَ أَعْوَدَ عَلَيْكَ لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِيضاً وَ مَالاً كَثِيراً» ♦️ای شیخ! گمان می‌کنم که غریب باشی و گویا بر تو اموری مشتبه شده باشد، پس اگر از ما حلالیت بطلبی و بخواهی که از تو راضی شویم، از تو راضی و خشنود می‌شویم و اگر چیزی سؤال کنی برایت باربر فراهم می‌کنیم و اگر از ما طلب ارشاد و هدایت کنی تو را ارشاد می‌کنیم و اگر بار برداری بطلبی عطا می‌کنیم و اگر گرسنه باشی تو را سیر می‌کنیم و اگر برهنه باشی تو را می‌ پوشانیم و اگر محتاج باشی بی‌نیازت می‌کنیم و اگر رانده شده‌ای تو را پناه می‌دهیم و اگر حاجتی داری حاجتت را برمی‌آوریم و اگر بار خود را به خانه‌ی ما فرود آوری و میهمان ما باشی، تا وقت رفتن برای تو بهتر خواهد بود، زیرا که ما خانه‌ی بزرگ و جاه و مال فراوان داریم. آن مرد وقتی این برخورد را از امام حسن مجتبی(ع) دید، گریست و گفت :  📋«أَشْهَدُ أَنَّكَ خَلِيفَةُ اَللَّهِ فِي أَرْضِهِ اَللّٰهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسٰالَتَهُ وَ كُنْتَ أَنْتَ وَ أَبُوكَ أَبْغَضَ خَلْقِ اَللَّهِ إِلَيَّ وَ اَلْآنَ أَنْتَ أَحَبُّ خَلْقِ اَللَّهِ إِلَيَّ» ♦️شهادت می‌دهم که تو جانشین خدا در زمین هستی و خدا می‌داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد. من پیش از این سرسخت‌ترین دشمن تو و پدرت بوده‌ام، اما الان دوست داشتنی‌ترین شخص نزد من تو هستی.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۴۴ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 1⃣متحول شدن مرد شامی با رفتار #امام_حسن_علیه_السلام !👇 ✅در تاریخ آمده است که؛ 📋«أَنَّ شَامِيّاً ر
. 2⃣سخاوت به کنیز!👇 ✅روزی کنیزی شاخه گلی به امام حسن مجتبی(ع) هدیه کرد و امام(ع) در مقابل به او فرمود : 📋«أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اَللَّهِ» ♦️تو در راه خدا آزاد هستی! برخی یاران به آن حضرت(ع) اعتراض کردند که به جهت یک شاخه گل او را آزاد نمودی؟ امام حسن(ع) فرمود : خداوند متعال ما را چنین تربیت نموده است؛ آنجا که می فرماید : {وَ إِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا} هرگاه به شما تحیت گفته شد پاسخ آن را بهتر از آن بدهید.(نساء۸۶) و نیکوتر از هدیه او، آزادی او در راه خدا بود.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۴۳ ................ . 3⃣لطف به سگ!👇 ✅نقل است که روزی امام حسن مجتبی(ع) مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت(ع) ایستاد. حضرت(ع)، هر لقمه ای که می خوردند، لقمه ای جلوی سگ می انداختند. مردی درخواست کرد که ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم. امام حسن(ع) فرمود : 📋«دَعْهُ إِنِّی لَأَسْتَحْیی مِنَا للَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یکونَ ذُو رُوحٍ ینْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ» ♦️نه، رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۵۲ ............. . 4⃣بخشش و سخاوت !👇 ✅نقل است که روزی یکی از غلامان امام حسن مجتبی(ع) مرتکب خطایی شده بود که مستوجب تنبیه بود. پس امام حسن(ع) دستور تنبیه او را داد. آن غلام بلافاصله به امام حسن(ع) عرضه داشت : مولای من! «وَ اَلْعٰافِينَ عَنِ اَلنّٰاسِ!» امام(ع) فرمود : تو را عفو کردم. آن غلام باز گفت : مولای من! «وَ اَللّٰهُ يُحِبُّ اَلْمُحْسِنِينَ!»(آل عمران ۱۳۴) امام حسن(ع) فرمود : 📋«أَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اَللَّهِ وَ لَكَ ضِعْفُ مَا كُنْتُ أُعْطِيكَ!» ♦️تو در راه خدا آزادى و از آنِ تو باد دو برابر آن چه به تو مى دادم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۳، ص۳۵۲ .
. 5⃣بغض یزید نسبت به !👇 ✅ابن عباس نقل می کند که؛ روزی امام حسن مجتبی(ع) و یزید بن معاویه نشسته بودند و خرما می خوردند. یزید گفت :  📋«يَاحَسَنُ(ع)! إِنِّي مُنْذُ كُنْتُ أُبْغِضُكَ» ♦️ای حسن(ع)! از آن روز که به وجود آمده ام تو را دشمن می دارم.  امام حسن(ع) فرمود : 📋«اِعْلَمْ يَا يَزِيدُ! إِنَّ إِبْلِيسَ شَارَكَ أَبَاكَ فِي جِمَاعِهِ فَاخْتَلَطَ اَلْمَاءَانِ فَأَوْرَثَكَ ذَلِكَ عَدَاوَتِي لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ : وَ شٰارِكْهُمْ فِي اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ وَ شَارَكَ اَلشَّيْطَانُ حَرْباً عِنْدَ جِمَاعِهِ فَوُلِدَ لَهُصَخْرٌ فَلِذَلِكَ كَانَ يُبْغِضُ جَدِّي رَسُولَ اَللَّهِ(ص)» ♦️بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو شریک شد؛ و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند. زیرا خدای متعال [خطاب به شیطان] می فرماید : در مالها و فرزندانشان شرکت جو!(اسراء ۶۴) و نیز شیطان در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد. از این رو او جدّم رسول خدا(ص)را دشمن می داشت.(۱) 📚منبع : ۱)مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۲ .
