گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
💠بیان مضمونمحور 🔹اصولاً شاعران واکنشهای عاطفی خود را به دو شکل انتقال میدهند: الف) بیان شاعران
.
#هنر_و_ادبیات
💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش دوم)
🔹تعریف زبان حال
زبان حال، قولی فرضی و خیالی است که شاعر یا نویسنده، مافیالضمیر و حال شخصی را وصف کند و سخنی را که آن شخص نگفته به او نسبت دهد با تکیه بر این اصل که اگر میگفت ممکن بود چنین بگوید. (ص۵۵)
بنابراین زبان حال، نوعی مُحاکات و بیان تقلیدگونه از شخص است.(ص۳۵)
به بیان دیگر، نوعی سخن نیابتی است، یعنی به نمایندگی از جانب کسی سخن گفتن. واضح است که کسی حق دارد سخنی را به کسی نسبت دهد که افکار، احساسات، سیره، نیت و حرف دل او را بشناسد و بتواند حدس بزند فرد مذکور در موقعیتهای مختلف چه رفتاری دارد، چه سخنی میگوید و چه واکنشی نشان میدهد.
همواره افراد فرهیخته و صاحب فکر، در نقل قول از دیگری احتیاط و امانتداری میکنند و از نقل زبان حال و انتساب سخن به او بهشدت پرهیز دارند و بر این باورند هیچکسی وکالت ندارد از جانب دیگری سخن بگوید مگر بر حسب اقتضائاتی که تعریف میشود.
حال، سخن و پرسش مهم این است که چه کسانی میتوانند به نیابت از ائمه اطهار، در قالبِ زبان حال سخن بگویند و نمایانگر افکار ایشان باشند؟
میتوان استنباط داشت و قاطعانه گفت: بیان زبان حال ائمه اطهار، رفتاری ظریف و خطیر است و شئون آن را باید شناخت و باید به آن توجه داشت.
لازم به ذکر است که یکی از امور مهم در عرصه ادب و هنر ولایی شناخت زبان حال و خطوط قرمز آن است و نیز آسیبشناسی و لغزشگاههای آن. زبان حال، تیغی است دو دم که اگر شاعر و مداح و نویسنده نثر ولایی، به ظرایف و حقیقت آن آگاه نباشند، قطعاً به فرهنگ توسل و عزاداری آسیبهای جدی وارد خواهند ساخت.
بیگمان نمونههای فراوانی از زبان حالهای نادرست، غیرقابل دفاع و یا شبههبرانگیز وجود دارد و لازم است از عرصه ادب و هنر ولایی زدوده شود. در ادامه به نمونههایی از این ابیات اشاره میشود:
حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید
نمک به زخم دل دردپرورم نزنید
در این مدینه همین جا سر مرا ببُرید(!)
غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید
و:
خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دری که ساختم آخر به من خیانت کرد(!)
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت
و:
برای علی بی تو بد میشود(!)
بدون تو غم بیعدد میشود
نرو که غرورم لگد میشود(!)
و این سقف، سنگ لحد میشود
تو باید غمم را بدانی بمان
چرا اشک را آبرو میکنی
چرا چادرت را رفو میکنی(!)
چرا استخوان در گلو میکنی؟(!)
چرا مرگ را آرزو میکنی
چه کم دارد این زندگانی بمان(!)
🔸دلایل شیوع برخی زبان حالهای ناشایست
۱. کمسوادی و فقدان روحیّۀ مطالعه و تحقیق در میان برخی زبان حال سرایان، شاعران و ذاکران.
۲. تلاش به منظور نوآوری در روضهخوانی (مصیبتآفرینی) بدون شناخت مرزها و خطوط قرمز آن.
۳. ذوق قصّهپردازی و اسطورهآفرینی شاعران و ذاکران.
۴. تبدیل شدن گریستن و گریاندن به هدف اصلی.
هریک از این موارد به سهم خود به فرهنگ توسل و مرثیهخوانی، آسیب وارد میکند و در نهایت به «تحریف» میانجامد. (ص۳۵۹)
🔹تفاوت زبان حال با زبان قال
زبان قال در اصطلاح، همان «قول واقعی» شخص است که یا مستقیماً از دهان او شنیده شود و یا آنان که مستقیماً از دهان او شنیدهاند نقل نمایند، یا در کتابی شنیدههای مستقیم خود را ثبت کرده باشند.
در صورتی که زبان حال «قول غیرواقعی» است. زبان حال، در واقع محاکات و تقلیدی است از زبان قال، زیرا به طور کلّی هنرِ محاکات، در گرتهبرداری و برداشت از طبیعت اصیل و اصل طبیعت است.
پس، زبان حال، قولی مجازی، فرضی و خیالی است؛ امّا زبان قال، واقعی.(ص۳۵)
نمونه زبان قال:
فرمود کور وارد محشر نمیشود
هرکس که در عزای حسن گریه میکند
و:
گویم ز امام صادق این طرفه حدیث
تا شیعۀ او به لوح دل بنگارد
فرمود که بر شفاعت ما نرسد
هر کس که نماز را سبک بشمارد
و:
بر روزها اگر که بریزد، چو شب شود
ظلمی که از مهاجر و انصار دیدهام
(ادامه دارد...)
