delbar-baba-porkave.mp3
1.88M
▪️شور حضرت رقیه س
▪️محترمه مثل عباس علی...
▪️#کربلایی_علی_پورکاوه
16.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️شور حضرت رقیه س
▪️محترمه مثل عباس علی...
▪️#کربلایی_علی_پورکاوه
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
اگه در غدیر، شیعه ی علوی آنهم در عمل بشویم، در محرم هم میتوانیم شیعه ی حسینی بشویم، وگرنه در ذکر لفظ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5800733953249772715.mp3
8.98M
رعایت نکاتی مهم در مورد صدا برای شبهای محرم
دگزامتازون تزریق نکنید‼️
#دکتر_محمد_فراهانی 🎤
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
#امام_کاظم_سرود
#سرود
قرار قلب فاطمه
عزیز کل عالمه
گل بریزید ولادتِ
آقا امام کاظمه
بویش۳
تا به سما رفته است
رویش۳
به مرتضی رفته است
امید همه دلها
عزیز آل طاها
باالحوائجِ ما
مولا یا ابالرضا
مولا یا اباالرضا
وارث کوثر و غدیر
دل به محبتش اسیر
عیدی امشبت رو از
حضرت معصومه بگیر
نامش۳
ذکر مناجات ما
بامش۳
قبله ی حاجات ما
عالم زنده از دمت
توی اوجه علمت
روزی ما میرسه
از دست با کرمت
مولا یا ابالرضا
همه گدای در تو
به زیر بال و پرتو
حاجتامونو میگیریم
از پسر و دختر تو
عالم۳
ریزه خورِ کرمت
جانم۳
به گنبد و حرمت
قسمت و روزیمون کن
ای عزیز عالمین
یه سفر کربلا
یه سفر کاظمین
#عبدالزهرا✍
#میلاد_امام_کاظم
👇
.
قال الصادق علیه السلام:
🔹تجلسون و تحدثون؟
فقال:نعم
قال:إن تلك المجالس أحبها فأحيوا أمرنا، فرحم الله من أحيی أمرنا🔹
🔸آیا [دور هم] می نشینید و حدیث و سخن می گویید؟
گفت:آری.
فرمود:این گونه مجالس را دوست دارم، پس امر ما را زنده بدارید. خدا رحمت کند کسی را که امر ما را احیا کند.🔸
📕بحارالانوار-ج۴۶-ص۱۰۹
..........
.
✅ فایده حضور در هیئتهای اهل بیت چیست؟
🌹 جواب امام صادق (علیه السلام):
مؤمنان وابسته به ما و شيعیان ما (که دور هم جمع می شوند،)
تا وقتی #تقوا داشته باشند و تا وقتی که از هم جدا نشوند، خدا پيوسته به آنها توجه دارد و #گناهانشان مثل برگ درخت می ريزد و پيوسته دست خدا روی دست کسانی از آنهاست كه شعیان دیگر را بیشتر دوست دارد.
✍️ شرح: #تقوا یعنی انجام #واجبات و ترک #گناهان
📖 إنَّ اَلْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَهْلِ وَلاَيَتِنَا وَ شِيعَتِنَا إِذَا اِتَّقُوا لَمْ يَزَلِ اَللَّهُ تَعَالَى مُطِلاًّ عَلَيْهِمْ بِوَجْهِهِ حَتَّى يَتَفَرَّقُوا وَ لاَ يَزَالُ اَلذُّنُوبُ تَتَسَاقَطُ عَنْهُمْ كَمَا تَتَسَاقَطُ اَلْوَرَقُ وَ لاَ يَزَالُ يَدُ اَللَّهِ عَلَى يَدِ أَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ.
📚 بحار الأنوار , جلد۷۱ , صفحه۲۸۰
.
#آیین_روضه_خوانی
#كلياتي_راجع_به_روضه_خوانی
#تناسب_و_تسلسل_در_روضه
يكي از مباحثي كه در مداحي حائذ اهميت است، رعايت تناسب و تسلسل در روضه است. دو بحث در اين موضوع قابل بررسي است:
الف) رعايت ترتيب توالي مفاهيم روضه از جهت زمان.
