.
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق_علیه_السلام
◾️ وقتیکه خانهام را آتش زدند، به یاد اهل و عیال جدّ غریبم، حسین "علیهالسلام" افتادم...
در نَقلی آمده است:
فردای آن روزی که خانه امام صادق علیهالسلام را آتش زدند، چند نفر از شیعیان به محضر آن حضرت رفتند، دیدند، که إمام علیهالسلام محزون و گریان است.
➖ عرض کردند: آقاجان! چرا گریه میکنید؟ آیا از این که دشمن چنین گستاخی به شما کرده، گریه میکنید؟
با اینکه نخستین بار نیست که به شما خاندان چنین میکنند!
🔹إمام علیهالسلام فرمودند:
لَمّا أَخَذتِ الّنارُ مٰا فِي الدِّهلِیز نَظَرتُ إلىٰ نِسائي وَ بَناتي يَتَراكَضنَ فِي صَحنِ الدّار مِنْ حُجرةٍ إلىٰ حُجرٍة وَ مِن مَكانٍ إلى مَكانٍ هٰذا وَ أٰنا مَعَهنّ في الدّار
▪️گریهام برای این است که وقتی زبانههای آتش در دالان خانه، زبانه میکشید، زنان و دخترانم را دیدم که در صحن خانه از حجرهای به حجره دیگر و از جانبی به جانب دیگر میدویدند، تا آتش به آنها آسیب نرساند، با اینکه من در خانه همراه آنها بودم.
فَتَذكّرتُ رَوعَةَ عَيالِ جَدِّيَ الحُسينِ يَومَ عاشُوراء لمّا هَجَمَ القومُ عَلَيهنَّ وَ مُناديهم يُنادي أحرِقُوا بُيوتَ الظّالِمين.
▪️با آن صحنه، به یاد وحشت و خوف اهل و عیال جدّم حسین علیهالسلام در غروب روز عاشورا افتادهام، آن هنگام که دشمن به آنها هجوم آورد، و منادیِدشمن فریاد میزد: خیمههای ظالمان را بسوزانید...
📚مأساةالحسین،علیهالسلام، ص۱۶۰
.
#امام_صادق_علیه_السلام
⚡️ حکایت طفلِ امام صادق علیهالسلام که از دستِ کنیز افتاد و از دنیا رفت...
راوی گوید:
روزی به خانه إمام صادق علیهالسلام وارد شدم و رنگ چهره حضرت را دگرگون دیدم؛ سبب تغییر حال حضرت را پرسیدم که آن إمام علیهالسلام فرمود:
من نهی کرده بودم که در خانه، کسی بالای پشتبام برود، امروز داخل خانه شدم؛ یکی از کنیزان که تربیت یکی از اولاد مرا به عهده داشت،دیدم که طفل مرا در بردارد و بالای نردبان است؛ چون نگاهش به من افتاد متحیر شد و لرزید و طفل از دست او بر زمین افتاد و از دنیا رفت.
➖ امام علیهالسلام به راوی فرمودند:
تغیر رنگ من بهخاطر غصهٔ از دست رفتن آن طفل نیست؛
و إنّما تَغيَّرَ لَونٖي لِمٰا أدخَلَتْ عَلَيها مِن الرُّعبِ.
🔻بلکه به سبب آن ترسی است که آن کنیزک از نگاه من پیدا کرده بود.
راوی گوید: این در حالی بود که إمام علیهالسلام به آن کنیز فرموده بود:
تو را در راه خدا آزاد کردم؛ باکی بر تو نیست؛ باکی بر تو نیست.
📚المناقب، ابنشهرآشوب،ج۱۱ ص۴۱۲
#حکایات #امام_صادق
.
.
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق_علیه_السلام
🔰وصیت های امام صادق در هنگام شهادت
📝ابو بصیر گفت خدمت ام حمیده رسیدم که او را به در گذشت حضرت صادق علیه السّلام تسلیت بگویم. شروع به گریه کرد. من نیز از گریه او اشکم جارى شد. گفت اگر هنگام درگذشت حضرت صادق(ع) مىبودى چیز عجیبى مشاهده می کردى.