. ✅شیخ مفید می نویسد : در سال چهل هجری قمری، سه تن از خوارج همدیگر را در مکه ملاقات کردند و با هم به مذاکره پرداختند و پس از اتمام مراسم حج، سوگند یاد کردند که سه تن را که به اعتقاد خودشان مسئول وضع اسفبار مسلمانان بودند را بکشند. و با انگیزه ی انتقام از کشتار یارانشان در نهروان، آنها را از میان بردارند. 📋《فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ : أَنَا أَكْفِيكُمْ‏ عَلِيّاً(ع)! وَ قَالَ الْبُرَكُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ التَّمِيمِيُّ : أَنَا أَكْفِيكُمْ مُعَاوِيَةَ! وَ قَالَ عَمْرُو بْنُ بَكْرٍ التَّمِيمِيُّ : أَنَا أَكْفِيكُمْ عَمْرَو بْنَ الْعَاصِ! وَ تَعَاقَدُوا عَلَى ذَلِكَ وَ تَوَافَقُوا عَلَيْهِ وَ عَلَى الْوَفَاءِ وَ اتَّعَدُوا لِشَهْرِ رَمَضَانَ فِي لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ ثُمَّ تَفَرَّقُوا》 ♦️عبدالرحمن بن ملجم گفت : من مسئول کشتن علی(ع) می شوم. برک بن عبدالله تمیمی نیز گفت : من مسئول کشتن معاویه می شوم. و عمرو بن بکر تمیمی نیز مسئولیت قتل عمروعاص را بر عهده گرفت. سپس یکی روانه شام شد تا معاویه را بکشد و دیگری روانه مصر شد تا عمرو عاص را ترور کند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی هم برای به شهادت رساندن امام علی(ع) روانه ی کوفه شد. مکان کشتن را در حین نماز و زمان روز کشتن را هفدهم ماه رمضان تعیین نمودند و سپس متفرق شدند.(۱) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸ .............. . ✅پس از ورود ابن ملجم به کوفه، بلافاصله او پیش مردان قبیله اش کنده رفت، اما نیتش را بر ملا نکرد، چرا که می ترسید در همه جا فاش شود. بزرگ قبیله کنده اشعث بن قیس کندی بود. همان کسی که امام صادق(ع) از آنان به عنوان منفورترین خانواده در تاریخ یاد کردند و فرمودند : 📋《إِنَّ اَلْأَشْعَثَ بْنَ قَيْسٍ شَرِكَ فِي دَمِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ اِبْنَتُهُ جَعْدَةُ سَمَّتِ اَلْحَسَنَ(ع) وَ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ شَرِكَ فِي دَمِ اَلْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️أشعث بن قیس کندی در خون امیر المؤمنین امام علی(ع) شریک بود و دخترش جعده امام حسن مجتبی(ع) را مسموم کرد و پسرش محمد در خون امام حسین(ع) شرکت کرد.(۱) پس براساس منابع تاریخی، اشعث از ماجرای شهادت امام علی(ع) آگاهی داشته است. یعقوبی می نویسد : هنگامی که ابن ملجم برای کشتن امام علی(ع) به کوفه رفت، یک ماه در منزل اشعث اقامت گزید و در این مدت شمشیرش را آماده می‌کرد.(۲) 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۲۸ ۲)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۲ https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/4410
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #امام_علی #ضربت ✅شیخ مفید می نویسد : در سال چهل هجری قمری، سه تن از خوارج همدیگر را در مکه ملاقا
. ✅شیخ مفید می نویسد : ابن ملجم در کوفه بود تا اینکه؛ 📋《ذَاتَ يَوْمٍ مِنْ تَيْمِ الرِّبَابِ فَصَادَفَ عِنْدَهُ قَطَامِ بِنْتَ الْأَخْضَرِ التَّيْمِيَّةَ وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ قَتَلَ أَبَاهَا وَ أَخَاهَا بِالنَّهْرَوَانِ وَ كَانَتْ مِنْ أَجْمَلِ نِسَاءِ زَمَانِهَا فَلَمَّا رَآهَا ابْنُ مُلْجَمٍ شُغِفَ بِهَا وَ اشْتَدَّ إِعْجَابُهُ بِهَا فَسَأَلَ فِي نِكَاحِهَا وَ خَطَبَهَا》 ♦️ابن ملجم روزی گروهی از قبیله ی تیم الرباب را دید که برای کشتگان خود، در نهروان عزاداری می کردند و در میان آنان زنی زیبا رو به نام قُطامه بنت شجنه را دید که برای پدر و دو برادرش که در جنگ نهروان توسط امام علی(ع) کشته شده بودند، عزاداری می کرد. ابن ملجم دلباخته ی قطامه شد، و بعدها از وی خواستگاری نمود. قطام به او گفت : 📋《مَا الَّذِي تُسَمِّي لِي مِنَ الصَّدَاقِ؟ فَقَالَ لَهَا : احْتَكِمِي مَا بَدَا لَكِ! فَقَالَتْ لَهُ : أَنَا مُحْتَكِمَةٌ عَلَيْكَ ثَلَاثَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ وَصِيفاً وَ خَادِماً وَ قَتْلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)!》 ♦️چه چيز مهر من خواهى كرد؟ ابن ملجم گفت : تو هر چه خواهى مهر قرار بده تا من بپردازم! قطام گفت : مهر من عبارت است از سه هزار درهم پول، و كنيز و غلامى و ديگر كشتن على بن ابى طالب(ع)! ابن ملجم گفت : 📋《لَكِ جَمِيعُ مَا سَأَلْتِ وَ أَمَّا قَتْلُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)! فَأَنَّى لِي بِذَلِكِ؟! فَقَالَتْ : تَلْتَمِسُ غِرَّتَهُ! فَإِنْ أَنْتَ قَتَلْتَهُ شَفَيْتَ نَفْسِي وَ هَنَأَكَ الْعَيْشُ مَعِي وَ إِنْ قُتِلْتَ فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيَا》 ♦️به جز كشتن على بن ابى طالب(ع) آنچه خواهى مهيا می كنم، و اما كشتن على بن ابى طالب(ع) را چگونه انجام دهم؟ قطام گفت : او را غافلگير كن! اگر او را کشتی، دل مرا شفا داده ای و به وصل می رسی و آن گاه با من زندگی خواهی کرد و اگر در این راه کشته شوی، در آخرت خیری نصیبت می شود که از دنیا بهتر است. ابن ملجم گفت : 📋《أَمَا وَ اللَّهِ مَا أَقْدَمَنِي هَذَا الْمِصْرَ وَ قَدْ كُنْتُ هَارِباً مِنْهُ لَا آمَنُ مَعَ أَهْلِهِ إِلَّا مَا سَأَلْتِنِي مِنْ قَتْلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)! فَلَكِ مَا سَأَلْتِ قَالَتْ فَأَنَا طَالِبَةٌ لَكَ بَعْضَ مَنْ يُسَاعِدُكَ عَلَى ذَلِكَ وَ يُقَوِّيكَ! ثُمَّ بَعَثَتْ إِلَى وَرْدَانَ بْنِ مُجَالِدٍ مِنْ تَيْمِ الرِّبَابِ فَخَبَّرَتْهُ الْخَبَرَ وَ سَأَلَتْهُ مَعُونَةَ ابْنِ مُلْجَمٍ》 ♦️به خدا سوگند هر آينه من به اين شهر نيامده‏ ام، و به اين حالت پنهانى و اختفاء و كناره‏ گيرى از مردم به سر نبردم، جز براى انجام همين خواسته تو و آن كشتن على بن ابى طالب(ع) است! پس بدان كه آنچه خواهى انجام می دهم!(۱) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✅شیخ مفید می نویسد : ابن ملجم در کوفه بود تا اینکه؛ 📋《ذَاتَ يَوْمٍ مِنْ تَيْمِ الرِّبَابِ فَصَادَف
