.
|⇦•خدا کند که از این ره ...
#روضه #حضرت_مسلم بن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
خدا کند که از این ره امیر برگردی
ز قبل آن که شوی بی سفیر برگردی
دعا کنم که خدا در دل تو اندازد
که هرچه زودتر از این مسیر برگردی
*حالا ببین چه حرفی مسلم زده به ابیعبدالله..*
زبیش از این که شوم تا قیامت از خجلت به نزد مادر تو سر به زیر برگردی
به استخوانِ شکسته تو را قسم برگرد
به حق "جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر"برگرد
*اما یه حرفای دیگهای زد بالای دارالعماره ایستاده داره نگاه میکنه..*
به نازکی گلوی علی کنید رحمی
نخورده حنجره شش ماهه تیر برگردی
ز قبل آن که شود دختر سه سالهی تو
به بوسهای ز لبان تو پیر برگرد
ز قبل آن که شود خواهر تو بی معجر
میان کوچه و بازار اسیر برگردی
ز قبل آن که کند وقت دفن تو پسرت
تن تو جمع میان حصیر برگردی
توی کوچه شدی مثل زهرا گرفتار
توی این شهر تویی بی کس و بی هوادار
دندونت رو شکستن نشد آب بنوشی
پاره پاره تن بی سرت رفت سر دار
دست بسته سرت رو بریدن
جسمت رو، رو خاکا کشیدن
خوب شد خونواده ات ندیدن
بازم خوبه داری کفن
داری یه پیراهن به تن
بچههاتو جلوت نکشتن
دست بسته صدای علی تو صدامه
کوچه کوچه فقط زهرا پیش چشامه
*همه جا نوشتن کوچه رو قروق کردن نمیتونستن مسلمو بگیرن فقط یه اشاره کنم.. کوچه رو قروق کردن بازم از پس مسلم بر نیومدن اون نانجیب فحش داد گفت: چطور از پس یه نفر بر نمیاید برید امون نامه بهش بدید نه که بزننش. فقط کوچه رو بند آوردن. مرده.. اما تو کوچههای مدینه اول که کوچه رو بند آوردن سریع یه سیلی زد.. آخ دیگه مادر ما جایی رو ندید..*
حیدریم برام زخم شمشیر غمی نیست گریهی من برای غمهای آقامه
زینب رخته غربت بپوشه
ترسم از حسین و گلوشه
میترسم با شمر روبروشه
آخه اینا حروم خورن
از کینهی علی پرن
آخر سر تو رو میبُرن
از غریبی که تنهاست تو این شهر نامرد
به غریبی که رو قول کوفی حساب کرد
توی کوفه میاد بوی و خون و خیانت
جون مسلم بگیر دست زینب رو برگرد
اینجا مُرده مردی و غیرت
حرف از جنگ و قتل و غارت
میترسم برا خونواده ات
* از امام زمان معذرت میخوام سادات منو ببخشن...*
اینجا همه چشما هیزه
شمشیرو نیزهها تیزه
خون گلوتون رو میریزه
*اما بذار یه خاطره برات بگم حسین این خاطرات داره تو ذهنش تداعی میشه. یه روزی وقتی مروان ملعون و ولید ملعون ابی عبدالله رو خواستن گفتن آقا بیا میخوایم ازت بگیریم. ابی عبدالله میشناسه اینا رو دشمن شناسی بلده میدونه اینا دشمنشن، فلذا به همه جوونای بنی هاشم گفت بیاین پشت در خونه بایستید یه وقت اینا بخوان منو بکشن شما باشید. عباس اومد، علی اکبر اومد، مسلم اومد همه پشت در خونه منتظرن ابی عبدالله گفت اگه من صدام بلند شد بریزین تو خونه. اومد تو خونه مروان رو به ولید کرد گفت حسین و الان گیرش آوردیم همینجا باید دخلشو بیاریم. یقه ولیدو گرفت گفت: تو میخوای منو بکشی صدای ابی عبدالله بالا رفت سریع مسلم اومد تو خونه شمشیر و کشید عباس از یه طرف دیگه علی اکبر از یه طرف همه دور حسینو گرفتن. قربون آدم چیز فهم فهمیدی چی میخوام بگم نمیدونم چی شد یه روزی هم ابی عبدالله ایستاد روبرو لشکر صدا زد أین مسلم؟ أین حبیب؟
میدونی چیکار کردن آخ حسینو دوره کردن بعضیا دارن سنگ میزنن بعضیا دارن نیزه میزنن بعضیا دارن شمشیر میزنن بعضیا از دور ایستادن دارن ناسزا میگن...حسین .....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روز_عرفه
#حاج_سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•کاش میشد باز برگردی...