گفت حضرت صادق چشم باز کرد و فرمود هر کس با من خویشاوندى دارد بگوئید بیاید. همه را جمع کردیم. نگاهى به آنها نموده فرمود: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاه» به شفاعت ما نخواهد رسید کسى که نماز خود را سبک شمارد.
هشام بن احمر از سالمه کنیز حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد که گفت من هنگام درگذشت آن جناب حضور داشتم. بی هوش شد همین که به هوش آمد فرمود به حسن بن على بن علی بن الحسین که مشهور به افطس بود هفتاد دینار بدهید و به فلان کس فلان مبلغ و به فلانى این قدر.
عرض کردم آقا به کسى پول می دهى که با کارد به شما حمله کرد و قصد کشتن شما را داشت؟! فرمود نمی خواهى از کسانى باشم که خداوند درباره آن ها فرموده: وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ( رعد آیه ۲۱ )کسانى که به دستور خدا مراعات حال خویشاوند می کنند و از خدا و حساب بد بیم دارند.- بلى سالمه! خداوند بهشت را آفرید و آن را خوش بو کرد که بوى خوش آن از دو هزار سال راه به مشام می رسد ولى بوى بهشت را نافرمان پدر و مادر و قطع کننده رابطه ى خویشاوندى حس نخواهد کرد.
📚۱٫ ثواب الأعمال ص ۲۰۵ و بحار الأنوار (ط – بیروت)،ج۴۷،۲
۲٫ غیبه الشیخ الطوسیّ ص ۱۲۸و بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج۴۷،۲
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
.
.
#شهادت_امام_صادق
#شعر_مرثیه #امام_صادق_علیه_السلام
#امیر_قربانی_فر ✍
▪️▪️▪️▪️
باز در کوچه ها صدا آمد
لرزه بر جان ماسوا آمد
باز در خانه ی بنی هاشم
آتش و دود بی هوا آمد
▪️▪️▪️
باز شهر مدینه می بیند
حرمت بیت حق شکسته شده
هیزم آورده اند پشت در و
راه بر اهل خانه بسته شده
▪️▪️▪️
غیر آزار دادنِ آقا
در سر دشمنش بهانه نبود
در اگر چه گشوده شد اما
مادری پشت درب خانه نبود
▪️▪️▪️
نوک مسمار به پری نگرفت
کمر آسمان شکسته نشد
شعله به جان مادری نرسید
پهلویی ناگهان شکسته نشد
▪️▪️▪️
بین کوچه برهنه پا او را
پیش چشمان این و آن نبرید
نامسلمان عزیز زهرا را
پی مرکب کشان کشان نبرید
▪️▪️▪️
بگذارید تا عبایش را...
سالخورده ست یا عصایش را...
پابرهنه یقین میازارد
سنگ ریز و درشت پایش را
▪️▪️▪️
تازیانه نگیر در دستت
این جسارت به جان آقا نه
هر چه خواهی بگو ولی نامرد
ناسزا به علی و زهرا نه
▪️▪️▪️
دوست داری که با کنایه زدن
به دلش داغ بیش ازین بزنی؟؟؟
میکشانی عزیز زهرا را
وسط کوچه ها زمین بزنی؟؟؟
▪️▪️▪️
می کشانی دوان دوان اما
پی مرکب حسین می گوید
یاد داغ عظیم عاشورا
مثل زینب حسین میگوید
▪️▪️▪️
مثل زینب که در پی مرکب
رفت تا قتلگاه و جان میداد
شمر آمد به ضربه ای محکم
تن ارباب را تکان میداد
▪️▪️▪️
تشنه لب بود و جای جرعه ی آب
تیر و نیزه به پیکرش زده اید
ناله ی یا بُنَیَّ می آید
پیش چشمان مادرش زده اید
▪️▪️▪️
مادرش را ز کربلا ببرید
لحظه ی آخر شهادت او
وسط قتلگاه جایی نیست
بسکه هستید فکر غارت او
▪️▪️▪️
داغدارست خواهرش ، مردم
اینقدر هلهله به پا نکنید
تشنه کشتید ، لا اقل او را
بی کفن بر زمین رها نکنید
▪️
چرا معصومین نتوانستند حکومت عدل الهی تشکیل دهند؟.mp3
5.61M
👆چرا معصومین(علیهم السلام) نتوانستند حکومت عدل الهی تشکیل دهند؟
#امام_صادق_علیه_السلام
#سخنرانی
.
