#با_ام_کلثوم_علیهاالسلام
#حضرت_ام_کلثوم
#29جمادی_الثانی
#روضه_توسل
◾️ #از_خطبه_طوفانی_حضرت_ام_کلثوم_سلام_الله_علیها
#زنان_مو_پریشان_کردند_و_صورت_خراشیدند
👈🏼👈🏼 وخَطَبَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ بِنْتُ عَلِيٍّ (صلوات الله علیها) فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مِنْ وَرَاءِ كِلَّتِهَا رَافِعَةً صَوْتَهَا بِالْبُكَاءِ فَقَالَتْ:
يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ سَوْأَةً لَكُمْ مَا لَكُمْ خَذَلْتُمْ حُسَيْناً وَ قَتَلْتُمُوهُ وَانْتَهَبْتُمْ أَمْوَالَهُ وَوَرِثْتُمُوهُ وَسَبَيْتُمْ نِسَاءَهُ وَنَكَبْتُمُوهُ فَتَبّاً لَكُمْ وَسُحْقاً.
وَيْلَكُمْ أَ تَدْرُونَ أَيَّ دَوَاهٍ دَهَتْكُمْ؟!
وَأَيَّ وِزْرٍ عَلَى ظُهُورِكُمْ حَمَلْتُمْ؟!
وَأَيَّ دِمَاءٍ سَفَكْتُمُوهَا وَأَيَّ كَرِيمَةٍ أَصَبْتُمُوهَا؟!
وَأَيَّ صِبْيَةٍ سَلَبْتُمُوهَا؟!
وَأَيَّ أَمْوَالٍ انْتَهَبْتُمُوهَا؟!
قَتَلْتُمْ خَيْرَ رِجَالاتٍ بَعْدَ النَّبِيِّ وَنُزِعَتِ الرَّحْمَةُ مِنْ قُلُوبِكُمْ أَلَا حِزْبُ اللَّهِ هُمُ الْفَائِزُونَ وَحِزْبُ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخاسِرُونَ*
ثُمَّ قَالَتْ:
قَتَلْتُمْ أَخِي صَبْراً فَوَيْلٌ لِأُمِّكُم
سَتُجْزَوْنَ نَاراً حَرُّهَا يَتَوَقَّدُ
سَفَكْتُمْ دِمَاءً حَرَّمَ اللَّهُ سَفْكَهَا
وَحَرَّمَهَا الْقُرْآنُ ثُمَّ مُحَمَّدٌ
أَلَا فَابْشِرُوا بِالنَّارِ إِنَّكُمُ غَداً
لَفِي سَقَرٍ حَقّاً يَقِيناً تُخَلَّدُوا
وَإِنِّي لَأَبْكِي فِي حَيَاتِي عَلَى أَخِي
عَلَى خَيْرِ مَنْ بَعْدَ النَّبِيِّ سَيُولَدُ
بِدَمْعٍ غَزِيرٍ مُسْتَهَلٍّ مُكَفْكَفٍ
عَلَى الْخَدِّ مِنِّي ذَائِباً لَيْسَ يَجْمُدُ
قَالَ:
فَضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَالْحَنِينِ وَالنَّوْحِ وَنَشَرَ النِّسَاءُ شُعُورَهُنَّ وَوَضَعْنَ التُّرَابَ عَلَى رُءُوسِهِنَّ وَخَمَشْنَ وُجُوهَهُنَّ وَضَرَبْنَ خُدُودَهُنَّ وَدَعَوْنَ بِالْوَيْلِ وَالثُّبُورِ وَبَكَى الرِّجَالُ فَلَمْ يُرَ بَاكِيَةٌ وَبَاكٍ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ الْيَوْم.
📝 راوی گوید: حضرت امّ کلثوم (صلوات الله علیها) دختر امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) در حالی که صدایش به گریه بلند بود، از پشت پرده هودج این خطبه را در آن روز قرائت کرد:
ای اهل کوفه! بدا به حال شما، چرا حسین علیهالسلام را خوار کردید و او را کشتید و اموال او را به غارت بردید و زنان او را اسیر نمودید و آن گاه بر او گریه میکنید؟
➖ وای بر شما، هلاکت و بدبختی بر شما باد، آیا میدانید چه داهیه و کار بزرگی مرتکب شدید و چه جنایتی به گردن گرفتید؟!
و چه خونهایی به ناحق ریختید؟!
و چه پردهنشینانی را از پرده بیرون افکندید؟!
