شب همان شب که سفر مبدأ دوران می شد
خط به خط باور تقویم مسلمان می شد
شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب
در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها
تا خود صبح خطر دور و برش می رقصید
تیغ عریان شده بالای سرش می رقصید
مرد آن است که تا لحظه ی آخر مانده
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده
گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسے
و محمد خود او بود و نفهمید کسے...
#حمید_رضا_برقعے
#شب_اول_ربیع🌺
#شب_لیله_المبیت✌️
#حیدری_ام💚
#سقیفهاینیستم😤
#گوشــــــــــه_نشین📚📿
📎 @gosheneshin💌