. ✅قطام وقتی فهمید که ابن ملجم قصد ترور امام علی(ع) را در خاطر خود می پروراند به او گفت : پس اكنون كه چنين تصميمى گرفته‏ ای، من نيز در اين راه تو را يارى خواهم كرد، و كسانى را براى كمك دادن به تو فراهم مي كنم. قطام از اين رو، او را به نزد وردان بن مجالد كه يكى از مردان قبيله تيم رباب و از زمره خوارج و دشمنان على(ع) بود، فرستاد و جريان را به او گفت و از او درخواست كمك با ابن ملجم را نمود، وردان نيز روى دشمنى با على(ع) پذيرفت. ابن ملجم نيز بعد از موافقت وردان، سراغ مردى از قبيله أشجع كه نامش شبيب بن بجرة و با خوارج هم عقيده بود، رفت و او را نیز با خود همراه ساخت. ابن ملجم نقشه ترور امام علی(ع) را این گونه کشیده بود که؛ او به شبیب گفت : 📋《نَكْمُنُ لَهُ فِي الْمَسْجِدِ الْأَعْظَمِ فَإِذَا خَرَجَ لِصَلَاةِ الْفَجْرِ فَتَكْنَا بِهِ وَ إِنْ نَحْنُ قَتَلْنَاهُ شَفَيْنَا أَنْفُسَنَا وَ أَدْرَكْنَا ثَأْرَنَا》 ♦️در مسجد بزرگ کوفه کمین می کنیم. هنگامی که علی(ع) برای نماز صبح بیرون آمد، به او یورش می بریم و او را می کشیم و اگر بتوانیم این کار را عملی سازیم، خود را شفا داده ایم و انتقام خون های ریخته شده خود را گرفته ایم. ابن ملجم به همراه شبیب نزد قطام که در مسجد اعتكاف كرده بود و خيمه‏ اى براى خويش در آنجا زده بود، آمدند. آنها گفتند : ما هر دو تن براى كشتن اين مرد رأى خود را يكى كرده و تصميم خود را گرفته ايم! قطام به آنها گفت : هر گاه خواستيد اين كار را بكنيد در همين جا نزد من آئيد، تا من هم بتوانم شما را در این امر يارى دهم.(۱) به هر حال، آن دو از نزد قطام رفتند و پس از گذشتن روزى چند، نزد او آمدند و آن مرد ديگرى را هم كه همان وردان بن مجالد بود با خود آوردند. اين اتفاق در شب چهارشنبه روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرى بود. پس قطام چند تكه پارچه حرير طلبيد و با آنها سينه‏ هاى آنها را محكم بست، و آنها شمشيرها را به كمر بسته، به راه افتادند، و آمدند برابر درى كه أميرالمؤمنين(ع) از آن در براى نماز به مسجد مى‏ آمد، به انتظار نشستند. پيش از اين جريان، اشعث بن قيس كندى را كه در ابتداى كار از ياران على(ع) بود و در پايان كار در زمره خوارج درآمد، نيز از انديشه خويش كه كشتن على(ع) بود، آگاه ساخته بودند، او هم همراهى كردن آنها را پذيرفت و روى همين توطئه، اشعث بن قيس نيز در آن شب به آنها پيوست و به انتظار نشست.(۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۸ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۹ . 5⃣کینه قطام از حتی به قیمت کابین خون!👇 ✅در تاریخ آمده است که؛ هنگام قطعی شدن تصمیم ابن ملجم لعین مبنی بر قتل امام علی(ع)، او در روزهای باقی مانده، شمشیرش را اصلاح می کرد و صیقل می داد و عیوبش را برطرف می ساخت. روزی آن را نزد قطام برد و قطام آن را گرفت و گفت : 📋《إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُعْمِلَ فِيهِ سَمّاً! فَإِذَا كَانَ مَسْمُوماً فَإِنْ لَمْ تَعْمَلِ الضَّرْبَةُ عَمِلَ السَّم‏ُ》 ♦️من می خواهم این شمشیر را با سمّی خالص که نزد خود دارم، مسموم سازم. چون می خواهم اگر ضربه ی تو در حق او کاری هم نبود، لااقل سمّ او اثر بگذارد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۷۴ .
. ✅امام علی(ع) در روزهای پایانی عمر شریفشان؛ 📋《كَانَ يُفْطِرُ فِي هَذَا الشَّهْرِ لَيْلَةً عِنْدَ الْحَسَنِ وَ لَيْلَةً عِنْدَ الْحُسَيْنِ(ع) وَ لَيْلَةً عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ زَوْجِ زَيْنَبَ(س) بِنْتِهِ لِأَجْلِهَا لَا يَزِيدُ عَلَى ثَلَاثِ لُقَمٍ》 ♦️در شبهای ماه رمضان، شبى را نزد امام حسن(ع) و شبى را نزد امام حسین(ع) و شبى هم خانه عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب(س) مى‌گذراند و در آن شبها، بیش از سه لقمه غذا نمى‌خورد. وقتی دلیل این کار را از ایشان پرسیدند، می فرمود : 📋《يَأْتِينِي أَمْرُ اللَّهِ وَ أَنَا خَمِيصٌ إِنَّمَا هِيَ لَيْلَةٌ أَوْ لَيْلَتَانِ》 ♦️دوست دارم با شکم گرسنه به دیدار معبودم بشتام و این در حالی بود یک یا دو شب به عمر شریفشان باقی مانده بود.(۱) در آن شبی که امام علی(ع) ضربت بر سر مبارکشان خورد، میهمان دخترشان حضرت ام کلثوم(س) بودند. در روایتی نقل شده است که؛ 📋《لَمَّا كَانَتْ لَيْلَةُ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ قَدَّمَتْ إِلَيْهِ عِنْدَ إِفْطَارِهِ طَبَقاً فِيهِ قُرْصَانِ مِنْ خُبْزِ الشَّعِيرِ وَ قَصْعَةٌ فِيهَا لَبَنٌ وَ مِلْحٌ جَرِيشٌ‏ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ أَقْبَلَ عَلَى فَطُورِهِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ وَ تَأَمَّلَهُ حَرَّكَ رَأْسَهُ وَ بَكَى بُكَاءً شَدِيداً عَالِيَاً》 ♦️وقتی روز نوزدهم ماه مبارک رمضان امام علی(ع) میهمان دخترش ام کلثوم(س) بود، ام کلثوم(س) هنگام افطار پدرش، طبقی را که درون آن دو قرص نان جو و کاسه ای شیر و قدری نمک کوبیده بود، در مقابل امام(ع) گذاشت. وقتی امام علی(ع) از نمازش فارغ شد و برای افطار پیش آمد، چشم مبارک به طعام درون طبق افتاد، سرش را تکان داد و سپس بلند بلند به شدت گریست. سپس فرمود : 📋《يَا بُنَيَّةِ! مَا ظَنَنْتُ أَنَّ بِنْتاً تَسُوءُ أَبَاهَا كَمَا قَدْ أَسَأْتِ أَنْتِ إِلَيَّ!! قَالَتْ : وَ مَا ذَا يَا أَبَاهْ؟ قَالَ : يَا بُنَيَّةِ! أَ تُقَدِّمِينَ إِلَى أَبِيكِ إِدَامَيْنِ فِي فَرْدِ طَبَقٍ وَاحِدٍ؟!! أَ تُرِيدِينَ أَنْ يَطُولَ وُقُوفِي غَداً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟!! أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَتْبَعَ أَخِي وَ ابْنَ عَمِّي رَسُولَ اللَّه(ص) مَا قُدِّمَ إِلَيْهِ إِدَامَانِ فِي طَبَقٍ وَاحِدٍ إِلَى أَنْ قَبَضَهُ اللهُ》 ♦️دخترم! گمان نکنم که دختری، بدی و سوئی را برای پدرش بخواهد، همانگونه که تو برای پدرت بدی و سوء خواسته ای!! ام کلثوم پرسید : منظورتان چیست پدر؟!! امام(ع) فرمود : دخترم! آیا دو خورش در یک طبق برای پدرت آورده ای؟ آیا می‏ خواهی فردای قیامت ایستادن من در برابر خدا [برای حساب] به درازا بکشد؟ من می‏ خواهم از برادرم و پسر عمویم پیامبر خدا(ص) پیروی کنم که هرگز دو نان خورش در یک ظرف در برابر او نگذاردند، و چنین بود تا اینکه از دنیا رفت.(۲) 📚منابع : ۱)روضه الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، ص۱۳۵ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۷۶ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شب_نوزدهم_رمضان ✅امام علی(ع) در روزهای پایانی عمر شریفشان؛ 📋《كَانَ يُفْطِرُ فِي هَذَا الشَّهْرِ
‌. ✅در روایتی نقل شده است که؛ 📋《سَهِرَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي قُتِلَ‏ فِي صَبِيحَتِهَا وَ لَمْ يَخْرُجْ إِلَى الْمَسْجِدِ لِصَلَاةِ اللَّيْلِ عَلَى عَادَتِهِ》 ♦️اميرالمؤمنين(ع) در شبى كه درصبح آن شب ضربت خورد، براى نماز شب به مسجد نيامد و در تمام آن شب بيدار بود و به عبادت حق تعالى مشغول بود. ام کلثوم به ایشان عرضه داشتند : 📋《مَا هَذَا الَّذِي قَدْ أَسْهَرَكَ؟》 ♦️علت بيدارى و اضطراب تو در اين شب چيست؟ امام(ع) فرمود : 📋《إِنِّي مَقْتُولٌ لَوْ قَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَتَاهُ ابْنُ النَّبَّاحِ فَآذَنَهُ‏ بِالصَّلَاةِ فَمَشَى غَيْرَ بَعِيدٍ ثُمَّ رَجَعَ!》 ♦️در صبح اين شب شهيد خواهم شد، پس در اين هنگام ابن نباح، مؤذّن حضرت(ع) آمد و نداى نماز در داد و رفت و هنوز دور نشده بود که برگشت. در این هنگام؛ ام کلثوم عرضه داشت : 📋《مُرْ جَعْدَةَ فَلْيُصَلِّ بِالنَّاسِ》 ♦️امر کن امشب جعدة بن هبیرة (خواهر زاده امام) با مردم نماز گزارد! امام(ع) فرمود : 📋《نَعَمْ! مُرُوا جَعْدَةَ فَلْيُصَلِ‏ ثُمَّ قَالَ : لَا مَفَرَّ مِنَ الْأَجَلِ فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ》 ♦️آری! بگویید نماز را با جعده اقامه کنید و سپس منصرف شد و فرمود : نه لازم نیست و از قضاى الهى نمى‏ توان گريخت. پس، از خانه به سوی مسجد روانه شد.(۱) در روایتی آمده است که امام علی(ع) خطاب به دخترشان ام کلثوم(س) فرمودند : 📋《يَا بُنَيَّةِ! إِنَّنِي أَرَانِي قَلَّ مَا أَصْحَبُكُمْ!》 ♦️اى دخترم! اندك زمانى من بعد از اين با شما خواهم بود. ام کلثوم(س) پرسید : ای پدر! مگر چه شده است؟ امام(ع) پاسخ داد : 📋《إِنِّي رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِي مَنَامِي وَ هُوَ يَمْسَحُ الْغُبَارَ عَنْ وَجْهِي وَ يَقُولُ : يَا عَلِيُّ(ع)! لَا عَلَيْكَ قَضَيْتَ مَا عَلَيْكَ!》 ♦️امشب حضرت رسول(ص) را در خواب ديدم كه به دست مبارك خود غبار از روى من پاك مى ‏كرد و می فرمود : يا على! بر تو باكى نيست آنچه بر تو بود به جاى آوردى! در این هنگام، ام کلثوم(س) فریاد بر آورد و امام(ع) به او فرمود : 📋《يَا بُنَيَّةِ! لَا تَفْعَلِينَ فَإِنِّي رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يُشِيرُ إِلَيَّ بِكَفِّهِ وَ يَقُولُ : يَا عَلِيُّ! إِلَيْنَا فَإِنَّ مَا عِنْدَنَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ》 ♦️اى دخترم! گريه مكن، در اين وقت حضرت رسول(ص) را مى‏ بينم و به دست خود، به سوی من اشاره مى ‏كند و می فرماید : يا على(ع)! زود بيا به نزد ما كه آنچه نزد ماست از براى تو بهتر است‏.(۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۶ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۱۱
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شب_نوزدهم_رمضان ✅امام علی(ع) در روزهای پایانی عمر شریفشان؛ 📋《كَانَ يُفْطِرُ فِي هَذَا الشَّهْرِ
. ✅در روایتی آمده است که؛ 📋《أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) سَهِرَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ فِي السَّمَاءِ وَ هُوَ يَقُولُ : وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي‏ وُعِدْتُ‏ بِهَا ثُمَّ يُعَاوِدُ مَضْجَعَهُ》 ♦️امام علی(ع) در تمام آن شب بيرون مى ‏آمد به اطراف آسمان نظر مى ‏كرد و مى‏ فرمود : هرگز دروغ نگفته‏ ام و دروغ از رسول خدا(ص) نشنيده‏ ام. اين همان شبى است كه مرا وعده شهادت داده است. سپس درد و دلهایش را از نو گرفت و گریست. 📋《فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ، خَرَجَ [تَعَلَّقَت حَدِيدَةُ عَلَى البَابِ فِي مِئزَرِهِ] وَ شَدَّ إِزَارَهُ‏ وَ خَرَجَ وَ هُوَ يَقُولُ‏ : اشْدُدْ حَيَازِيمَكَ لِلْمَوْتِ‏، فَإِنَّ الْمَوْتَ لَاقِيكَ‏، وَ لَا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ‏، إِذَا حَلَّ بِوَادِيكَ‏》 ♦️وقتی صبح شد،از خانه بیرون آمد و قطعه آهنی که بر روی در بود، به پیراهنش گیر کرد و حضرت(ع) کمرش را محکم بست و شعرى خواند كه مضمونش اين بود : كمر خود را براى مرگ محكم ببند كه مرگ البتّه به تو خواهد رسيد، و جزع مكن از مرگ چون به وادى تو درآيد. 📋《فَلَمَّا خَرَجَ إِلَى صَحْنِ الدَّارِ اسْتَقْبَلَتْهُ‏ الْإِوَزُّ فَصِحْنَ فِي وَجْهِهِ فَجَعَلُوا يَطْرُدُونَهُنَّ فَقَالَ : دَعُوهُنَّ فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ ثُمَّ خَرَجَ فَأُصِيبَ》 ♦️مولا(ع) وقتی به صحن خانه آمد، چند مرغابى در آن خانه بودند که راه را بر آن حضرت(ع) گرفتند و سر و صدا مى ‏كردند. وقتی یاران خواستند كه مرغابی ها را دور كنند، على(ع) فرمود : آنها را به حال خود واگذاريد كه ايشان فريادكنندگان بر من هستند و بعد از ايشان بر من نوحه ‏كنندگان نوحه خواهند كرد. سپس از خانه ام کلثوم(س) خارج شد تا اینکه به مسجد رسید.(۱) 📚منبع : ۱)اثبات الهداه شیخ حر عاملی، ج۳، ص۵۰۷ .