و چه خانوادهای را از حُلی و زیور عریان گردانیدید؟!
و چه اموالی را به غارت بردید؟
➖ و کسی را کشتید که بعد از رسولخدا صلی الله علیه و آله هیچکس به مقام او نمیرسید،
رحم از دلهای شما برداشته شد.
آگاه باشید که حزب خداوند رستگاران اند و حزب شیطان زیانکاران.
👈و سپس این اشعار را خواند:
برادرم را با وضع دردناکی شهید کردید وای بر مادرتان!
بزودی با آتشی که حرارت آن فروزان است مجازات و کیفر داده خواهید شد.
خونهایی را ریختید که خداوند و قرآن و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) آنها را حرام کرده بود.
هان! بر شما بشارت باد که فردا قطعاً در جهنم جاویدان عذاب خواهید شد.
من در سراسر زندگیام بر برادرم، بهترین انسانها پس از پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواهم گریست و اشک بر گونههایم پیوسته جاری خواهد بود همچون چشمه ساری که هرگز نخشکد! 😭
➖ در این هنگام صدای گریه و ناله از مردم برخاست، زنها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهره ها خراشیدند و سیلی به صورت زدند و فریاد وا ویلا، وا ثبورا بلند نمودند،
مردها گریستند و موهای محاسن خود را کندند، هیچ موقعی دیده نشد که مردم بیش از آن روز گریه کنند.
📚 بحارالأنوار (ط - بيروت)، ج۴۵ ص۱۱۲
.
📜 #فیش_روضه_حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها
🔺شروع با مدح حضرت
گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
السَّلَامُ علیکِ یا بنتَ أَمیرِالمُؤمنین
یا أُمَ کُلثوم سلام اللّه علیها (۱)
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی
صدف باشی و بیاندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
«نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب»
مدینه از حسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
«برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد»
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
«فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هر کسی اندازهای دارد»
در این مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
«چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود»
🔺امشب می دونی برا چه کسی میخوای گریه کنی؟
همون بانوی مظلومه ای که حتی بین محبین و شیعیان هم غریبه و کم ازش یاد می کنن.
بی بی جان شنیدم شما هم مثل حضرت زینب همه جا پا به پای حسینت بودی.
شنیدم توی این ایام اسارت شما هم مثل خواهرت بچه ها رو آروم می کردی و جای بچه ها تازیانه می خوردی.
آخ بمیرم شما هم مثل بی بی زینب سرِ روی نیزه ها دیدی...
حرف از سر و اسارت شد، بذارید از زبان شعر برا شما روضه بخونم.
بی بی جان:
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
«گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را»
بمیرم، در شلوغیهای شام آنچه نباید، شد
خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد
همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد
نه... از دروازۀ ساعات باید زودتر رد شد
🔺مگه چی شد پشت این دروازه... بزارید براتون بگم. همینکه کاروان رسید به شام بماند از اینکه چند روزی جلوی این درب نگهشون داشتن. بعد که خواستن وارد شهرشون کنن، حضرت ام کلثوم فرمودن: ما رو از مسیری وارد کنید که ازدحام نباشه، لااقل خلوت تر باشه. آخه ما ناموس رسول اللهیم، ما خانواده حیائیم.
فدای این همه حجب و حیای شما بشم بی بی جان. از دختر فاطمه و ناموس علی که اینجور عفیفه باشن، غیر از این انتظار نمیره...
آخه تا قبل کربلا کسی سایه این مخدرات رو هم ندیده بود...
اما خدا لعنت کنه شمر رو. تا دید دختر فاطمه چی براش مهمه و واسه چی نگران و مضطربه، گفت: حالا که اینجوریه از یه جایی شما رو وارد شهر می کنیم که از همه جا شلوغ تر باشه.
زبان حال بگم، گفت داداش:
کارَت کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکلام شد
یا الله... امام زمان معذرت میخوام.
اگه جمله عمه جانتون نبود نمی گفتم.
بی بی می فرماد:
فَقَدْ خُزِینَا مِنْ کَثْرَةِ النَّظَرِ إِلَیْنَا وَ نَحْنُ فِی هَذِهِ الْحَال...
آخ بمیرم؛ یعنی اینقدر توی این مسیر نامحرما به ما نگاه کردن که خیلی اذیت شدیم.