#امام_صادق
#شهادت_امام_صادق علیه_السلام
🩸شرحِ مصیبتِ بیرونکشاندنِ إمام صادق علیهالسلام از خانه و دواندنِ آن حضرت در پیِ مرکب...
محمد بن ربیع گوید:
🥀 منصور دوانیقی به پدرم گفت: سراغ جعفربنمحمد علیهماالسلام برو و بدون اجازه وارد خانهاش شو و او را در همان حالي که هست برایم بیاور.
🥀 پدرم مرا که در میان برادرانم به قساوت و سختدلی شهرت داشتم، صدا کرد و گفت: برو سراغ جعفر بن محمد علیهماالسلام و از دیوار خانه بالا برو و لازم نیست در خانه را به صدا درآوری تا او خود را آماده کند و وضعش را عوض کند، بلکه به یکباره بر او وارد بشو و او را در همان حالتی که هست، بیاور!
🥀 او گوید: من برای انجام این مأموریت راه افتادم. فقط کمی از شب مانده بود.
📋 فَأَمَرْتُ بِنَصْبِ السَّلَالِیمِ وَ تَسَلَّقْتُ عَلَیْهِ الْحَائِطَ فَنَزَلْتُ عَلَیْهِ دَارَهُ فَوَجَدْتُهُ قَائِماً یُصَلِّی وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ وَ مِنْدِیلٌ قَدِ ائْتَزَرَ بِهِ
▪️دستور دادم؛ نردبانی را گذاشتند و از دیوار بالا رفتم. امام را در حال نماز دیدم که پیراهنی به تن و قطیفهای به دور کمر داشت.
🥀 تا سلام نماز را گفت، گفتم: به دستور امیر حرکت کن. امام علیهالسلام فرمود:
📋 دَعْنِی أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِیَابِی
▪️بگذار دعایم را بخوانم و لباسم (عبا و عمامه) را به تن کنم.
🥀 گفتم: نه، امکان ندارد. امام علیهالسلام فرمود: بگذار تنم را بشویم و تجدید وضو کنم. گفتم : نه؛ نمیشود؛ معطل نکن ! نباید و نمیگذارم وضع سر و صورتت را عوض نمائی!
📋 فَأَخْرَجْتُهُ حَافِیاً حَاسِراً فِی قَمِیصِهِ وَ مِنْدِیلِهِ
▪️پس او را با همان پیراهن و قطیفه با پای برهنه و بدون کفش و در حال خستگی حرکت دادم.
📋 فَلَمَّا مَضَی بَعْضُ الطَّرِیقِ ضَعُفَ الشَّیْخُ فَرَحِمْتُهُ
▪️چون مقداری راه آمدیم، نفسش به شماره افتاد و توان دویدن نداشت... دلم به رحم آمد و او را سوار بر اَستر کردم.
📚مُهج الدعوات، ص۱۹۴
📚بحار الانوار ج٩١ ص٢٨٩
✍ آه یا امام صادق ...
کاش آن نانجیبانی که عمّههای شما را دنبال مرکب میدواندند، اندکی هم رحم داشتند...
چگونه گریه کنیم بر آن مصیبتی که مقاتل نوشتهاند:
📜 ...اَتَوهُم بِحِبالٍ فَرَبَقُوهُم بِهٰا
▪️تمام اُسرا را در حالیکه با یک طناب به هم بسته بودند، به سمت کاخ یزید لعین میبردند.