📗 #آینه_بیغبار (دفتر دوم)
✍🏻 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#زبانحال
#الی_الحبیب
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #هنر_و_ادبیات 💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش دوم) 🔹تعریف زبان حال زبان حال، قولی فرضی و خیالی اس
.
#هنر_و_ادبیات
💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش سوم)
🔹چند نکته مهم درباره زبان حال سرایی
1️⃣ زبان حال به زبان قال، عمق و وسعت میبخشد؛ زوایای پنهان آن را که در مقاتل به آن اشاره نشده روشن میسازد. بنابراین با تکیه بر نکات مختصر تاریخی، میتوان هزاران نکته ناگفته از هرنکته تاریخی استخراج کرد و عمق عاطفی و فکری مخاطب را افزایش داد. پس زبان حال، ابزاری تاثیرگذار در واکاوی و بیان ابعاد جریانات تاریخی است.(ص۱۱۵)
2️⃣ برای تحریک عواطف، شاعر از عنصر عاطفه شعری بهره میگیرد و از سوی دیگر، بهرهگیری از مقاتل در شعر جز با زبان احساس معقول نیست. به عبارت دیگر عناصر تاریخی را با تشبیه و تجسّم، بیان مجازی و نیز با شگرد زبان حال باید بازآفرینی کرد، در غیر این صورت، اثرگذار و برانگیزاننده نخواهد بود.
با تکیه بر این نکته میتوان گفت، بهکارگیری زبان حال، سهم عظیمی در اثرگذاری اتفاقات تاریخی در ذهن مخاطب دارد.
3️⃣ اولین نمونه زبان حال در ادب پارسی در دیوان قوامی رازی، شاعر قرن ششم دیده میشود، در قصیدهای با مطلع:
روز دهم ز ماه محرم به کربلا
ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفی
در این شعر، زبان حال حضرت زهرا(علیهاالسلام) آمده است: (ص۱۸۱)
زهرا و مصطفی و علی، سوخته ز درد
ماتمسرای ساخته بر سدره منتهی
در پیش مصطفی شده زهرای تنگدل
گویان که: چیست درد حسین مرا دوا؟
فرزند من- که هست تو را آشنای جان-
در خون همی کند به مصاف اندر، آشنا
از تشنگی، روانش بیصبر و بیشکیب
گرمای کربلا شده بیحدّ و منتها...
4️⃣ مطالب موجود در مقاتل، اکثراً با زبان خشک علمی، به شکل کلّی و البته معقول و ذهنی است. این ویژگیها در حکم ضعف برای مقاتل نیست اما مخاطب عام از آن بهره کافی نمیبرد و صرفاً خواص- که اهل دانش و معرفتند- از این چشمه سیراب میشوند. از این جهت، کاربرد زبان حال فراتر از سطح بیان مقاتل ضرورت مییابد. (ص۱۲۰)
شاخصه روش زبان حالسرایی، جزئینگری است و همین امر، مخاطب ناآشنا با تاریخ را اقناع میکند. البته لازم است همواره در مسیر زبان حالگویی بر این نکته تاکید شود که گوینده (شاعر یا مداح)، دارد زبان حالی میگوید که ریشه در حقیقت دارد اما واقعیت ندارد.
5️⃣ زبان حال، معرفی شخص است با سخنانی که به او نسبت داده میشود؛ پس بُعد مدح و ستایش، تکریم عظمت و تجلی حماسه او نیز در کنار مرثیه مطرح میشود.
برای همراه شدن مخاطب با شخص ممدوح، لازم است عواطف مخاطب تحریک شود و این هدف، جز با بیان حسّی تحقق نمییابد. به فرض در معرفی «حبیببنمظاهر» یا «زهیر» لازم است شاعر، سخنانی حسی و شورانگیز به او نسبت دهد تا مخاطب را از احوال درونی و احساسات عاشقانه او نسبت به امام، آگاه سازد.
