eitaa logo
💚 گوشـہ‌نشین💚
212 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
171 ویدیو
4 فایل
🌼 گوشـــہ‌نشینے اوج معراج است گاهے....📿 🌼 ما عاشقان در اِنـــــــزوا باشیم،بهتـــر...🕊🦋 من‌اینجام ☺ یواشکی👀👇 https://harfeto.timefriend.net/17220755504678 کپی با ذکر سه صلوات با عجل فرجهم آزاده اما خب فوروارد به تقوا نزدیک‌تره😴
مشاهده در ایتا
دانلود
اینجوری تو روزِ روشن با شونه‌های بالا داده تو دلِ داعش رو دیوارا شعار که سهله شعر می‌نوشت..... 🍎 💚 📚📿 📎 @gosheneshin💌
Haj Mahmood_Heidar Heidar.mp3
7.94M
خانه در هم‌ ریخته چون حالِ مادر خوب نیست....💔 حالِ حیدر ،حالِ حیدر ،حالِ حیدر خوب نیست....😭 🖤 📚📿 📎 @gosheneshin💌
ای جان پناه کودکی‌ام من تو را هنوز با چشم هفت سالگی‌ام گریه می‌کنم...😭 برای سلامتی کامل حسین عزیزِ هفت ساله‌ی من که با انگشتای پوسته پوسته شده و ضعیفش (اونم بخاطر بیماری خاصش) این روضه رو به تصویر کشیده دعا کنید🌺💚 🖤 📚📿 📎 @gosheneshin💌
4_6026038394180602879.mp3
3.56M
یه شهید آنلاین و برخط داریم که اتفاقا امروز سالروز تولدشه😍🌼💚 معرفے می‌کنم👇👇 بچه‌ها👈 داداش رسول 🍎 داداش رسول👈 بچه ها ✅ 🍎 📚📿 📎 @gosheneshin💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
38649670167245.mp3
3.99M
چادرت را نتکان، عرش به هم می‌ریزد....💔 🖤 📚📿 📎 @gosheneshin💌
ای مادر، دلتنگم.mp3
11.97M
🍎 ما سالهاے زیادے جنس بنجول از مد افتاده‌ی ته مغازه بودیم ریخت قیافه‌دارترهایمان شاید اِشانتیون کم ارزش یک جنس نه چندان گران! ما باور کرده بودیم بدلی‌های مشتری نداریم ما دوست نداشتنی بودیم این، ما، محصولات ِ نامرغوب کارخانه های انسان سازی فلسفه‌هاے اجتماعی برده دارهای لجن ِ جنتلمن! سفره‌ی شما که پهن شد دیدیم چه عجیب کسی نازِ ما را میخرد... دوست داشتنی بودن را سلول‌های خسته‌ و ملتهب قلبمان می‌فهمید. ما همیشه خریدار بودیم در این دنیا یک بدهکاری تمام نشدنی روی دوش ما سنگینی میکرد ،به که و چه اش را نمیدانیم فقط میدانیم محکوم بودیم به تحقیر شدن، شما به ما مزه‌ی خریدنی بودن را چشاندی طعم ارزش رفت زیر زبانمان یکی ما را هرجور که بودیم دوست داشت یکی ما را سفت بغل گرفت، یکی که خودش بی هوا زمین خورده بود....😭 یکی دست انداخت زیر بازوی ما زمین خورده ها و گفت: یاعلی بگو مادرجان....بلند شو مادر جان..... شما مادرِ ما هستے....💔 السلام‌علیک ایتها الصدیقة الشهیده🌸 🖤 📚📿 📎 @gosheneshin💌
🌼 ما صاحبان این بشره‌های نحیف با کاسه‌های سوراخ در انتظارِ بارش بارانیم .....🦋💔 🌼 📚📿 📎 @gosheneshin💌
💚 گوشـہ‌نشین💚
#هذایوم‌الجمعه🌼 ما صاحبان این بشره‌های نحیف با کاسه‌های سوراخ در انتظارِ بارش بارانیم .....🦋💔 #اما
و تنها تو می‌توانی که پیت‌های حلبیِ سوراخ و زنگ زده‌ی ما را با چینی گلِ سرخیِ حضرت مادر عوض کنی.....🦋 🖤 🌼 📚📿 📎 @gosheneshin💌
+یا ایها التکفیریون الوهابیون الداعشیون الاغتشاشیون السلبریتیون -نعم + همه‌تون فداے یه تارِ موی آقامون...🙃 💚 📚📿 📎 @gosheneshin💌
648454151.mp3
9.91M
