eitaa logo
گشایش با دعا و توسل
970 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
37 فایل
«همه او» #دعا (آنچنان است) که #مقدّرات_حتمی_الهی را #دگرگون می‌کند! (اصول کافی، ج ٤، ص ٢١٦) اینجاقراره، همه با هم، همسفر بشیم، در مسیر بندگی @goshayesh_doa9📞 #همسفر_بشیم_در_مسیر_بندگی #ختم_های_گره_گشا #تاثیر_دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱برای چراغ های همسایه هم نور آرزو کن بی شک حوالی ات روشن تر خواهد شد…🌱 @goshayesh_doa
🌱 آیه ۷۷ سوره مبارکه فرقان: قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْ لاَ دُعَاؤُکُمْ.... (بگو: « اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کند.... ) @goshayesh_doa
🌱درست در لحظه آخر … در اوج توکل و نهایت تاریکی … نوری نمایان می شود معجزه ای رخ می دهد خدا از راه می رسد …🌱 @goshayesh_doa
الهی و ربی من لی غیرک🙏 شب بخیر @goshayesh_doa
🌱به توکل نام اعظمت «بسم الله الرحمن الرحیم »🌱 سلام و درود خدمت همه ی شما همراهان گرامی🙌 صبح تان به عشق و بهشت🙏 @goshayesh_doa
🌱روزتون ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﻭ ﻧﺸﺎﻁ با آیت الکرسی: «بسم الله الرحمن الرحیم» 🔆اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ 🔆مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ 🔆مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ 🔆لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ 🔆فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ 🔆اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ 🔆أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.» @goshayesh_doa
در سفينة البحار داستانى از مردى به نام خيثمه و يا خثيمه نقل مى كند كه چگونه پدر و پسرى براى نوبت گرفتن در شهادت با يكديگر منازعه داشتند. مى نويسند: هنگامى كه جنگ بدر پيش آمد، اين پدر و پسر با همديگر مباحثه و مشاجره داشتد. پس مى گفت: من مى روم به جهاد و تو در خانواده بمان. و پدر مى گفت: خير تو بمان من مى روم به جهاد، پسر مى گفت من مى خواهم بروم كشته بشوم، پدر مى گفت: من مى خواهم بروم كشته بشوم. آخرش قرعه كشى كردند. قرعه به نام پسر درآمد او رفت و شهيد شد. بعد از مدتى پدر، پسر را در عالم رويا ديد كه در سعادت خيره كننده ايست و به مقامات عالى نائل آمده است. به پدر گفت: پدر جان: (انه قد و عدنى ربى حق) آنچه خداوند به من وعده داده بود، همه حق و راست بود، خداوند به وعده خود وفا كرد. پدر پير آمد خدمت رسول اكرم (ص) عرض كرد: يا رسول الله، اگر چه من پير شده ام، اگر چه استخوانهاى من ضعيف و سست شده است، اما خيلى آرزوى شهادت دارم. يا رسول الله، من آمده‌ام از شما خواهش كنم دعا كنيد كه خدا شهادت نصيب من كند. پيغمبر اكرم (ص) دعا كرد: خدايا براى اين مؤ منت شهادت روزى فرما. يك سال طول نكشيد كه جريان جنگ احد پيش آمد و اين مرد مؤ من در احد شهيد شد. 📖منبع: کتاب چهل داستان، نوشته ی اکبر زاهری. @goshayesh_doa
🕊 هر آنچه از تو به ما رسد، الحمدلله 🙏 @goshayesh_doa