خیاط پایش را روی پِدال چرخِخیاطی گذاشته بود و دور دوزی میکرد، من اما دخترکِ بیقرارے بودم که بعد از کلی خواهش و التماس، صاحب یکی از چادرهای قدیمی مادرم شده بودم که چارهای جز کوتاه شدنش نبود، چادر مشکی کشدارِ ساده، تمام آمال و آرزوهای دخترکی بود که گویی با همه کهنهگیاش بندِدلم را وصله کرده بود به صاحب آن چادرِ وصلهدارِ آویخته در عرش... 🥀
#یافاطــرُبحقفاطمــہ🍁
#گوشــــــــــهنشین📚📿
📎 @gosheneshin💌
💚 گوشـہنشین💚
"سلام من در جمع شما هستم" امضاء سید مهدےزینالدین این تنها جملهای بود که در عالم رویا روی تکه کا
این درست است که مادر آفریده شده است براے مادری، اما درستتر این است مادر بین اولادش فرق نمیگذارد چه سید باشد و چه نباشد، اما رزق سیادت و شهادت حق امثال زینالدین و چمران و صیاد و حاجقاسم نباشد، پس حق کیست؟
ببخش که اگر هماے خوش سعادتِ سیادت روی شانههایم هست و براے آنی و کمتر از آنی لایق آن نیستم، دنیا به هیچ چیز به اندازهی دعاے تو نیاز ندارد، و همهی دنیا و عقبای ما فقط به دعاے تو بستگی دارد کہ ما بدون تو هیچیم مادر...💔
#یافاطربحقفاطمه🥀
#یاعالےبحقعلی💚
#گوشـــــهنشین📚📿
📎 @gosheneshin💌