#روضه و توسل به بابب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
*تو زیارتنامه دو تا از شهداء کربلا مظلوم قید شده یکی مسلمه یکی عباس. تو حرمش هم که میری تو مسجد کوفه نوشته: مظلومنا... حالا میگم که یه مظلوم دیگه هم هست چقدر شباهت بین این مظلوم با اون مظلومه. این مظلوم کوفه ست. ولی اون مظلوم مدینه ست.
کاش می شد باز برگردی به شهر مادرت
تا که راحت جان دهد این کفتر نامه برت
من نوشتم که بیا ای کاش دستم می شکست
کاش می شد پیک من هرگز نیاید محضرت
حسین جان حسین جان
نامه هاش رو نخوانده پاره کن آتش بزن
هیچکس اینجا نخواهد ماند یار و یاورت
یکمی هم رحم کن بر دلخوشی ها ی رباب
جان من برگرد تا زنده بماند اصغرت اصغرت
نقشه ها دارند در سر کارها هم با سرت
*آقا جان تو این شهر دارن میچرخن می بیننم اینا بازارهاشون بعضی از مغازه هاشون شبانه روز دارن کار می کنن
می دونی کدوم مغازه ها ؟آهنگراشون شبانه روز دارن شمشیر تیز می کنن، نعل تازه به اسب می زنن. همه ی شهر دارن آماده میشن بعضی از این بچه هاشون دارن سنگ جمع می کنن نمی دونم چه خبره..*
نیزه داری نیزه اش را تیز تیز تیز کرد
تا بیفتد با تمام آن به جان اکبرت
مشک هایت را حسابی پر کن اینجا آب نیست
رحم کن بر آبروی حضرت آب آورت
لااقل اهل و عیالت را ببر یک جای امن
گنگ و سربسته بگویم وای موی دخترت
چشم های مردمِ اینجا هرزه است
وای می ترسم بیفتد در نگاه خواهرت
غریب و تنها
با دست بسته می برنم با سر شکسته
سیلی که خوردم
مزه ی دست بی حیاها رو چشیدم
روضه های مدینه رو من دیگه دیدم
طعنه ها که علی شنید منم شنیدم
بی هوا سیلی خوردن و من فهمیدم
توی غریبی مردنو من فهمیدم
پسر عمو میکشنت برگرد برگرد
بروی خاک می کشنت برگرد برگرد
این روزا خیلی خرابه کوفه
جون رقیه نیا به کوفه
تو شهر کوفه هیچکسی نیست منتظر اومدن تو
نقشه کشیدن برای پیروهن تو
اینا نمی خوان که باشه سر رو تن تو
نقشه دارن واسه سرت آقا برگرد
کینه دارن از پدرت آقا برگرد
نامه ها رو بزار کنار جون مسلم
دخترا تو کوفه نیار جون مسلم
حرفای کوفی همش دروغه
این روزا بازار خیلی شلوغه
هجوم آوردن..
یکی خنجر می خره یکی یه نیزه
یکی به اسبش می زنه نعلای تازه
یکی سه شعبه برای تیراش میسازه
زنده ات نمیذارن اینا وای وای وای
یه حرمله دارن اینا وای وای
چه بیحیان چه بد دهن وایوای وای
*اگه بخوام روضمو بخونم اینطوری امشب میگم.. روضه ی شباهت این آقا به مدینه اینه.. اینجا شما شنیدید کوچه اونجا هم شما می شنوی کوچه، اینجا میشنوی طناب اونجا هم شما میشنوی طناب، اینجا میشنوی غریب گیرش آوردن اونجا تو مدینه تو کوچه ها غریب گیر آوردن، اینجا می شنوی چند نفر ریختن سر یه نفر
تو کوچه ها امام حسن میگه یهو دیدم ریختن سر مادرم.. حسین ....*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روز_عرفه #عرفه
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_حضرت_مسلم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•وقتی نفس از سینه ...