لذا بهشون گفت که این سرها رو از جمع زنها جلوتر ببرید تا مردم کمتر به ما نگاه کنن. (۳)
میخوام بگم بی بی جان فرمودی ما رو جایی که شلوغه رد نکنید. چرا؟ چون خاصیت بازار و گذر شلوغی و ازدحامه.
اما من یه سوال دارم. چرا باید جلوی دَر یه خونه ازدحام باشه؟
آخ بمیرم اینجا به حرف دختر فاطمه گوش نکردن. مدینه هم همینجور شد. هرچی مادر سادات گفت برگردید این خونه حرمت داره، این خونه خونه دختر رسول اللهست، نه تنها حرفش رو گوش نکردن بلکه هیزم هم آوردن.
بی بی خودش می فرماد:
فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا وَ أتَوا بِالنارِ لِیُحْرِقُوهُ وَ یُحْرِقُونا... (۴)
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد (۵)
🌀 همه شهدا خاصه شهدای گلزار شهدای کرمان فیض ببرن. با تموم وجودت ناله بزن:
رَحِمَ الله مَن نادی، یا زهرا...
📚منابع:
(۱) سلام به حضرت
(۲) مجید تال
(۳) مثیرالأحزان | ص۹۷
(۴) بحارالانوار | ج۳۰ | ص ۳۴۸
(۵) مرضیه نعیم امینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_ام_کلثوم
🖋 | #حجت_الاسلام_حاجی_پور
..........
ذکر همه ارض و سما حسین مادر نداره
ذکر تمام انبیا حسین مادر نداره
ذکر لب ام البنین حسین مادر نداره
ذکر علمدار افرین حسین مادر نداره
از خیمه های کربلا حسین مادر نداره
می اید از این خیمه ها حسین مادر نداره
از خیمه ها آید نوا حسین مادر نداره
.
.
▪️ حضرت ام کلثوم (س) را به کنیزی خواست؛
حسن بن محمد بن علی الطبری در كتاب الكامل فی السقيفه مینويسد:
در آن روز كه يزيد بارگاه خود را جهت ورود اسيران آل محمد عليهمالسلام آراست و اركان شهر را دعوت نمود با سر مطهر آنچه خواست گفت و آنچه خواست كرد در اين اثناء زهير عراقی كه مردی مسخرهچی بود از در بارگاه وارد شد يک نگاهی به اسيران آل محمد عليهمالسلام نمود، چشمش به امكلثوم افتاد، رو كرد به يزيد و گفت: اين جارية به من ببخش و اشاره به امكلثوم نمود و خواست گوشه جامه آن مخدره را بگيرد كه آن مخدره مجلله از روی غضب فرمود كوتاه كن دستت را از ما خدا ببرد دستت را از سطوت اين عتاب و خطاب لرزه بر اعضای زهير افتاد به حيرت اندر شد از حاضرين مجلس پرسيد كه اين اسيران از طايفه عربند كه به عربی تكلم میكنند من گمان كردم اينها از اسرای كفار يا از ترک و ديلم و تتارند.
امام سجاد عليهالسلام فرمود: «ای مرد! اينها بنات رسول خدا هستند، دختران فاطمه زهراء عليهاالسلام میباشند كه امير شما آنها را اسير كرده و به مجلس نامحرم آورده.»
چون آن شخص عراقی از چگونگی احوال مطلع شد از مجلس بيرون آمد گريهكنان كاردی گرفت و همان دستی كه به جانب امكلثوم دراز كرده بود قطع كرد و دست بريده را به دست چپ گرفت و خون از دست او می ريخت آمد وارد بارگاه شد خدمت حجت خدا امام زين العابدين عليهالسلام رسيد عرض كرد: يابن رسول الله از شما عذر میخواهم معذرت مرا به كرم خود بپذير به خدا كه من شما را نمیشناختم. از جرم من در گذر، خطيئه مرا عفو فرما، خدا دعای عمه تو را در حق من مستجاب كرد. البته ايشان خانواده كرمند چون نشناخته بود بخشيدند.
زهير از مجلس با چشم گريان استغفر الله استغفر الله گويان بيرون رفت ديگر كسی اثری از او نيافت.
📚منبع
از مدینه تا مدینه، ص۹۳۹
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#خروج_از_کربلا
#حضرت_ام_کلثوم
................
.
بخشی از خطبۀ #حضرت_ام_کلثوم (علیهاالسلام) در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همانقدر استخوان میداد
در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه!
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرۀ حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن بارش باران به آسمان میداد
شما به نام محمّد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
.
.