. ✅سرانجام، بعد از اذان صبح، امیرالمؤمنین(ع) وارد مسجد شد و صدای نازنین ایشان به «یَا أیُّهَا النَّاسُ! الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ» بلند شد. امام(ع) خود اذان گفت و مشغول نماز جماعت صبح شد و هنگامی که در رکعت اوّل سر از سجده برداشت، بلافاصله ابن ملجم حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت(ع) را شکافت و محاسن شریفش، به خون فرق مبارکش خضاب شد، در حالی که ابن ملجم در حین حمله می گفت : 📋《اِنِ الحُكْمُ اِلاّ للهِ لَا لَكَ وَ لَا لاِصْحَابِكَ》 ♦️همانا حکم فقط از آن خداست نه تو و نه اصحابت!(۱) در این هنگام صدای مولا(ع) بلند شد : 📋《بِسمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ الله(ص)! فُزتُ وَ رَبَّ الکَعبَةِ!》 ♦️به نام خدا و به یاری خدا و بر دین رسول خدا(ص) شهید شدم! قسم به پروردگار کعبه، رستگار شدم.(۲) 📋《فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ فَوَقَعَ عَلَى رُكْبَتَيْهِ》 ♦️پس ابن ملجم با شمشیر بر سر مبارک امام علی(ع) فرود آورد و امام علی(ع) با زانوان خود، بر زمین افتاد.(۳) در این هنگام، صدای جبرئیل بلند شد : 📋《تَهَدَّمَتْ وَ اللهِ اَرکَانُ الهُدَی وَ انطَمَسَت وَ اللهِ نُجُومُ السَّمَاءِ اَعلَامُ التُّقَی وَ انفَصَمَت وَ اللهِ العُروَةُ الوُثقَی، قُتِلَ ابنُ عَمَّ مُحَمَّدِ المُصطَفی(ص)، قُتِلَ الوَصِیُّ المُجتَبُی(ع)، قُتِلَ عَلِیٌ المُرتَضَی(ع)، قَتَلَهُ اَشقَی الاَشقِیَاءِ》 ♦️به خدا سوگند که پایه ها و ستون های هدایت شکست، و ستارگان آسمان و پرچم های تقوی محو و تاریک گشت، و دستاویز محکم إلهی پاره شد. پسر عموی محمد مصطفی(ص) کشته شد، وصی اختیار شده کشته شد، علی مرتضی(ع) کشته شد، سوگند بخدا که آقا و سالار اوصیای پیامبران کشته شد؛ او را شقی ترین اشقیاء کشت.(۴) در این هنگام، شبیب نیز خواست ضربتی بزند که ضربه او خطا رفت و شمشیرش به سقف مسجد اصابت کرد و آنگاه هر دو یعنی ابن ملجم و شبیب گریختند. اما ابن ملجم بلافاصله توسط افراد حاضر در مسجد دستگیر شد، ولی وَردان و شبیب در لا به لای جمعیت خود را مخفی کردند و گریختند. و در نقلی، شبیب به خانه اش گریخت و پسر عمویش به او مشکوک شد و هنگامی که فهمید او در قتل امام علی(ع) نقش داشته است، او را کُشت.(۵) در این هنگام، مردم اطراف امیرالمومنین(ع) را در محراب مسجد احاطه کردند، در حالی که حضرت(ع) از شدت درد خاک محراب را در مشت خود می فشرد و آیاتی را تلاوت می نمود. سپس مردم برای کمک آمدند و با عبای حضرت(ع) فرق شکافته ی ایشان را بستند و امام علی(ع) را از محراب به میان مسجد آوردند. در این هنگام، نماز جماعت صبح به امامت امام حسن مجتبی(ع) اقامه شد و امام(ع) به خاطر شدت ضعف و مسمومیّت، نماز را با اشاره خواند. امام علی(ع) بعد از اقامه نماز از هوش رفت و امام حسن(ع) سر پدر را به دامان گرفت و گریست و اهل مسجد هم گریستند‌.(۶) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۳۰ ۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۲۰۷ ۳)اعلام الوری باعلام الهدی طبرسی، ج۱، ص۳۰۹ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۸۲ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۰ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۹۰ .
. ✅مرحوم «ابوالحسن احمد بن عبدالله بکری» فقیه و از نویسندگان قرن پنجم هجری روایت می‌کند : «وَ نَادَى جِبرَئِيلُ(ع) بَينَ السَّمَاءِ وَ الاَرضِ بِصَوتِِ يَسمَعُهُ كُلُّ مُستَيقِظِِ : تَهَدَّمَتْ وَاللهِ اَرکَانُ الهُدَی وَ انطَمَسَتْ وَ اَللَّهِ نُجُومُ اَلسَّمَاءِ وَ أَعْلاَمُ اَلتُّقَى وَ اِنْفَصَمَتْ وَاَللَّهِ اَلْعُرْوَةُ اَلْوُثْقَى قُتِلَ اِبْنُ عَمِّ مُحَمَّدِ المُصطَفَی(ص)، قُتِلَ الوَصِیُّ المُجتَبُی(ع)، قُتِلَ عَلِیٌ المُرتَضَی(ع)، قَتَلَهُ اَشقَی الاَشقِیَاءِ» ♦️جبرئیل(ع) در هنگام ضربت خوردن در میان زمین و آسمان فریادی کرد که هر شخص بیداری شنید و فرمود : «به خدا سوگند ستون‌های هدایت در هم شکست و نشانه‌های تقوا محو شد و ریسمان محکمی که میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید و پسر عموی مصطفی(صلی الله علیه و آله) کشته شد؛ علی مرتضی(ع) به شهادت رسید و بدبخت‌ ترین اشقیاء وصی برگزیده و سرور اوصیاء را شهید کرد.» 📚منبع : مقتل امیرالمومنین(ع)، ابوالحسن بکری، نسخه خطی https://bit.ly/3dJfClS بحار الانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۸۲، چاپ دار احیاء التراث العربی https://bit.ly/2Wt0ALf .