کربلا عشق است شوق کوی جانان میشوم
جسم را وا مینهم، پا تا به سرجان میشوم
تا بپیوندم به اقیانوس عشقت یاحسین
در کویر بیکسی رودی خروشان میشوم
گرچه پیرم موجهای خفته دارم در دلم
بر سرابآلودگان دشت، طوفان میشوم
پیرم اما مرگ در آغاز راهم مانده است
زیر شمشیر شهادت رفته، رقصان میشوم
آیهای از خشم صفین را تلاوت میکنم
خصم را در زندگی سرخط پایان میشوم
حالیا در محضر قرآن ناطق بر عدو
با زبان تیغ خود تفسیر قرآن میشوم
جلوۀ نور خدا را در نگاهت دیدهام
تا همیشه بر تو چون آیینه حیران میشوم
کربلایت وادی غمهای ناپیدای توست
جلوهای از آن غم پیدای پنهان میشوم
من حبیبم حاجی از کاروان جاماندهات
میرسم از راه و بر لطف تو مهمان میشوم
سعی من از کوفه بود و کربلایم شد صفا
پای تو ای کعبۀ مقصود، قربان میشوم
تشنۀ لبیک ماندی در منای قرب دوست
جوشش لبیک بر آن کام عطشان میشوم
سیدمهدی حسینی
وقتی مخاطب این سخنان را از زبان راوی اول شخص میشنود، احساس میکند مستقیماً از او دارد میشنود. از این رو، زبان حال در شعر برای او جنبۀ شهودی مییابد و تاثیر آن بیشتر میشود:
من مهدیام در دست تیغ انتقامم
مادر! به قبر مخفیات بادا سلامم
مادر دلم خون است از بندم رها کن
دستی برآور بر ظهور من دعا کن
مادر شنیدم بارها از پا فتادی
دیدی علی تنها بوَد باز ایستادی
ای کاش بودم تا علی را یار بودم
من جای تو بین در و دیوار بودم...
غلامرضا سازگار
(نخل میثم، ج۲، ص۵۷۵)
#الی_الحبیب
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #هنر_و_ادبیات 💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش سوم) 🔹چند نکته مهم درباره زبان حال سرایی 1️⃣ زبان ح
.
#هنر_و_ادبیات
💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش پایانی)
🔹شرایط و ویژگیهای زبان حال ارزنده و سازنده
در هر زبان حال مثبت و سازنده، این نکات باید رعایت شود:
1️⃣ توانایی تشخیص حالات
زبان حالسرا باید توانایی تشخیص حال شخصیت مورد نظر را داشته باشد. احوال و اوضاع و شرایط سیاسی، زمانی، مکانی، شخصیّتی و... که قرار است بر اساس آنها زبان حال گفته شود، بسیار مهم و راه گشاست. وقتی از زبان امام یا حضرت زینب(علیهاالسلام) و دیگر عاشورائیان آرزویی میکنیم، آن آرزو واقعاً باید آرزوی آن بزرگواران با همۀ علوّ شأنشان و مراتب ایمان و درجات یقینشان باشد.(ص۵۰۴)
2️⃣ شناخت دقیق و توأم با معرفت
اگر شناخت شاعر و زبان حالگو از حالت و وضعیتی که قصد به تصویر کشیدن آن را دارد شناختی عمیق، دقیق، مقتلشناسانه و توأم با معرفت امام و اولاد و اصحاب او باشد، زبان حالِ گفته شده مبرّی از دروغ، انحراف، تحریف و گزافه خواهد بود.
اگر احوال عاشورائیان درست تشخیص داده و حدس زده شود، زبان آن احوال نیز مقرون با صحّت و حقیقت خواهد بود و این زمانی محقّق خواهد شد که شاعر:
الف) اجتهاد تاریخی و مقتلی داشته باشد. (مقتلشناسی)
ب) هدف از قیام امام را بشناسد. (هدفشناسی قیام)
ج) معرفت لازم را نسبت به امام و مقام امامت داشته باشد. (امامشناسی)
باید شخصیّت امام، مقام، عواطف، سیره و سبک زندگی، اخلاق و آداب او در طول حیات مقدّسش درست مطالعه و شناسایی شده باشد. زبان حال باید با مقام شامخ و ملکوتی اهلبیت سازگار باشد. لذا هرچه معرفت شاعر بالاتر باشد، برداشت و درک او نیز از حال اهلبیت كاملتر و راستین خواهد بود.(ص۵۰۵)
زبان حال در زمرۀ شعر عاطفهمحور است، امّا نباید با عقل و دلایل عقلی منافات داشته باشد؛ عقلی که بهرهمند از معارف توحیدی و آموزههای مکتب اهلبیت باشد.
3️⃣ توجه به انتقال مفاهیم ارزشمند
ارائه پیامهای ارزشمدارانه از ویژگیهای برجسته زبان حال موفّق است. در زبان حال باید مفاهیمی مانند: ستمستیزی، عدالتخواهی، حقگرایی، عزّتطلبی، كرامت انسانی، آزادی و آزادگی، استقامت، معرفت، شهادتطلبی، جوانمردی و غیرت، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاحطلبی راستین، حماسه و عرفان و مفاهیمی از این دست موج بزند. صبغۀ ماتمی صِرف در زبان حال سرایی و غفلت از ابلاغ مفاهیم ارزشی، آفت بزرگ زبان حال گویی است. زبان حال باید ترویج کنندۀ فرهنگ اهلبیت و پیامهای انسانساز آن باشد.
کوتاه سخن اینکه، زبان حالگو باید با اخلاص و طهارت روح، که اوّلین و اساسیترین شرط است، با پیشنیاز امامشناسی، شناخت منطق قیام فاطمی و حسینی، حدیثدانی، اشراف تاریخی و مقتلشناسی، زبان و قلم به زبان حال گویی بگرداند. (ص۵۰۵)
📗 #آینه_بیغبار (دفتر دوم)
✍🏻 #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#زبانحال
📚 #الی_الحبیب
.