#روضه باب الحوائج #حضرت_مسلم ابن عقیل علیه السلام اجرا شده به نفسِ #سید_رضا_نریمانی
●━━━━━━───────
بریم در خونه ی مسلم ابن عقیل خیلی غریبه این آقا..
وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید
جز هق هق از این مرد غمگین بر نیاید
خیلی برای آبرویت بد شد اینجا
آنقدر بد دیدم که در باور ندارم
در را خودم بر روی دشمن باز کردم
گفتم به طوعه تا که پشت در نیاید
سوگند خوردم در مدینه بعد زهرا
خانم خانه پشت در دیگر نیاید
*درس امشب ما اینه نکنه بچهها اماممون تنها بمونه ها.. این آقا وقتی نماز ایستاد پشت سر این آقا خیلی شلوغ بود تا سلام نماز و داد یه نگاه پشت سرش کرد دیگه هیچکس نبود همه رفته بودن. مسلم شروع کرد تو کوچه پسکوچه ها غریبونه قدم زدن. از این کوچه به اون کوچه کسی در رو بروش باز نمیکنه. میخوام روضه رو خوب تو ذهنت تصور کنی. یعنی یه لحظه برو کوفه ببین چه خبره. توی کوچه پس کوچهها که قدم میزنه اصلا ذهنش جای دیگه است. همینطور فقط دست رودستش میزنه میگه عجب کاری کردم نامه نوشتم بیای. کاش دستم میشکست نامه برات نمی نوشتم بیای. اومد کنار یه دیواری تکیه داد غریبونه نشست. همینطور که نشسته بود دید یه پیرزنی در خونه رو باز کرد. پرسید کی هستی انگار غریبه ای اینجا چیکار میکنی؟ گفت: آی پیر زن من مسلمم. تا این حرفو زد پیرزنه به سرش زد گفت سفیر حسین تو هستی من محب حسینم. میشه امشب بیای منزل ما.. من فقط موندم اینایی که با مسلم این کارا رو کردن با حسین می خوان چکار کنن. اومد به منزل این پیرزن که اسمش طوعه است اتاقی به مسلم داد دائم غذا برای مسلم میآورد.اما میدید لب به غذا نمیزنه هر دفعه که میرفت تو اتاق میومد میدید هی سرشو گرفته با خودش زمزمه می کنه. بگم مسلم داره چی میگه بیچاره میشی.. هی آب میآورد هی غذا میآورد آقا چرا نمیخوری؟ هی سرشو گرفته داره میگه حسین باشه بیا ولی زینبو نیار.. آب آورد گذاشت گفت: آقا چرا نمیخوری؟ مسلم سرشو گرفته میکه آقا علی اصغرتو نیار. رفت و دوباره برگشت دید هنوز داره حرف میزنه آقا اگه میخوای بیای بیا اما سه ساله تو نیار حسین. صبح شد دور خونه رو محاصره کردن هی دارن بد و بیراه میگن طوعه اومد پیش مسلم گفت:من الان میرم ردشون میکنم. تا این حرفو زد مسلم گفت: نه خانم شما نمیخواد برید پشت در خودم میرم. چرا آخه؟ آخه اینا بددهنن یه وقت یه چیزی میگن اینا بی حیان ما یه خاطره بدی از مدینه داریم. اومد پشت در
دلت کجا رفت. خودش تو نامه نوشته میدونی چیکار کرد..بزرگان میگن میفرمایند: تو نامه اون نانجیب اینطوری نوشته به معاویه ملعون میگه من هرچی توان داشتم جمع کردم تا دیدم صدا نفس های فاطمه داره میاد چنان به در زدم..*
برا حرف مردم ازت دست کشیدن
دیدن حرف پول همه پس کشیدن
یه آتیشی ساختن که تا ریشه سوختم
به یه کیسه گندم حسینو فروختن
اینا که میگفتن مرید تو هستن
ببین که دستامو با چه بغضی بستن
یه عمری به سینه زدن سنگتون رو
حالا با همون سنگ سرم رو شکستن
تو خاک غربت میمیرم فدا سر تو
کاشکی میشد نیایی و پا نمیذاشتی
همش بین مردم دم از جنگه اینجا
روی پشت بوما پر از سنگه اینجا
یتیم های کوفه نمکدون شکستن
حالا تو کمینه یتیمات نشستن
اینا دست و بازوی سنگینی دارن
میگن قنفذ و زجر از یه تبارن
همه به زناشون یه قولی میدن
که یه جفت گوشواره غنیمت بیارن