. خوش بحال کسی که این شبا پا به پای امام زمان ، برای فرق منشق شده ی امیرالمؤمنین اشک بریره... خوش بحال کسی که مثل امام زمانش، با ناله های امیرالمؤمنین، ناله بزنه و آه بکشه.و گریه کنه. 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیكَ یَا امینَ اللهِ فی اَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبادِهِ، اَلسَّلامُ عَلَیكَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ(ع)》🔶🔸 ✅طبق نقل تاریخ، امام علی(ع) در دو جا با صورت مبارک بر زمین افتاده اند. اما بسی جای تعجب است، که این دو جا در میدان جنگ و نبرد نبوده است. چون امام علی(ع) در بخشی از نامه ای که به عثمان بن حُنیف، حاکم بصره نوشته بود، فرمود : 📋《وَاللهِ لَو تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَی قِتَالِی لَمَّا وَلَّیتُ عَنْهَا!》 ♦️به خدا سوگند! اگر تمام عرب به قصد قتال من، پشت در پشت هم درآیند و مقابل من قرار بگیرند، و علیه من شمشیر بکشند، هرگز به آنها پشت نمی کنم و از مقابلشان نمی گریزم.(۱) امام علی(ع) با این یک جمله، معرفی شد! اما باید این دو جائی که حضرت(ع) در آن با صورت به زمین افتاده است، باید حادثه سنگینی باشد که حضرت(ع) را مجبور به افتادن به این حالت کرده است. 1⃣جایی که ابن ملجم لعین در صبح روز نوزدهم سال ۴۰ هجری، در حین نماز، به امام علی(ع) حمله ور شد، و با شمشیر سمّی، ضربتی سنگین بر فرق مبارک حضرت(ع) زد، که تاریخ می نویسد : 📋《فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ》 ♦️پس ابن ملجم با شمشیر بر فرق سر مبارک امام علی(ع) فرود آورد.(۲) 📋《ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَى مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَى مَوْضِعِ السُّجُودِ، فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ(ع) بِالضَّرْبِ لَمْ يَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه‏》 ♦️پس ضربه ی شمشیر آن لعین، سر مبارک امام علی(ع) را تا سجده گاهِ آن حضرت(ع) شکافت. پس در این هنگام، امام(ع) اثر ضربه ای را که عادتاً قابل تحمل نبود، احساس کرد. اندکی صبر کرد و به همان اکتفاء نمود و ناگهان با صورت بر زمین افتاد.(۳) 2⃣اونجایی است که اسماء بعد از اینکه متوجه شد حضرت فاطمه(س) از دنیا رفته است، بلافاصله حسنین(ع) را به دنبال پدرشان به مسجد فرستاد و گفت : 📋《يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! انْطَلِقَا إِلَى أَبِيكُمَا عَلِيٍّ(ع) فَأَخْبِرَاهُ بِمَوْتِ أُمِّكُمَا!》 ♦️ای فرزندان پیامبر اکرم(ص) نزد پدرتان بروید و او را از رحلت مادرتان، آگاه سازید. در این هنگام، حسنین(ع) سراسیمه وارد مسجد شدند و امام علی(ع) وقتی حالت پریشانی آنان را دید و از آنان پرسید : 📋《مَا الخَبَرُ؟》 ♦️چه اتفاقی افتاده است؟ آنان گفتند : 📋《قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ(س)!》 ♦️مادرمان فاطمه(ع) از دنیا رفته است وقتی امام علی(ع) این سخن آنان را شنید، در این هنگام ؛ 📋《فَوَقَعَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى وَجْهِهِ》 ♦️علی(ع) با صورت بر زمین افتاد.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : داغ تو بُرد تاب پدر را وگر نه صد لشگر حریف فاتح خیبر نمی شود! 👤احمدی 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۵۱۴ ۲)اعلام الوری طبرسی، ج۱، ص۳۰۹ ۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۵۹ ۴)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۵۰۰ 📚 .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. خوش بحال کسی که این شبا پا به پای امام زمان ، برای فرق منشق شده ی امیرالمؤمنین اشک بریره... خوش بح
. 🔹️🔷️《السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَعْسُوبَ الدِّینِ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔷️🔹️ ✅شبی که بر فرق مبارک امام علی(علیه السلام) ضربت خورد، در همان زمان هم ابن ملجم لعین توسط اصحاب دستگیر و اسیر شده بود. ایشان حتی در مورد ابن ملجم به حسنین(علیها السلام) سفارش کرد و فرمود : 📋《..وَ أَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ..!》 ♦️این اسیر را زندانی کنید و آب و خوراکش را خوب و بسترش را نرم کنید.(۱) امیرالمومنین(علیه السلام) در مورد قاتلشان که مقصر و جنایت کار بود، سفارش به مدارا می کرد، اما چه کردند با اهل بیت امیرالمومنین(ع) در زمان اسارت؟!! ابن جوزی می نویسد : اسرای کربلا را به همراه سرهای شهداء وارد بازار دمشق کردند. 📋《إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حَارِسٌ بِسَوطِهِ، وَ وَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ》 ♦️هرگاه یکی از اسرا با دیدن سرها گریه می‌کرد، نگهبانان او را با تازیانه می‌زدند و یهود و نصارا برای دیدن آن‌ها در بازار دمشق ایستاده و بر صورت آن‌ها آب دهان می‌انداختند. يزيد، دستور داد تا سر امام حسين(ع) را بر در بياويزند، در حالى كه اهل بیت امام(ع) در اطرافش بودند. همچنين یزید به نگهبانان دستور داد كه؛ 📋《إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَاَلطَمَوهَا》 ♦️هرگاه يكى از آنان گريست، او را بزنيد. حضرت اُمّ كلثوم(س)، سرش را بلند كرد و سرِ برادر را ديد و گريست و ناله زنان گفت : 📋《يا جَدّاه! تُريدُ رَسولَ اللّه(ص) هَذَا رَأسُ حَبِيبِكَ الحُسَينِ(ع) مَصلوبٌ، وَ بَكَت، فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ وَ لَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَهَا》 ♦️یا جداه! اين سرِ حبيب تو حسين(ع) است كه آويزان شده است، سپس گريست. يكى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ كلثوم زد كه به تمامى صورت او آسيب زد.(۲) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : ای سجود باشکوه و ای نماز بی‌نظیر ای رکوع سربلند و ای قیام سربه‌ زیر در هجوم بغض‌ها ای صبور استوار در میان تیرها ای شکست‌ ناپذیر شرع را تو رهنما، عقل را تو رهگشا عشق را تو سرپناه مرگ را تو دستگیر فرش آستانه‌ات بوریایی از کرم تخت پادشاهی‌ات دستبافی از حصیر کاش قدر سال بود آن شب سیاه و تلخ آسمان! تو غافلی زان طلوع ناگزیر بعد از او نه من نه عشق؛ از تو خواهم ای فلک یا ببندی‌ام به سنگ یا بدوزی‌ام به تیر دست بی‌وضو مزن بر ستیغ آفتاب آی تیغ بی‌حیا، شرم کن وضو بگیر! لَختی ای پدر درنگ! پشت در نشسته‌اند رشته‌های سرد اشک، کاسه‌های گرم شیر 👤سعید بیابانکی 📚منابع : ۱)قرب الاسناد حمیری، ص۱۴۳ ۲)بستان الواعظین ابن جوزی، ص۲۶۳ .
. ⚠️ این قسمت : «امام علی(ع) در شبی که ضربت خوردند، امام حسن(ع) و ابی عبدالله(ع) زیر بغل بابا را گرفتند و همراهی کردند تا دم خانه! بنابر بعضی نقلها آقا فرمودند : دم خونه بزارید خودم برم، دخترم منو با این وضع نبینه!» 🎤 ‌✍ : در منابع معتبرِ تاریخی و روایی متاخرین و حتی متقدمین هم، چنین نقلی وجود ندارد. متاسفانه در طی این چند شب همواره این روضه جعلی بین مداحان دست به دست می شه و این کلیپ متعلق به دو روز پیش هستش که توسط این مداح در شبکه قرآن در برنامه زنده تلوزیونی گفته شد و مجدد همین روضه در شبکه ی دیگری توسط جناب حاج در مراسم شب احیای شب نوزدهم گفته شد. امیر عباسی از باب زبان حال هم نمی گه، بلکه مدعی است طبق برخی نقلها!! پس سند نقلش رو میشه بفرمایید؟!! .