#زمینه
#امام_حسین
#حضرت_ام_کلثوم
«نَحنُ النّائِحات عَلى اَخینا
نَحنُ الباکیات عَلى اَبینا
نَحنُ السّائرات عَلَى المَطایا
نحنُ الصّابرات عَلَى البلایا» *
آروم آروم، خانوم، امکلثوم
روضهخونه واسه شاه مظلوم
تُو غربت مدینه، ذکر لبش همینه
ای بیکفن حسینم، دور از وطن حسینم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریه میکنه چه گریههایی
میسوزه از این غم جدایی
برپا میکنه چه کربلایی
ناله میزنه: حسین کجایی
تا جون داره، چشماش خون میباره
واسه عباس، اکبر یا شیرخواره
بانوی قدخمیده، با قلب داغدیده
میگه غریب حسینم، شیبالخضیب حسینم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیده کوچۀ پُر ازدحامو
دیده روضۀ سهتا امامو
دیده کربلا، کوفه و شامو
میگه: گوش کنید مرثیههامو
هِی داغ دیدیم، طعنه هم میشنیدیم
تازه داغِ حیدر رو فهمیدیم
گفتم تُو اوج غمها، واسه تسلّیِ ما
ای غرق خون حسینم، قرآن بخون حسینم
✍️#حمید_رمی
* فرازهایی از مرثیه حضرت امکلثوم (سلاماللهعلیها) هنگام بازگشت به مدینه پس از واقعه کربلا، کوفه و شام
ترجمه: «ما نوحهکنندگان بر برادرمان، و گریهکنندگان بر پدرمان، و سفرکنندگانِ بر شتران بیجهاز، و صبرکنندگان بر مصائب هستیم». (ریاحینالشریعه، ج۳، ص۲۵۵)
اجرای #استادمجیدطاهری🎤
👇👇👇
4_6037631717798315239.mp3
6.81M
۱۳)جلسه سیزدهم :
صوت #استاد_عندلیب_همدانی درباره «أمّ کلثوم»
0️⃣2️⃣«أمّ کلثوم»۱
#از_شهدای_کربلا
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_کلثوم
#اصحاب
4_5769577770858316939.mp3
6.82M
۱۴)جلسه چهاردهم :
ادامه صوت #استاد_عندلیب_همدانی درباره «أُم کلثوم»۲
#از_شهدای_کربلا
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_کلثوم
#اصحاب
4_5782845277022979821.mp3
7.77M
۱۵)جلسه پانزدهم :
ادامه صوت #استاد_عندلیب_همدانی درباره «أُم کلثوم»۳
#از_شهدای_کربلا
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_کلثوم
#اصحاب
4_5893134161668999266.mp3
6.6M
۱۶)جلسه شانزدهم :
ادامه صوت #استاد_عندلیب_همدانی درباره «أُم کلثوم»۴
#از_شهدای_کربلا
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#حضرت_ام_کلثوم
#اصحاب
.
#حضرت_ام_کلثوم_علیهاالسلام
#مطاعن_دشمنان
🔰 دفاع جانانه حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها در جنگ جمل از امیرالمؤمنین عليهالسلام، در برابر شرارتهای آن دو زن فتنهگر...
مرحوم شیخ مفید در کتاب شریف "الجَمَل" مینويسد:
چون به عايشه خبر رسيد كه اميرالمؤمنين علیهالسّلام در سرزمین "ذو قار" خیمه زده است، به حفصه، دختر عُمَر چنين نوشت:
📜 اما بعد، اكنون ما در بصره فرود آمدهايم و على (علیهالسلام) در "ذو قار" است و گردنش چنان شكسته شده است كه گويى تخم مرغى را به كوه صفا كوبيده باشند و چون شتر سرخ موى، محاصره شده است كه اگر قدمى پيش گذارد دِشنه به گلويش فرو مىبرند و اگر قدمى به عقب رود از پشت پاهايش را قطع مىكنند.
🔸 چون اين نامه به حفصه رسيد، خوشحال شد و كودكان خاندان تَيْم و عَدِىّ را دعوت كرد و به دست كنيزكان خود دايره و دف داد و گفت: بزنيد و اين ترانه را بخوانيد:
«خبر تازه چيست؟ خبر تازه چيست؟ على (علیهالسلام) چون شتر سرخ موى (العیاذیالله) در "ذو قار" محاصره شده است. اگر جلو رود دشنه به گلويش مىزنند و اگر عقب رود پاهايش را قطع مىكنند.»