📜 فكانَ الحَبلُ في عُنُقِ زَينِالعابدينَ اليٰ زينب و امّکلثوم و باقي بَناتِ رسولِ الله
▪️یک سر طناب را بر گردن إمام سجاد علیهالسلام انداخته بودند و سر دیگر طناب را به زینب کبری و حضرت امّکلثوم علیهماالسلام و دیگر دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بسته بودند و آنها را میکشاندند.
📜 و كُلّمٰا قَصَروا عَنِ المَشيِ ضَرَبُوهُم
▪️و هرگاه که این زنان و بچهها، توانِ راهرفتن نداشتند، آنها را کتک میزدند.
📚مقتل الحسین علیهالسلام،مقرّم، ص۳۱۱
..............
#امام_صادق_علیه_السلام
🩸کاش بر نسلِ خلیلالله، باران میشدی / کاش ای آتش! به زینب هم گلستان میشدی ...
{حکایت راهرفتن إمام صادق علیهالسلام در بین آتش}
در نقلها آمده است:
🥀 منصور دوانیقی ملعون به حسن بن زید که از طرف او، والى مکه و مدینه بود، پیغام داد خانه جعفر بن محمد عليهماالسلام را بسوزان!
🥀 او به خانه امام علیهالسلام آتش انداخت و به درب خانه و راهرو سرایت کرد، امام صادق علیهالسلام بیرون آمد و در میان آتش گام برداشته و راه میرفت و میفرمود:
📋 أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ
▪️منم پسر أعراق الثرى (لقب حضرت اسماعیل علیهالسلام). ؛ منم پسر ابراهیم خلیل اللَّه (که آتش نمرود بر او سرد و گلستان شد).
📚الکافی ج١ ص٣۶٧
✍ آه یا امام صادق ...
کاش این آتش در جای دیگری هم نیز گلستان میشد... در آن ساعتی که يكى از سربازان لشکر عمر بن سعد ملعون گويد:
🥀 بانوى بلند قامتى را كنار خيمهاى ديدم...
📜 و النّارُ تَشتعِلُ مِن جَوانِبها،
▪️در حالى كه از هر طرف، آتش به سمت آن زن، شعله میکشید.
🥀 آن بانو گاهى به طرف راست و چپ و گاهى به آسمان نگاه مىكرد و دستهايش را بر اثر شدت ناراحتى به هم مىزد، و گاهى وارد آن خيمه مىشد، و بيرون مىآمد. با سرعت نزد او رفتم و گفتم:
📜 يا هٰذِه ما وُقُوفُكِ هٰاهُنا، و النّارُ تَشتَعلُ مِن جَوانِبِك، و هٰؤلاءِ النِّسوَة قَد فَرَرنَ، و تَفَرّقنَ و لَم تَلحِقٖي بِهِنّ، و مٰا شَأنُك؟
▪️اى زن! مگر شعلههای آتش را نمىبينى؟ چرا مانند ساير زنان فرار نمیكنى؟! چرا اینجا ایستادهای؟!
📜 فَبكَتْ زَینبُ، و...
▪️در اینهنگام، زینب کبری سلاماللّهعلیها به گریه افتاد و فرمود:
اىمرد! ما شخص بيمارى در ميان اين خيمه داريم كه قدرت نشستن و برخاستن ندارد، چگونه او را تنها بگذارم و بروم با اينكه آتش از هر سو به طرف او شعله مىكشد...
📚معالی السبطین، ج٢ ص٨
.
.
#امام_صادق_علیه_السلام
🩸وقتیکه خانهام را آتش زدند، به یاد اهل و عیال جدّ غریبم، سیدالشهداء "صلواتاللهعلیه" افتادم...