میدانید حاج قاسم یک ویژگی عجیب دارد.... اینکه همه غزل خوان اویند.... حتی آنهایی که چشم ندارند رهبرش را ببینند! حتی آنها که آقای او را طاغوت میدانند دیکتاتور میخوانند... همه غزلخوان اویند و اما او مجنون چشمهای محزون یک نفردیگر بود.... و من فکر میکنم،این هم روضه خوانی تقدیر برای مظلومیت یک امیر است! امیری که اگر امیر نبود،خدا میداند کجای خط مقدم ایستاده بود! شما جنابِ امیر.... شما که لباسِ پاسدارے و هیبتِ جنگی خیلی بهتان می آید... با خودم فکر میکنم شما این چند سال و در این لحظه های نشستن بر مسند رهبری چند بار شهید شده اید؟ شهید زخم زبانها... شهید به جان خریدن طعنه ها و عداوت ها... شهید تن دادن به مصلحت ها... شهید ِ قرآنی که به سر سربازانتان گرفتید... و حتی شهید ِ به پستو راندن اسلحه تان..... این ها زخم های کاری هستند برای مرد جنگی.... چقدر دلم گرفته این روزها... چقدر لبخندهایتان بعد حاج قاسم محزون تر شده... چقدر دوست داشتنی‌تر شده‌اید... چقدر بیشتر طرف شما بودن سخت شده... چقدر بیشتر دوستتان دارم امیر غریبم..... که ما یتیمان حاج قاسم بنا بر وصیتش به او قول داده‌ایم که خامنه‌اے عزیز را عزیز جان خود بدانیم ..... 💚 💌 🍎 📚📿 📎 @gosheneshin💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزيزجانم....دورتان بگردم ،نامه های قبلی‌ام حتمی به دستتان رسیده، بنظر خودم خيلى ديگر غمزده و مريض و سرطان شده بودند و از نااميدى ديگر دارد چرك مى كنند و از چشم ها بيرون مى زند.. پس با اين حساب بگذار امشب يك چيزى بگويم شايد بخندند.... شايد تو هم خنديدى....حتما می‌خندی دورت بگردم...دیشب جلسه‌ای بودم که صحبت از اعداد و ارقام شد که مثلا تا سال۲۰۳۰ بیش از نیمی از جمعیت شیعه‌ خانه‌ی شما سنّی می‌شوند و چه بسا جمعیت‌شان بزند روی دست بچه شیعه‌هاے شما..... بگذار برایت بنویسم.... خيلى مزمزه اش كردم كه بگويم يا نگويم، ولى عزيز جان؛ دورتان بگردم يكى از افتخاراتم در زندگى اين است كه رياضى و حساب كتابم افتضاح و نابود است.. كلاً هم اينجورى هستم، كلاً با اعداد و ارقام و اعشار و اينها بدبختى و مصيبتى دارم كه ننه با بابا ندارد.. من حتی نميدانم ساعت سه با چارنفر قرار دارم يا ساعت چار با سه نفر،برای همین کلا از ساعت دو می آیم سر قرار... يا مثلا يك بار حتی در يك جمع به اصل لانه كبوترى گفتم اصل لانه ى پرستوها... مى بينى؟ همينقدر لطيف و شاعرانه و اُمّل.. از نظرم رياضى انقدر زمخت و سفت و بد قواره است كه اگر آن را جلوى يكى از خشن ترين نویسنده های جهان هم بگذارى باز زور مى زند ذره اى لطيف‌تر و خوردنى ترش كند.. اصلا میدانید عزیز جان ماهایی که مینویسیم ،اصلا ما مثلاً عاشق ها و ما ذليل مرده ها توقع داريم يك تاغار ماست را اگر در دريا مى ريزيم، از هر صدبار حداقل يك بار هم كه شده بشود دوغ .. نمى دانم شايد بچه هاى رياضى بهشان بربخورد و سنگسار و تكفيرم كنند و بگويند لذتى كه در رياضى وجود دارد در انتقام نيست. لذّتِ بذّاتى كه در حل آن مسائل هست و كيف و عشق و حالى كه در نيل به آن قطعيتِ نهايى وجود دارد در هيچ چيز يافت نمى شود.. اما به نظرم انسانى و اخلاقى تر آن است كه نبايد با يك نفر