🔹 اين خبر به امّ سلمه رسيد كه زنان جمع شده و چنان مىكنند. آن بانو گريست و گفت: جامه هايم را بياوريد تا بپوشم و پيش ايشان بروم و پاسخ لازم را بدهم.
👈 حضرت امكلثوم سلاماللهعلیها كه در آنجا حاضر بود، خطاب به امّسلمه فرمود:
من به نيابت از شما اين كار را انجام مىدهم كه از شما در اين باره آگاه ترم.
🔸 حضرت امكلثوم سلاماللهعلیها جامه پوشيد و روبند انداخت و پوشيده همراه تنى چند از كنيزكان خود كه آنان هم روبند زده بودند به صورت ناشناس به مجلس شادی حفصه در آمد و نشست و چون سَبُكى و سُفلگى آنان را ديد، نقاب از چهره گشود و فرمود:
📋 إنْ تَظاهَرتِ أنتِ و أُختُكِ عَلَى أميرِالمؤمنين علیهالسلام فَقَد تَظاهَرتُما عَلَى أخيهِ رَسولِ الله صلیاللهعلیهوآله مِن قَبل
🔻اگر اكنون تو و خواهرت [عايشه] بر اميرالمؤمنين (علیهالسّلام) ستيزه میكنید، قبلا هم نسبت به برادرش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دشمنی كرديد!
📋 فَأنزَلَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيكُما مٰا أنزَلَ وَاللّهُ مِن وَراءِ حَربِكُما
🔻و خدای متعال درباره شما آن آيات را نازل فرمود.[ اما بدانید که) خدای متعال در قبال اين دشمنیِ شما، او [ مولا على علیهالسلام ] را يارى مىكند.
و با این خطابِ حضرت امکلثوم سلاماللهعلیها بود که مجلس شادی و پایکوبی آنان از هم پاشید.
📚الجمل،شیخمفيد، ص۱۳۷
✍ همینکه دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهیَ است بیانش شبیه شمشیر است
برای شیرزن عصر خود شدن کافیست
همین که خون علی در رگش سرازیر است
ظهور دیگری از فاطمهست وقتی که
برابرش همهی فتنهها زمینگیر است
محال بوده که با کفر همنشین باشد
کسی که آینهی آیههای تطهیر است
اگر اسیر خطابش کنم زبانم لال...
که شیر، شیر بماند اگر به زنجیر است...
#حضرت_ام_کلثوم
.
حضرت ام کلثوم.mp3
13.59M
🎧 #حضرت_ام_کلثوم
🔹 شهادت حضرت امکلثوم سلامالله علیها
🔹 حجتالاسلام حنیفی
📌 آیا میدانید همسر ایشان چه کسی بوده است؟!
📌 آیا میدانید همسر ایشان در کربلا به شهادت رسیده است؟!
📌 برخورد حضرت امکلثوم با حفصه !!!
📌 شنیدن برخی از مصائب آن مخدره سلامالله علیها
.
#زمزمه حرم امام رضا علیه السلام و #وفات_حضرت_ام_کلثوم سلام اللّه علیها
سبک میخوام بیام .....
گِره به کارم افتاده
گِرهگشا بابالجواده
دلم حرم شده آخه ....
مادر بهم اجازه داده
به خدا بهشته
صحن و سرایِ مشهدِ تو
چشمایِ فرشته
خیره شده به گنبدِ تو
خوشه سرنوشتِ ....
نوکر با لطفِ بیحدِ تو
آقام آقام آقام امام رضا دورت بگردم /۳/
بارونیه چشمایِ من
به هوایِ حرم دوباره
عذابه نفسهایِ من
تا مادرت حرم نداره
میدونی آرزوم
قدم زدن تو صحنِ زهراست
تمومِ آبروم
بودن میونِ سینهزنهاست
شبوُروز روبهروم
تصویرِ شیشگوشهیِ آقاست
آقام آقام آقام امام رضا دورت بگردم /۳/
حضرت اُمِّکلثوم سلام اللّه علیها
خواهرِ شاهِ بیکفن
روضهخونِ کوفه بود و شام
قراره مثلِ مادرش
انگار باشه همیشه گمنام
رویِ نیزه دیده
قرائتِ سرِ بریده
اسارت کشیده
تو شعله رو خاکا دویده
با حرم رسیده
به جایی که موهاش سفیده
کربلا کربلا کربوبلا کربوبلا وای /۳/
#زمزمه
#حضرت_ام_کلثوم سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی ✍
👇