ب) وحدت موضوع.
الف) رعايت ترتيب توالي مفاهيم روضه از جهت زمان 🔻
مثلا در روضه هاي حضرت زهرا(س) ـ با يك تقسيم بندي اجمالي ـ سلسله روضه بدين صورت است: روضه در و ديوار ـ روضه كوچه ـ روضه بستر ـ روضه شهادت ـ روضه غسل و كفن و دفن ـ روضه هاي بعد از شهادت.
رعايت "ترتيب توالي مفاهيم روضه از جهت زمان"، در روضه حضرت زهرا(س)؛ يعني اينكه اگر قرار است در مجلسي به دو موضوع از روضه ها بپردازيم، تناسب زماني آن را رعايت نماييم. مثلا ابتدا روضه بستر را نخوانيم و بعد از آن روضه در و ديوار، چرا كه حضرت بعد از ماجراي در و ديوار بستري شدند و تناسب زماني حكم مي كند كه روضه بستر بعد از روضه در و ديوار خوانده شود.
نكته: ناگفته نماند كه در محافل سنتي كه زمان خواندن محدود است، فرصتي براي خواندن چند روضه نيست وپرداختن جسته و گريخته به چند موضوع روضه، از عوامل ضعف محتوايي مجلس است.
ب) وحدت موضوع 🔻
وحدت موضوع دو وجهه دارد:
سخنران ومداحان، روضه همان شخصيتي را كه مناسبت مجلس است، بخوانند و به روضه معصوم ديگري وارد نشوند مگر در گريز روضه.
سخنران ومداحان، به يك موضوع روضه بپردازند و هر يك پس از ديگري ادامه روضة نفر قبل را بخواند. و اگر روضة كامل يك موضوع خوانده شد بايد به موضوع بعدي وارد شوند، نه اينكه باز گردند به موضوعات قبلي كه از جهت زماني قبل از روضه خوانده شده اتفاق افتاده است.
نكات قابل ذكر در تناسب و تسلسل در روضه
افراط در رعايت تناسب و تسلسل جايز نيست، چرا كه ممكن است، وقتي روضة موضوعي تمام شد، خداي نكرده فرد دست به جعل روضه بزند في البداهه موضوعي را ابداع كند.
برخي روضه ها ـ مثل روضه حضرت عبدالله بن حسن و يا روضه حبيب بن مظاهر و ... ـ حجم محتوايي مختصري دارند، لذا در اين روضه ها توصيه مي كنيم، اگر قرار است مداحي بعد از شما بخواند، به خواندن مقدار كمي از روضه بسنده كنيد و قسمتي از روضه را براي مداح بعد بگذاريد.
اگر بعد از شما قرار است مداح ديگري بخواند، از خواندن روضه هاي غريب اجتناب كنيد، و روضه هايي را بخوانيد كه حجم محتوايي بيشتري دارند.
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.👇
.
