eitaa logo
دختر رمان نویس✍️💕
75 دنبال‌کننده
70 عکس
9 ویدیو
3 فایل
لینک ناشناس🌺☘ https://harfeto.timefriend.net/16383453932674 آیدی بنده🌺☘️ @girl_hopeful 🌺☘کپی رمان ها و دلنوشته ها فقط با فوروارد
مشاهده در ایتا
دانلود
⁦♡⁩ نفس راحتی کشید یه ابرو بالا انداختم و تو صورتش با حالت مشکوکی پرسیدم: اتفاقی افتاده!؟ حالت صورتش عوض شد گفت : نه ..نه چه اتفاقی ! +امیر من بچم؟! شانه بالا انداخت وبا خنده گفت: هیکلی که نه ولی از نظر عقلی فکر کنم +د نشد دیگه اشتباه گرفتی شمایی که فقط هیکلت بزرگ شده عقلت اندازه نخودم نیست خواست حرفی بزنه گارسون با سفارشا اومد گارسون: امر دیگه ای ندارید امیر علی: نه ممنون قهوه رو برداشتم مزش کردم امیر حالت جدی گرفت و گفت: چطوری قهوه رو تلخ میخوری! لبخند ملیحی زدم و گفتم: با لبخند شما با اون مغز نخودی متوجهش نمیشی با حالت بامزه و خنده داری گفت: آها که اینطور با صدای آرومی شروع کردم خندیدن امیرعلی: آیه یه دقیقه جدی شو! صاف نشستم و صدامو صاف کردم: بفرمایید آقای فروزش در خدمتم _ایه، مواظب خودت باش یکم گنگ نگاهش کردم : خب همین!؟ از کلاسم کشیدیم بیرون منو بیکارم علاف گیر آوردی که بیام بشینم اینجا یه قهوه هم مهمونم کردی که بعدش خدا می‌دونه چیکارمیخوایی در قبالش برات بکنم بعد میگی مواظب خودت باش! بعد سرمو با دستام بالا گرفتم گفتم : خدایا داداشمو به خودت سپردم به جوونیش و زنو بچش رحم کن ✍ز.ع ♡⁩. 🖇♡⁩. ♡⁩🖇♡⁩. 🖇♡⁩🖇♡⁩. ♡⁩--------------------♡⁩ ♡⁩🖇♡⁩🖇♡⁩. 💕@grilstory810✍ 🖇♡⁩🖇♡⁩🖇♡. ♡⁩--------------------♡⁩ ♡⁩🖇♡⁩🖇♡⁩🖇♡⁩ 🖇♡⁩🖇♡⁩🖇♡⁩🖇♡⁩