در نَقلی آمده است:
🥀 فردای آن روزی که خانه امام صادق علیهالسلام را آتش زدند، چند نفر از شیعیان به محضر آن حضرت رفتند، دیدند، که إمام علیهالسلام محزون و گریان است.
🥀 عرض کردند: آقاجان! چرا گریه میکنید؟ آیا از این که دشمن چنین گستاخی به شما کرده، گریه میکنید؟
با اینکه نخستین بار نیست که به شما خاندان چنین میکنند! إمام صادق علیهالسلام فرمودند:
📋 لَمّا أَخَذتِ الّنارُ مٰا فِي الدِّهلِیز نَظَرتُ إلىٰ نِسائي وَ بَناتي يَتَراكَضنَ فِي صَحنِ الدّار مِنْ حُجرةٍ إلىٰ حُجرٍة وَ مِن مَكانٍ إلى مَكانٍ هٰذا وَ أٰنا مَعَهنّ في الدّار
▪️گریهام برای این است که وقتی زبانههای آتش در دالان خانه، زبانه میکشید، زنان و دخترانم را دیدم که در صحن خانه از حجرهای به حجره دیگر و از جانبی به جانب دیگر میدویدند، تا آتش به آنها آسیب نرساند، با اینکه من در خانه همراه آنها بودم.
📋 فَتَذكّرتُ رَوعَةَ عَيالِ جَدِّيَ الحُسينِ علیهالسلام يَومَ عاشُوراء لمّا هَجَمَ القومُ عَلَيهنَّ وَ مُناديهم يُنادي أحرِقُوا بُيوتَ الظّالِمين.
▪️با آن صحنه، به یاد وحشت و خوف اهل و عیال جدّم حسین علیهالسلام در غروب روز عاشورا افتادهام، آن هنگام که دشمن به آنها هجوم آورد، و منادیِدشمن فریاد میزد: خیمههای ظالمان را بسوزانید...
📚مأساةالحسین،ع
#امام_صادق علیه_السلام
#مصائب_گودال_قتلگاه
🩸 منصور دوانیقی، سه بار شمشیر کشید تا إمام صادق علیهالسلام را به شهادت برساند، امّا ...
در نقلها آمده است:
🥀 روزی منصور دوانیقی ملعون، امام صادق علیهالسلام را توسط شخص نانجیبی به نام «ربیع» به قصر خود کشاند و سه مرتبه شمشیر خود را بلند کرد تا إمام علیهالسلام را به شهادت برساند اما در هر مرتبه از کار خود منصرف میشد و شمشیر را غلاف کرد و در نهایت حضرت را رها کرده و إمام علیهالسلام از قصر او خارج شدند.
🥀 ربیع ملعون، معترضانه به منصور دوانیقی گفت: چرا کار او را نساختی؟!
منصور گفت: در هربار که شمشیر کشیدم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با چهرهای غضبآلود در مقابل من متمثّل شد و من از ترس، شمشیر را غلاف کردم تا اینکه در بار سوم که شمشیر کشیدم،
📋 فَتَمَثَّلَ لِی رَسُولُ اللَّهِ بَاسِطَ ذِرَاعَیْهِ قَدْ تَشَمَّرَ وَ احْمَرَّ وَ عَبَسَ وَ قَطَّبَ حَتَّی کَادَ أَنْ یَضَعَ یَدَهُ عَلَیَّ
▪️رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بهمن نزدیک شد، پنجههای خود را گشوده بود و دامن بهکمر زده و چشمانش قرمز شده بود و نهایت خشم از صورتش آشکارا بود نزدیک بود مرا در پنجههای خود بفشارد.
📚مُهَج الدعوات،سیدبنطاووس،ص۱۹۲
✍ آه یا رسول الله...
کاش در جای دیگر، در مقابل یک نانجیبی دیگر، نیز متمثّل میشدید...
در آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 ... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه،
▪️شمر ملعون وارد گودال قتلگاه شد و بر سینه مبارک سیدالشهداء علیهالسلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند،
▪️که در این هنگام چشمان سیدالشهداء علیهالسلام کمی باز شد و با صدای بیرمقی به آن ملعون فرمودند:
وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمدهای! آنجایی را که نشستهای، دائماً رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میبوسید...
📚ینابیع المودّة، ج۳، ص۸۳
📚ناسخالتواریخ،سیدالشهداء علیهالسلام، ج۲ ص۳۸۶
#امام_صادق_علیه_السلام
🩸 چیزی جز پوست و استخوان از امام صادق علیهالسلام باقی نمانده بود ...
در نقلی آمده است:
🥀 در ساعات پایانی عمر شریف امام صادق علیهالسلام وارد بر آن حضرت شدم؛
▪️دیدم بدن مبارک حضرت، آنچنان آب رفته است که جز یک سَر ، از آن بدن چیزی باقی نمانده بود.
🥀 با دیدن این حالت، گریهام گرفت؛ حضرت به من رو کردند و فرمودند :برای چه گریه میکنی؟ عرضه داشتم:
📋 لَا أَبْکِی وَ أَنَا أَرَاکَ عَلَی هَذِهِ الْحَالِ
▪️چگونه گریه نکنم در حالی که شما را با این حال میبینم؟!(۱)
➖ در روایتی دیگر حسن بن زیاد گوید:
🥀 در ساعات پایانی عمر شریف امام صادق علیهالسلام خدمت آن حضرت رسیدم،
▪️دیدم که آن حضرت بر روی تختی به پشت خوابیدهاند و چیزی بین پوست و استخوان آن حضرت دیگر باقی نمانده بود.(۲)
آه یا إمام صادق...
دست خودمان نیست... چه کنیم که این حال و روز شما و این عبارتهایی که درباره وضعیت جسم شریفتان نَقل کردهاند، دل ما را پشت درِ خانهٔ مادرِ غمدیدهای کشیده است، که خودتان حال و روز آن مادر را اینگونه برای ما شرح دادهاید: نحیف شده بود و گوشت و پوست بدنش آب گشته بود که جز یک شَبَه از فاطمه زهرا، چیزی باقی نمانده بود.(۳)
#امام_صادق_علیه_السلام
#رئیس_مذهب_جعفری
#شهادت_امام_صادق
#امام_شناسی
#فیش_منبر
#ماه_شوال
#25شوال
🏴 فیشهای شهادت رئیس مذهب جعفری، حضرت امام.جعفرصادق علیهالسلام، باعنوان:
#شرح_حدیث_ابراهیم_بن_ابی_زیاد_کرخی
➖ جلسهی دوم
➖ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ش/ شوال۱۴۴۵ق
🔻 مطالب مطرح شده:
* نکتهی سوّم: معرفت وشناخت حجّت الهی واجب است
۱. چهکسانی دربارهی امام علیهالسلام بههلاکت میرسند؟!
_ کلام ابنابیالحدید سنیمعتزلی در شرح: "يهلك فيّ رجلان".
_ نقدی بهکلام ابنابیالحدید
۲. قاتل امام کاظم علیهالسلام، مورد لعنِ امام ششم علیهالسلام
۳. داستانِ شگفتانگیز مرگ هارون لع
#مطالبنابدرمنبر
.
#امام_زمان
🔴بیخوابی و ناراحتی و ضجهی #امام_صادق علیهالسلام
برای عظیم ترین مصیبت تاریخ
🔰🔰🔰
سُدِیر
(یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام)
میگوید:
من و مُفَضَّل بن عمر، ابو بصیر و ابان بن تغلب به حضور
حضرت امام جعفر صادق
صلوات الله علیه شرفیاب شدیم.
دیدیم امام، روی خاک ها نشسته و عبایی خیبری و بی یقه پوشیده که آستینهای کوتاهی داشت و در آن حال، مانند
مادر فرزند مرده و جگر سوخته گریه میکرد❗️
و آثار حزن از رخسار مبارکش پیدا بود،
به طوری که رنگش تغییر کرده بود! ایشان در حالی که کاسه چشمش پر از اشک بود،
میفرمود:«ای آقای من؛
❗️غیبت تو خواب را از چشمانم ربوده!
