.
#حضرت_ام_کلثوم
#29جمادی_الثانی
◾️ #حجب_و_حیای_دختر_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
👈🏼👈🏼 #عمادالدین_طبرانی از ابنمنذر همدانی نقل میکند:
ام کلثوم (سلام الله علیها) را با وقار و هیبت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دیدم,
نقاب بر چهره داشت و جامه ای مندرس بر تن.
📚 طبری، کامل بهایی,ج۲ص۳۶۶
حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) را با کدام وقار و هیبت دیدند؟
با وقار هیبت حضرت زهرا (علیهاالسلام) همان وقار و هیبت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله)
➖ در روایتی دیگر آمده است؛
اهل کوفه برای تماشای اسرا آمدند,
حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) آن دختر شجاع و دلیر حضرت امیرالمؤمنین و دردانه حضرت زهراء عليهاالسلام با صلابت وصف ناپذیری بر آنها فریاد زد:
هان ای اهل کوفه!
آیا از خدا شرم نمیکنید که به حرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تماشا میکنید؟!
📚 مقرم ، مقتل الحسین, ص۳۱
➖ صاحب مناقب مىنويسد ؛
ازد ابن عباس روایت شد, حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) به دربان یزید (لعنةالله علیه) فرمود ؛
▪️وای بر تو، این هزار درهم را بگیر و سر مطهر امام حسین (علیه السلام) را جلوتر ببر و ما را برفراز اشتران پشت سر مردم قرار بده،
تا مردم به تماشای سر مطهر مشغول باشند و متوجه ما نشوند.
📚 ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۶۸
➖ اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از (ابنمکتوم) که نابینا بود خود را میپوشانید و از نمایان بودن حجم بدن بانوان در تابوت شکایت میکرد،
دردانه عزیزش حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) با داشتن نقاب بر چهره, از نگاه نامحرمان به سوی کجاوه بانوان به ستوه آمده و با شمر حرامزاده , سهل و عمربن منذر (لعنةالله علیهم) در این رابطه گفتگو نموده و چاره اندیشی کرده
که سر شهدا را جلوتر ببرید تا به نوامیس پیغمبر نگاه نکنند.
همین لحظه بود که یزیدیان چنان ضربهای به صورت زهرایی حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) زدند و دل بیبی را بسوزانند سرها را نزدیک هر کجاوه حمل میکردند و آنها را از شلوغترین مسیر یعنی دروازه شام عبور میدادند.
........
#حضرت_ام_کلثوم
#29جمادی_الثانی
#روضه_حضرت_ام_کلثوم
◾️ #مصائب_حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
👈🏼👈🏼 زمانی که امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسید اسب امام به سوی خیمه گاه آمد #ام_کلثوم دختر حضرت علی و حضرت فاطمه (علیهم السلام) از خیام بیرون آمد و در حالی که دست بر سر اسب میکشید با گریه میگفت:
«ای محمد، ای جد بزرگوار، ای ابوالقاسم، ای علی، ای جعفر، ای حمزه، ای حسن، این حسین است که عریان به خاک افتاده است سر از پشت جدا و عمامه و ردایش از تن خارج کردهاند سپس با اسب بر او تاختهاند.
➖ در کوفه نیز در حالی که گریه راه گلویش را بسته بود و به سختی میگریست به سخن ایستاد و گفت: ای مردم کوفه، بد به حالتان چه کردید؟ به حسین (علیهالسلام) خیانت کردید و او را تنها گذاشتید و آنگاه او را کشتید و اموالش را به غارت بردید و زنانش را به اسیری گرفتید؟ مرگ بر شما، آیا میدانید چه کردید و چه گناه بزرگی را مرتکب شدهاید؟ هیچ میدانید که چه خونهایی را ریختید و چه زنان شریفی را داغدار و چه اموالی را به یغما بردید و لباس چه دختران و زنانی را به تاراج بردید؟ مهر و محبت از دلهایتان برداشته شده است؟ شما بهترین مردان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را کشتید؛ با این حال حزب خدا پیروز است و حزب شیطان شکست خورده و زیان کار.
آن گاه این اشعار را بر زبان جاری کرد:
➖ برادرم را کشتید پس وای بر مادرانتان که به زودی دچار آتشی خواهید شد که گرمایی سوزان دارد. خونهایی را ریختید که خدا، قرآن و محمد (صلیاللهعلیهوآله) آن را محترم شمرده و حرام کرده بودند. شما را به آتش دوزخ مژده باد که فردا به یقین در آن جاویدان خواهید ماند. من همه عمرم در سوگ جانسوز برادرم و ستمی که بر او رفته است میگریم بر آن انسان والایی که پس از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از بهترین مردان روزگار بود.
من بر او اشک خواهم ریخت و همواره بر او خواهم گریست و دانههای درشت و بیشمار اشکم از گونههایم خشک نخواهد شد.
➖ چون کاروان اسرا نزدیک شام رسیدند امکلثوم به شمر فرمود:
ما را از دروازهای وارد کن که مردمان کمتری در آن اجتماع کرده باشند و بگو سرهای شهدا را از میان محملها دور کنند تا مردم به نظاره سرها مشغول شده و به حرم رسول خدا (ص) ننگرند.
اما شمر بر خلاف فرموده ایشان عمل کرد و فرمان داد تا سرهای شهدا را در میان محملها جای دهند و ایشان را از دروازه ای که مردم بیشتری در آن جمع شده بودند وارد نمودند.
📚 اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۸۲ و۹۱ و۱۰۱
.