كه عاشق است و توى كف يك نفر است و صبح تا شب بى دليل هرچيزى كه مى بيند او را ياد يك نفر مى اندازد انقدر بى رحم بود كه با دودوتا چارتا و فرمول و اعداد و اعشار جگرش را خون كرد.... در مورد تو و عاشقان تو كه قطعاً اينجور است .. آخر اگر قرار بود تو با اين لوس بازيها و مسخره بازيهاى قطعى و رياضى بيايى، كه تا الان سيصد بار آمده بودى.. اين دقت مريضگونه و اين وسواس متوحش، امثال مرا ذلّه و روانى مى كند؛ اين دقت و وسواس در دست يابى به يك جواب مرا از رحمت خدا نااميد مى كند و به شك مى اندازد كه نكند او هم ما را ول كرده به امان خدا...😭 يك عاشق خاك برسر مثل من با اميد به يك چيز شايد حتی موهوم است كه زنده ست و نفس مى كشد. زبانم لال، توهم نيست، اما بينى و بين الله، نيامدنت دارد از آنورِ عقل و منطق و حساب و آمار و انتگرال بيرون مى زند ديگر.. آنقدر نيامدنت دارد فرسايشى مى شود كه داريم با لوله و آزمايش و حساب كتاب مقوله ى انتظارت را مى سنجيم.. آنقدر نبودنت دارد زمان برمى دارد كه از حيطه ى عشق و خدا دارد به حيطه ى تاريخ و منطق و فلسفه و ریاضی‌جات موكول مى شود.... نكن آقا، نكن اينجورى.. ما که فقط شلنگ و تخته می اندازیم و ادای منتظرها را در میاوریم، قربان قدو بالای حیدری‌ات شوم من ،تو خودت کاری کن تو دست های بی رمق ما را بگیر که ما کمی پاهایمان از روی این زمین خاکی بلند شود... ما اگر توان اين چرتكه انداختن ها را داشتيم كه رياضى يكِ پدرانت را يازده بار نمى افتاديم كه كار به اين دوازدهمين بار بكشد.. ما ماهی‌های خاک بر سرِ گل‌مالی شده را خودت به دریا برسان ،داریم خفه میشویم از تشنگی.... 🖤 💔 📚 📎 @gosheneshin💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست‌هایش...💔 📚📿 📎 @gosheneshin💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 نورِ تو را خدا درون انارے نهفت... بی‌خود نبود فاطمه(س) میلِ اَنــار داشت... 📚📿 📎 @gosheneshin💌
💚 گوشـہ‌نشین💚
#یاامیرالمومنین💚 نورِ تو را خدا درون انارے نهفت... بی‌خود نبود فاطمه(س) میلِ اَنــار داشت... #یلدا
عاشق شده است دانه به دانه هزار بار دل خون و سینه چاک و برافروخته، انار با دست خود به حوصله پنهان نموده است یک دانه از بهشت در او آفریدگار آن میوه‌ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار جبر آن زمان که پشت در خانه اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی محمد است به معراج رهسپار برگشت زخم خورده ،ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خضاب شد تن یاران بعد از او آنها که نام "فاطمه" را میزنند جار اما هنوز هم به تأسی ز فاطمه نام علیست روی لبِ شیعه آشکار زهراست مادر من و من بی قرار او آن نام را می آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز پیغمبران پیاده می آیند و او سوار فریاد می زنند که سر خم کنید ،هان تا از صراط بگذرد آیات سجده دار هرجا نگاه میکنم آنجا مزار اوست پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌ اینها که گفته ایم یکی بود از هزار اما هنوز شیعه مصمم، امیدوار... 📚📿 📎 @gosheneshin💌