لباس صبر بر تنم تنگ کرده،
و آرامش جانم را گرفته!
ای آقای من!
❗️غیبت تو مصائب مرا به اندوه ابدی که یکی بعد از دیگری از ما را میرباید و جمع ما را به هم میزند، کشانده است!
من(امام صادق علیه السلام)
با اشک چشم و نالههای سینهام،
که از مصائب و بلاهای گذشته دارم، نمی نگرم، مگر اینکه در نظرم بزرگ تر و بدتر از آنها مجسم میگردد؛
❌و شدیدتر و عظیم تر و بدتر از آن
در نظرم بلند میشود؛
و مصیبتهایی که با خشم تو عجین گشته و مشکلاتی که با غضب تو آمیخته است، در نظرم میآید! »
سدیر میگوید:
از این امر عظیم و نالههای جانگداز هوش از سر ما پرید❗️
و دل ما از جا کنده شد
و پنداشتیم که مصیبت بزرگی برای امام صادق علیه السلام روی داده است!
من عرض کردم: «ای فرزند بهترین مردم روی زمین!
خدا دیدگان شما را نگریاند!
برای چه این طور سیلاب اشک از دیدگانتان فرو میریزد؟
چه چیز باعث این مصیبت گشته است؟ »
امام آه سختی کشیدند که از اثر آن شکم مبارکشان برآمده و به شدت حالشان تغییر کرد❗️
آنگاه فرمودند: «امروز صبح در کتاب جفر مینگریستم. این کتاب مشتمل است بر علم مرگها و بلاها و مصائب، و علم گذشته و آینده تا روز قیامت که خداوند متعال به محمد و امامان بعد از او (صلوات الله علیه و علیهم اجمعین و لعن الله اعدائهم) ارزانی داشته است.
در آن کتاب دیدم که نوشته است قائم ما(عجل الله تعالی فرجه الشریف و سهل الله مخرجه و لعن الله اعدائه) متولد میگردد
و غیبت میکند.
غیبت او طولانی میشود
و عمرش به طول میانجامد.
در آن زمان اهل ایمان امتحان میشوند،
و به واسطه طول غیبتش،
شک و تردید در دل های آنها پدید میآید و بیشتر آنها از دین خود برمی گردند
و رشته اسلام را از گردن خود بیرون میآورند،
با اینکه خداوند میفرماید: «وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ» -. اسراء / ۱۳ -، { و کارنامه هر انسانی را به گردن او بسته ایم} که منظور از طائر ولایت است. از مطالعه اینها رقت گرفتم و غم و اندوه، بر دلم چیره گشت.»
📚📚📚📚📚📚
6⃣الغيبة (للطوسی)
ج ۱، ص ۱۶۷
5⃣الوافي
ج ۲، ص ۴۱۹
4⃣البرهان في تفسير القرآن
ج ۴، ص ۹۲
3⃣منتخب الأنوار
ج ۱، ص ۱۷۹
2⃣بحارالانوار
ج ۵۱، ص ۲۱۹
همه به نقل از:
1⃣کمال الدين و تمام النعمة
جلد ۲، باب ۳۳، صفحه ۳۵۲.