*طوعه می گه وقتی مسلمو دستگیرش کردن رفتم ببین باهاش چکار کردن ؟..تا رفتم دیدم بدنشو از بالای دار العماره زمین انداختن سر از بدنش جدا کردن بدن مسلمو به اسب بستن تو کوچه های شهر کوفه دارن زمین میکشن میگن هرکی همراه حسین باشه این میشه. رفتم ببینم دیگه می خوان چکار کنن میگه یه مرتبه رفتم دیدم بدن مسلمو به این قلابای قصابی آویزون کردن. اینجا بدن این آقا رو به اسب بستن تو کوچه ها دارن می کشونن اما اسم اسب میاد یاد چی می افتی کربلا بدن عزیز فاطمه رو زیر سم اسبا له کردن ...حسین*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#روز_عرفه #عرفه
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
حاج علی کرمیArafeh_Karami_1404_c.mp3
زمان:
حجم:
38.73M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊 ربَّ الْبَلَدِ الْحَرامِ وَالْمَشْعَرِ الْحَرامِ
وَالْبَیْتِ الْعَتِیقِ الَّذِى أَحْلَلْتَهُ الْبَرَکَةَ
وَجَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً
◼️#دعای_عرفه حضرت سیدالشهدا علیه السلام
◾️بخش سوم #روز_عرفه
🎤#حاج_علی_کرمی
.
#روز_عرفه
1⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《مَا مِن یَومٍ أَکثَرَ أن یُعتِقَ اللَّهُ فِیهِ عَبدَاً مِنَ النَّارِ مِن یَومِ عَرَفَةَ》
♦️خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان را از آتش دوزخ نمی رهاند.(۱)
2⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《إنَّ اللَّهَ یُبَاهِی مَلَائِکَتَهُ عَشِیَّةَ عَرَفَةَ بِأهلِ عَرَفَةَ فَیَقُولُ : اُنظُرُوا إِلَی عِبَادِی أتَونِی شُعثَاً غُبرَاً》
♦️خداوند در غروب عرفه نزد فرشتگانش به اهل عرفه میبالد و می گوید : بندگانم را بنگرید! ژولیده و غبار آلود، نزد من آمده اند.(۲)
3⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《مِنَ الذُّنوبِ ذُنوبٌ لاتُغفَرُ إلَّا بِعَرَفَاتٍ》
♦️برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی شوند.(۳)
4⃣امام صادق(علیه اسلام) می فرماید :
📋《تَخَیَّرْ لِنَفْسِکَ مِنَ الدُّعَاءِ مَا اَحْبَبْتَ وَاجْتَهِدْ فَاِنَّهُ(یَوْمَ عَرَفَةَ) یَوْمُ دُعَاءٍ وَ مَسْأَلَةِِ》
♦️هر دعایی که دوست داری برای خود بخوان و [در دعا کردن] بکوش که آن روز (روز عرفه) روز دعا و درخواست است و یقینا درخواستها استجابت را در پی دارد.(۴)
5⃣امام سجاد(علیه السلام) در روز عرفه صدای نیازمندی را شنید که گدایی میکردند.
امام سجاد(ع) هنگام دیدن این افراد، می فرمود :
📋《هَؤُلاَءِ شِرَارُ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ اَلنَّاسُ مُقْبِلُونَ عَلَى اَللَّهِ وَ هُمْ مُقْبِلُونَ عَلَى اَلنَّاسِ》
♦️اینان بدترین افرادند، مردم به سوی خدا روی کردهاند، اینان به سوی مردم دست نیاز دراز نمودهاند.(۵)
6⃣امام صادق(عليه السلام) می فرماید :
📋《مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلاَّ أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ》
♦️کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا رمضان آینده آمرزیده نگردد، مگر آن که روز عرفه را درک کند.(۶)
📚منابع :
۱)صحیح مسلم، ج۴، ص۱۰۷
۲)مسند أحمد بن حنبل، ج۲، ص۲۲۴
۳)دعائم الاسلام قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۹۴
۴)جامع أحاديث الشيعة بروجردی، ج۱۱، ص۴۸۲
۵)عُدّةُ الدّاعی ابن فهد حلی، ج۱، ص۹۹
۶)من لا يحضره الفقيه شیخ صدوق، ج۲، ص۹۹
#اسنادالمصائب
.