#پنج_تن
حاج سعید حدادیان
این #حدیث_کسا از جابر بن عبدالله انصاری رسیده، کساء به عبای یمانی میگن ِ * عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ*حضرت زهرا داره برا ما حرف میزنه،چقدر خوبه امشب بریم پا صحبت حضرت زهرا بشینیم* عَنْ فاطِمَهَ الزَّهْراَّءِ عَلَیْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ،وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَهَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى بَعْضِ الاَْیّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ*حضرت زهرا سلام الله علیها میگه که: یه روز بابام بر من وارد شد"بعد پیغمبر که داره سلام میده ما داریم سلام پیغمبر رو به حضرت زهرا میدیم،یه نکته بگم:" "رسول مکرم اسلام صل الله علیه و آله و سلم روحی فداه فرمودند: اگر کسی سه روز به من و فاطمه ام سلام کنه اهل بهشته" حالا پیغمبر:* فَقالَ:*بابام فرمود:* السَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ، فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً* "فرمود: دخترم من توی بدنم احساس ضعف می کنم" الله اکبر، پیغمبر اسلام وقتی احساس ضعف میکنه میره در خونه ی فاطمه،پیغمبر مسجد میخواست بره اول می رفت دیدن زهرا،از مسجد میومد اول می رفت دیدن زهرا* قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً ، فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ*فرمود دخترم تو بدنم احساس ضعف می کنم،فاطمه عرض کرد بابا،از این ضعفی که دارید،پناهت میدم به خدا*فَقَالَ یا فاطِمَهُ ایتینى بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطّینى بِهِ*آقا رسول الله فرمود:اون عبای یمانی رو برام بیار* فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساَّءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ*عبارو آوردم،کساء رو آوردم انداختم رو بابام* وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ* اون وقت شروع کردم به نگاه کردن به بابام"حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: از همه ی این دنیا سه چیز رو دوست دارم،انفاق کردن،قرآن خواندن،نگاه کردن به صورت بابام" چی میشد امشب ما نگاه می کردیم به صورت امام زمان(عج)؟* وَاِذا وَجْهُهُ یَتَلاَْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَهِ تَمامِهِ وَکَمالِهِ*نگاه کردم دیدم صورت بابام مثل ماه شب چهارده داره میدرخشه* فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى* دیری نگذشت حسنم اومد،سلام کرد،گفتم:سلام نور چشمم،میوه ی دلم* فَقالَ یا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ*مادر یه بوی خوشی میاد تو خونه،مثل بوی جدم ِ انگار؟* فَقُلْتُ نَعَمْ*آره پسرم* اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ*اومد مقابل پیغمبر مؤدب ایستاد،سلام کرد * اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ* امام حسن میگه:اجازه میدید منم بیام کنار شما زیر عبا؟* فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیاصاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساَّءِ *اجازه داد حسنم رفت زیر عبا*فَما کانَتْ اِلاّ ساعَهً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا قُرَّهَ عَیْنى وَثَمَرَهَ فُؤ ادى*سلام پسرم،نور چشمم،میوه ی دلم* فَقالَ لى یا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَکِ راَّئِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ جَدّى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَدَنَى الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساَّءِ*حسین اومد، سلام و جواب سلام،همون حرفایی که امام حسن زد،فرمود:آره جدت و برادرت زیر کساء هستند، اومد سلام داد به پیغمبر،اجازه میدید منم بیام؟* فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى*یه کارایی می کرد پیغمبر با حسین همه تعجب می کردند،در روایت اومده: از همسران پیغمبر نگاه می کرد دید که پیغمبر دوتا انگشت بزرگ هر دست حسین رو گرفته،امام حسین کم سن و ساله،کوچیک بود،این دوتا انگشت رو گرفته،نگه داشته،خودش رو دو کنده زانو نشسته هی داره دست و بدن و پای حسین رو می بوسه،گلوش رو می بوسه.سئوال کردند:یا رسول الله؟ فرمود: این جای زخم های نیزه و شمشیر و ... بعد فرمود: حسینم شهید میشه،هر کسی حسین مرا زیارت کند،ثواب یک حج من برا اونه،سئوال کردند:یک حج؟ حضرت فرمود: دو حج. باز سئوال کردند:دو حج؟ حضرت فرموند:چهار حج. هی تعجب کردند،تا حضرت فرمودن:تا هفتاد حج امشب می نویسی ما بریم کربلا
.