✅در این لحظه، مردم ابن ملجم را دستگیر کرده و نزد امام علی(ع) آوردند، در حالی که مردم با دیدنش او را لعنت می کردند. وقتی نگاه أميرالمؤمنين(ع) به آن ملعون افتاد، فرمود : ای ابن ملجم! جنایتی بزرگ کردی! آیا من برایت بد امامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟ با وجود اینکه می دانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده ای بازگردی، اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی ای شقی ‏ترین اشقیاء!(۱) سپس ام كلثوم(س) خود را بر مسجد رساند و خطاب به ابن ملجم گفت : اى دشمن خدا! أمير مؤمنان را كشتى؟ آن ملعون گفت : جز اين نيست كه پدر تو را كشته‏ ام! (نه أمير مؤمنان را)! ام کلثوم فرمود : اى دشمن خدا! اميد آن دارم كه باكى بر ایشان نباشد و بهبودى يابد! ابن ملجم گفت : 📋《وَاللهِ! لَقَدِ اشتَرَیتُهُ بِأَلفٍ، وسَمَمتُهُ بِأَلفٍ، ولَو کانَت هذِهِ الضَّربَهُ عَلی جَمیعِ أهلِ المِصرِ ما بَقِیَ مِنهُم أحَدٌ》 ♦️به خدا سوگند! آن شمشیر را به هزار درهم خریدم و با هزار درهم نیز آن را زهرآگین ساختم و چنان ضربتى را با آن، به او زدم كه اگر آن ضربه، بر اهل شهر زده می شد، همه هلاك می شدند!(۲) سپس ملعون را از نزد آن حضرت(ع) بيرون بردند و به زندان افکندند. سپس مردم نزد امام علی(ع) آمده و عرض كردند : اى أمير المؤمنين! در باره اين دشمن خدا دستورى فرما که باعث این مصیبت و تباهی اسلام شده است! امام علی(ع) در مورد ابن ملجم به حسنین(علیها السلام) سفارش کرد و فرمود : 📋《احْبِسُوا هَذَا الْأَسِيرَ وَ أَطْعِمُوهُ وَ اسْقُوهُ وَ أَحْسِنُوا إِسَارَهُ فَإِنْ عِشْتُ فَأَنَا أَوْلَى بِمَا صَنَعَ فِيَّ إِنْ شِئْتُ اسْتَقَدْتُ‏ وَ إِنْ شِئْتُ صَالَحْتُ وَ إِنْ مِتُّ فَذَلِكَ إِلَيْكُمْ》 ♦️این اسیر را زندانی کنید و آب و خوراکش را خوب و بسترش را نرم کنید. اگر زنده ماندم، من صاحب اختیار خون خویشم، یا عفو می کنم یا قصاص، و اگر مُردم، قصاص آن را بر شما محول می کنم.(۳)  و در روایتی دیگر در این باره آمده است که امام(ع) فرمود : 📋《أَلَا! لَا يُقْتَلَنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي! انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا يُمَثَّلْ بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ》 ♦️بدانید که غیر از قاتلم، کسی را نکشید! بنگرید که اگر من از این ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید (ضربتی در مقابل ضربتی!) و دست و پا و دیگر اندام او را نبرید و او را مُثله نکنید که از رسول اکرم(ص) شنیده ام که حتی از مُثله کردن سگ هار نیز بر حذر می داشت.(۴) وقتی فرزندان امام علی(ع) از دفن ایشان فارغ شدند، امام حسن(ع) دستور داد ابن ملجم را بياورند، پس او را آوردند. سپس خطاب به آن ملعون فرمود : 📋《قَتَلْتَ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ أَعْظَمْتَ الْفَسَادَ فِي الدِّينِ! ثُمَّ أَمَرَ بِهِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ》 ♦️اى دشمن خدا! اميرمؤمنان(ع) را كُشتى و تباهى بزرگی، در دين کردی! سپس امام(ع) دستور داد گردنش را زدند.(۵) 📚منابع : ۱_۲)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۱ ۳)قرب الاسناد حمیری، ص۱۴۳ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۵۶ ۵)الارشاد شیخ مفید، ج۱، ص۲۲ .
. ✅حضرت اکرم(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا عَلِیُّ(ع)! أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ، فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَی قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَکَ》 ♦️ای علی(ع)! گویا می‌بینم تو در حال نماز برای پروردگار خویشی، که نگون‌ بخت‌ ترینِ اوّلین و آخرین، بر می خیزد و بر فرق سرت ضربتی می‌زند و محاسنت، از خون سرت رنگین می‌شود.(۱) و در روایتی آمده است که؛ 📋《أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ》 ♦️اینکه محاسنش به خون تازه سرش خضاب می شود.(۲) در روایتی دیگر نیز آمده است که؛ امام علی(ع) پس از پیروزی بر خوارج به کوفه آمد و به مسجد رفت، پس از خواندن دو رکعت نماز بر فراز منبر رفت، به جانب فرزندش امام حسن(ع) نظری افکند و فرمود : 📋《يَا أَبَا مُحَمَّدٍ(ع)! كَمْ مَضَى مِنْ شَهْرِنَا هَذَا؟ فَقَالَ : ثَلَاثَةَ عَشَرَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️ای ابا محمد! چه قدر از این ماه گذشته است؟ ایشان جواب داد : سیزده روز مانده است ای امیرالمؤمنین(ع)! امام علی(ع) رو به جانب امام حسین(ع) کرد و فرمود : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)! كَمْ بَقِيَ مِنْ شَهْرِنَا [رَمَضَانَ] هَذَا؟ فَقَالَ : سَبْعَ عَشْرَةَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)!》 ♦️یا اباعبدالله! چقدر از این ماه مانده است؟ امام حسین(ع) گفت : هفده روز باقی مانده است ای امیرالمؤمنین(ع)! در این هنگام؛ 📋《فَضَرَبَ يَدَهُ إِلَى لِحْيَتِهِ وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ بَيْضَاءُ فَقَالَ : لِيَخْضِبَنَّهَا بِدَمِهَا إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا》 ♦️حضرت(ع) دست خود را به محاسن خود که در آن روز سفید شده بود زد و فرمود : این محاسن با خون سرم رنگین خواهد شد هنگامی که آن شقی بیاید.(۳) 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۹۵ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۲۸۲ ۳)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۲۷۶ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شب_نوزدهم_رمضان ✅حضرت اکرم(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا عَلِیُّ(ع)! أَنْتَ تُصَلِّی لِرَ