.
#روز_عرفه
لا حَوْلَ وَلا قُوَّهَ اِلا بِالله اَلعَلِیِّ العَظیمِ
من که با پایِ خودم نیومدم
حالا که خودت بین خوبات دعوتم کردی دستمو بگیر
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیر
امام رضا فرمودند: تَعَطَّرُوا بِالاِسْتِغْفَارِ (۱)
معطّر کنید خودتون رو با استغفار
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ
خدایا با دل شکسته اومدم الهی العفو
🔸من غافلُ بی عار نبودم هرگز
🔸من این همه بیمار نبودم هرگز
🔸اینقدر گرفتار نبودم هرگز
🔸ای کاش گنهکار نبودم هرگز
🔸در باز کن عبدِ نگران آمده است
🔸جاماندۀ ماهِ رمضان آمده است
امام صادق عليه السلام فرمودند: مَن لَم يُغفَرْ لَهُ في شهرِ رمضانَ لَم يُغفَرْ لَهُ إلى مِثلِهِ مِن قابِلٍ إلاّ أن يَشهَدَ عَرَفَةَ (۲)
کسی که ماه رمضان بخشیده نشده امروز با دل شکسته بیاد
عرفه روز آشتی با خداست
🔸روزِ عرفه زجنسِ شبهایِ خداست
🔸از حیثِ اجابت حرمِ کرببلاست
🔸روزِ عرفه روزِ حسینی شدن است
🔸روزِ غمُ غصه بر شه بی کفن است
امروز میخوای خدا بهت نگاه کنه زیر لب بگو حسین
بگو خدایا خودم که آبرویی ندارم
اومدم بگم به آبروی حسین قبولم کن
🔸تنگ غروب #عرفه هر کی میخواد خدایی شه
🔸باید به همراه حسین حاجیِ کربلایی شه
🔸تنگ غروب عرفه حاجی میره سمت منی
🔸دلهای ما با کاروان میره به سمت کربلا
حاجی ها دارن میرن به سمت منی
اما دیدند ابی عبدالله داره میره به سمت کربلا
بیایید ماهم با کاروان حسین زهرا همراه بشیم
🔸دنبال اون حاجیی که از راه بیراهه میره
🔸پای رکابش پیرمرد، تا طفل شش ماهه میره
خدا به خیر کنه
علی اصغر ششماهه با کاروان اومده
🔸دنبال اون حاجی که سمت منی سر میبره
🔸برای هدیه به خدا علی اکبر میبره
🔸دنبال اون حاجیی که جاش توی آغوش خداست
🔸ماه دیگه همین روزها سرش به روی نیزه هاست
آی غریب حسین...
🔸تنش روی خاک زمین، جای لگد روی پیکرش
🔸لرزه میفته بین عرش، با ناله های مادرش
بزار روضه رو از زبان مادرش فاطمه بخونم حسینم
حَبِیبِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی
محبوب من حسین
نور چشمانم حسین
أَ أبْکِی عَلَی رَأسِک الْمَقطُوع، أمْ عَلَی بَدَنِک الْمَطرُوح
پسرم برا کدوم مصیبتت گریه کنم؟
برا سر بریده ات بالای نیزه؟
یا بدن قطعه قطعه ات روی زمین کربلا؟
حسین...
یَا بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک
گوید بُنیَّ، یا بُنیَّ، یا بُنیَّ
برخیز آمد مادرت زهرا، بُنیَّ
دیدم خودم در عصر عاشورا، بُنیَّ
افتاده بودی زیر دست و پا، بُنیَّ
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم
ناله بزن یا حسین.
منبع:
۱- الأمالي للطوسی، جلد ۱، صفحه۳۷۲
۲- بحار الأنوار : ۹۶/ ۳۴۲/۶
#مناجات_روز_عرفه
.
سخنرانی 15-3-404.mp3
زمان:
حجم:
25.21M
🔘 #روز_عرفه
حجتالاسلام والمسلمین #حامد_کاشانی
⏱ ۱۵ خرداد ماه ۱۴۰۴
حجت الاسلام استاد میرزامحمدی1404.03.15_1.mp3
زمان:
حجم:
34.92M
#روز_عرفه
حجت الاسلام استاد #میرزامحمدی
🔊 سخنرانی
📆 پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۴
🕌 مسجد دانشگاه قم