▪️عظمت بعضی دردها گفتنی نیست،
دیدنی است؛
و عظمت درد غیبت شما را
آنهایی دیدند که ضجه های امام صادق علیهالسلام را در فراقتان دیدند؛
همان لحظه که روی خاک نشسته بود
و مثل مادر داغدیده اشک میریخت
و میفرمود:
«آقای من، غیبت شما، خواب از چشمانم ربوده و آرامش دلم را من سلب کرده❗️»
🤲🏻 إلهی قسم میدهیم تو را
بجاه محمد و آله الطیبین
و به سوز دل مولانا امام صادق علیهالسلام و به چشمان بی خواب ایشان برای غربت امام زمانِ ما،
از باقی ماندهی غیبت مولای مظلوم و غریبمان همین امشب، صرف نظر بفرما🤲🏼
#اللهـمعجـللولیـكالفـرج
#ضجه #گریه #بکا #استغاثه
#استغاثه_و_دعا_برای_فرج
#امام_صادق_علیه_السلام
#معرفت
#امام_معصوم_مبالغه_نمیکند
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
وَ رَوْحَهُمْ وَ رَاحَتَهُمْ وَ سُرُورَهُمْ
وَ أَذِقْنِی طَعْمَ فَرَجِهِمْ
وَ أَهْلِکْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
.
.
#معارف_حسینی #آداب_نوکری
#امام_صادق_علیه_السلام
🩸به فدای آن آقایی که هیچگاه از «روضهٔ سیدالشهداء علیهالسلام» سیر نمیشد ...
جناب «ابا عُماره» گوید:
🔖 به محضر امام صادق علیهالسّلام شرفیاب شدم و حضرت به من فرمودند:
📜 یَا أَبَا عُمَارَةَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام
▪️ای ابا عُماره! در مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام شعری برایم بخوان!
🔖 «اباعمارة» گوید:
📜 فَأَنْشَدْتُهُ فَبَکَی علیهالسلام
▪️وقتی که من شعری در عزای سیدالشهداء علیهالسلام خواندم، آن حضرت گریان شدند.
📜 ثُمَّ أَنْشَدْتُهُ فَبَکَی علیهالسلام
▪️دوباره شعر گفتم و روضه خواندم و آن حضرت دوباره گریستند.
🔖 «اباعُماره»گوید:
📜 فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أُنْشِدُهُ وَ یَبْکِی حَتَّی سَمِعْتُ الْبُکَاءَ مِنَ الدَّارِ
▪️به خدا قسم من همچنان شعر میگفتم و روضه میخواندم و آن حضرت میگریستند تا اینکه صدای گریه را از داخل خانه آن حضرت شنیدم.
🔖 سپس امام صادق علیهالسلام به من فرمودند:
➖ ای ابا عُماره! کسی که در عزای امام حسین علیهالسلام شعر بگوید و تعداد پنجاه نفر را بگریاند بهشت بر او واجب خواهد شد.
➖ اگر کسی در عزای امام حسین علیهالسلام شعر بگوید و تعداد سی نفر را گریان کند جزای او بهشت است.
➖ هر کس در مصیبت امام حسین علیهالسلام شعر بگوید و تعداد بیست نفر را بگریاند بهشت جزای او خواهد بود.
➖ کسی که در عزای امام حسین علیهالسلام شعر بگوید و تعداد ده نفر را گریان نماید بهشت از آن اوست.
➖ و هر کس که در عزای امام حسین علیهالسلام شعر بگوید و یک نفر را گریان کند جزایش بهشت خواهد بود.
➖ اگر کسی در عزای امام حسین علیهالسلام شعر بگوید و خودش گریه کند اهل بهشت میشود.
➖ اگر شخصی در مصیبت امام حسین علیهالسلام شعر بگوید و تظاهر به گریه کند پاداش وی بهشت خواهد بود.
📚ثواب الأعمال، ص ۴۷.
📚کامل الزیارات ص ۱۰۵.
✍ گویا امام صادق علیهالسّلام خطاب به روضهخوان های سیدالشهداء علیهالسلام میخواهند این را بفرمایند که به هیچوجه دنبال عِدّه و عُدّهٔ جلسه و مستمعتان نباشید ... چه یک نفر مستمع باشد چه هزار نفر ... فرقی ندارد ؛ حتی اگر مستمع نداشتی، برای خودت روضه بخوان! که اگر «خالصًا لِوَجهِ الله» روضه خواندی، پاداش تو بهشت است ...
#گریه #اشک #بکا
#امام_حسین
.