* گرد حرم دویده ام،صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من،کرب و بلا نمی شود *سلام کرد،پیغمبر جوابش رو داد* وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى* کم سن و ساله امام حسین،اولین روزی است که روزه ی مستحبی گرفته ابی عبدالله،حالا میخواد افطار کنه،حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:پسرم افطار کن،عرض کرد مادر جان به من چی میدید روزه گرفتم؟ فرمود:ثواب نصف عبادت های من مال دوستان تو.افطار نکرد،باباش اومد،فرمود:بابا اولین روزِ که من روزه ی مستحبی گرفتم،چی به من میدید؟فرمود:پسرم! نصف عبادت های من ثوابش مال محبین تو. علی که:" ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین"بازم نخورد، حسن آمد،فرمود:برادر جان افطار کن، فرمود:حسن جان! چی به من میدی من روزه گرفتم؟ هدیه؟ فرمود: نصف عبادت های من ِ حسن." مرحوم سراج یک از وعاظ برجسته ی تهران می فرمود: آی مردم ثواب یه تازیانه ای که حضرت زهرا سلام الله علیها در راه علی خوردن رو بدهند،همه عالم رو بسه" امام حسن فرمود: ثواب نصف عبادتهام مال محبینت، پیغمبر اومد،همین سئوال، همین جواب،بازم نخورد،جبرئیل نازل شد یا رسول الله!،خدا میگه بخور، پرچم شفاعت اُمت رو به تو دادم."گریه کن هات رو می بخشم" "آقا! هیچکی دلش نیومد لب های امام حسین رو خشک ببینه، اما هلال میگه: دیدم این لب ها به هم میخوره به سختی باز میشه،رفتم آب بیارم،سپرم پر بود،دویدم،تا رسیدم بالا دیدم قاتل اومد، دستش رو نگاه کردم، دیدم سر رو گرفته، آب رو دید به من خندید، گفت:سیرابش کردم، گلوش رو ببین* وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَیا شافِعَ اُمَّتى، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ*سلام دختر پیغمبر* فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ*تا امیرالمؤمنین سلام کرد،تا وارد شد فاطمه زود جواب داد،آخه یه روز امیرالمؤمنین از در اومد،هی گفت:دختر پیغمبر سلام، مادر بچه هام سلام،پاره ی تن پیغمبر، اومد بالا سرش،دید دیگه هیچی از زهرا نمونده،شروع کرد گریه کردن،این اشکا که ریخت،کم کم چشم های فاطمه باز شد،چشمش به اشک علی افتاد، این دست ها درد می کرد،یواش یواش این دست هارو آورد بالا،شروع کرد اشک امیرالمؤمنین رو پاک کردن،مولا بغضش شکوفا شد، فاطمه جان این چه کاریست؟عرضه داشت:از بابام شنیدم اشک مظلوم عرش رو می لرزونه* ای عروس آسمانی ای خدای مهربانی یک نگاه ِ کاملم کن می توانی،می توانی من چه می بینم خدایا حالا بیمارم خراب است قلبم از غصه کباب است من چه می بینم خدایا جان سپرده یا که خواب است سیل اشکم تا نیامد حال یارم جا نیامد پیش چشمم هر چه می کرد دست او بالا نیامد فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ، فَقالَ یا فاطِمَهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَهً طَیِّبَهً کَاَنَّها راَّئِحَهُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساَّءِ* امیرالمؤمنین به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:بوی خوشی می آید انگار که بوی برادر و پسر عموی من ِ،بی بی فرمود:بله،او و دو فرزندت زیر عبا هستند* فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخى و یا وَصِیّى وَخَلیفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْکِساَّءِ*(بی بی فاطمه وقتی دید همه جمع شدن، او هم اذن گرفت وارد عبا شد)* ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساَّءِ قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَیا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساَّءِ فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ*همه که جمع شدن، دو طرف عبارو پیغمبر با دست راست گرفت،حالا داره دعا میکنه* اَللّهُمَّ اِنَّ هؤُلاَّءِ* همین چهارتا که با من هستند* اَهْلُ بَیْتى وَ خاَّصَّتى وَ حاَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى*گوشتشون از گوشت منه،یعنی نباید سیلی بخورند،یعنی نباید فرقشون شکافته بشه، یعنی نباید بدنشون تیر بارون بشه* وَدَمُهُمْ دَمى *خونشون خون منه،تمام،یعنی اون خونی که از گیسوان و محاسن ابی عبدالله بالا نیزه می ریخت خون پیغمبر بود* دلم خواهد که پیغمبر ببینم دمی با ساقی کوثر بشینم بگیرم در بغل قبر حسن را حسین را در صف محشر ببینم یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَیَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ*هر کی اینها