. ✅بعد از انتقال امام علی(ع) به منزل ایشان، فورا برای درمان جراحت فرق شکافته امام علی(ع) طبیب خبر کردند. پس؛ 📋《ثُمَّ جُمِعَ لَهُ أَطِبَّاءُ الْكُوفَةِ فَلَمْ يَكُنْ مِنْهُمْ أَعْلَمُ بِجُرْحِهِ مِنْ أَثِيرِ بْنِ‏ عَمْرِو بْنِ هَانِي السَّلُولِيِّ وَ كَانَ مُطَبِّباً صَاحِبَ الْكُرْسِيِّ يُعَالِجُ الْجِرَاحَاتِ! فَلَمَّا نَظَرَ أَثِيرٌ إِلَى جُرْحِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) دَعَا بِرِيَةِ شَاةٍ حَارَّةٍ فَاسْتَخْرَجَ مِنْهَا عِرْقاً ثُمَّ نَفَخَهُ‏ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهُ وَ إِذَا عَلَيْهِ بَيَاضُ الدِّمَاغِ!》 ♦️همه پزشکان کوفه را برای او گرد آوردند. و هیچ کس از آنان از اثیر بن عمرو بن هانی سکونی نسبت به جراحت او داناتر نبود. او طبیبِ مداواگری بود که جراحت ها را درمان می کرد! وقتی اثیر به زخم را نگاه کرد، ریه گرم گوسفندی را طلبید و از آن رگی بیرون کشید و در آن دمید و آن را در شکاف زخم گذاشت، سپس بیرون آورد، دید سفیدی مغز در آن نمایان است. در این هنگام به امام علی(ع) گفت : 📋《يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع)! اعْهَدْ عَهْدَكَ! فَإِنَّ عَدُوَّ اللَّهِ قَدْ وَصَلَتْ ضَرْبَتُهُ إِلَى أُمِّ رَأْسِكَ‏!》 ♦️ای امیر مؤمنان(ع)! وصیّت خود را بکن! ضربت دشمن خدا به مغز سرت رسیده است.(۱) 📚منبع : ۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۱۹ ...... ✅در این مدتی که امام علی(ع) در خانه خود بستری بود، اصحاب و یاران با وفای امام(ع) برای اعلام وفاداری و عیادت خدمت امام(ع) می رسیدند و سوالاتی می پرسیدند. مردم کوفه نیز هجوم می آوردند، تا حضرت(ع) را زیارت کنند، که به علت وخامت حال ایشان، کسی اجازه ملاقات نداشت. مرحوم سید نعمت‌ الله جزایری (متوفی۱۱۱۲ق) از شاگردان علامه مجلسی در کتاب خود یعنی الأنوار النعمانية این روایت را به نقل از صعصعه بن صوحان می نویسد که؛ صعصعه بعد از ضربت خوردن امام علی(ع) خدمت ایشان رسید و سوالاتی را پرسید. یکی از سوالات او دلائل برتری وافضليت امام علی(ع) بر سائر انبياء به جز حضرت رسول اکرم(ص) بود. حضرت علی(ع) فرمود : 📋《تَزكِيَةُ اَلْمَرْءِ لِنَفْسِهِ قَبِيحٌ》 ♦️تعریف از خود پسندیده نیست. لكن از اين جهت كه خداوند فرموده است : 📋《وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ》(ضحی۱۱) ♦️نعمت‏هاى خدادادی خود را نقل كنيد، پس از این باب می گویم.(۱) 📚منبع: ۱)الأنوار النعمانية جزائری، ج۱، ص۴۰ .
. علیه_السلام 1⃣افضلیت بر حضرت آدم(ع):👇 ✅صعصعه پرسید : 📋《یَا اَمِیرَ الْمُؤمِنِینَ(ع)! اَنْتَ اَفْضَلُ اَمْ آدَمُ اَبُوالْبَشَرِ(ع)؟!》 امام علی(ع) فرمود : من از حضرت آدم (ع)افضل ام! صعصعه دليل اين برترى را جويا شد و امام(ع) چنين پاسخ داد : براى آدم(ع) همه جور وسايل راحتى و آسايش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود اين ممنوعيت، آدم(ع) از گندم خورد و از بهشت رانده شد. 📋《وَ اَمَّا اَکْثَرُ اْلاَشاِئحِهِ اَبَاحَهَا لِی وَ تَرَکْتُهَا وَ مَا غَارَتْتُهَا》 ♦️در حالى كه من از خوردن گندم منع نشده‏ ام، و چون دنيا را قابل توجه نمى‏ بينم، به ميل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده‏ ام و همواره به نان جو اکتفا کرده ام.(۱) 📚منبع: ۱)الأنوار النعمانية جزائری، ج۱، ص۳۹ . 2⃣افضلیت بر حضرت نوح(ع):👇 ✅سپس صعصعه پرسيد: 📋《اَنْتَ اَفْضَلُ یا اَمِیرَ الْمُؤمِنِینَ(ع) اَم نُوحُ(ع)؟!》 حضرت(ع) پاسخ فرمود : من از نوح افضلم! و علت اين برترى بر نوح (ع) را چنين فرمود : نوح(ع) قوم خود را به سوى خدا دعوت كرد، ولى آن‏ها او را اطاعت نكردند و به آن بزرگوار آزار و اذيت بسيارى رساندند. سپس نوح پيغمبر(ع)، آنان را نفرين كرد و گفت : 📋《..رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارَاً》 ♦️ پروردگارا! احدى از كافرين را بر روى زمين باقى نگذار.(نوح ۲۶) اكنون با وجود اين‏كه بعد از وفات خاتم الانبيا(ص)، صدمات و آزار فراوانى از اين امت به من رسيده است، هرگز آنان را نفرين نكرده و كاملًا صبر پيشه كردم. ايشان صبر خود را در خطبه شقشقيه چنين توصيف مى‏ كند : 📋《فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجَیً》 ♦️در حالى صبر نمودم كه در چشمم خار و در گلويم استخوانى بود.(۱)(۲) 📚منابع: ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۳۳، ص۲۱۴ ۲)الأنوار النعمانية جزائری، ج۱، ص۴۰ . 3⃣افضلیت بر حضرت ابراهیم(ع):👇 ✅ آنگاه صعصعه پرسيد : 📋《اَنْتَ اَفْضَلُ اَمْ اِبرَاهِيمَ(ع) خَلِیلَ اللهِ؟!》 حضرت(ع) پاسخ داد : من از ابراهيم(ع) افضل مى‏ باشم چون که ابراهیم(ع) به خداوند گفت: 📋《رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى!‏ قَالَ : أَوَ لَمْ تُؤْمِن؟ْ قالَ بَلَى!‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي!》 ♦️پروردگارا! چگونگى زنده كردن مردگان را به من نشان بده! خداوند فرمود : آيا باور ندارى؟ پاسخ داد : چرا باور دارم، اما مى‏ خواهم با مشاهده آن دلم آرام گيرد وبر یقینم فزونی یابد.(بقره ۲۶۰) اما من گفتم : 📋《لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينَاً》 ♦️اگر پرده برداشته شود، بر يقين من چيزى افزوده نمى‌گردد.(۱)(۲) 📚منبع: ۱)غُرر الحكم و دُرر الکلم آمِدى، ج۵، ص۱۰۸ ۲)الأنوار النعمانية جزائری، ج۱، ص۴۰ .